کارلو گولدونی : دعواهای کیوتزا و نوکر دو ارباب
5,600 تومان
کارلو گولدونی
عباس علی عزتی
کارلو گولدونی (به ایتالیایی: Carlo Goldoni) (۱۷۰۷-۱۷۹۳) نمایشنامهنویس مشهور ایتالیایی است که امروزه منتقدان هنری او را یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان اروپا به شمار میآورند. تعدادی از آثار او در زمره بهترین و محبوبترین کمدیهای جهان قرار دارد که مشهورترینشان کمدی «نوکر دو ارباب» است. آثار او به زبانهای ایتالیایی (ونیزی) و فرانسه تالیف شدهاست.
کمدی «دعواهای کیوتزا»، نزاع بین اهالی روستای «کیوتزا» را به نمایش میگذارد. دعوای سادهای بین زنها درمیگیرد. دخترهای دم بخت دو خانواده برای رسیدن به دلباختهشان با هم مشاجره میکنند. مردان کیوتزا نیز ناخواسته درگیر این ماجراها شده و کار به دادگاه جنایی کشانده میشود. در نهایت، با دخالت بازپرسی که از شهر آمده، همه چیز به خوب به پایان میرسد.
نمایش کمدی «نوکر دو ارباب» که در ایران به «یک نوکر و دو ارباب» معروف است، مشهورترین کمدی گولونی است. این نمایش در سبک و سیاق سیاهبازی و از قدیمیترین اشکال کمدی ایتالیایی است که عمدتاً نزد اشراف مرسوم بوده است.
«نوکر دو ارباب» ماجرای سیاهیاست که اتفاقی به خدمت دو ارباب درمیآید. اربابهای این سیاه عاشق و معشوقی دور از هم هستند. عاشق برادر معشوق را کشته و از ترس قانون به شهر دیگری گریخته است. حال معشوق در لباس و چهرهای مردانه به دنبال دلباختهاش است و سیاه این دو را که اربابهایش هستند، از هم مخفی میکند.
در این نمایشنامه از زبان تروفالدینو(نوکر) میخوانیم: «چه خوب! کلی وقت بود دنبال یه ارباب میگشتم، حالا دوتا گیرم اومده. حالا چه غلطی باید بکنم؟ برا هر دوتاشون کار میکنم. نه؟ آخه چرا نه؟ چه اشکالی داره برا هر دوتاشون کار کنم؟ هم دوتا مزد میگیرم، هم بیشتر میخورم. فکر خوبیه، خیلی خوبه، فقط به شرطی که نفهمن…»
وزن |
350 گرم |
---|
محصولات مرتبط
بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» شامل ۲۶ یادداشت طنز از سداریس است. سداريس پرمخاطبترين طنزنويس پانزده سال اخير امريکاست. تمام کتابهايش با مقياسهای نجومي پرفروشاند. تاکنون تنها در امريکا هشت ميليون نسخه ازآثارش به فروش رسيده است و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» به بیشتر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
پیمان خاکسار میگوید: «سداريس ميخنداند. به مفهوم واقعي کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشيد که از کافکا و فاکنر و بورخس داريد. اتفاقاً در بيشتر طنزهايش، بهخصوص در اين کتاب، فضاهای روشنفکری و روشنفکران را دست میاندازد و باعث خنده میشود.»
«بالاخره يه روزي قشنگ حرف ميزنم» يکي از پرفروشترين کتابهای سال ۲۰۰۰ امريکا شد. سداريس به خاطر اين کتاب جايزهی «ثربر» برای طنز امريکايي را برد و مجلهی «تايمز» او را طنزنويس سال نامید. سداریس در دسامبر سال ۲۰۰۸ از دانشگاه بيرمنگام دکترای افتخاری دريافت کرد. او تاکنون بيش از چهل مقاله در مجلهی «نيويورکر» چاپ کرده است.
برادران سیسترز
پاتریک دوویت
مترجم: پیمان خاکسار
رمان برادران سیسترز نامزد جایزهٔ ادبی من بوکر ۲۰۱۱ شد و تقریباً در تمام فهرستهای بهترین کتابهای سال ۲۰۱۱ نیز حضور داشت.
آخرین باری که بعد از چند ماه کار توی معدن برگشتم به شهر یه کیسهی بزرگ طلا همراهم بود. با این که میدونستم این کار دیوونگیه ولی تصمیم گرفتم تو یکی از گرونترین رستورانهای شهر یه غذای حسابی بخورم. به استحضارتون برسونم که مجبور شدم برای یه وعده غذا سی دلار پول بدم. غذایی که اگر توی شهر خودم خورده بودم نیم دلار بیشتر برام خرج بر نمیداشت.
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم» آخرین اثر «دیوید سداریس» طنزنویس آمریکاییست که سال ۲۰۱۳ منتشر شده. سبک و سیاق نوشتههای مجموعه تفاوت چندانی با آثار پیشین سداریس ندارد. فقط در این کتاب چند تکگویی وجود دارد از زبان آدمهایی به شدت عجیب و غریب که با آثار عمدتا اتوبیوگرافیک سداریس فاصله دارند..
این مجموعه کتاب شامل ۲۱ جستار از ۲۷ جستار کتاب اصلیست که با ترجمهی «پیمان خاکسار» منتشر شده است.
نشرچشمه پیش از این کتابهای «مادربزرگت رو از اینجا ببر» و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» را از این نویسنده با ترجمهی همین مترجم منتشر کرده است.
پرندگان می روند در پرو بمیرند
نام نویسنده : رومن گاری
نام مترجم : سمیه نوروزی
توی چمدان پر بود از اسباب بازی عروسک خرس های مخملی کلاه گیس فرشته و تیله های رنگی یک دست لباس بابانوئل هم بود پیراهنی قرمز با حاشیه ی سفید کلاه بی لبه ی منگوله دار و یک ریش سفید مصنوعی مرد چمدان را بست دست دختر جوان را گرفت و شروع به راه رفتن طرف بزرگراه قدیمی برف آسفالت را خیس کرده یود جاده زیر قدم هایشان می درخشید خیلی زود به تابلویی رسیدند که جهت و فاصله شان را با هامبورگ نشان میداد شصت و پنج کیلومتر مرد نگاهی به نوشته انداخت سرعتش را زیادتر کرد و با خوشحالی گفت تقریبا رسیدیم
راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها
داگلاس آدامز
مترجم: آرش سرکوهی
آدامز در رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها ژانر داستانهای علمی ـ تخیلی را در ساختاری مستحکم و پیرنگی پُرکشش و جذاب، با طنزی عمیق، چندپهلو، پُرمعنا و هنرمندانه و زبانی روان تلفیق و اثری بدیع و بیهمتا خلق کرد.
میدونی، آرمانگرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پایبندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. اینها همهش سرجای خودشون معتبر و محترمن. جستوجوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته میبخشید ها، زمانی میرسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر میکنه که به این نتیجه میرسه که حقیقت محض علمی، اگه اصلاً وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چندبُعدی و بینهایت ما رو اداره میکنن. اون وقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخرسر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه بهچاک. من که انتخابم روشن و مشخصه…
سوختن در آب ، غرق شدن در آتش
چارلز بوکفسکی
مترجم: پیمان خاکسار
آمريکايي که بوکفسکي در اشعار و داستانهايش تصوير ميکند زمين تا آسمان با آن چيزي که در پس ذهنمان بهعنوان سرزمين آرزوها ساختهاند تفاوت دارد. همان قدر پر از دورويي و فقر و تبعيض و فرصتطلبي که هر جاي ديگر. بوکفسکي همان قدر که زندگي را دوست داشت همان قدر هم از هر چيزي که زندگي را بيالايد متنفر بود. در جايي گفته: «من بهخوبي اعتقاد دارم. چيزي که درونمان وجود دارد و ميتواند رشد کند. مثلا وقتي در جادهاي پر رفت و آمد غريبهاي به من راه ميدهد تا رد شوم. قلبم گرم ميشود.»
اين اولينبار است که مجموعهاي از اشعار بوکفسکي به فارسي منتشر ميشود. اشعار اين مجموعه از ميان چندين کتاب بوکفسکي انتخاب و ترجمه شده است. اگر بهنظرتان ميرسد که بعضي بخشها نثرگونه است دليل اين است که بوکفسکي از قافيهپردازي گريزان بود. تا اين حد که کسي جرئت نداشت در برابر او حرف از قافيه بزند! سؤال و جواب بوکفسکي که در انتهاي اين کتاب آمده شناخت خوبي از شخصيت بوکفسکي دست ميدهد. اگر قبلتر چيزي از بوکفسکي نخواندهايد توصيه ميکنم که ابتدا سري به اين سؤال و جواب بزنيد.
شاگرد قصاب
پاتریک مککیب
مترجم: پیمان خاکسار
رمان شاگردقصاب بسیار تحسین شده، علاوه بر نامزدی بوکر و برنده شدن جایزهی ادبی آیریش تایمز، در فهرست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواندِ گاردین هم آمده. آیریش سنترال هم شاگردقصاب را در لیستِ بیستتایی برترینهای تاریخ ادبیات ایرلند آورده، در کنار اولیس جویس و تصویر دورین گری اسکار وایلد و سفرهای گالیور جانتن سویفت و سومین پلیس فلن اوبراین. راوی کتاب و شکل روایت اوست که شاگردقصاب را به اثری منحصربهفرد تبدیل کرده است.
قصه های یک دقیقه ای
ایشتوان ارکنی
تصویرگر: لاسلو ربر
ترجمه: کمال ظاهری
ايشتوان اركني در سال 1912 در بوداپست به دنيا آمد. پدرش داروساز بهنامي بود كه عنوان مشاور نخستوزير را داشت. پسر هم سنت خانوادگي را ادامه داد: پس از پايان تحصيلات در دبيرستانِ پياريستها كه وابسته به كليساي كاتوليك بود، وارد دانشگاه شد و در هر دو رشتهي داروسازي و شيمي پاياننامهي تخصصي گرفت.
کافه پیانو
فرهاد جعفری
«کافه پیانو» ، داستانِ آدمیست که برای خودش کافهای زده تا بتواند همه مهریه زنش را جور کند و در نهایت آسودگی و آرامش بتواند کنار پنجره کافهاش بنشیند و خیابان را ببیند و سیگاری بگیراند، یا پیپ خوشدستش را روشن کند و بوی خوش توتون را در هوا پراکنده کند و حواسش به درختها و پرندهها باشد و اگر خیال میکنید که این کافهچی آدم بدیست، سخت اشتباه میکنید، چون یکی از خوبترین آدمهاییست که تا حالا در دنیای داستانی سروکلهاش پیدا شده و چرا یک نویسنده نهچندان موفق، یک سردبیرِ سابقِ نشریهای ورشکستشده، یک پدر مهربان و یک همسر غرغروی سیگار بدست که علاقه بیحدی به «ناتور دشت» و «جی. دی. سالینجر» دارد .
توضیحات: این کتاب اولین بار در سال ۱۳۸۶ توسط نشر سرچشمه چاپ شدهاست. این کتاب که اولین نوشتهٔ فرهاد جعفری است به صوریکه در تابستان 1388 به چاپ 25 ام رسید. داستان به صورت اول شخص روایت میشود. اکثر شخصیتهای داستان واقعی هستند مانند راوی که خود نویسنده میباشد، گلگیسو دختر نویسنده و همایون دوست نویسنده. و به همین صورت بیشتر اتفاقاتی که در کتاب میافتد منشا حقیقی دارند. هر فصل کتاب مشتمل بر روایت اتفاقاتی است که در بازهٔ زمانی کوتاهی (در حد یکروز) برای راوی اتفاق میافتند. زمان داستان به صورت خطی پیش نمیرود ولی داستان در فاصله زمانی بین جدا شدن راوی از همسرش و تهیه مبلغ مهریه اتفاق میافتد.
درباره نویسنده:فرهاد جعفری (متولد ۸ شهریور ۱۳۴۴، شوسف از شهرستان نهبندان در استان خراسان جنوبی ) روزنامهنگار و نویسنده ایرانی است. وی فارغالتحصیل رشته حقوق قضایی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد است. فرهاد جعفری قبل از موفقیت کتاب اولش کافه پیانو، مدیر مسئول و سردبیر مجله یک هفتم بودهاست که نشر آن متوقف شدهاست. او به این موضوع در کتاب خود نیز اشاره میکند. از دیگر فعالیتهای مطبوعاتی او میتوان به نوشتن برای سایت خبری گویانیوز و همچنین تدوین بخش «وبگرد» برای روزآنلاین اشاره کرد.
گور به گور
ویلیام فاکنر
مترجم: نجف دریابندری
جان که میدادم (ترجمه شده به گوربهگور در فارسی) (به انگلیسی: As I Lay Dying) رمانی است اثر ویلیام فاکنر نویسنده شهیر آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ در آمریکا چاپ شد. عنوان کتاب برگرفته از کتاب ششم ادیسه اثر هومر است که در آن آگاممنون خطاب بهاودوسئوس جمله عنوان کتاب یعنی «As I Lay Dying» را به کار میبرد.
…. این رمان را فاکنر در 1930- یک سال پس از (خشم و هیاهو) نوشته است. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته- آن هم با کار شبانه، پای کورهی آتش یک نیروگاه محلی – به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوندهای آن چنان است که خواننده گمان میکند باید بیش از اینها وقت و (عرق ریزی روح) صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند. برخی حتی آن را شاهکار او نامیدهاند. آنچه مسلم است، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پر آشوب داستانهای فاکنر به شمار رفته است؛ اگرچه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق آن غالباً در نگاه اول آشکار نمی شود.
مردم در سیاست ایران (پنج پژوهش موردی)
یرواند آبراهامیان
ترجمهی بهرنگ رجبی
نقش و جایگاهِ مردم در سیاست، از همان آغاز بخشی مهم از فعالیتهای پژوهشی «یرواند آبراهامیان» بوده. در تاریخنگاریهایش بیشتر تمرکز داشته روی تحولاتی که آدمها به واسطهی خیابان باعث شدهاند تا تغییراتی که سیاستمداران سرِ میز مذاکره حاصل دادهاند: او راویِ فشارهای از پایین است تا چانهزنیهای در بالا ــ و در این مقالههایش بیشتر از همهی جاهای دیگر هم. دو مقالهی نخست کتاب اواخرِ دههی شصتِ میلادی نوشته شدهاند، اولی به نقشِ جمعیتهای مردمی در تحولاتی میپردازد که نهایتاً به انقلابِ مشروطه انجامید و دومی، رد این اثرگذاریهای مردمی را تا مقطعِ کودتای 1332 پی میگیرد. مقالهی سوم که چهل سالی بعدتر از آن دو مقاله نوشته شده، سهمِ جمعیتهای مردمی را در پیشبرد و پیروزیِ انقلابِ 1357 میسنجد و ضمناً، نشان میدهد دلبستگی به بررسیِ جایگاهِ مردم در سیاست، همهی عمرِ پژوهشیِ آبراهامیان ادامه و دوام داشته. چهارمی مقالهای است دربارهی سرخوردگیِ جمعی مردمی، بنیانگذارانِ فرقهی دموکراتِ آذربایجان، از سازمانی سیاسی، حزبِ توده، و رو آوردنشان به مبارزهی خودبنیاد. و پنجمی که متن ویراستهی یک سخنرانی دانشگاهی است، گزارشی از فراز و فرودهای جنبش کارگری ایران میدهد در مقطعی کوتاه از تاریخِ ایران مدرن که آدمهای خیابان توانستند بسیاری از خواستههایشان را به حاکمان تحمیل کنند.
نام من سرخ
اُرهان پاموک
مترجم: عینله غریب
نام من سرخ (به ترکی استانبولی: Benim Adım Kırmızı) رمانی از اورهان پاموک است تحت تأثیر رمان مشهور ایتالیایی نام گل سرخ. نام من سرخ برنده جایزه نوبل ادبیات است.
رمان نام من سرخ در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم میگذرد. در این رمان، شیوهٔ چند صدایی یا پلی فونی روایتِ حوادث مختلف را توسط شخصیتهای رمان ممکن کردهاست.
پاموک در این رمان نقطه مشترک تاریخ عثمانی و ایران را در نظر داشتهاست. نویسنده به شرح عشق و قتل در این رمان پرداختهاست.
چگونگی روابط بین دو فرهنگ غرب و شرق از دیگر موضوعات این رمان است که از زبان نقاشان روایت میشود.
پاموک در گفتگو با مجله نافه درباره انگیزه خود از نوشتن این رمان گفتهاست «بین ۷ تا ۲۲ سالگیام میخواستم نقاش شوم. بعدها وقتی نویسنده مشهور ترک شدم همیشه دوست داشتم درباره لذت نقاشی بنویسم. میخواستم توصیف کنم که نقاشی کردن چه حسی دارد و یک نقاش چه عقایدی دارد.»
شخصیتهای اصلی در رمان نام من سرخ نقاشان هستند. در آغاز داستان استادِ طلاکاری به دست نقاشی کشته میشود. هیچ کس مطمئن نیست که قاتل یک نقاش است. با این حال ماجرای تمام رمان از آغاز تا پایان یافتن نقاشِ قاتل است.
پاموک در خلال رمانش به موضوعاتی مانند عشق و تاریخ نقاشی در سرزمینهای اسلامی نیز میپردازد.
او از کتابهای بسیاری در این رمان نام میبرد که در فرهنگ و تمدن اسلامی نامی بودهاند. اغلب این کتابها - از آن جمله شاهنامه شاه طهماسبی - ایرانی هستند. او همچنین برخی حکایتهاینظامی و فردوسی را نیز در رمانش بازگو کردهاست.
پاموک گفتهاست «یکی از انگیزههای من برای نوشتن رمان نام من سرخ بازآفرینی داستانهای ادبیات کلاسیک بود. زمانی که داشتم کتابم را مینوشتم از خواندن شاهنامه و خسرو و شیرین لذت میبردم.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.