ناشر: نیلوفر
چاپ: ۱۴۰۱
نوبت: ۲
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۸۰
38,000 تومان
الساندرو باریکو
حسین معصومی همدانی
… سفر می کرد، مثلاً.
و هر بار به سرزمین دیگری می رفت: می رفت به مرکز لندن، با قطار می رفت به در و دشت، به قلۀ کوهی می رفت که برف تا کمرش می رسید، یا به بزرگترین کلیسای جهان می رفت، ستونهای آن را می شمرد و توی چشم شمایل مسیح مصلوب خیره می شد. سفر می کرد. و چیزی که فهمیدنش خیلی سخت بود این بود که از کجا می دانست کلیسا یا برف یا ببر چه شکلی است … منظورم این است که او هیچ وقت پایش را از این کشتی پایین نگذاشته بود، حتی یک بار. شوخی نبود، کاملاً درست بود. هیچ وقت پیاده نشده بود. حتی یک بار. و آن وقت طوری بود که انگار همۀ این چیزها را به چشم خودش دیده است. تو به نووه چنتو می گفتی «یک بار رفته بودم پاریس» و او ازت می پرسید که مثلاً باغ فلان را دیده ای، یا فلان جا غذا خورده ای، همه چیز را می دانست. به ات می گفت: «چیزی که توی پاریس دوست دارم این است که روی پُل پون نوف قدم بزنم و منتظر غروب خورشید بمانم و وقتی که کشتیهای تفریحی ا آنجا می گذرند بایستم برایشان دست تکان بدهم.»
– اما نووه چنتو، تو پاریس را دیده ای؟
– نه.
– پس دیگر …
– یعنی، آره …
– یعنی چی، آره؟
– پاریس.
ناشر: نیلوفر
چاپ: ۱۴۰۱
نوبت: ۲
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۸۰
وزن | 150 گرم |
---|
نويسنده:يعقوب يادعلی
شخصيت اصلي داستان، "مهندس كامران خسروي" است كه با همسرش "فريبا" اختلاف دارد، فريبا به خانهي پدرش در اصفهان رفته است و مهندس خسروي گاه به خاطرات گذشتهي خود و آشنايي با فريبا بازگشت ميكند و اكنون در انديشهي آن است كه در يك سانحهي رانندگي خودكشي كند او در اين ترديد به سر ميبرد و.....
داستان با سرگذشت شخصیتی خیالی به نام کوروش سپیدمه (به انگلیسی: Cyrus Spitama)، فرستادهٔ ایرانی هخامنشی در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، آغاز میشود. کسی که به همهٔ جهان آشکار آن دوران سفر میکند تا باورهای سیاسی و دینی ملتهای گوناگون آن زمان را مقایسه کند و بسنجد. این کتاب تصویری کلی از دوران آن روز (داریوش، خشایارشا و اردشیر) را به دست میدهد. کوروش سپیدمه نخستین سفیر ایران در هند، چین و یونان بودهاست و در این کتاب همزمان شما را با عقاید زرتشت، بودا، کنفسیوس و سقراط آشنا میکند.
نام نویسنده : آراویند آدیگا
نام مترجم : مژده دقیقی
نخستوزير چين به هند مسافرت كرده است تا دربارة كارآفرينان هندي تحقيق كند. يكي از اين كارآفرينان، نامهاي به نخستوزير مينويسد و در آن تجربيات خود و نحوة رسيدن به مقام كنونياش را به تفصيل ميگويد. او كه از فقيرترين طبقات هند بوده است با صداقت كامل، مسير رسيدن خود به ثروت و قدرت را بيان ميكند. اين كتاب به صورت مجموعهاي از نامههاست و نگارنده در طول آن، مخاطب را با مردم، دين، آيين و ساختار سياسي هند آشنا ميكند. اين كتاب برنده جايزه من بوكر 2008 ميباشد.
محمدرضا مرعشی پور
نویسنده در این کتاب به زندگی سلطان مسعود پرداخته که در حقیقت یک رمان تاریخی به شمار میآید و گزارشی واقعگرایانه از زندگی این پادشاه غزنوی است.
تاریخ بیهقی به لحاظ نثر همان جایگاهی را در ادبیات دارد که شاهنامه فردوسی در نظم و سالهاست که در دانشگاهها تدریس میشود و مورد پژوهش و بررسی قرار میگیرد. این اثر ارزشمند نهتنها تاریخی مستند درباره روزگار غزنویان به شمار میآید، بلکه شخصیتپردازیها و شیوه روایتگری هنرمندانه، زاویههای دید مناسب، فضاسازیها، تعلیقها و دیگر شگردهای ادبی، داستانوارهای تاریخی از آن ساخته است.
بیهقی به هر دلیلی روند وقایع را با توالی منظم زمان پیگیری نکرده است؛ گاهی به عقب میرود و گاهی اشارتی به آینده میکند و نیز در این میان داستانوارههایی از تاریخ میآورد تا نمونههایی مشابه از حوادث را در گذشته بنمایاند و برای اندرزگویی و عبرت از آنها بهرهبرداری کند؛ اما راوی این کتاب وقایع را پیدرپی آورده تا دنبالکردن و دریافت آنها برای خواننده آسانتر باشد. بدینسان زندگی مسعود از نوجوانی تا راهیشدن به سوی هند باقی میماند که راوی این بخش را از تاریخ گردیزی، مجمع التواریخ و القصص نجمالدین سیفآبادی و منابع دیگر گرفته و بر رمان نقطۀ پایان گذاشته است.
بهترین بخش تاریخ بیهقی همین بخش است؛ چون در جایگاهی قرار داشته که از نزدیک گواه بسیاری از رخدادها بوده و با شخصیتهای رمانش مثل مسعود و بونصر مشکان و احمد حسن میمندی و احمد عبدالصمد و بوسهل زوزنی و دیگران سروکار داشته و جنگهای مهم را دیده و شاهد برآمدن سلجوقیان و بسیاری حوادث دیگر بوده است.
بیهقی در هنر به شیوۀ واقعگرایی (رئالیسم) دل بسته است؛ شعری را میپسندد که از واقعیت سخن بگوید و پندی در آن جلوه کند و تاریخ نظر او باید بیان عید رخدادها باشد و از آن عبرتی حاصل آید و غیر از این را، هرچه که هست، بیهوده میانگارد؛ چنانکه به هزارویکشب اشاره میکند و افسانهاش میخواند و مورد نقدش قرار میدهد و از شاهنامۀ فردوسی حتی نامی نمیبرد و تاریخ خود را بر اساس همین اندیشه نوشته است، با نثری بسیار زیبا، نثری که دورۀ سامانیان به او رسیده و اکنون دارد به سوی نثر فنی و مصنوع و متکلف دورۀ بعد میرود؛ نه آن سادگی نثر تاریخ بلعمی را دارد و نه همچون کلیله و دمنه مغلق است و مصنوعی. واژههای عربی را به کار نمیگیرد مگر آنجا که رساتر و آسانتر از واژههای پارسی یا اصطلاحات اداری و مذهبی باشد. جملههایش بسانی که در نثر مرسل دیده میشود، همه ساده و کوتاه نیستند و به مناسبت آمدهاند که گاه موجز و کوبنده و گاه طولانیاند و گاهی هم از نثر عربی تأثیر پذیرفتهاند. همان شیوۀ نوشتنی که دارد آرامآرام در نثر زیبای سامانی رخنه میکند و از این به بعد با میل به فضل فروشی نویسندگانش پا میگیرد و هر چه از سدۀ چهارم دورتر میشویم، غلظت بیشتری پیدا میکند.
در نثر بینابینی بیهقی جملاتی وجود دارد که بوی ترجمه از زبان عربی را میدهند: «تاریخ دیدهام بسیار که بیش از من یاد کردهاند پادشاهان گذشته را خدمتکاران ایشان» و نیز در نثر وی به مناسبت روزگارش آیه و حدیث و روایت و شعر و ضربالمثلهای عربی هم کم نیست که همۀ آنها در این روایت یا فارسی شدهاند یا اگر حذفشان لطمهای به مطلب نمیزده است، حذف شدهاند.
نثر بیهقی لبریز از اصطلاحات زبان گفتاری آن روزگار است در قالب صور خیال. کنایه را بیشتر به کار برده است و بعد استعاره و سپس مجاز و کمتر از همه تشبیه که امروزه بسیاری از آنها را به کار نمیبریم: «از جای بشد» به معنی از کوره در رفت یا «به دست و پای بمرد» به معنی خشکش زد و کنایههای وصفی و تمثیلی بسیاری که با استفاده از آنها به بیانی پوشیده و هنری میپردازد: «خرما به بصره بردن» یا «سرد کردن» که به جای آنها اصطلاحات امروزی گذاشته شده است.
نثر تاریخ بیهقی اگرچه پیچیدگیهای نثر فنی سدههای پس از او را ندارد، اما به هر روی حدود هزار سال پیش نوشته شده است و خواندنش برای خوانندۀ امروزی مشکل مینماید؛ پس در بازنویسی آن در این کتاب کوشیده شده نثری پیش روی خواننده قرار گیرد که روان باشد و خوشخوان و با این حال زیبایی و آهنگش را حفظ کرده و چنان باشد که مزۀ قلم او را بدهد.
نويسنده:ويليام فالكنر
مترجم:صالح حسيني
خشم و هیاهو (به انگلیسی: The Sound and the Fury) رمانی از ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحبنظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را درمیان آثار فاکنر به خود اختصاص داده است.
خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجیبه ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت و یا بیاندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از سادهلوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده مییابیم.
عناوین داستانهای فاکنر اغلب ذهنی است و معنایی شخصی را برای خود دارد که به طور کامل نیز در رمان آشکار نمیشود. اما خشم و هیاهو در این کتاب کلیدی واقعی است، زیرا رمان با کشف این مضمون سروکار دارد که زندگی بیمعناست و این مضمون با ابیات شکسپیردر نمایشنامهٔ مکبث که میگوید: «زندگی قصهای است که توسط ابلهی روایت میشود، سرشار از خشم و هیاهو ولی پوچ» کاملاً هماهنگی دارد و همچنین با بخش نخستین داستان که شامل روایت بنجی است شباهت قابل توجهی دارد. بخش کونتین نیز پژواکی از عنوان رمان است. او فلسفهٔ مأیوسکنندهٔ پدر را آموختهاست که انسانها را صرفاً به شکل عروسکهایی ببیند که با خاک پر شدهاند.
در اين رمان، نوشته "ويليام فاكنر" (1896 - 1897) نويسنده آمريكايي، ماجراي سي سال از زندگي خانوادهي "كامپسون" كه در جنوب زندگي ميكنند بيان شده است. فاكنر در اين رمان، فساد جامعه پهناور در سرزمينهاي جنوب را وصف كرده است. "بنجي" يكي از پسران خانواده كامپسون، حالاتي غير عادي دارد و منظورش را با فريادهاي دلخراش بيان ميكند "كواتين"، پسر بزرگتر خانواده به گونهي ناخوشآيندي مجذوب خواهرش "كاري" است و اين دختر خود راي و هوسران دلدادهاي نيز دارد. كوانتين براي ادامه تحصيل به هاروارد ميرود. او كه فكري تيره و روحي غمگين دارد چندي بعد خودكشي ميكند. در اين هنگام خانواده، كادي را كه باردار شده شوهرش ميدهند. يك سال بعد، شوهر كادي او را از خود ميراند و كادي نيز دخترش را كه مانند دايياش "كوانتين" نام دارد. تنها و بيسرپرست رها ميكند. "جيسون" پسر دوم خانواده كه جواني حريص، متقلب و وقيح است، بعد از مرگ پدر و مادر، سرپرست خانواده ميشود و چون كينه خواهرش كادي را در دل دارد، دخترش كوانتين را آزار ميدهد و.....
نويسنده:جوزف كنراد
مترجم:صالح حسيني
دل تاريكي را بزرگترين رمان كوتاه قرن بيستم و واقعيت فرهنگي اروپا، محكوميتهاي روشهاي استعماري، سفر شبانه به دنياي ناخودآگاه، نمايش امپرياليسم مسيحي و... ناميدهاند. در دل تاريكي، كلمات بر گرد دايرهاي واحد ميچرخند، در كلمات ديگر مستحيل ميگردند و شبكهاي از تداعي معاني ايجاد ميكنند و بر اثر تداعيها همه تصاوير با هم مرتبط ميشوند. يگانه شدن تصاوير گوناگون، دنياي دل تاريكي را با دنياي اساطيري پيوند ميدهد. كنراد گفته است كه هدف او از نوشتن اين است كه خواننده را به شنيدن و حس كردن و خاصه ديدن وا دارد. البته در چنين شنيدن و ديدني لازم است كه گوش ببيند و چشم بشنود.
به نظر میرسد نویسنده در رمان دل تاریکی انسان را به چالش کشیده و این موضوع را بیان کردهاست که انسان بین خیر و شر حق انتخاب دارد. او میتواند با هیولای دربند درونی و بیرونی خود متحد شود و جامعهٔ انسانی را به تباهی بکشاند: «در آنجا آدم به چیزی نگاه میکرد که هیولاوار بود...» یا حتی میتواند بهخاطر دیگران از جان خویش بگذرد. آثار جوزف کنراد نشاندهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیکهای ماهرانه داستاننویسیاند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانیاند. او همچون دانته که کمدی الهی را در قرون سیاه وسطی سروده رمان دل تاریکی را در اواخر قرن ۱۹۹ میلادی نوشت که دولتهای استعمارگر یا شرکتهایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانههایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان بهویژه در کنگو کردند. کتاب دل تاریکی در واقع سفرنامهای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جقرافیایی آفریقاست که در آن انسانها به گونهای ترحمآمیز یا بردهٔ جهالت خویشاند یا بردهٔ حرص و طمع. کنگویی که دارای منابع ارزان نیروی کار، معادن طلا، الماس،کولتان و... است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آنها سادهانگاری و کجفهمی در زیباییشناسی است، آنچنانکه در آن دوره مهرهها و پارچههای رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهمتر از همه آزادی خود و دیگران مبادله میکردند. متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله براثر جنگ و قحطی جان خود را از دست میدهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آنها زنان و کودکاناند. در این رمان برخی واژهها مانند رودخانه جایگاه ویژهای دارند. رودخانه دارای ویژگیهایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصلخیزی اطرافش، پیچوخمهای مبهمش و گاه پیشبینیناپذیریاش است که همچنین نشانهای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند میزند و گاه دلمان را به درد میآورد. رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بیقرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر میشود، همچون روح انسان دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی اینجاست که پیجوخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر میرسد شخصیت اصلی داستان است بهدنبال داشتن روح کشف ناشناختهها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچوخم راه خود را برمیگزیند و با دانایی به ضمیر روشن میرسد. برخلاف او کسانی مانند کورتس بهعنوان شخصیت دوم داستان (البته بهظاهر، چراکه در واقع کورتس و مارلو هردو یکیاند) بهدنبال قدرت و ثروت با استفاده از توانمندیهایش با نژادپرستی در مغاک تیرهروزی خود دفع میگردد، نژادپرستی که مارلو مخالف آن است و یکی ار سیاهترین اعمال بشری محسوب میشود. اما همچون رود بیابان هم نقش ویژهای در این اثر دارد: «در آخر بود که وقوف یافت منتها بیابان از همان دم او را کشف کرده بود...»، «... بیابان هم آن را در میان گرفت...»، «... بیابان بر سر او دست کشیده بود...» و جایی که مارلو میگوید: «خیال میکنم بیابان چیزهایی را که خودش از آن خبر نداشت به گوشش خوانده بود...» در این داستان بیابان مظهر ابهام و تضاد است. گرمای روز و سرمای شب بیابان میتواند کشنده باشد، خصوصیات موجودات درونش مسحورکننده است و سرابش مانند بیخبری انسان طماع از ظلمت و جنایتهای اوست و شبهای پرستارهٔ کویر و مهربانی شبانگاهی ستارهها بازتابی از درخشش ستارههای ایثارگری انسان است.
جیمز جویس
محمد علی صفریان و صالح حسینی
جیمز آگوستین آلویسیوس جویس (۲ فوریه ۱۸۸۲ دوبلین - ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ زوریخ) نویسنده ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان سده بیستم خواندهاند. تمام آثارش را نه به زبان مادری که به زبان انگلیسی مینوشت. اولین اثرش دوبلینیها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درونمایهای یگانه تلقی میکنند. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوهٔ جریان سیال ذهن مینوشتند. وی به ۱۳۳ زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.
این مجموعه که آغازگر آثار جویس نیز میباشد بصورت داستان های کوتاهی است که به صورت رئالیسم زندگی دوبلین را به تصویر می کشد اما این داستان ها در واقعیت امر بگونه ای طراحی شده اند که بیشتر از زندگی رئالیسم در دوبلین را به تصویر بکشند.در هر داستان جزئیات به گونه ای انتخاب و تدوین شده اند که مفاهیم نمادین تولید میکنند به همین دلیل کتاب "دوبلینی ها"در برگیرنده ی سرنوشت و زندگی تمامی بشریت هم میباشد. آخرین داستان دوبلینی ها بنام "مردگان"جزو دستنوشت اول نبود و بعدها توسط جویس به کتاب اضافه شد.
نويسنده:آلبر كامو
مترجم:رضا سيدحسينی
طاعون (به فرانسوی: La Peste) رمانی است نوشتهٔ آلبر کامو که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. رمان از ردهٔ آثار اگزیستانسیالیستی شمرده میشود.نویسنده در مورد این اثر در نامهای به رولان بارت مینویسد:
در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بیگفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزههایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.
دو موضوع اصلي كتاب:
هیچانگاری
هیچانگاری که مشابه نیهیلیسم است، و در آن شخص میکوشد معنایی برای زندگی بیابد، بدون اینکه حاصلی برای کوشش بیابد.
تبعید و جدایی
تبعید و جدایی در دو شخصیت ریو و رامبر نمایان است؛ که هردو از زن مورد علاقهشان جدا شدهاند. این تبعید و جدایی همچنین در شهروندان گمنام دیگری نیز نمایان است که هنگام قرنطینه شدن شهر خود یا عزیزان آنها در بیرون از شهر بودند.
در كتاب طاعون آلبر كامو تصور ميكند كه بيماري همهگير طاعون شهر اران را در برگرفته است و از خلال دفتر خاطرات دكتر ريو يك نفر شاهد وقايع، خواننده را در جريان اين واقعه ميگذارد، از روزي كه موشهاي حامل ميكروب در همه گوشه و كنار شهر ظاهر ميشوند تا زماني كه بيماري طاعون در اين شهر كه از ساير نقاط دنيا جدا شده و ميليونها نفر سكنهي خود را از دست داده است، پايان مييابد. و كساني كه جان به سلامت بردهاند، زندگي عادي را از سر ميگيرند. طاعون داستاني است در عين حال واقعي و افسانهاي، يا بهتر بگوييم سمبوليك، در اين كتاب بيماري وحشتناك طاعون مظهر شر است، چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي.
آلبر كامو
مهستي بحريني
«عصیانگر» حاصل تاملات اندیشمندی است که بیگمان با همه نحلههای فکری و عقیدتی اروپای پس از جنگ، و دورانهای پیش از آن، آشنا بوده و در جامعهای میزیسته که به طور مستمر تحت تأثیر مکتبهای گوناگون قرار داشته است. کامو، در این کتاب کم و بیش در همه تجربههای ایمانی و عقیدتی اروپاییان، از مسیحیت گرفته تا نیست انگاری، از فاشیسم تا کمونیسم، به پژوهشی ژرف میپردازد و تصویری روشن از سیر تاریخی افکار و عقایدی که در طول زمان بر اروپا حاکم بوده است، ترسیم میکند. او نشان میدهد که چگونه کسانی که از عشق به انسان دم میزنند کشتارها را به این دستاویز توجیه میکنند، فلسفه را عذر خواه خود قرار میدهند و با استناد به آن، برای رسیدن به هر هدفی تا آنجا پیش میروند که سرانجام جانیان را مبدل به داوران میکنند. کامو میگوید که آدمی با افراط در نتیجهگیری از منطق عصیان، میخواهد زمین را به قلمرویی برای خدایی خود مبدل سازد و اینجاست که فرمانروایی تاریخ آغاز میشود و انسان با همذات شدن با تاریخ، و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش، خود را وقف انقلابهای نیست انگارانه قرن بیستم میکند و …
ارنست نیگل و دیگران
رضا امیر رحیمی
هاوکینگ در سخنرانی خود با عنوان گودل و پایان فیزیک که در دانشگاه کمبریج ایراد کرده بود، نشان داد که بر مبنای قضیه ناکامل بودن گودل، احتمالا ذات جهان و قوانین بنیادین آن برای همیشه از دسترس اندیشه بشری پنهان خواهد ماند. هاوکینگ براساس دستاورد گودل، به ناشناختنی بودن (و نه صرفا ناشناخته بودن) ماهیت بنیادین هستی اشاره می کند. این در حالی ست که خود او و تقریبا تمامی فیزیکدان های بزرگ دیگر، پیش از آن امید داشتند با به کارگیری الگوهای ریاضی صرف، به ماهیت بنیادین هستی و قوانین آن دست یابند.
سال ۱۹۳۱ در یک مجله علمی آلمانی مقاله نسبتا کوتاهی منتشر شد که عنوان آن چنین بود: درباره گزارههای صوری تصمیمناپذیر در کتاب "اصول ریاضیات" و نظامهای مرتبط. نویسنده این مقاله کرت گودل بود. او در آن زمان یک ریاضیدان جوان ۲۵ ساله در دانشگاه وین بود که بعدها از سال ۱۹۳۸ تا آخر عمر خود عضو دائم مرکز پژوهشهای پیشرفته در دانشگاه پرینستون شد. این مقاله نقطی عطفی در تاریخ منطق و ریاضیات است. در سال ۱۹۵۲ که دانشگاه هاروارد خواست به او درجه دکترای افتخاری بدهد، در تقدیرنامه ذکر شده بود که این اثر کوتاه او یکی از مهمترین پیشرفتهای منطق در دوران مدرن است. اما علی رغم این اهمیت تاریخی، آن مقاله در زمان انتشار با استقبال خوبی مواجه نشد؛ زیرا بیشتر ریاضیدانان نه از عنوان مقاله چیزی فهمیدند و نه از مطالب و محتوای آن چیزی دستگیرشان شد. "اصول ریاضیات" که در عنوان مقاله آمده به کتاب سه جلدی مهم و مشهور آلفرد نورث وایتهد و برتراند راسل اشاره دارد. این کتاب که به منطق ریاضی و بنیادهای ریاضی میپردازد، در بیشتر شاخههای ریاضی پیشنیاز نبوده و به همین دلیل بیشتر ریاضیدانان لزومی نمیبینند که با مطالب مفصل آن آشنا باشند. همچنین گودل در مقاله خود به پرسشهایی پرداخته که تنها اندکی از پژوهشگران به آنها علاقمند بودهاند. استدلالهای مقاله نیز طوری بودند که فقط متخصصان میتوانستند از آن سر در بیاورند و آن را بخوبی درک کنند. مجموعه این عوامل باعث شد که ارزش و اهمیت آن مقاله درست درک نشود. اما امروزه اوضاع کاملا فرق کرده و نظریه گودل بطور گستردهای پذیرفته شده و همگان فهمیدهاند که نتایج آن مقاله از جهت اهمیت کاملا انقلابی هستند. نتایج و اثرات این نظریه به منطق و ریاضی محدود نمانده و دامنه گستردهای از دانشها را تحت الشعاع خود قرار داده است. در روزگار ما لوازم و نتایج این نظریه وارد حوزه کامپیوتر، هوش مصنوعی، فلسفه ذهن، فیزیک، فلسفه و... شده است.
کتاب حاضر نیز قصد دارد لب و محتوای نظریه گودل را طوری توضیح دهد که حتی افراد غیرمتخصص نیز بتوانند آن را درک کنند و استدلالهای مربوط به آن را بفهمند. فهم کامل و دقیق سخنان گودل بویژه استدلالهای او بدون آشنایی گسترده با ریاضیات بسیار دشوار است اما ساختار بنیادی استدلالها و جوهر نتایج بحث برای غیرمتخصص نیز قابل درک است. البته برای چنین درک و فهمی لازم است که شخص با بعضی از دگرگونیها در تاریخ منطق صوری و ریاضی آشنا باشد.
به همین دلیل در بخش اول این کتاب دو بخشی، چهار فصل برای این کار در نظر گرفته شده تا مقدمات آشنایی خواننده را با نظریه گودل فراهم کند. پس از آن چهار فصل و یک پیوست به توضیح و تبیین خود نظریه ناتمامیت اختصاص یافته است. در بخش دوم کتاب نیز چهار فصل توسط چهار نفر نگاشته شده که هر کدام از آنها خاطرات جالب خود را در مورد گودل روایت میکنند و خواننده را با زندگی و آثار و افکار او بهتر و بیشتر آشنا میکنند. کتاب حاضر که چاپ اول آن در سال ۱۹۵۸صورت گرفت، علاوه بر اینکه اولین کتابی است که جهت آشنایی افراد غیرمتخصص با نظریه گودل نگاشته شد، اما همچنان یکی از مشهورترین و پرخوانندهترین آثار در همین موضوع است. این اثر برای کسانی که به منطق، ریاضیات، فلسفه منطق و منطق فلسفی علاقمند هستند، علاوه بر اینکه کتابی بسیار مفید و آموزنده است، بسیار جالب، جذاب و شیرین نیز هست.
نیکوس کازانتزاکیس
صالح حسینی
نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης، ۱۸ فوریه ۱۸۸۳–۲۶ اکتبر۱۹۵۷) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او نویسندهای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداختهاست.
این کتاب شرح سفرهای نویسنده به نقاط مختلف دنیا از جمله یونان، فرانسه، آلمان، روسیه، اتریش، قفقاز، اورشلیم و بیابان کوه سینا برای بیان سیر تحول فکری نویسنده است. یک بخش از این کتاب به توصیف شخصیتی به نام زوربا (به یونانی: Ζορμπά) اختصاص دارد که نویسنده در کتاب دیگری به نام زوربای یونانی به وی میپردازد.
نویسنده در سرلوحهٔ این کتاب مینویسد:
«تمام روح من فریادی است، و تمامی اثر من، تفسیر این فریاد»
Ahab's Oath
By Ahab
نام نویسنده : هرمان ملویل
نام مترجم : صالح حسینی
موبیدیک یا وال سفید (به انگلیسی: Moby-Dick) رمان مشهوری از هرمان ملویل نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۸۵۱، در دوران رنسانس آمریکایی، منتشر شد. ملوان اسماعیل داستان جستجوی دیوانهوار اهب، ناخدای کشتی پکوئود را میگوید که به دنبال انتقام از موبیدیک، وال سفیدی که پیشتر کشتیاش را نابود کردهاست و پایش را از زانو قطع کردهاست، میباشد. کتاب تا زمان مرگ نویسندهٔ آن در سال ۱۸۹۱ یک شکست تجاری بود امّا در قرن بیستم به عنوان یکی از بهترین رمانهای آمریکایی شهرت یافت. ویلیام فاکنر اعتراف میکند که آرزویش این بوده که این کتاب نوشتهٔ او میبود. «اسماعیل خطابم کنید(Call me Ishmael)» در میان ادبیات جهان معروفترین عبارت آغازکنندهٔ رمان است.این کتاب در فهرست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین قرار گرفته و دیاچ لارنس آن را یکی از شگفتآورترین کتابهای دنیا و بهترین کتاب در مورد دریا خواندهاست. این کتاب یک سال و نیم طول کشیدهاست تا به رشتهٔ تحریر دربیاید و تجربیات شخصی ملویل را در دریا و خواندن ادبیات والگیران را تصویر میکند. ادبیات الهام بخش او ویلیام شکسپیر و انجیل بوده است. توصیفهای جزئی و واقعگرایانهٔ ملویل از شکار نهنگ و خارج کردن روغن از آن، به آن صورت است که میتوان حضور در کشتی میان خدمه با فرهنگهای مختلف را حس کرد که با کاوش در پایگاه اجتماعی، خیر و شر و وجود خدا مخلوط گشتهاست. این کتاب را ملویل «به نشانهٔ ستایش نبوغ ناتانیل هاوثورن» به او تقدیم میکند. کتاب ابتدا تحت عنوان نهنگ در اکتبر ۱۸۵۱ در لندن منتشر شد و سپس در نوامبر با عنوانی دیگر در نیویورک به چاپ رسید. در میان این دو ویرایش صدها تفاوت که بیشترشان بیاهمیت و برخی مهم هستند به چشم میخورد. ناشر لندنی برخی عبارات حساس را سانسور کرده و یا تغییر دادهاست و ملویل نیز اصلاحاتی مانند تغییر ناگهانی عنوان در نسخهٔ چاپ نیویورک در رمان به وجود آوردهاست. نهنگ به هر حال بدون هیچ خط ربطی در هر دو نسخه موبیدیک خوانده میشود. در هنگام حیات ملویل تنها ۳۲۰۰۰ نسخه از رمان به فروش رسید.
"موبی دیک" داستان جوانی به نام اسماعیل است که به شدت علاقهمند به صید نهنگ است. او از شهر خود مهاجرت میکند تا بتواند به یکی از کشتیهای معروفی که عازم سفری طولانی برای شکار نهنگ است بپیوندد. پس از مدتی موفق میشود تا در کشتی پکوئود استخدام شود و عازم سفر دریایی شود. اما او و دیگر دریابانان پس از گذشت زمانی نه چندان کوتاه متوجه میشوند که قربانی انتقامجویی شخصی اهب، ناخدای کشتی شدهاند. اهب که در طول یکی از سفرهای قبلی یک پایش توسط غولپیکرترین نهنگ اقیانوس آرام (موبی دیک) قطع شده بود عازم این سفر برای انتقام از موبی دیک شده است.
در فاصله میان ماجراهایی که در دریا و طی شکار نهنگ اتفاق میافتد، مدام خط اصلی روایت قطع میشود و اسماعیل بحثهای علمی و مذهبی و فلسفی مطرح میکند. به همان اندازه که ماجراها و روابط بین شخصیتها در موبی دیک پیچیده است، زبان این اثر تو در تو و چندلایه است. نکته اینجاست که موبی دیک میبایست در واقع تمثیلی باشد از آمریکا و به همین دلیل هم تقریبا همه ملیتهایی که در آن زمان از اروپا به ینگه دنیا مهاجرت کرده بودند، در این رمان نمایندگانی دارند. از اقوام اروپایی تا خاور دور و حتی ترکها و عربها.
موبی دیک را از تاثیرگذارترین رمانهای آمریکایی دانسته و هرمان ملویل را از پیشگامان سمبولیسم کافکایی میشمرند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.