ناشر: هرمس
چاپ: ۱۴۰۲
نوبت: ۵
جلد: گالینگور
قطع: پالتویی
صفحات:۱۴۳۸
800,000 تومان
الکساندر دوما
مترجم: محمد طاهر میرزا اسکندری
کنت مونت-کریستو (به فرانسوی: Le Comte de Monte-Cristo) رمانی از الکساندر دوما(۱۸۰۲-۱۸۷۰)، نویسنده فرانسوی، منتشر شده به سال ۱۸۴۵ است.
ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، میخواهد با ثروتهای افسانهوار خود طبقه اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵، در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی میشود و بر اثر سعایت رقیب عشقیاش، فرنان، و رقیب تجاریاش، دانگلار، مدت چهارده سال محبوس میماند و این واقعه، در عین حال، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاهطلب به نام ویلفور است که در زندانیشدن او دست دارد. درسیاهچال پس از چندین سال از زندانی شدنش، متوجه میشود که زندانی دیگری مشغول حفاری جهت فرار کردن از زندان است سرانجام او نیز مشغول به کار میشود و متوجه میشود که او “آبهفاریا” یک کشیش و دانشمندایتالیایی است. آبهفاریا، نقشه گنج سرشار جزیرهی مونتکریستو را در اختیار او میگذارد. ولی درست قبل از اینکه بتوانند نقشه فرار خود را نهایی کنند آبه میمیرد. دانتس با طرح بسیار ماهرانهای از زندان میگریزد، گنج را به دست میآورد، به پاریس میرود و از سه دشمن خود انتقام وحشتناکی میگیرد. دانتس از حد همه قوانین انسانی و الهی فراتر میرود و مانند تقدیر، بیرحم و تزلزلناپذیر میشود. این کتاب، به سبب غنای ابداعات عجیب و غریبش و به لطف صفا و صداقت بیانش، هنوز هم میتواند برای خوانندگان جالب باشد. عجیبترین ماجراها در این اثر نقل میشود. نویسنده پروای حقیقتنمایی ندارد. سبکش روی هم رفته روان و پویاست. با این همه، بسیاری از بخشهای کتاب با حقیقت روانشناختی شخصیتها و امکان وقوع ماجراها مغایرت دارد. شهرت کم نظیر این رمان با نمایشی که خود نویسنده بر اساس آن تنظیم کرد و بر صحنه آورد (سال ۱۸۴۸) ادامه یافت.
ناشر: هرمس
چاپ: ۱۴۰۲
نوبت: ۵
جلد: گالینگور
قطع: پالتویی
صفحات:۱۴۳۸
وزن | 1160 گرم |
---|
ويكتور هوگو
ترجمه: محمدرضا پارسايار
ـ آيا ممكن است سرشت بشر بهكلي دگرگون شود؟ ـ آيا ممكن است همان گونه كه ستون فقرات بشر زير سقفي كوتاه، درهم فشرده و خم ميشود در آدمي نيز زير بار فلاكت و فقر عيب پذيرد و به معلوليتي درمانناپذير دچار شود؟ ـ آيا در روح بشر عنصري الاهي وجود دارد كه فساد نميپذيرد؟ فشارهاي اجتماعي و اخلاقي آدمي را به تباهي سوق ميدهند. از نظر ويكتور هوگو، بينوايي و بياعتنايي انسانها به يكديگر و نظام سركوبگر و بيرحم باعث ميشوند تا انسان پاكنهاد به زشتكاري روي آورد. او بر اين باور است كه آموزش و پرورش و حفظ كرامت انسانها تنها راه حلهاي جامعه براي دوري از زشتكارياند. بينوايان نشان ميدهد كه بهترين راه براي تعالي انسان، گذشت و فداكاري است.
وی در کتاب بینوایان به تشریح بیعدالتیهای اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه میپردازد، همان عوامل و محرکهای اجتماعی که منجر به سقوط ناپلئون سوم شد. انحصار توزیع قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملاً بیاطلاع بودند، سبب ایجاد معضلات اقتصادی و اجتماعی در جامعهٔ فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات زیرساختهای اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیتهای داستان و روانشناسی آنها، نحوه درگیری و دخالت آنان را در این نهضت اجتماعی و تودهای نشان میدهد.
ویکتور هوگو در انتهای رمانش ساختار فراگیر کارش را توضیح میدهد:
این کتاب که خواننده پیش از این لحظه در کلیات و جزئیات از این سو به آن سو میرود… یک فرایند از شر به خیر، از بی عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز، از اشتها به وجدان، از فساد اداری به زندگی؛ از حیوانیت به وظیفه، از جهنم به بهشت، از هیچ به خدا. نقطه شروع: جسم، مقصد: روح. یک هیدر در آغاز، و یک فرشته در پایان.
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی در این کتاب با روش تحلیل گفتمان مفهوم جنون و سیر پیدایش بی خردی و دیوانگی به موازات حاکمیت خرد بر انسان و شکلی از تاریخ که در آن خرد حاکم بر انسان، همسایه او را محبوس میکند و انسان با واسطه زبان بیرحمانه نا دیوانگی، وجود خود و دیگری را به رسمیت میشناسد را بررسی میکند. وی از تابلوی کشتی احمقها برای روی جلد کتاب تاریخ جنون استفاده کردهاست. میشل فوکو در مقدمة کتاب خواهان نگاشتن شکل دیگر دیوانگیست. آن دیوانگیای که «خرد حاکم انسان، همسایة او را محبوس میکند و انسانها از طریق این عمل و با واسطة زبانِ بیرحمانة نادیوانگی با یکدیگر رابطه برقرار میکنند، و وجود یکدیگر را به رسمیت میشناسند». علاوه بر چنین خواستی، فوکو خواستِ دیگری هم دارد: دست یافتن به درجة صفرِ دیوانگی در سیر جنون؛ وی درجا منظور خویش را توضیح میدهد: «زمانی که برداشت انسان از جنون یکدست و نامتمایز بود، زمانی که مرزبندی میان عقل و جنون خود هنوز مرزبندی نشده بود»
نام مترجم : داریوش مهرجویی
نظريه اي براي توضيح توانايي هاي فراطبيعي ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم جهان ما و هر آنچه در آن است، از نظر قطره هاي باران و دانه هاي برف و درختان كاج تا شهابها و ذرات الكترونها و كوانتومها، همه تنها تصاوير شبح گونه اي هستند از واقعيتي دور از دسترس كه خارج از زمان و مكان بر ما فراتابيده مي شود.
نظريه هوموگرافيك بودن جهان نه تنها واقعيتهاي ملموس زندگي ما را دربر مي گيرد، بلكه مي تواند پديده هاي حيرت آوري همچون تله پاتي، نيروهاي فراطبيعي انسان، وحدت كيهاني، درمانهاي معجزه آسا و... را توضيح دهد.
با خواندن جهان هولوگرافيك، با جهاني روبرو مي شويم كه هر ذره آن ويژگيهاي كل آن را در خود دارد و خواننده ايراني بسياري از مفاهيم متافيزيكي را كه ريشه در فلسفه و عرفان شرق دارد در قالب زباني روشن و امروزي باز مي شناسد.
نام نویسنده : رابرت مک کی
نام مترجم : محمد گذر آبادی
[کتاب ـ «داستان» ـ درباره ی اصول است نه قوانین. قانون می گوید:«باید آن را به این طریق انجام دهی»، اصل می گوید:«این عملی است… و هم واره نیز چنین بوده است»]
این عبارات، جملات ابتدایی کتاب «داستان» است که شاید یک دهه از انتشار آن می گذرد و کتاب های کلاسیک آموزش فیلم نامه را از سکه انداخته است و جایگزین آن شده است. این کتاب امروزه، به عنوان کتاب آموزشی در دانشگاه ها و آموزش گاه های سینمایی دنیا، تدریس می شود و نویسندگان و اساتید برجسته ی سینما، توصیه می کنند که به عنوان کتاب درسی، هیچ گاه از نویسنده دور نشود. کتاب ـ «داستان» ـ چهار بخش دارد که اصلی ترین بخش آن، بخش دوم، «عناصر داستان» است. در این بخش ابتدا به ساختار داستان و سپس به نسبت ساختار با «موقعیت، ژانر، شخصیت و معنا» می پردازد. بخش سوم مربوط به اصول طراحی داستان است. اما بخش چهارم که شاید مهم ترین بخش کتاب است و جنبه ی پرورشی نویسنده را مدنظر قرار می دهد با این عبارت از همینگوی آغاز می شود: بخش چهارم/ نویسنده در حین کارـ اولین نسخه از هر چیزی مزخرف است/ همینگوی. این جمله چکیده ی مطالب این بخش است که نویسنده را به وارد شدن در فرآیندی، فرا می خواند که جز نوشتن ، نوشتن و باز هم نوشتن، چیزی نیست. جامعیت این کتاب، هم راه با شاهد مثال آوردن متنایب با هر موضوع و مبحث، ترکیبی را ساخته است که خواننده ـ یا بهتربگوییم دانشجوـ ریسمانی نامحسوس به دنبال خودش می کشد. جملات پایانی کتاب ـ «داستان»ـ را با هم می خوانیم. «هر روز بنویسید، سطر به سطر،صفحه به صفحه،ساعت به ساعت. کتاب داستان را دم دست داشته باشید. آموخته های خود را از این کتاب، سرمشق قرار دهید… . این کار را به رغم ترسی که دارید، انجام دهید زیرا دنیا بالاتر از همه چیز ـ ورای تخیل و مهارت ـ از شما شهامت می خواهد. ـ شهامت به جان خریدن طرد و انکار و استهزاء و شکست…»
نام نویسنده : اریک لارسن
نام مترجم : احمد عزیزی
این کتاب در بستر روایت یک تریلر جذاب و پرحادثه تاریخی سیاسی، خواننده را به دوران آلمان هیتلری پیش از جنگ جهانی دوم می برد و او را در دل ماجرایی پر افت و خیز رها می کند تا با شخصیت های داستان همراه شود.
ماجرای کتاب به زمانی برمی گردد که هیتلر به قدرت رسیده و به اشکال مختلف در احساسات ناسیونالیستی مردم آلمان می دهد؛ قدرت نازی ها در حال افزایش و هر روز بر تعداد طرفداران آنها افزوده می شود.
آلمان این دوران یکی از جذاب ترین سوژه های در خور بررسی است، چرا که حال و هوای غریبی دارد؛ حال هوای ملتی که در آستانه بزرگترین حماقت جمعی خود قرار دارند و حماقت نیز هرچه بزرگتر باشد، پذیرفتن و گرفتار آمدن در آن راحت تر می شود.
داستان کتاب به زمانی برمی گردد که کشور آمریکا دست به گریبان یکی از بحران های شدید اقتصادی خود است و از این رو دولت مردان این کشور چنان درگیر امور داخلی خود هستند که چشم بر واقعیت های بیرونی دنیا بسته اند تا انجا که ظهور پدیده ای همچون هیتلر تا زمانی که بر خاکسترهای جنگ جهانی اول قد علم کرده و بر طبل جنگ می کوبد، غافل می مانند.
نخستین سال های ریاست جمهوری روزولت است که یک استاد دانشگاه صاف و ساده و خوشبین که سابقه تحصیل در آلمان را داشته ماموریت سفارت آمریکا در آلمان را عهده دار می شود.
او و دختر ش در آلمان در طی حوادثی جذاب شاهد سر برآوردن رژیمی خونخوار و خودکامه هستند. پدیده هیتلر از جنبه های مختلف قابل بررسی ست اینکه چگونه احساسات ملتی شکست خورده و سرکوب شده را تحریک می کند تا از در جنگ با همه جهان در آیند، مردمی که او را تا مرتبه خدایی می رسانند، زنانی که با اشکهای قدمهای او را بدرقه می کنند و مردمی که خاک زیر پوتینهای هیتلر را از زمین جمع کرده و به رسم یادگار نگه می دارند چرا که روزگار خدایگانی پیشوا رسیده است.
مجله ساندی تلگراف درباره این کتاب می نویسد: «لارسن تاریخ را به شیوه داستان سرایان روایت می کند. او ماجرایی آشنا را از زوایایی تازه می نگردو باز می گوید- در حدی شگفت آور بازتاب مفضای پر التهاب جامعه یکسره غلتیده در ظلمت!»
فایننشتال تایمز این کتاب را دارای داستانی جذاب و درخششی فوق العاده ارزیابی کرده و نیویورک تایمز نیز در باره آن می نویسد«بهترین و محسور کننده ترین اثر داستانی لارسن.... در آن حد واقعی که خواننده را مجذوب خود سازد.»
نویسنده کتاب تاکید بسیاری بر جنبه های واقعی و مستند روایت خود دارد و گذشته از شخصیت های رمان که اغلب آدمهایی حقیقی هستند، نویسنده در جای جای روایت خود نیز براستفاده از مستندات واقعی برجای مانده از آن زمان تاکید دارد. در انتهای کتاب نیز فصلی را به منابع اختصاص داد ه و بدانها پرداخته است.
«باغ حیوانات» که در عنوان کتاب مورد استفاده قرار گرفته اشاره به پارک زیبای مرکزی برلین دارد که بدین نام خوانده می شده و از تفریح گاه های مردم برلین بوده است.
از نکات جالب توجه این کتاب آن است که سرگذشت پرماجرای سفیری در آلمان توسط سفیری دیگر در آلمان انجام شده است. محتوای کتاب به ماجراهای واقعی سفیر امریکا در سالهای میانی دهه سی میلادی در آلمان است که توسط احمد عزیزی سفیر بازنشسته کشورمان در آلمان ترجمه شده همین آشنایی باعث توفیق مترجم در برگردان درست پاره ای از نکات باریک و در خور توجه در کتاب شده است.
«لارسن تاریخ را به شیوه داستان سرایان روایت می کند. او ماجرایی آشنا را از زوایایی تازه می نگرد و باز می گوید- در حدی شگفت آور بازتاب فضای پرالتهاب جامعه ای یکسره غلتیده در ظلمت!»
ساندی تلگراف
«روایت او از داستانی جذاب درخششی فوق العاده دارد.»
فایننشال تایمز
«بهترین و مسحورکننده ترین اثر لارسن... داستانی در آن حد واقعی که خواننده را جذب جهان خود سازد.»
نیویورک تایمز
نام نویسنده : ماریا بروسیوس
نام مترجم : هایده مشایخ
این کتاب برای اولین بار به اهمیت سیاسی و اقتصادی زنان در نخستین شاهنشاهی ایرانی/پارسی (331-559ق.م) می پردازد. آن دسته از نویسندگان یونان باستان که به تاریخ ایران پرداخته اند به نقش مهم بعضی زنان به اختصار اشاره می کنند ولی این اشاره ها پراکنده و غیرقابل اعتماد و درباره چند زن دسیسه چین و مخوف در خاندان سلطنتی است، و هدف آنها نشان دادن اقدامات ننگ آور زنان بربر است که به دنبال قدرت سیاسی و باعث زوال و زن پرستی شاهان ایران بوده اند. این کتاب، با استفاده از منابع ایرانی آن زمان و منابع بابلی نوین، برای اولین بار اهمیت واقعی زن، و نه فقط زن درباری بلکه زن غیردرباری را در ایران نشان می دهد.
سيروس شميسا
یک بخش از رویکرد من به شاهنامه تبدیل داستان (story) به تاریخ (history) یا دست کم یافتن ربطی بین آن دو نفر بوده است.
کوروش در سال ۵۳۰ پیش از میلاد از آمودریا گذشت و به جنگ سکاها رفت. پسر ملکه سکاها کشته شد. خود کوروش نیز پس از سه روز از زخمی که خورده بود در گذشت. این حادثه به نحوی یادآور مرگ اسفندیار در جنگ با رستم سکایی است.
آتوسا بزرگترین دختر کوروش همسر داریوش و مادر خشایار بود که زندگی گشتاسب و اسفندیار را به یاد میآورد.
همسر دیگر داریوش آرتیستونه نیز دختر کوروش بود.
تالیف این کتاب برای من ادای دینی به فردوسی بزرگ بود که بخشی از عمرم را که در تنهایی و یاس میگذشت با دنیای شاد و پر غرور او گذراندم. من دیگر چندان امیدی به مردم عادی ندارم و امیدم فقط این است که حداقل دانشجویان ادبیات، دنیای شاهنامه را بشناسند. دنیایی را که در آن هنوز گودرز و طوماس و رستم و رهام و سیاوش و کیخسرو و بهرام گور و بهرام چوبینه و خسرو پرویز زندهاند و دارند در شکوه خود زندگی میکنند. اما اگر دریابند که ما حضور آنان را احساس نمیکنیم، آنان را فراموش کردهایم و دیگر نمیبینم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نه، هرگز!
باید سیاوش را برای همیشه به یاد داشت و گذاشت که به خوابهای ما هم بیاید و نوید پیروزی دهد.
شاهنامه رزمنامهای گسترده و فراگیر و یکی از بزرگترین شاهکارهای ادبی جهان است که در برگیرندهٔ اسطورهها، رخدادها و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب به ایران در سدهٔ هفتم است. در شاهنامه از پنجاه پادشاه (از جمله سه بانو) که بر این سرزمین فرمانروایی کردهاند یاد شده و درونمایهٔ آن تاریخی است. نخستین پادشاه شاهنامه، کیومرث است:
نخستین خدیوی که کشور گشود | سر پادشاهان کیومرث بود |
بازپسین پادشاه شاهنامه یزدگرد سوم است که در جنگ از اعراب شکست خورد. این پنجاه پادشاه و شماری از چهرههای دیگر رخدادهای شگرف و قهرمانانه و گاهی دغلبازانه آفریدند.
شاهنامه داستان قهرمانان ایران باستان است و خواننده را به سدهها و هزارههای ایران باستان بازمیگرداند. فردوسی در اینباره چنین میسراید:
بناهای آباد گردد خراب | ز باران و از گردش آفتاب | |
بنا کردم از نظم کاخی بلند | که از باد و باران نیابد گزند | |
نمیرم از این پس که من زندهام | که تخم سخن را پراکندهام |
شاهنامه به سه بخش اساطیری؛ (از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی؛ (از خیزش کاوهٔ آهنگر تا کشته شدن رستم و فرمانروایی بهمن پسر اسفندیار) و تاریخی؛ (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشودن ایران به دست اعراب) بخشبندی میشود.
ریچارد فایمن
محمدرضا بهاری
کتاب شش قطعهی آسان با این فکر پدید آمد که خوب است شرحی از اصول بنیادی فیزیک به زبانی غیر تخصصی و به روایت ریچارد فاینمن در اختیار مخاطبان قرار گیرد. شش فصلی که برای این کتاب در نظر گرفته شده است، در واقع آسانترین فصلهای کتاب درسی مشهور و مهم «« درسهای فیزیک فاینمن»» (چاپ اول ۱۹۶۳) هستند. که هنوز هم به عنوان معروفترین کتاب فاینمن قلمداد میگردد. عامهی خوانندگان شش قطعهی آسان شانس آوردهاند که فاینمن زمانی خواسته است بعضی موضوعات اصلی فیزیک را به صورتی عمدتاً کیفی و بدون استفاده از ریاضیات صوری بیان کند.
به قسمتهایی از متن این کتاب توجه فرمایید: شاعران گفتهاند که علم، زیبایی ستارگان را ضایع میکند. چونکه آنها را صرفاً کرههایی از اتمها و مولکولهای گاز میداند. اما من هم میتوانم ستارهها را در آسمان شب کویر ببینم و شکوه و زیباییشان را حس کنم. میتوانم این چرخ و فلک را با چشم بزرگ تلکسوپ پالومار تماشا کنم و ببینم که ستارهها دارند از همدیگر، از نقطهی آغازی که شاید زمانی سرچشمهی همگیاشان بوده است، دور میشوند. گمان نمیکنم جستجو برای فهمیدن این چیزها، لطمهای به رمز و راز زیبایی این چرخ و فلک بزند. راستی شاعران امروزی چرا حرفی از این چیزها نمیزنند؟ چه جور مردمانی هستند این شاعران که اگر ژوپیتر خدایی در هیئت انسان باشد، چه شعرها برایش که نمیسرایند، اما اگر در قالب کرهی عظیم چرخانی از متان و آمونیاک باشد، سکوت اختیار میکنند؟
نام نویسنده : ویلیام ال.شایرر
نام مترجم : گیتی خوشدل
در واقع خاطراتشان نشان ميدهد از همان آغاز زندگي زناشويي مشكلاتشان شروع شده بود. دو فرد خودراي، كاملا مستقل، ظاهرا اختلاف بين آنها قطعي به نظر ميرسيده است. هرچند عروس فقط 18 سال داشت و تجربهاي در زندگي نداشت، نشان داد كه ميتواند براي تالستوي دنيا ديده 34 ساله زوج مناسبي باشد، تالستوي كه به خطا ميپنداشت همسر جوانش را، با ان تصور قديمي كه زن چگونه ميتواند باشد شكل دهد...
“کیمیا خاتون” دختر “محمد شاه ایرانی” و “کراخاتون” است. کراخاتون بعد از محمد شاه با “مولانا” ازدواج می کند. مولانا نیز یک سال پیش همسر خود را از دست داده و دارای ۲ پسر به نام های “علاء الدین” و “بهاءالدین” می باشد. کراخاتون به همراه دو فرزندش کیمیا و شمس الدین به منزلگاه خاندان مولانا می روند. چند سال بعد از این ازدواج است که شمس تبریزی وارد زندگی مولانا می شود و شیخ معروف شهر را از پای درس و مدرسه به مجلس سما و عرفان می برد.
شمس که بیش از ۶۰ سال سن دارد عاشق کیمیای نوجوان می شود و او را خواستگاری می کند از این خواستگاری بیشرمانه همه به گریه و زاری می افتند. کیمیا و علا ء الدین نیز که عاشق هم هستند، بسیار پریشان احوال می شوند؛ اما مولانا که مرید شمس است، کیمیا را به مردی که بیش از ۵۰ سال از او بزرگتر است می دهد و …
کازوئو ایشی گورو
مژده دقیقی
برنده جايزه نوبل ادبيات در سال 2017
کازئو ایشی گورو متولد ۱۹۵۴، نویسنده انگلیسی- ژاپنی است. این کتاب داستان کارآگاهی معمولی نیست؛ بلکه دارای تعلیقی ماهرانه و لحنی معماگونه برای خوانندگان است. نویسنده، در سال ۱۹۵۴ در ناگاساکی ژاپن متولد شده است و در پنج سالگی با خانواده اش به انگلستان مهاجرت می کند.
«وقتی یتیم بودیم» نمایی کامل از زندگی اشرافی انگلیسی به دست می دهد. اگر نام کاملا ژاپنی نویسنده نبود، باید قاطعانه می گفتیم که نویسنده یکی از اشراف انگلستان است.
این رمان داستان زندگی کریستوفر بنکس، یکی از کارآگاهان لندن است که زندگی یکنواختی را می گذارند، اما گذشته پرآشوبی دارد و در کودکی پدر و مادرش به طرز غریبی در شانگهای ناپدید شده اند.
کریستوفر که به خاطر این ماجرای غم انگیز از کودکی با خود عهد کرده که کارآگاه شود، در طول بخش اول کتاب که در لندن می گذرد با کنار هم چیدن پازل خاطراتش، تلاش می کند پاسخی برای معمای ناپدید شدن پدر و مادرش پیدا کند.
در خلال نوشته های روزمره ی کارآگاه بنکس، خواننده به تصویری از شانگهای تحت سلطه ی استعمار دست پیدا می کند که در دوران تجارت تریاک برای چینی ها سرشار از محنت و برای مهاجران خارجی و ساکنان مهاجرنشین، نمادی از یک زندگی اشرافی و دور از رنج است.
مادر کریستوفر به مبارزه ی با قاچاق تریاک به چین می پردازد و کریستوفر بر این گمان است که ناپدید شدن پدر و مادرش با یک فاصله زمانی کوتاه، دقیقا با همین مساله در ارتباط است.
در بحبوحه جنگ چین و ژاپن در سال ۱۹۳۷ کریستوفر به شانگهای برمی گردد با این امید که پدر و مادرش را پیدا کند.
تا اینجای کار خواننده هنوز هم بر این باور است که پدر و مادر قهرمان داستان در راه مبارزه با قاچاق تریاک جان خود را از دست داده اند یا برای همیشه در چنگال سوداگران گرفتار آمده اند.
او پس از تلاشی بی ثمر، سرانجام از طریق دوست پدر و مادرش یعنی عمو فیلیپ، متوجه واقعیت تلخ داستان زندگی اش می شود. پدر کریستوفر توسط قاچاقچیان ربوده نشد، بلکه با زن دیگری فرار کرده و دو سال بعد بر اثر حصبه در سنگاپور درگذشته است.
اما داستان مادر از این هم غم انگیزتر است و تمام پیش فرض هایی را که خواننده با خواندن داستان به آن ها دست پیدا کرده است باطل می کند. با گشوده شدن راز زندگی مادر کریستوفر می فهمد که تمام موقعیت خود در جامعه ی لندن و سال های تحصیل در مدرسه شبانه روزی را مدیون فداکاری شگفت مادر خود بوده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.