نام انتشارات : آگه
سال انتشار : ۱۴۰۲
نوبت چاپ: ۱۷
شابک کتاب : ۹۷۸۹۶۴۳۲۹٠۱۳۹
جلد کتاب : گالینگور
قطع : رقعی
تعداد صفحات : ۹۱۹ صفحه
وزن کتاب : ۱۱۳۶ گرم
جنگ آخر زمان
825,000 تومان
نام نویسنده : ماریو بارگاس یوسا
نام مترجم : عبدالله کوثری
جنگ آخرالزمان (به اسپانیایی: La guerra del fin del mundo) رمانی از ماریو بارگاس یوسارمان نویس برجسته پرویی است. این کتاب روایت داستانی شورش و جنگ کانودوس است که اواخر قرن نوزدهم در منطقه باهیا در شمال شرقی برزیل اتفاق افتاد.
این رمان اولین رمان یوسا است که رویدادهای آن در کشوری غیر از پرو، یعنی برزیل، و در زمانی غیر از دوره معاصر نویسنده، یعنی در قرن نوزدهم، روی میدهد.
خلاصه داستان
در کشور برزیل که تازه از نظام سلطنتی به نظام جمهوری گذار کردهاست، دستهای از مردم بسیار فقیر و زجرکشیده منطقه بیابانی باهیا که اعتقادات خشک مذهبی دارند تحت تاثیر یک واعظ بسیار مذهبی شورش میکنند و جمهوری را دشمن و عامل بدبختی خود میدانند. زمینهای ثروتمندان را تصاحب کرده و به اموال آنها شبیخون میزنند و در منطقهای به نام کانودوس ساکن شده و نام آنجا را بلومونته مینهند. در سوی دیگر جمهوریخواهان برزیل، سلطنت طلبان را عامل این شورش میدانند و همچنین سلطنت طلبان ثروتمند و زمینداران که خود مورد غارت شورشیان قرار میگیرند سعی در سرکوب شورشیان که آنها را ژاگونسو مینامند دارند.
وزن | 1136 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آنتیگونه
سوفوکلس
نجف دریابندری
سوفوکل(Sophocles) (زاده ۹۶–۴۹۷ - درگذشته زمستان ۰۵–۴۰۶ ق. م) یا سوفوکلس، یکی از سه تراژدی نویس یونان باستان است که نمایشنامههایش باقیماندهاند.
آنتیگونه تراژدی دیگری از سه گانه تراژدیهای "تِبِس" سوفوکلس است که نخستین بار در سال 442 یا 440 پیش از میلاد اجرا شده است.
پیش از آغاز داستان، پسران اودیپوس، اتئوکلس و پولینیکوس، در جنگ با یکدیگر بر سر تاجوتخت شهر کشته شدهاند. کرئون، جانشین اتئوکلس، فرمان میدهد که جسد او را با تجلیل به خاک بسپارند، اما جسد پولینیکوس را روی خاک بگذارند تا خوراک سگان و لاشخوران شود. این فرمان خلاف "قانون خدایان" و آیین مردم شهر است و آنتیگونه و ایسمنه، خواهران دو برادر کشتهشده، از این تصمیم ناراضیاند. در آغاز تراژدی، آنتیگونه خواهرش ایسمنه را به بیرون کاخ می¬برد تا او را از تصمیمی که دارد آگاه کند؛ او میخواهد جسد پولینیکوس را به خاک بسپارد و این برخلاف دستور کرئون است. ایسمنه نمیتواند آنتیگونه را منصرف کند و با او همکاری هم نمی¬کند، چراکه از مجازات مرگ می¬ترسد. با این حال، آنتیگونه تصمیماش را عملی میکند و با این کار خشم کرئون را به خود برمیانگیزاند و ...
استانبول استانبول
نويسنده: برهان سونمز مترجم / مصحح: تهمينه زاردشت
برهان سونمز (1965) در هايماناي آنکارا به دنيا آمد و بزرگ شد. بعدها به استانبول نقل مکان کرد و مدتي به شغل وکالت مشغول بود. در سال 1996 در حملهي پليس به شدت مجروح شد و مدتي طولاني در انگلستان تحت درمان قرار گرفت. سونمز اولين رمان خود (شمال) را در سال 2009 در ترکيه منتشر کرد. دومين رمان (بيگناهان) در سال 2011 و سومين رمان (استانبول استانبول) در سال 2015 منتشر شدهاند.
رمان استانبول استانبول در ده روز روايت ميشود. چهار راوي رمان، رويگردان از طاعونِ ظلم، براي هم قصه ميگويند تا درد و شکنجه را تاب بياورند و اسرار خويش را براي همسلوليهاشان فاش نکنند. تنها همرازِ چهار راوي رمان خوانندهي کتاب است. هرچند دکتر، دميرتاي، کامو و کوهيلان بيخبرند از خوانندهاي که اسرارشان را ميخواند، اما با واگويههاي دروني، سلسلهحوادثي را بازگو ميکنند که زمينهي مبارزهشان را فراهم آورده است.
اورستیا (آیسخلوس)
آیسخلوس
محمد حسینی زاد
اورستیا (یونانی Ὀρέστεια) سهگانهای از تراژدیهای یونانی، شامل نمایشنامههای آگاممنون، نیازآوران و الاهگان انتقام است که توسط آشیلوس (آیسخلوس) نوشته شده و سرانجامِ نفرینی را که خاندان آترئوس به آن گرفتار شده، بیان میکند.
اورستیا در اصل شامل نمایش دیگری به نام پروتئوس نیز بوده که امروزه متن آن موجود نیست. به احتمال زیاد، در ابتدا واژه «اورستیا» برای هر چهار نمایش به کار میرفته و «هر کدام از سه نمایشنامهٔ مجزای این سهگانه احتمالاً نام جداگانه نداشتهاند.» اما امروزه، تنها در مورد نمایشنامههای باقیمانده به کار میرود. کلیت این مجموعه، تغییر فرهنگی جامعه را دربارهٔ موضوع عدالت، از حالتی سنتی و مبتنی بر انتقامجویی شخصی درآرگوس، به نظامی قضایی و قانونی در آتن نشان میدهد.
افراد شناختهشدهٔ بسیاری در طول تاریخ دربارهٔ تأثیرگذاری اورستیا سخن گفتهاند. از جمله، یوهان ولفگانگ گوته اورستیا را «شاهکار شاهکارها» خوانده است و چارلز سوینبرن آن را «بزرگترین دستاورد ذهن انسان». پژوهشگر آثار کلاسیک، بورا، مینویسد که آشیول «بیش از هر کس دیگر بنیانهای حقیقی تراژدی را بنا نهاد و به آن جسم و روحی متفاوت از سایر انواع نظم بخشید». ریچارد واگنر دربارهٔ تجربهٔ آشنایی با اورستیا مینویسد «میتوانستم اورستیا را به چشم جان ببینم. هیچ چیز با احساس والایی که آگاممنون در من برانگیخت قابل قیاس نیست و تا پایان الاهگان انتقام در فضایی بودم که آنقدر با امروز و اینجا فاصل داشت که از آن پس هرگز نتوانستهام خود را با ادبیات مدرن آشتی دهم». ریچارد لتیمور در اینباره مینویسد: «ویژگی اورستیا به عنوان یک سهگانه در این است که آنقدر از مرزهای یک اجرای دراماتیک فراتر میرود که تا به آن زمان اتفاق نیفتاده بود و از آن زمان نیز اتفاق نیفتاده است.» دنیل برت مینویسد: «سه نمایشی که در کنار هم اورستیا را میسازند… به مثابهٔ سه پرده از درامی حماسی هستند که به لحاظ وسعت، عظمت و اهمیت معنوی و فرهنگی با حماسههای هومر، آنائید ویرژیل، کمدی الهی دانته و بهشت گمشدهٔجان میلتون قابل قیاس است.»
باغ همسایه
نام نویسنده : خوسه دونوسو
نام مترجم : عبدالله کوثری
خولیو مندس،نویسنده ی میان مایه ی شیلیایی که شاهد کودتای پینوشه(11سپتامبر1973)بوده وچند روزی هم طعم زندان رژیم کودتا را چشیده،خود را به اسپانیا می رساند تا بنشیند و بر اساس آن تجربه ی یکتا رمانی بنویسد که گوی سبقت از همه ی نویسندگان دوره ی شکوفایی بریابد.اما زندگی ملال آور و خفت بار در این تبعید خودخواسته و نیز پریشان ذهنی حاصل ازدلبستگی به وطن و مادری محتضر و پسری سرکش و بیگانه با پدر،روز به روز اورا از تحقق این رویای پرشکوه دورتر می کند.در این دوزخ بی بار و بر تنها مایه ی دلخوشی او باغ سبز و خرم همسایه است که از پنجره ی اتاقش تماشا می کند و آنچه در آن باغ می گذرد یگانه صحنه ی چشم نواز و خیال انگیز برای این مرد سودایی است.اما این روایت ساده ی واقع گرایانه از زندگی نویسنده سرخورده وتبعیدی،ناگهان با چرخشی نامنتظر در فصل آخر همه ی دانسته های خواننده را آماج تردید می کند و شالوده ی رمان را در هم می ریزد.
خوسه دونوسو که استاد بی بدیل کندوکاو در ذهن و روان آدمی است این رمان را عرصه ی برخورد میان رمان دوره ی شکوفایی و رمان بعد از شکوفایی کرده است.
پیدایش انسان
نام نویسنده : یوزف رایش هلف
نام مترجم : سلامت رنجبر
«انسان در آفریقا پا به عرصه ی هستی نهاد.زادگاه نیاکان نخستین ما در گرم دشت های آفریقای خاوری واقع شده ...در دشتهای پوشیده از علف و درختزاران بسیار تنک زیر خط نیمگان (استوا) مسیر فرگشتی(تکامل)جنس انسان تکامل یافته است»
پروفسور یوزف رایش هلف کتاب خواندنی خود(پیدایش انسان)را درباره تکامل انسان با جمله های بالا آغاز می کند.نویسنده در دنباله پیشگفتار می نویسد: جنس انسان تقریبا دو میلیون سال پیش صرفا از هیچ به وجود نیامده است.خاستگاه اولیه اوبه میلیونها سال پیش از آ« بازمی گردد.و هر چه بکوشیم ، خاستگاه او را ژرف تر پژوهش کنیم ، بیشتر روشم میشود که تاریخ حیات مابا تاریخ فرگشت (تکامل) جهان جانداران به طور مستقیم در پیوند است.
ما محصولی از تکامل طبیعت هستیم ، هر چند محصولی بسیار غیرمعمول و از بعضی جهات نیز ناکامل.
اگر محیط زیستی که فرآیند انسان شدن در آن صورت گرفت به نحو کاملا مشخصی تغییر نمی یافت ، فرگشت های بعدی امکان بروز پیدا نمی کردند.با این مقدمات ما به علل فرایند انسان شدن می پردازیم. یعنی به این پرسش که چرا انسان شد؟ این نحوه ی نگرش و پرداختن به مسئله سرنخی است که سراسر این کتاب را درنوردیده است.
پیشرفت های علمی سال های اخیر ، به نحو کاملا روشنی نشان داده اند که خطوط اساسی طرح تکامل ، توسط یافته ها . نتایج پژوهش ها تائید می شوند.ابهامات مربوط به سر منشا پیدایش انسان در حال روشن شدن هستند.طرح ها قابل روئت می شوند،زیرا پژوهش ها در جبهه ی گسترده ای به پیشرفتهای بزرگی نائل شده اند.
زمان درازی است که دیگر این تنها باستان شناسی و انسان شناسی و یا برخی رشته ها ی تخصصی تحقیقات علمی نیستند که به گذشته ی ما نورافشانی می کنند و آن را از تاریکی بیرون می اورند ، بلکه رشته هایی چون فیزیک ، هواشناسی، اقیانوس شناسی، و زیست بوم شناسی (اکولوژی) نیز سنگ بناهای اصلی را برای این کار فراهم می سازند. امروزه دانش ژنتیک نوین برای حل این ابهامات منشا تکامل انسان سخت در تلاش است.در عین حال تحقیقات زبان شناسی و زیست شناسی انسان نیز در این راستا همواره از اهمییت بیشتری برخوردار می شوند.
این کتاب پیدایش انسان را در تعامل با طبیعت مورد بحث قرار خواهد داد. این کتاب قصد ان دارد تا تکامل زیستی (بیولوژیک) انسان را قابل فهم کند. قلم زیبای نویسنده و ترجمه بسیار خوب و روان این کتاب شما را با مسائلی درگیر و آشنا می کند که لحظی ای نمی توانید کتاب را به زمین بگذارید.بسیاری از اطلاعات ما در باره ی انسان و سیر تکاملی او بر اسطوره ها و یافته های منسوخ علمی استوار است که با خواندن این کتاب به چالش کشیده خواهند شد و خواننده فرصتی می یابد تا اندکی به آنها بیندیشد و صحت و سقم آنها را با دستاوردهای علم زیست شناسی در زمانه ما بسنجد.
کتاب دارای 26 فصل و یک پیشگفتار و دو پی گفتار است.آقای سلامت رنجبر ، مترجم کتاب که الحق ترجمه خوبی ارائه داده اند؛ ترجمه را بر اساس چاپ 2004 میلادی به انجام رسانده اند از متن آلمانی.
در فصل های 24 (تعبیر علمی طرد از بهشت ) و 25 (باغ عدن ) نویسنده می کوشد تعابیر اساطیری تورات را درباره رانده شدن انسان از بهشت ،بر اساس آخرین دستاورد های علم زیست شناسی تفسیر کند که بسیار خواندنی است.البته خواننده زمانی نتیجه گیری های نویسنده را در این دو فصل پایانی بهتر درمی یابد که فصول پیشین را به دقت خوانده باشد.
از مزایای دیگر کتاب می توان به این نکته اشاره کرد که خواننده برای فهم آن به اطلاعات پیشین زیست شناسی نیازی ندارد - هرچند داشتن این اطلاعات در فهم عمیق آن موثر است – و به سادگی با نویسنده همراهی خواهد کرد و تا پایان کتاب را نخواهد بست!
تاریخ فلسفه در قرن بیستم
نام نویسنده : کریستیان دولاکامپانی
نام مترجم : باقر پرهام
کتابی که در دست دارید تاریخ فلسفه قرن بیستم نام دارد.مولف این کتاب از فرانسویانی است که در 1949 در داکار،در آفریقا زاده شده،او،پس از گذراندن تحصیلات اش در دانشسرای عالی پاریس،و موفقیت در امتحان دشوار آگره گاسیون فلسفه،سرانجام برای تدریس فلسفه راهی آمریکا شده است و اکنون استاد فلسفه در کونتیکات کالج در نیولندن در آمریکاست.
در جستجوی اسپینوزا (شادی ، اندوه و مغز با احساس)
نام نویسنده : آنتونیو داماسیو
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
«در کتاب در جست و جوی اسپینوزا، آنتونیو داماسیو، یکی از برجسته ترین عصب شناسان جهان، به برخی از مشکل ترین پرسش های مربوط به مغز و نحوه رابطه آن با ذهن پرداخته... این کتاب دستاوردی عظیم و بسیار قابل ملاحظه است.» دیوید هابل، برنده جایزه نوبل، دانشگاه هاروراد.
«یکی از منتفکران پیشرو در مورد کارکرد مغز، باز هم از عهده کار برآمده است!... داماسیو متفکری عمیق است و به زیبایی می نویسد، او تازه ترین برداشت از کارکرد مغز را به احساس و به ریشه های تفکر فلسفی اسپینوزا و به طور کلی تفکر غربی ارتباط می دهد. راهنمای بهتری از این کتاب برای عبور از این حیطه امکان پذیر نبود.»
اریک کندل، برنده جایزه نوبل، دانشگاه کلمبیا.
«داماسیو در صف مقدم جنبشی است که عصب پژوهان آن را انقلاب عاطفی- احساسی می نامند، که حکمت علمی ده ها ساله را زیر و رو کرده و رشته های علمی دیگری را هم به لرزه درآورده است... در کتاب در جست و جوی اسپینوزا، او به اسرار کارکرد عاطفه و احساس می پردازد.» (نیویورک تایمز)
«بررسی پرشور و درخشان پیشرفت های اخیر در فهم ماهیت و اهمیت انسانی احساس ها.» (لوموند)
آنتونیو داماسیو، عصب پژوه و استاد عصب شناسی و روان شناسی، و مدیر مرکز تازه تاسیس مغز و خلاقیت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. کتابهای مهم و معروف داماسیو، عبارت اند از: خطای دکارت، احساس آنچه اتفاق می افتد و در جست و جوی اسپینوزا. او جوایز متعددی دریافت کرده است، از جمله جایزه پرنس آستوریاس در علوم و فناوری، جایزه هوندا، و به طور مشترک با همسرش هانا، جوایز پسوا و سینیوره. داماسیو عضو انستیتوی پزشکی آکادمی ملی علوم، آکادمی هنرها و علوم آمریکا، آکادمی علوم باواریا، و آکادمی علوم و هنرهای اروپاست.
دیدار به قیامت
نام نویسنده : پی یر لومتر
نام مترجم : مرتضی کلانتریان
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است،حتا پس از پایان آن»
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است. حتی پس از پایان آن»؛ با به پایان رسیدن بزرگترین كشتار قرن بیستم در جنگ جهانی اول در سالهای 1914 ـ 1918 و باقی ماندن ویرانههایی عظیم، دو نجات یافته این فاجعه، دو سرباز خط مقدم جبهه، كه چندان هم سلامت جسمی و روحی ندارند، وادار میشوند كلاهبرداری حیرتانگیز و ضد اجتماعی طرحریزی كنند كه آن را تا سرانجام پی میگیرند، گویا از میدان افتخارآمیز نبرد با دشمن، برای نجات میهن، تا صحنههای كسب سود راه درازی در پیش نیست .... .
دیدار به قیامت بنای عظیمی است برافراشته بر پایههای بیرحمیها و تقلبهای گوناگون، با ساختاری چنان درخشان و قدرت بیانی چنان پر صلابت كه به باور اهدا كنندگان جایزه ادبی گنكور به این كتاب، چنین رمان باشكوهی بعد از جنگهای 1914 ـ 1918 تاكنون خلق نشده است.
پییر لومتر نویسندهای فرانسوی است که رمان دیدار به قیامت او برندۀ جایزۀ ادبی گنکور (بزرگترین جایزۀ ادبی فرانسه) در سال 2013 شده است. او در پایان این کتاب به دو نکته اشاره میکند. او برای نوشتن کتاب دیدار به قیامت، اینجا و آنجا از آثار نویسندگان و هنرمندان زیادی الهام گرفته است: هومر، دولا روشفوکو، دیدرو، بالزاک، میشله، ویکتور هوگو، مارسل پروست، امیل آژار، لویی آراگون، استفان کرین، ژرال اُبر، ژرژ برنانوس، میشل اُدیار، ژرژ براسنس، ژان ـ لویی کورتیس، پاتریک رمبو، مونر مولینا، گارسیا مارکز و ... .
نویسنده عمیقترین احساساتش را به خاطرۀ ژان بلانشار تقدیم میکند که در 4 دسامبر 1914 به اتهام خیانت تیرباران میشود و در 29 ژانویه 1921 اعادۀ حیثیت میگردد که عنوان «دیدار به قیامت» را به او الهام کرده است.
برشی از کتاب: «زمین اطرافش همهجا میلرزد. خیلی دورتر، بالای سرش، جنگ ادامه دارد. خمپارهها همچنان زمین را میلرزانند و زیرورو میکنند. آلبر با ترس و شرم چشمانش را باز میکند. شب است، ولی تاریکی کامل نیست. اشعههای بسیار کوچکی از نور سفیدگون روز به زحمت رخنه میکند: نوری پریدهرنگ، با ورقۀ ناچیزی از زندگی.
آلبر بهناچار بریدهبریده نفس میکشد. آرنجها را چند سانتیمتر به دو طرف باز میکند، موفق میشود پاهایش را کمی دراز کند، خاک را به پایین پاها میراند. محتاطانه ضدترسی که بر وجودش چیره میشود، تلاش میکند. صورتش را بهآرامی آزاد میکند تا بتواند نفس بکشد. بلافاصله لایهای از خاک مثل تاولی میترکد و از صورتش جدا میشود. واکنشاش آنی است. همۀ عضلاتاش باز میشوند، ولی چیز دیگری اتفاق نمیافتد. چه مدت در این توازن ناپایدار که هوای نفس کشیدن کمکم کمیابتر میشود، باقی میماند که فکر مردن چطور رهایش نمیکند، چکار باید بکند اگر از اکسیژن محروم شود، با رگهایی که یکییکی میترکد و از هم میپاشد، با چشمانی که چون هوا برای دیدن ندارد از حدقه درآمده. سعی میکند تا جایی که میشود کمتر نفس بکشد، فکر نکند، خود را همانطوری که هست ببیند». (ص 25)
ذهن کامل نو
نويسنده: دانيل ه پينك
مترجم / مصحح: رضا امير رحيمي
اگر چه تحصیلات رسمی دنیل پینک در حوزهی حقوق است اما سال ۲۰۱۱ نشریه کسب و کار هاروارد، نام او را در فهرست پنجاه متفکر مدیریت جهان اعلام کرد.دنیل پینک سالهاست برای نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال مینویسد.
او زمانی برای الگور (معاون کلینتون) و سایر فعالان سیاسی متنهای سخنرانی مینوشت اما از سال ۱۹۹۸ عملاً زندگی را به نام خودش و برای خودش آغاز کرد. از او پنج کتاب منتشر شده که به ۳۴ زبان ترجمه شدهاند و مجموعاً دو میلیون نسخه فروش رفتهاند.
"نزديك به يك قرن، جامعهي غربي بهطور كلي، و جامعهي امريكا بهطور خاص، تحت تسلط شكلي از تفكر و رويكردي به زندگي بوده كه بهصورت كوتهفكرانهاي تقليلي و عميقاً تحليلي بوده است. زمانهي ما عصر 'كارگر دانش' بوده است؛ يعني فردي بسيار تحصيلكرده كه اطلاعات را دستكاري ميكند و تخصص خود را به كار ميگيرد. اما اين واقعيت دارد تغيير ميكند. بهلطف رشتهاي از نيروها ــفراوانيِ مادي كه دارد به تمايلات غيرمادي ما تعميق ميبخشد ]...[ ــ داريم وارد عصر تازهاي ميشويم. اين عصري است كه از شكل متفاوتي از تفكر، و رويكردي تازه به زندگي مايه ميگيرد.] ...[ در اين كتاب، در مورد شش استعداد ذاتي ــ كه آنها را 'حواس ششگانه' ميناميم ــ توضيح ميدهم، كه موفقيت حرفهاي و رضايت فردي بهصورت فزايندهاي وابسته به آنهاست. طراحي، داستان، همنوايي، همدلي، بازي و معنا تواناييهاي بنيادين انساني هستند كه همهكس ميتوانند بر آنها مسلط شوند و هدف من كمك به شماست تا بتوانيد اين كار را بكنيد." (از مقدمهي كتاب)
راز آگاهی
نام نویسنده : جان سرل
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
«کتاب راز آگاهی اثر جان سرل،فیلسوف آمریکایی،در سال 1990 منتشر شد.در بیش از دو دهه پر شتابی که از انتشار این کتاب گذشته،گام های بزرگی در زمینه پژوهش مغز،مسئله ذهن-بدن ،موضوع آگاهی-خویشتن...برداشته شده و در نتیجه،فلسفه ذهن در کانون توجه فیلسوفان قرار گرفته است.در این برهه،سرل چندین کتاب دیگر فلسفی منتشر کرده و نظراتش درباره فلسفه ذهن را مستقیم تر و روشن تر توضیح داده است.
«اما راز آگاهی،از یک نظر،هنوز اهمیت خود را حفظ کرده است.بی جهت نیست که آنتونیو داماسیو در آخرین کتاب خود،خویشتن به ذهن می آید(2011).به این کتاب چنین اشاره میکند:برای آشنایی با برداشت معاصری از اهمیت ذهنیت از نظر فلسفه کتاب راز آگاهی نوشته ی جلن سرل را مطالعه کنید.(...)اهمیت این کتاب در تصویر روشنی است که از نگرش های مطرح در حوزه فلسفه ذهن و آگاهی به دست می دهد.»
زندگی با پیکاسو
نام نویسنده : فرانسواز ژیلو
نام مترجم : لیلی گلستان
فرانسواز ژیلو (به فرانسوی: Françoise Gilot) نقاش و نویسنده فرانسوی است. وی ابتدا به عنوان دوستدختر و موضوع اثرهای هنریپابلو پیکاسو مشهور گشت. فرانسواز ژیلو بعدها به همسری جوناس سالک، پزشک آمریکایی و کاشف واکسن فلج اطفال درآمد.
"زندگی با پیکاسو" اینگونه آغاز می شود: "من پابلو پیکاسو را به هنگام اشغال فرانسه، در ماه مه 1943 ملاقات کردم. بیست و یک سال داشتم و حس می کردم نقاشی زندگی من خواهد بود." این شروع می تواند اطلاعات مفیدی که خواننده به آن نیاز دارد را در یک خط در اختیار او بگذارد. این که راوی زمانی که با پیکاسو ملاقات کرده چند ساله بوده است؛ این اتفاق در چه سالی بوده است و به چه واسطه این ملاقات صورت گرفته است. ارتباط فرانسواز ژیلو با پیکاسو، ارتباط عادی ای نیست. در آغاز این ارتباط خبری از "عشق" نیست اما این ارتباط در طول زمان تغییر چهره می دهد. "هیچ خواستی به جز با او بودن نداشتم و این شروع یک چیز فوق العاده بود. به من گفت مرا دوست دارد. به این زودی نمی شود به کسی بگویی که دوستش داری. او بعدها آن را به من گفت و ثابت هم کرد."
با اینکه در طول داستان پابلو پیکاسو به نوعی خواسته یا ناخواسته ژیلو را اذیت می کند اما این ارتباط به زعم راوی تاثیر عمیقی بر زندگی او می گذارد. ژیلو در پایان این کتاب می نویسد:"در طی آن بعد از ظهری که در فوریه 1944 با هم گذراندیم، پابلو به من گفت که دیدار ما، زندگی مان را روشن کرده است، رفتن من به نزد او پنجره ای بود که گشوده شد و باید گشوده بماند، من هم همین را می خواستم، اما تا وقتی که از ای نپنجره نور بتابد. و وقتی دیگر نوری نتابید بر خلاف میلم آن ر بستم. از آن لحظه به بعد، پابلو تمام پل هایی که مرا به گذشته و او متصل کرد سوزانید. اما همین کار باعث شد تا خودم را کشف کنم و زنده بمانم. هرگز حق شناسی نسبت به او را از دست نمی دهم."
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.