ناشر: هرمس
چاپ: ۱۳۸۷
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۲۱۶
0 تومان
پل کنستان
ترجمه: فاطمه ولیانی
کتاب خلوت، رمانی نوشته ی پل کنستان است که اولین بار در سال 1998 به انتشار رسید. این رمان هیجان انگیز با طنز گزنده و تاریک خود، ما را به کنفرانسی آکادمیک در کانزاس می برد که در آن، مواجهه ای میان زنی فرانسوی به نام اورور و همتای آمریکایی اش، گلوریا، از تفاوت های فرهنگیِ بنیادینِ میان این دو شخصیت پرده برمی دارد. نتیجه ی چنین مواجهه ای، تصویری طنزآمیز و گزنده از انسان هایی است که از نظر روانشناسی، آسیب هایی جدی دیده اند و هر یک به گونه ای «استعمار» شده اند. رمان خلوت علاوه بر این، نگاه فرانسوی ها به جهان بینی آمریکایی (از بینش های نژادی گرفته تا فمینیسم و دنیای دانشگاه) را مورد بررسی قرار می دهد. همانطور که خود پل کنستان می گوید، این کتاب یک آینه است و در قالب شخصیت های جذاب خود، بازتابی ملموس از تمام انسان ها و جهان آن ها را خلق می کند.
ناموجود
ناشر: هرمس
چاپ: ۱۳۸۷
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۲۱۶
وزن | 300 گرم |
---|
فیروزه جزایری دوما
غلامرضا امامی
این کتاب خودنوشت نامهای است از این نویسنده ایرانی که از کودکی در آمریکا به سر میبرد. این اثر یکی از کتابهای پر فروش آمریکا در دوسال گذشته بوده و جوایز متعددی کسب کردهاست. درباره نویسنده: فیروزه جزایری، در سال ۱۳۴۴ در شهر آبادان به دنیا آمد. زمانی که وی ۷ ساله بود، به همراه خانواده از طرف شرکت نفت ایران که پدرش در آن به عنوان مهندس کار میکرد، به شهر ویتییر در کالیفرنیا رفت. پس از دو سال زندگی در آمریکا به ایران بازگشت و در اهواز و تهران بهسر برد. دو سال بعد، دوباره خانوادهٔ وی به آمریکا برگشتند و ابتدا در ویتییر و سپس در نیوپورتبیچ ساکن شدند. فیروزه جزایری سپس به تحصیل در دانشگاه برکلی پرداخت و در آنجا با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد. وی با نوشتن کتاب خاطرات خود که به نام Funny in Farsi, A Memoir of Growing Up Iranian in America در آمریکا منتشر شد، به شهرت رسید.
این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای آمریکا در چند سال اخیر بودهاست. همچنین این کتاب، یکی از ۳ نامزد نهایی جایزهٔ تربر در سال ۲۰۰۵ و همچنین نامزد جایزهٔ پن در بخش آثار خلاقهٔ غیرتخیلی شد. وی اولین فرد آسیایی است که اثر وی جزء نامزدهای نهایی جایزهٔ تربر انتخاب شدهاست.
هفت ساله بودم كه همراه پدر و مادر و برادر چهارده سالهام، فرشيد، از آبادان در ايران به شهر «ويتي ير» كاليفرنيا رفتم. برادر بزرگترم، فريد، را يك سال قبل به فيلادلفيا فرستاده بودند تا در آنجا به دبيرستان برود. او هم مثل اغلب جوانهاي ايراني هميشه آرزو داشت در كالجي در خارج از كشور حضور پيدا كند و به رغم اشكهاي مادرم ما را ترك كرد تا با عمو و زن آمريكايياش زندگي كند.
ويكتور هوگو
ترجمه: محمدرضا پارسايار
ـ آيا ممكن است سرشت بشر بهكلي دگرگون شود؟ ـ آيا ممكن است همان گونه كه ستون فقرات بشر زير سقفي كوتاه، درهم فشرده و خم ميشود در آدمي نيز زير بار فلاكت و فقر عيب پذيرد و به معلوليتي درمانناپذير دچار شود؟ ـ آيا در روح بشر عنصري الاهي وجود دارد كه فساد نميپذيرد؟ فشارهاي اجتماعي و اخلاقي آدمي را به تباهي سوق ميدهند. از نظر ويكتور هوگو، بينوايي و بياعتنايي انسانها به يكديگر و نظام سركوبگر و بيرحم باعث ميشوند تا انسان پاكنهاد به زشتكاري روي آورد. او بر اين باور است كه آموزش و پرورش و حفظ كرامت انسانها تنها راه حلهاي جامعه براي دوري از زشتكارياند. بينوايان نشان ميدهد كه بهترين راه براي تعالي انسان، گذشت و فداكاري است.
وی در کتاب بینوایان به تشریح بیعدالتیهای اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه میپردازد، همان عوامل و محرکهای اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم شد. انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملاً بیاطلاع بودند، سبب ایجاد معضلات اقتصادی و اجتماعی در جامعهٔ فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات زیرساختهای اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیتهای داستان و روانشناسی آنها، نحوه درگیری و دخالت آنان را در این نهضت اجتماعی و تودهای نشان میدهد.
ویکتور هوگو در انتهای رمانش ساختار فراگیر کارش را توضیح میدهد:
این کتاب که خواننده پیش از این لحظه در کلیات و جزئیات از این سو به آن سو میرود… یک فرایند از شر به خیر، از بی عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز، از اشتها به وجدان، از فساد اداری به زندگی؛ از حیوانیت به وظیفه، از جهنم به بهشت، از هیچ به خدا. نقطه شروع: جسم، مقصد: روح. یک هیدر در آغاز، و یک فرشته در پایان.
اثر حاضر تلاشی است در ردّ ده انتقاد رایج درباره کارل مارکس. هدف نگارنده روشن کردن تفکر مارکس و اندیشههای او و همچنین پاسخگویی به برخی از شبهات درباره آرا و نظرهای مارکس بوده است. مطالب اثر در ده فصل تنظیم شده است و در هر فصل، یکی از انتقادهای رایج مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. در آغاز هر فصل ابتدا دیدگاههای منتقدان، به صورت خلاصه ذکر شده و سپس، براساس گفتههای مارکس پاسخگویی شده است. «مارکس در قرن بیست و یکم» و «مارکس و مارکسیسم»، «مارکس و موجبیتگرایی»، «مارکس و ناکجااندیشی»، «مارکس و اقتصاد» و... عناوین برخی از فصلهای نوشتار حاضر است.
نام نویسنده : دنیل کلاک و ریموند مارتین
نام مترجم : حمیده بحرینی
نویسندگان این کتاب در زمانهای که بشر بسیار قدرتمندتر و ذهنش بسیار انباشتهتر از دوران سقراط است ما را به شیوه سقراطی به عرصه داشتهها و دانشهایمان میبرند تا در پایان راه، «نمیدانم» سقراط را بر زبانمان جاری سازند. «نمیدانم» که بیان آنان اصل حکمت است. آنان از ما درباره چیزهایی میپرسند که بدیهی و روشن میپنداریم و هر سوالی را درباره آنها احمقانه و دور از خرد. آنان از مکان میپرسند و از جایی که ایستادهایم و از زمان و «آن»ی که بسرمیبریم و اینکه کیستیم، و وقتی از «من»، «مکان من»، «زمان من» و ...سخن میگوییم در واقع از چه سخن میگوییم؟ آیا واقعا مختاریم؟ اگر آری چقدر و تا کجا؟ و اصلا کدام کار ما مختارانه است؟ آیا دانش ما معتبر است و به حقیقت راه میبرد؟
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی در این کتاب با روش تحلیل گفتمان مفهوم جنون و سیر پیدایش بی خردی و دیوانگی به موازات حاکمیت خرد بر انسان و شکلی از تاریخ که در آن خرد حاکم بر انسان، همسایه او را محبوس میکند و انسان با واسطه زبان بیرحمانه نا دیوانگی، وجود خود و دیگری را به رسمیت میشناسد را بررسی میکند. وی از تابلوی کشتی احمقها برای روی جلد کتاب تاریخ جنون استفاده کردهاست. میشل فوکو در مقدمة کتاب خواهان نگاشتن شکل دیگر دیوانگیست. آن دیوانگیای که «خرد حاکم انسان، همسایة او را محبوس میکند و انسانها از طریق این عمل و با واسطة زبانِ بیرحمانة نادیوانگی با یکدیگر رابطه برقرار میکنند، و وجود یکدیگر را به رسمیت میشناسند». علاوه بر چنین خواستی، فوکو خواستِ دیگری هم دارد: دست یافتن به درجة صفرِ دیوانگی در سیر جنون؛ وی درجا منظور خویش را توضیح میدهد: «زمانی که برداشت انسان از جنون یکدست و نامتمایز بود، زمانی که مرزبندی میان عقل و جنون خود هنوز مرزبندی نشده بود»
توماس آکمپیس
سایه میثمی
ارزیابی نفوذ پر دامنه و ژرف این کتاب شگرف کوچک در بیش از پانصد سال از سراسر قلمرو و مسیحیت، نامیسر است. پس از خود کتاب مقدس، هیچ اثر دیگری نمیتواند با بصیرت عمیق، وضوح اندیشه و قدرت آن بر هدایتگری، برابری کند.
نام مترجم : داریوش مهرجویی
نظريه اي براي توضيح توانايي هاي فراطبيعي ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم جهان ما و هر آنچه در آن است، از نظر قطره هاي باران و دانه هاي برف و درختان كاج تا شهابها و ذرات الكترونها و كوانتومها، همه تنها تصاوير شبح گونه اي هستند از واقعيتي دور از دسترس كه خارج از زمان و مكان بر ما فراتابيده مي شود.
نظريه هوموگرافيك بودن جهان نه تنها واقعيتهاي ملموس زندگي ما را دربر مي گيرد، بلكه مي تواند پديده هاي حيرت آوري همچون تله پاتي، نيروهاي فراطبيعي انسان، وحدت كيهاني، درمانهاي معجزه آسا و... را توضيح دهد.
با خواندن جهان هولوگرافيك، با جهاني روبرو مي شويم كه هر ذره آن ويژگيهاي كل آن را در خود دارد و خواننده ايراني بسياري از مفاهيم متافيزيكي را كه ريشه در فلسفه و عرفان شرق دارد در قالب زباني روشن و امروزي باز مي شناسد.
نام نویسنده : رابرت مک کی
نام مترجم : محمد گذر آبادی
[کتاب ـ «داستان» ـ درباره ی اصول است نه قوانین. قانون می گوید:«باید آن را به این طریق انجام دهی»، اصل می گوید:«این عملی است… و هم واره نیز چنین بوده است»]
این عبارات، جملات ابتدایی کتاب «داستان» است که شاید یک دهه از انتشار آن می گذرد و کتاب های کلاسیک آموزش فیلم نامه را از سکه انداخته است و جایگزین آن شده است. این کتاب امروزه، به عنوان کتاب آموزشی در دانشگاه ها و آموزش گاه های سینمایی دنیا، تدریس می شود و نویسندگان و اساتید برجسته ی سینما، توصیه می کنند که به عنوان کتاب درسی، هیچ گاه از نویسنده دور نشود. کتاب ـ «داستان» ـ چهار بخش دارد که اصلی ترین بخش آن، بخش دوم، «عناصر داستان» است. در این بخش ابتدا به ساختار داستان و سپس به نسبت ساختار با «موقعیت، ژانر، شخصیت و معنا» می پردازد. بخش سوم مربوط به اصول طراحی داستان است. اما بخش چهارم که شاید مهم ترین بخش کتاب است و جنبه ی پرورشی نویسنده را مدنظر قرار می دهد با این عبارت از همینگوی آغاز می شود: بخش چهارم/ نویسنده در حین کارـ اولین نسخه از هر چیزی مزخرف است/ همینگوی. این جمله چکیده ی مطالب این بخش است که نویسنده را به وارد شدن در فرآیندی، فرا می خواند که جز نوشتن ، نوشتن و باز هم نوشتن، چیزی نیست. جامعیت این کتاب، هم راه با شاهد مثال آوردن متنایب با هر موضوع و مبحث، ترکیبی را ساخته است که خواننده ـ یا بهتربگوییم دانشجوـ ریسمانی نامحسوس به دنبال خودش می کشد. جملات پایانی کتاب ـ «داستان»ـ را با هم می خوانیم. «هر روز بنویسید، سطر به سطر،صفحه به صفحه،ساعت به ساعت. کتاب داستان را دم دست داشته باشید. آموخته های خود را از این کتاب، سرمشق قرار دهید… . این کار را به رغم ترسی که دارید، انجام دهید زیرا دنیا بالاتر از همه چیز ـ ورای تخیل و مهارت ـ از شما شهامت می خواهد. ـ شهامت به جان خریدن طرد و انکار و استهزاء و شکست…»
درنده باسکرویل (به انگلیسی: The Hound of the Baskervilles) نام یک رمان جنایی است که به قلم سر آرتور کانن دویل نوشته شدهاست که سومین داستان بلند شرلوک هولمز محسوب میشود. درندهٔ باسکرویل را غالباً بهترین داستان بلند شرلوک هولمز میدانند ابتدا از اوت ۱۹۰۱ تا آوریل ۱۹۰۲ به صورت پاورقی ماهانه در مجلهٔ استرند در انگلستان و تقریباً همزمان (از سپتامبر ۱۹۰۱ تا مه ۱۹۰۲) در مجلهٔ استرند چاپ ایالات متحده منتشر شد. این اثر نخستین بار در ۲۵ مارس ۱۹۰۲ به صورت کتاب به چاپ رسید یعنی قبل از آنکه آخرین قسمت آن در مجلهٔ استرند منتشر شود. نخستین چاپ کتاب در ایالات متحده نیز در آوریل ۱۹۰۲ منتشر شد و در عرض پنج روز پنجاه هزار نسخه از چاپ اول آن به فروش رفت. چاپ نخستین بخشهای این داستان در مجلهٔ استرند مردم را سخت به هیجان آورده بود چون به نظر میرسید نشانهٔ بازگشت پیروز مندانهٔ هولمز از آغوش مرگ باشد. البته با خواندن کتاب مشخص میشد که موضوع به این صورت نیست؛ هولمز هنوز به زندگی بازنگشته بود و این فقط بخشی از خاطرات دکتر واتسن بود. با وجود فشارهای شدید اجتماعی، سِرآرتور کانن دویل هنوز اعتقاد داشت که کارآگاه مشهور همچنان باید در اعماق آبشار رایشن باخ بماند.
اولیویه کوستا دو بورگارو ، میشل کازناو و امیل نوئل
محمدفرهاد رحیمی و حمیده لطفی نیا
این کتاب قصد دارد بین علوم محض، به ویژه فیزیک کوانتومی و نسبیت و حساب احتمالات و علوم ماوراالطبیعه یا متافیزیک و فراروانشناسی و امثال آنها پلی ارتباطی ایجاد کند.
مسائل مطرح در این کتاب مسائلی است که طی سالهای متمادی و به ویژه در عصر حاضر همیشه مورد بحث بوده است. البته ما قصد نداریم دو مبحث فیزیم و متافیزیک را یکی کنیم بلکه هدفمان این است که ثابت کنیم این دو میتوانند مکمل یکدیگر باشند و از این رهگذر جرقه اندیشه نوینی را در ذهن خواننده بزنیم تا به ارتباط میان تواناییهای فراطبیعی ذهن بشر و دنیای مادی پی ببرد.
جینت والز
مهرداد بازیاری
اين كتاب به مدت 7 سال پرفروش نيويورك تايمز بوده است.
قصه کتاب “قصر شیشهای” قصه خانوادهای سرگردان است که گاه توی خانههای پیش ساخته زندگی میکنند، گاه بیابان و گاه آواره جای دیگری هستند. پدر و مادرِ راوی اعتقاد چندان به قواعد مرسوم در جامعه ندارند و به کل معتقدند همه چیز قرار است درست پیش برود، برای همین هراسی ندارند که دختر سه سالهای که حالا راوی این قصه است با همان سن اندک سوسیس بپزد، با آتش بازی کند یا در موقعیتهای خطرناک دیگر قرار بگیرد.
مادر، یک نقاش است که در بی فکری دست شوهرش را از پشت بسته، و مرد خانواده یا همان پدر پیر، یک دائم الخمر که به همه چیز فکر میکند جز سامان دادن به خانه و خانواده و کسب درآمد. آرزوی او ساختن یک قصر شیشهای وسط بیابان است. یک قصر شیشهای که به واسطه استفاده از انرژی خورشیدی نیروی الکتریکیِ وسایل سرمایشی و گرمایشی خانهی ایدهآلشان را تامین کند. برای همین هم، میخواهد اول یک طلایاب بسازد و بعد با بچههای کوچکش بیفتد دنبال طلا. میبینید: خیلی همه چیز قاتی پاتی است. انگار توی جهان داستان “قصر شیشهای” هیچ کس رفتار معقول ندارد. اصلا در همان آغاز داستان مادر راوی در حال جمع کردن آشغال از سطل آشغال است. راوی - جینت والز یا همان دختر خانواده- که در فصل نخست داستان یک خانم جاافتادهی ثروتمند و صاحب یک زندگی تر و تمیز است با او یک قرار میگذارد، تا بلکه به او کمک کند. مادرش میگوید به جای خجالت کشیدن از نحوه زندگی پدر و مادرش به نوع زندگی آنها احترام بگذارد و آنها را درک کند. شاید باید اسم این نوع زندگی را گذاشت، زندگی یِلخی و کولی وار؛ زندگییا که به هیچ صراط اجتماعیای مستقیم نیست. از فصل بعد جینت والز یا شخصیت دخترِ خانواده شروع به نقل خاطراتی میکند که اصلا خاطرات معمول و سرراستی به حساب نمیآیند.
جلال الدین محمدبلخی
تصحیح: محمدعلی موحد
این اثر با مقدمهای مبسوط همراه است و موحد در آن، به ملاحظات کلی در باب تصحیح مثنوی و شیوه کار خود در تصحیح جدید مثنوی اشاره میکند؛ ملاحظاتی چون عوامل موثر در تحریفات مثنوی، مثنوی به عنوان نمونه ادبیات مهاجرت، زبان ویژه مولانا و تاثیرپذیری آن از محیط پیرامون. استاد موحد خواسته متنی پیراسته و قابلفهم و درخور اعتماد برای مخاطبان و علاقهمندان مثنوی فراهم کند که هم خوانندگان عادی از آن بهره ببرند و هم اهل تحقیق و نقد علمی به آن استناد کنند؛ جلد اول این اثر در هزار صفحه شامل مقدمه استاد موحد در 120 صفحه و نیز دفتر اول، دوم و سوم مثنوی و جلد دوم نیز شامل سه دفتر بعدی (چهار، پنج و شش) به انضمام کشف الابیات است و حجم جلد دوم هم 1000 صفحه است. هر دو جلد این کتاب در قطع وزیری و با کاغذ کرم رنگ خفیف و با صحافی گالینگور زیر چاپ رفته است. یکی از ویژگیهای تصحیح دکتر محمدعلی موحد این است که با نسخههای کامل و یا ناتمامی که تا 15 سال پس از فوت مولانا، کتابت و تاکنون شناخته شدهاند؛ مثل نسخه قونیه و نسخه قاهره و... کار تصحیح را با ذکر تمام نسخه بدلها به انجام رسانده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.