ماهی |
پتر هاندکه |
علیاصغر حداد |
شومیز |
فارسی |
۱۰۴ |
۱۳۹۷ |
۱ |
* * |
۱۰۰ |
رقعی |
۹۷۸۹۶۴۲۰۹۳۰۲۱ |
کاسپار
14,000 تومان
پتر هاندكه
مترجم: علياصغر حداد
کاسپار نمایشنامهای پستمدرن است ملهم از سرگذشت مرموز کاسپار هاوزر، پسری آلمانی که با سرووضعی غیرعادی در شهر پیدا میشود و از نامهای که در دست دارد چنین بر میآید که از بدو تولد در مکانی تنگ و تاریک نگهداری میشده است. اشخاص مختلفی به تعلیم و تربیت او گمارده میشوند، اما آنها بیش از آنکه به او کمک کنند، به سلامت جسمی و روحی او لطمه میزنند.
هاندکه در نمایشنامههای خود به مقولهی زبان میپردازد. از نظر او زبان نهتنها حامل اندیشه، احساسات و تجربیات فردی است، بلکه مجموعهای است از یک سسلهقواعد که ساختار درونی آن از لحاظ کیفی در شکلگیری تصورات و دریافتها و محسوسات ما مؤثر است. او تأکید میکند که در جوامع صنعتی، که فرد خود را آزاد و رها از قیدوبند بکننکنهای حاکمانه میانگارد، این خطر بسیار است که رسانههای همگانی با سوءاستفاده از زبان چنان به افکار عمومی شکل دهند که فرد ایدئولوژی حاکم را ایدئولوژی خود تلقی کند.
—
نمایشنامهی کاسپار بر آن نیست که نشان دهد قضیهی کاسپار هاوزر واقعاً چگونه است یا واقعاً چگونه بوده. بلکه میخواهد نشان دهد که قضیهی یک آدمی چه ممکن است باشد. این نمایشنامه نشان میدهد که چگونه میتوان کسی را با حرفزدن به حرفزدن واداشت. ازاینرو این نمایش را «شکنجهی گفتاری» هم میتوان نامید. پیشنهاد میشود که باری تجسم این شکنجه در بالای دهنهی صحنه نوعی چشم جادویی نصب شود که همهی تماشاگران بتوانند آن را به خوبی ببینند. البته وجود این چشم نباید موجب شود که تماشاگران از تعقیب وقایع روی صحنه باز بمانند. علمکرد این چشم آن است که با پلکزدنهای عصبی خود مشخص کند که تلقین به قهرمان نمایش هر بار با چه حدتی صورت گرفته است. هرچه قهرمان نمایش نسبت به این تلقین از خود مقاومت بیشتری نشان میدهد، تلقین با حدت بیشتری صورت میگیرد و در نتیجه شدت پلکزدنهای چشم جادویی نیز افزوده میشود…
بریدهای از پیشگفتار نویسنده بر نمایشنامهی کاسپار
ناموجود
وزن | 100 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آداب روزانه(روز بزرگان چگونه شب می شود)
نويسنده:میسن کاری
مترجم:مریم مؤمنی
آداب روزانه شرح احوال و عادات کاری یکصدوشصتویک شخصیت مشهوری است که در طول زندگیشان کارهای بزرگ کردهاند، خلاقیت خود را به کار گرفتهاند و آثار مهمی برای بشر به جا گذاشتهاند. در میان این شخصیتها، هم هنرمند و فیلسوف دیده میشود، هم موسیقیدان و نقاش و مجسمهساز، و هم کارگردان و دانشمند. هم میتوان از آدمهای معروف چند قرن گذشته ردی پیدا کرد و هم از بزرگان معاصر. میسن کاری برای نوشتن این کتاب از خاطرات، نامهها، زندگینامهها، مصاحبهها و دیگر منابع مربوط به این شخصیتهای برجسته بهره برده است تا بتواند شرحی مختصر و مفید از خلقوخویشان به دست دهد.
“-شستو شو و استحمام واجب ترینِ ضروریات زندگی بتهوون بود. از این لحاظ به شرقیها می مانست: از دید او، محمد(ص) حق داشت این همه وضوی روزانه را واجب کند.
-فروید، یک بار که به خواهر زادهی هفده ساله اش سیگاری تعارف کرد و پسرک رد کرد، به او چنین گفت: «پسرم! سیگار کشیدن یکی از بزرگترین و ارزانترین لذات زندگی است. اگر تصمیمت را گرفتهای که سیگار نکشی، فقط میتوانم بگویم برایت متاسفم.»
-اغلب مردم هر روز کار میکنند و هر از چندی از رابطهی جنسی بهرهای میبرند. سیمنون هر روز رابطهی جنسی داشت و هر چند ماه یک بار با کارش به عیش مینشست.در ایام اقامتش در پاریس، روزانه با چهار زن مختلف رابطه داشت. خودش تخمین میزد که در طول عمرش با ده هزار زن به بستر رفته است(همسر دومش نظری جز این داشت و میگفت این عدد هزار و دویست بیشتر نبوده است). او عطش جنسی خود را نتیجهی کنجکاوی بی حد و حصر نسبت به جنس مخالف میدانست: «زنن همیشه برای من آدمهایی استثنایی بودهاند که بیهوده سعی کردهام آنها را درک کنم، تلاش بی وقفه در همهی سالهای عمر. اگر به ماجراجویی که دو ساعت یا ده دقیقه بيشتر دوام ندارند تن نمیدادم، چطور میتوانستم در آثارم دهها، بلکه صدها، شخصیت زن خلق کنم؟»
-برنارد مالامود: بیش از یک راه وجود دارد-در این باره یاوه بسیار گفتهاند.تو خودت هستی، نه فیتز جرالدی نه تامس وولف. برای نوشتن باید بنشینی و بنویسی. زمان یا مکان خاصی هم ندارد. باید با خودت و سرشتت سازگار باشی. کافی است منضبط باشی، دیگر روش کار مهم نیست. اگر نویسنده منضبط نباشد، هیچ افسون همدلانهای کارگر نمیافتد. راهش این است که برای خودت وقت دست و پا کنی(نه اینکه وقت بدزدی) و داستان خلق کنی. اگر داستان ها به ذهنت بیایند، آنها را مینویسی و در مسیر درست خواهی بود. عاقبت هر کسی یاد میگیرد که مناسبترین راه برای او کدام است. آن رازی که باید فاش شود خود تو هستی.
پدرو پارامو
رمان پدرو پارامو که پیشگام رئالیسم جادویی است، در سال ۱۹۵۵ منتشر و با استقبال سردی روبهرو شد و در طول ۴ سال بعد فقط هزار جلد از آن به فروش رفت. این رمان جسورانه ساختار جدیدی را بدعت میگذارد، داستان را ساکنین مردهٔ دهکدهای افسانهای به نام «کومالا» نقل میکنند. رمان بعدها شناخته شد و عمیقاً در ادبیات آمریکای لاتین تأثیر گذاشت.
گابریل گارسیا مارکز جملهای از این کتاب را در «صد سال تنهایی» خود گنجاند. همچنین «شهر ارواح» رولفو که ساکنینش اشباحاند، تا اندازهای منبع الهام شهر افسانهای ماکوندوی مارکز شد. گابریل گارسیا مارکز گفتهاست که بعد از نوشتن چهار کتاب اولش، به عنوان یک رماننویس احساس کرد که متوقف شدهاست و کشف کتاب «پدرو پارامو» در سال ۱۹۶۱ زندگی او را تغییر داد و مسیر تألیف شاهکارش، «صد سال تنهایی» را به او نشان داده و هموار کرد. مارکز دربارهٔ تمام آثار انتشار یافتهٔ رولفو میگوید: «نوشتههایی که به ۳۰۰ صفحه هم نمیرسند و معتقدم به همان حجم و ماندگاری آثار سوفوکل است.»
چه کسی موتسارت را کشت (داستانهایی برای دوستداران موسیقی)
نويسنده:ارنست ويلهلم هاينه
مترجم:علي اسديان
چهکسی موتسارت را کشت؟ ۱۴ روایت واقعی از زندگی چند موسیقیدان بنام تاریخ است، حقایقی بس مرموز و عجیب که روایت آنها به داستانی جنایی برآمده از تخیل نویسنده میماند؛ بههمین دلیل هم عنوان فرعی «داستانهایی برای دوستداران موسیقی» برای کتاب انتخاب شده است. ارنستویلهلم هاینه، نویسندهی کتاب، که خود معماری برجسته بود، به نوشتن روایتهای تاریخی اینچنینی علاقهی بسیاری داشت و در این کتاب نیز پروندههایی مبهم و عجیب و تاریخی را دربارهی موسیقیدانان گشوده و با بازخوانی آنها پرتو تازهای بر هر کدام تابیده است. او ضمن بررسی این پروندهها کمی هم به زندگی و شخصیت این موسیقیدانان پرداخته است که بر جذابیت روایتش افزوده است. موتسارت، هایدن، پاگانینی، چایکوفسکی، برلیوز، دانکن، واگنر، روسینی، باخ، هندل، بیزه، موسُرگسکی و گلن میلر هنرمندانی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
خروج اضطراری
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : مهدی سحابی
خروج اضطراری در واقع دو کتاب در یک کتاب است.کتاب اول مجموعه چندتایی از زیباترین داستانهای کوتاهی است که از سیلونه نویسنده بزرگ نان و شراب و دانه ریز برف می شناسیم.کتاب دوم یعنی فصل بلندی که نام خود را به کل کتاب داده،شرح کشمکش های تاریخی حزب های کمونیس و نهادهای نظام مقتدر روسیه شوروی در دوران پر التهاب حکومت استالین است رویدادهایی که سیلونه به عنوان یکی از سران بزرگ ترین حزب مارکسیستی اروپای غربی خود از نزدیک شاهد آن بوده است.این فصل که ترکیبی از خاطرات فردی،خاطرات سیاسی و تاملاتی درباره قدرت است یکی از مهمترین اسناد مربوط به دورانی است که درباره ی آن نوشته شده است.
خریدن لنین
داریوش و ایرانیان (تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان)
نام نویسنده : والتر هینتس
نام مترجم : پرویز رجبی
والتر هینتس (به آلمانی: Walther Hinz) (متولد ۱۹ نوامبر ۱۹۰۶ در اشتوتگارت - درگذشت در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۲ در گوتینگن) یکی از دانشمندان شاخص در میان دهها ایرانشناس بزرگ آلمانی است که در دو سده گذشته، پژوهشهای بنیادین و بیهمتایی را به جهان ایرانشناسی عرضه داشتند. هینتس (۱۹۰۶-۱۹۹۲) ایرانشناسی پرکار و به ویژه متخصص خط و زبانهای ایرانی و تمدن ایلام بود. او در بسیاری از حوزههای مطالعات ایرانی (همچون تاریخ و تمدن هخامنشیان و ساسانیان، زرتشتشناسی، کتیبهشناسی، تاریخ صفویه و علم اوزان و مقادیر)، صاحب پژوهشهایی ناب و گسترده بود که در کتابها و مقالههای بیشماری از او منتشر شدهاند. هر چند که بسیاری از این دستاوردها در میان ایرانیان بکلی ناشناخته و مهجور ماندهاست.
داریوش و ایرانیان کوششی است برای شناخت تاریخ و فرهنگ ایران زمین در عصر زرین هخامنشی. تاریخ سیاسی هخامنشیان، از مهاجرت پارس ها تا اوج درخشان آن یعنی پادشاهی داریوش، نظام اجتماعی و قضایی و اداری، نیروی نظامی، کشاورزی، هنر و ...جنبه های گوناگونی هستند که در این کتاب به آن پرداخته میشود.
راهنمای بازدید از موزه کمونیسم
رمانی با یک طوطی
آندری ولوس
مترجم: آبتین گلکارآندری ولوس در اواخر دههی 1990 در زندگینامهی کوتاهی نوشت: “همهی آنچه میتوانم دربارهی خودم بگویم در چند سطر میگنجد.در دوشنبه به دنیا آمدم.آنجا مدرسه را تمام کردم.در پژوهشکدهی نفت درس خواندم.متخصص ژئوفیزیک شدم.حتی در همین رشته کار کردم.در جوانی شعر میسرودم.گاهی چاپشان میکردند.مدتها به ترجمهی شعر از تاجیکی مشغول بودم.اولین داستانم حدود…حتی یادم نمیآید حدود چند سال پیش منتشر شد.ده؟دوازده؟بعد نوبت به کتاب نثرم رسید…خلاصه،زندگی پیش میرود و تمامش هم وقف ادبیات نشده است، لابد به همین دلیل است که دوستانم دربارهی من میگویند: همان است که نویسندگی هم میکند”
آندری ولوس در رمانی با یک طوطی با نثری ساده و روشن به مسئلهی غلبهی نگرش تجاری و سرمایه داری بر دانش و فرهنگ میپردازد،مشکلی که ظاهرا ابعادی فراگیر و جهانی به خود گرفته است.در بخشی از کتاب میخوانیم: کالاباروف یک روز در میان راهی دادگاه میشود،چون پیوسته به کتابخانهاش سوءقصد میکنند،گاهی به ساختمانش و گاهی هم به زمینش.گاهی شرکت نفت میخواهد در آن ساکن شود و گاهی شرکت گاز.گاهی میخواهند به جای کتابخانه جایگاه سوختگیری با فناوری نانو درست کنند و گاهی پارک آبی.این سوءقصدها فعلا دفع شده است ولی اگر روزی کالاباروف را برکنار کنند،چه کسی برای دفاع از کتابخانه سپر به دست میگیرد و شمشیر میزند؟!
عقاید یک دلقک
هاینریش بل
ترجمه: سپاس ریوندی
هاینریش تئودور بُل (به آلمانی: Heinrich Theodor Böll) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ - درگذشته ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۵) نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد.
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام شنیر است که معشوقه اش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرضهای همیشگیاش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آوردهاست. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط میکند». فقط دو چیز این دردها را تسکین میدهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته...
ظاهراً، این رمان نمایانگر جامعه آلمان تحت تأثیر هیتلر و سالهای بعد از جنگ است. این داستان زوایای مختلف جامعه از جمله عقاید سیاسی و مذهبی، مسائل زناشویی، تعارضات بین کاتولیکها و پروتستانها، تأثیر جنگ بر خانوادهها و بسیاری موارد دیگر در آلمان را نقد میکند. هاینریش بل تمام مشکلات بعد از جنگ را به تصویر کشید و آنها را به بعضی زوایای روان شناختی ارتباط داد. بل میخواست بر روی نقش کلیسای کاتولیک روم تمرکز کند تا تأثیر ان بر اروپا را نشان دهد. بعلاوه اخلاقیات و سیاست ان زمان را نشان داد. کلیسا رابطه بین کاتولیکها و پروتستانها را محدود ساخت و جامعه آلمان را در زمره گروههای مذهبی دستهبندی کرد. اگرچه در این رمان، پروتستانها بعنوان افرادی ثروتمندتر نمایش داده میشوند، اما بل نشان میدهد که جامعه، به ویژه ازنظر در مسائل سیاسی و اخلاقی، عمدتاً تحت تأثیر کاتولیکها بودهاست. شخصیت اول داستان، یعنی هنس، از هیچ یک از این دو گروه سودی نمیبرد. او یک کافر است، اما کافری که اقوامی هم کاتولیک و هم پروتستان دارد و در مراسمهای هردو مذهب شرکت میکند (اگرچه عقایدی کاملاً متفاوت با هردو طرف دارد). حتی با اینکه اجرای موفقی در هنر دلقکی دارد، کارش مورد تأیید گروههای سیاسی نیست؛ ولی بعد از آسیب دیدن زانوی چپش، نمیتواند به خوبی گذشته اجرا داشته باشد. در پایان، آن دوران را اینگونه توصیف میکند: «اگر دوران ما شایسته نامی باشد، باید نامش را عصر فحشا نامید.»
قصر
نام نویسنده : فرانتس کافکا
نام مترجم : علی اصغر حداد
قصر رازی است سربهمهر که کا. برای وارد شدن به آن به هر شیوهای که میتواند، متوسل میشود. مردم دهکدهای که تحت فرمان قصر است، دائم در تلاشند که کا. را از وارد شدن به آن منصرف کنند و کا. که حالا عاشق فریدا دختری از همان دهکده شده، مدام در کشمکش با اهالی بر سر رفتن به قصر است. آیا او به قصر میرسد؟ وقایع اسرارآمیزی که یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندند، رسیدن به پاسخ این سوال را پیوسته به تاخیر میاندازند.
کافکا قصر را در سال 1922 نوشته و رمان برای نخستینبار در سال 1926 یعنی دوسال پس از مرگ نویسنده منتشر شده است. قصر به عنوان پرحجمترین اثر کافکا، همچون دورمان دیگر او؛ محاکمه و امریکا اثری ناتمام است و مرگ زودهنگام نویسنده مجال بهپایانبردن رمان را به او نداده است. قصر از زمان انتشار تا کنون تفاسیر بسیاری به خود دیده و به یکی از بحثبرانگیزترین و اثرگذارترین رمانهای قرن بیستم تبدیل شده است.
کلاین و واگنر(به همراه سیدارتا و گشتوگذار)
نویسنده: هرمان هسه
مترجم: علی اصغر حداد
این کتاب مجموعهای از سه کتاب هرمان هسه شامل کلاین واگنر، سیدارتا، گشتوگذار است.
هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی- سوییسی و برندهٔ جایزهٔ نوبلِ سال ۱۹۴۶ در ادبیات است. از مشهورترین آثار وی می توان به رمان های زیر چرخ، دمیان، گرگ بیابان، سیدارتا، گرترود و مجموعه داستان های کوتاه وی اشاره کرد.
سالهای (۱۹۱۸ - ۱۹۱۹ میلادی) سالهای جدایی از خانواده، گوشهگیری و اقامت در «تیچینو» بود. این حوادث در داستانهای کوتاه وی رد پای خود را به روشنی بجای گذاشته است.
یک فنجان چای
کاترین مَنسفیلد در سال 1888 در وِلینگتونِ نیوزلند به دنیا آمد. در سال 1906 اولین نوشتههای خود را که قطعات کوتاه ادبی بودند در یک نشریهی استرالیایی منتشر کرد.مَنسفیلد از کوتاهنویسانِ مشهورِ عصر خود است و علاوه بر مجموعه داستانهایی که از او به چاپ رسیده، مجموعه اشعارش هم که همسرش آنها را جمعآوری کرده در 1923 منتشر شده است. منسفیلد در اوج جوانی به سل مبتلا شد و علیرغمِ دورههای طولانی درمان و استراحت، حالش رو به وخامت رفت و در سال 1925 در 37 سالگی در فانتِینبلو درگذشت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.