ناشر: ماهی
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۱۴۴
0 تومان
استفانو بولونینی
ترجمه: مهیار علینقی
نوشتههای کوتاهی که در این کتاب آمدهاند همانقدر داستانکوتاهند که مقاله یا پژوهشهای روانکاوانه. این قطعات که در قالب اولشخص روایت شدهاند، بیشتر به خاطره شبیهند و گاه آدمی را به یاد سبک اورول و موام در خاطرهنویسی میاندازند.
هر یک از فصول کتاب به موضوع خطیری میپردازد، از جمله ماهیت اشتیاق، نقش سرنوشتساز وهم و وهمزدایی از زندگی آدمی، ماجراجویی در تقابل با کوتهفکری، ارزش مهارت و تخصص، ریشه و اجزای قهرمانگرایی و …
نثر بولونینی دلپذیر است و صمیمیتی دلفریب دارد. از همین روست که ظهور مفاهیم روانکاوانه در متن به معنای تحمیل اصطلاحات فنی این رشته نیست، بلکه بیشتر محملی است برای روشنساختن مطلب به روشی خلاق.
اين كتاب در سال 2006 منتشر شده و برنده جايزه ي گراديوا شده است.
ناموجود
ناشر: ماهی
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۱۴۴
وزن | 150 گرم |
---|
جومپا لاهيري
مترجم: اميرمهدي حقيقت
جومپا لاهیری (به انگلیسی: Jhumpa Lahiri) (به بنگالی:ঝুম্পা লাহিড়ী) با نام نیلانجانا سودشنا (به انگلیسی: Nilanjana Sudeshna) (زادهٔ ۱۱ ژوئیه ۱۹۶۷ در لندن) نویسندهآمریکایی هندیتبار است. لاهیری با نخستین اثرش، مجموعه داستان مترجم دردها (۱۹۹۹)، برنده جایزه ادبی پولیتزر در سال ۲۰۰۰ شد. همچنین نخستین رمان او به نام همنام (۲۰۰۳) در ساخت فیلمی به همین نام در سال ۲۰۰۷ مورد اقتباس قرار گرفت.
به عبارت دیگر در میان آثار جومپا لاهیری اثری متفاوت است. این کتاب برخلاف آثار پیشین او اثری غیرداستانی است، هرچند گاه خردهروایتهای آن شکل داستان به خود میگیرد. به عبارت دیگر شرح تلاش لاهیری برای آموختن زبان ایتالیایی است و در اصل هم آن را به زبان ایتالیایی نوشته است. لاهیری در این کتاب دشواریهای آموختن زبانی دیگر را گامبهگام وصف میکند و در این راه نکات ظریفی را نیز دربارهی فرهنگ ایتالیایی نشان میدهد؛ او خود در خانوادهی مهاجر هندی زاده شده و تجربههای متفاوت فرهنگیاش موجب شده تا نگاهی عمیقتر به فرهنگی دیگر داشته باشد. لاهیری ترجمهی کتاب (از ایتالیایی به انگلیسی) را به مترجم دیگری واگذاشته و دلیل آن را در یادداشت آغازین خود توضیح داده و نیز در بخشی از کتاب که در آن از «ترجمه» سخن گفته است.
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : مهدی سحابی
خروج اضطراری در واقع دو کتاب در یک کتاب است.کتاب اول مجموعه چندتایی از زیباترین داستانهای کوتاهی است که از سیلونه نویسنده بزرگ نان و شراب و دانه ریز برف می شناسیم.کتاب دوم یعنی فصل بلندی که نام خود را به کل کتاب داده،شرح کشمکش های تاریخی حزب های کمونیس و نهادهای نظام مقتدر روسیه شوروی در دوران پر التهاب حکومت استالین است رویدادهایی که سیلونه به عنوان یکی از سران بزرگ ترین حزب مارکسیستی اروپای غربی خود از نزدیک شاهد آن بوده است.این فصل که ترکیبی از خاطرات فردی،خاطرات سیاسی و تاملاتی درباره قدرت است یکی از مهمترین اسناد مربوط به دورانی است که درباره ی آن نوشته شده است.
نام نویسنده : والتر هینتس
نام مترجم : پرویز رجبی
والتر هینتس (به آلمانی: Walther Hinz) (متولد ۱۹ نوامبر ۱۹۰۶ در اشتوتگارت - درگذشت در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۲ در گوتینگن) یکی از دانشمندان شاخص در میان دهها ایرانشناس بزرگ آلمانی است که در دو سده گذشته، پژوهشهای بنیادین و بیهمتایی را به جهان ایرانشناسی عرضه داشتند. هینتس (۱۹۰۶-۱۹۹۲) ایرانشناسی پرکار و به ویژه متخصص خط و زبانهای ایرانی و تمدن ایلام بود. او در بسیاری از حوزههای مطالعات ایرانی (همچون تاریخ و تمدن هخامنشیان و ساسانیان، زرتشتشناسی، کتیبهشناسی، تاریخ صفویه و علم اوزان و مقادیر)، صاحب پژوهشهایی ناب و گسترده بود که در کتابها و مقالههای بیشماری از او منتشر شدهاند. هر چند که بسیاری از این دستاوردها در میان ایرانیان بکلی ناشناخته و مهجور ماندهاست.
داریوش و ایرانیان کوششی است برای شناخت تاریخ و فرهنگ ایران زمین در عصر زرین هخامنشی. تاریخ سیاسی هخامنشیان، از مهاجرت پارس ها تا اوج درخشان آن یعنی پادشاهی داریوش، نظام اجتماعی و قضایی و اداری، نیروی نظامی، کشاورزی، هنر و ...جنبه های گوناگونی هستند که در این کتاب به آن پرداخته میشود.
نام نویسنده : فرانتس کافکا
نام مترجم : علی اصغر حداد
اين كتاب همه داستانهاي كافكا را گرد هم آورده است. از داستانهاي كلاسيكي همچون مسخ و كيفرگاه و هنرمند گرسنگي گرفته تا داستانهاي كوتاهتر و پارهنوشتههايي كه ماكس برود پس از مرگ نويسنده درآورد، به جز 3 رمان كافكا، تمام دستاورد داستاني او در اين مجلد گنجانده شده است.
آندری ولوس
مترجم: آبتین گلکارآندری ولوس در اواخر دههی 1990 در زندگینامهی کوتاهی نوشت: “همهی آنچه میتوانم دربارهی خودم بگویم در چند سطر میگنجد.در دوشنبه به دنیا آمدم.آنجا مدرسه را تمام کردم.در پژوهشکدهی نفت درس خواندم.متخصص ژئوفیزیک شدم.حتی در همین رشته کار کردم.در جوانی شعر میسرودم.گاهی چاپشان میکردند.مدتها به ترجمهی شعر از تاجیکی مشغول بودم.اولین داستانم حدود…حتی یادم نمیآید حدود چند سال پیش منتشر شد.ده؟دوازده؟بعد نوبت به کتاب نثرم رسید…خلاصه،زندگی پیش میرود و تمامش هم وقف ادبیات نشده است، لابد به همین دلیل است که دوستانم دربارهی من میگویند: همان است که نویسندگی هم میکند”
آندری ولوس در رمانی با یک طوطی با نثری ساده و روشن به مسئلهی غلبهی نگرش تجاری و سرمایه داری بر دانش و فرهنگ میپردازد،مشکلی که ظاهرا ابعادی فراگیر و جهانی به خود گرفته است.در بخشی از کتاب میخوانیم: کالاباروف یک روز در میان راهی دادگاه میشود،چون پیوسته به کتابخانهاش سوءقصد میکنند،گاهی به ساختمانش و گاهی هم به زمینش.گاهی شرکت نفت میخواهد در آن ساکن شود و گاهی شرکت گاز.گاهی میخواهند به جای کتابخانه جایگاه سوختگیری با فناوری نانو درست کنند و گاهی پارک آبی.این سوءقصدها فعلا دفع شده است ولی اگر روزی کالاباروف را برکنار کنند،چه کسی برای دفاع از کتابخانه سپر به دست میگیرد و شمشیر میزند؟!
هاینریش بل
ترجمه: سپاس ریوندی
هاینریش تئودور بُل (به آلمانی: Heinrich Theodor Böll) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ - درگذشته ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۵) نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد.
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام شنیر است که معشوقه اش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرضهای همیشگیاش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آوردهاست. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط میکند». فقط دو چیز این دردها را تسکین میدهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته...
ظاهراً، این رمان نمایانگر جامعه آلمان تحت تأثیر هیتلر و سالهای بعد از جنگ است. این داستان زوایای مختلف جامعه از جمله عقاید سیاسی و مذهبی، مسائل زناشویی، تعارضات بین کاتولیکها و پروتستانها، تأثیر جنگ بر خانوادهها و بسیاری موارد دیگر در آلمان را نقد میکند. هاینریش بل تمام مشکلات بعد از جنگ را به تصویر کشید و آنها را به بعضی زوایای روان شناختی ارتباط داد. بل میخواست بر روی نقش کلیسای کاتولیک روم تمرکز کند تا تأثیر ان بر اروپا را نشان دهد. بعلاوه اخلاقیات و سیاست ان زمان را نشان داد. کلیسا رابطه بین کاتولیکها و پروتستانها را محدود ساخت و جامعه آلمان را در زمره گروههای مذهبی دستهبندی کرد. اگرچه در این رمان، پروتستانها بعنوان افرادی ثروتمندتر نمایش داده میشوند، اما بل نشان میدهد که جامعه، به ویژه ازنظر در مسائل سیاسی و اخلاقی، عمدتاً تحت تأثیر کاتولیکها بودهاست. شخصیت اول داستان، یعنی هنس، از هیچ یک از این دو گروه سودی نمیبرد. او یک کافر است، اما کافری که اقوامی هم کاتولیک و هم پروتستان دارد و در مراسمهای هردو مذهب شرکت میکند (اگرچه عقایدی کاملاً متفاوت با هردو طرف دارد). حتی با اینکه اجرای موفقی در هنر دلقکی دارد، کارش مورد تأیید گروههای سیاسی نیست؛ ولی بعد از آسیب دیدن زانوی چپش، نمیتواند به خوبی گذشته اجرا داشته باشد. در پایان، آن دوران را اینگونه توصیف میکند: «اگر دوران ما شایسته نامی باشد، باید نامش را عصر فحشا نامید.»
نورمن فینکلشتاین
مترجم: محمد واعظی نژادنورمن فینکلشتاین (به انگلیسی: Norman Finkelstein) یکی از تاریخنگاران، نویسندگان و پژوهشگران سیاسی آمریکایی است. پژوهشهای او عمدتاً دربارهٔ اختلافات فلسطین و اسرائیل و مسائل مربوط به یهودیان هستند. او دکترایش را در رشتهٔ علوم سیاسی از دانشگاه پرینستون دریافت کردهاست.
مهانداس کارامچاند گاندی (به انگلیسی: Mohandas Karamchand Gandhi) (به خط دوناگری: मोहनदास करमचन्द गांधी؛ گجراتی: મોહનદાસ કરમચંદ ગાંધી؛ زاده: ۲ اکتبر۱۸۶۹ - درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸) (۱۰ مهر ۱۲۴۸ - ۹ بهمن ۱۳۲۶) رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد.
او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد میکرد. فلسفهٔ بیخشونتی گاندی که خود نام ساتیاگراها (در سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت؛ تحتاللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبشهای مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده است.
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : مهدی سحابی
در آستانه جنگ جهاني دوم، يك جوجه ديكتاتور آمريكايي به اروپا آمده تا از تجارب طولاني اروپاييها در زمينه ديكتاتوري درس بگيرد، به آمريكا برگردد و در آنجا هم يك نظام استبدادي برقرار كند. براي فراگيري شگردها و رموز ديكتاتوري به سراغ كسي ميرود كه عمري را در مبارزه با استبداد گذرانده است، چرا كه منطق حكم ميكند كه حقيقت از زبان دشمن شنيده شود.
کارل یاسپرس
عزت الله فولادوند
" مسيحيت را متهم ميکنم. وحشتناکترين اتهامي را که تاکنون دادستاني بر زبان آورده عليه آن اقامه ميکنم. به نظر من، مسيحيت نهاييترين شکل قابل تصور فساد است... کليساي مسيحي هيچ چيزي را از فساد خود مصون نگذاشته... من مسيحيت را يگانه نفرين و لعنتي عظيم، يگانه تباهي ذاتي عظيم مينامم... انسان بايد در هنگام مطالعه عهد جديد دستکش به دست کند. نزديکي به اين همه پليدي انسان را به اين کار وا ميدارد... در آن همه چيز ترس و بزدلي، خودفريببي و ديده بر خود فروبستن است... آيا باز بايد اضافه کنم که در سراسر عهد جديد فقط يک سيماي شاخص وجود دارد که انسان ناچار است به او احترام بگذارد؟ پيلات، حاکم رومي [که دستور داد مسيح به صليب کشيده شود]." و ديگر اينكه " الکل و مسيحيت دو مخدر بزرگ اروپا هستند." فردريک نيچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) اينگونه در باب مسيحيت قضاوت ميکند. با وجود چنين حکمي چگونه ميتوان از نسبت ميان نيچه و مسيحيت سخن گفت؟
کارل ياسپرس فيلسوف اگزيستانسياليست مسيحي کاملا متوجه اين مسئله هست اما تصريح ميکند که ميخواهد نشان دهد که اين نيچه ضد مسيح چقدر مسيحي است. قصد او دعوت به ژرف انديشي درباره حملههاي اوست و نه کند کردن لبه تيز اين حمله. از نظر ياسپرس فقط خواننده سطحي و ظاهربيني که تندروي پرخاشجويانه نيچه او را کور کرده ممکن است فقط عناد و دشمني با هر چيز مسيحي را در او ببيند. از نظر ياسپرس حمله نيچه به مسيحيت چيزي جز پديدهاي سطحي نبوده است و او نميتوانسته آن را قطعي و نهايي و بيچون و چرا بداند. با چنين نگاهي ياسپرس قصد دارد تا نسبت ميان نيچه و مسيحيت را واكاوي كند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.