آخرین دختر
نادیا در روستای کوچک کوچو در سنجار واقع در استان موصل عراق به دنیا آمد. داعش بعد از اشغال کوچو، بسیاری از اهالی روستا از جمله مادر و شش برادر او را به قتل رساند و خود او از سوی آنان ربوده شد و در مدت اسارتش مورد آزار و تجاوز قرار گرفت. نادیا مراد توانست بعد از مدتی از چنگ داعش بگریزد. او بعد از رهایی به آلمان رفت و تصمیم گرفت پیامش را به گوش جهان برساند.
این فعال حقوق بشر، در سال ۲۰۱۸، به دلیل مبارزاتش علیه خشونت جنسی و استفاده از آن در جنگها به عنوان سلاح، به همراه دنیس موکویگی برنده جایزه صلح نوبل شد. او همچنین جوایز حقوق بشر واسلاپ هاول و ساخاروف را دریافت کرده است.
«آخرین دختر» روایتی الهامبخش از داستانی وحشتناک است که برای نادیا مراد اتفاق افتاد. از زمانی که در شمال عراق و همراه با برادران و خواهرانش زندگی آرامی در روستا داشت. آرزوی او این بود که روزی معلم تاریخ بشود و آرایشگاهی در شهرش افتتاح کند. این آرزوها اما دیری نپایید و با تهاجم داعش زندگی آرام آنها هم به پایان رسید.
امروز داستان «نادیا» به عنوان شاهد خشونتهای وحشیانه داعش، بازمانده تجاوز و یک پناهنده جهان را وادار کرده تا توجه خود را به یک نسلکشی جلب کند. «آخرین دختر» تماس برای اقدام است؛ وصیتنامهای برای بقای انسان و زنده ماندن او، نامهای عاشقانه برای کشوری گمشده، جامعهای شکننده و خانوادهای که به واسطه جنگ تکهتکه شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نزدیکتر میشدیم. از در جلویی وارد خانه شــدم و به طرف اتاق مشــترکم با خواهرانم دویدم. توی اتاقمان یک آینه داشــتیم. روســری رنگ و رو رفتهای را ســرم کردم. معمولاً وقتی روسری میپوشیدم که موقع خم شدن روی ردیف سبزیجات موهایم روی چشــمهایم نیاید.
ســعی کردم تصور کنم که یک جنگجو برای آمادگی نبرد چه کاری ممکن است انجام بدهد. سالها کار کردن روی زمین، من را از آنچه ظاهرم نشــان میداد قویتر کرده بود. هنوز نمیدانســتم اگر یکی از آدمرباها یا افرادی از روستایشــان را ببینم که در کوچو پرســه میزنند چه خواهم کــرد یا به آنها چه خواهم گفت؟ جلوی آینه ابرو درهم کشــیدم و با خودم تمرین کردم: «آهای تروریستها که چوپان ما رو گرفتین، راهتون رو بگیرید و برگردید به روستایتان. دســت از این کارها بردارید. حداقل میتونید بگید اونها رو کجا نگه داشتید.» از گوشۀ حیاط، یک چوبدستی، از همانهایی که چوپانها استفاده میکنند برداشتم و رفتم جلوی در که چندتا از برادرانم با مادرم ایستاده و غرق صحبت بودند …»
آخرین روزهای لطفعلی خان زند
لطفعلی خان را در حالیکه در نبرد با دشمنان زخمهای سختی بر بازو و پیشانی برداشته بود به کرمان نزد خان قاجار بردند. او که خون بسیاری را از دست داده بود با همان حال نزار در برابر آقامحمد خان ایستاد، بدو سلام نداد و تعظیم نکرد. آقامحمد خان نیز دستور داد که اصطبلبانانش وی را مورد تجاوز جنسی قرار دهند. فردای آن روز وی را دوباره پیش خان قاجار آوردند، در حالیکه نه هوشی در تن نداشت، آب بدو نداده بودند و وی را بر روی زمین میکشیدند. خان قاجار با نیشخند بدو گفت : «هان لطفعلی خان! هنوز هم غرور داری؟» واپسین شاه زند که دیگر توان سخن گفتن نداشت سرش را بالا برد و با پلنگ دیدگان بدو نگریست و گفت: «من از تو نمیترسم ای اخته فرومایه». این ایستادگی خان قاجار را به خشم آورد و دستور نابینا کردن او را داد.
آخرین سفر شاه
ویلیام شوکراس
کتاب آخرین سفر شاه (The Shah's Last Ride) نوشته ویلیام شوکراس از برجسته ترین و مستند ترین کتاب هائی است که در باره سالهای آخر حکومت محمدرضاشاه نوشته شده است. در این کتاب نویسنده سعی نموده است با بهرهگیری از منابع مستقیم و مستند و تا حدی بی طرف، سالهای آخر حکومت شاه، جریانهای دوره انقلاب، زندگی شاه در تبعید، سیر بیماری او، جریانهای مربوط به معالجه و چگونگی مرگ وی را با گفتگو و مصاحبه با افراد مرتبط، بررسی نماید.
ویلیام شوکراس William Shawcross روزنامه نگار و نویسنده انگلیسی سال هاست در روزنامهها و مجلاتی مانند ساندی تایمز، آبزرور، واشنگتن پست و نیوزویک مقاله مینویسد. کتابهای متعددی نیز از وی چاپ شده است.
کتاب حاضر نتیجه سه سال کوشش و پیگیری وی در باره روند زندگی محمد رضا شاه است. بررسی و مطالعات او در این مورد، متکی به دهها کتاب و صدها مقاله و مصاحبه بوده و زندگی شاه را در یک سال ونیم دوران تبعید، قدم به قدم پیموده است.
آخرین سلطان
در بخشی از متن این کتاب میخوانید: «در آخرین سلطان، میشل دوگرس سرگذشت عبدالحمید دوم را شرح میدهد که از سال 1876 تا 1909 بر تخت سلطنت عثمانی تکیه زده بود و بدون شک یکی از زیرکترین دولتمردان عصر خود به شمار میرفت. او با ترفندهای سیاسی خود توانست در آغاز سلطنتش مشروطیت نوپای عثمانی را به حال تعلیق درآورد، آزادیخواهان را تار و مار کند و به هلاکت رساند و با کمک انبوه جاسوسان و خبرچینان خود امپراتوری عثمانی را به مدت سیوسه سال با خودکامگی اداره نماید... .»
آداب عباسی
عبدالکریم بن محمد صادق اهری از علما و فقیهان برجسته عصر فتحعلی شاه قاجار بود که مورد توجه بزرگان حکومتی و دانشوران عهد خود قرار گرفت. او در سالهای جنگهای روس با ایران (1243-1218ق) نیز به سفارش میرزا عیسی قائم مقام فراهانی اقدام به تحریر چهار رساله جهادیه نموده ، لشکریان ایران را به جهاد ترغیب و مردم را به حمایت از سپاه ایران در این جنگ تشویق می کرد. کتاب رساله آداب عباسی به پیشگاه ولیعهد شجاع ایران و فرمانده سپاه ایران(عباس میرزا) در جنگ های روس و ایران تقدیم شده و در یک مقدمه و شش باب و یک خاتمه تالیف شده است.در مقدمه این کتاب چنین آمده است : هدف از نگارش این کتاب برقراری امنیت و آسایش و عدالت اجتماعی، همراه با مدیریت و سیاست کشورداری با تشکیل حکومتی نیرومند بر اساس عقل و داد گری می باشد. گفتنی است کتاب آداب عباسی تالیف عبدالکریم بن محمد صادق اهری با تصحیح و تحقیق حسین دوستی توسط انتشارات تمثال در زمستان 1398 به چاپ رسیده است.
آدم ما در قاهره
(پیراسته و ویراستهی یادداشتهای قاسم غنی)
(در ماههای سفارت در قاهره برای پس گرفتن شمشیر جواهرنشان رضاشاه و جواهرات سلطنتی از خانوادهی ملکهی متواری)
نویسنده : محمد قائد
سال ۱۳۲۶ قاسم غنى، پزشک و ادیب، را محمدرضا شاه به سفارت ایران در قاهره فرستاد. ملکه فوزیه بدون دخترش به مصر بازگشته بود همراه با جواهراتى که هنگام ازدواج با ولیعهد ایران به او داده بودند. شمشیر جواهرنشان رضا شاه را هم، که در ژوهانسبورگ درگذشته بود، ملک فاروق خیال نداشت همراه جسد او به ایران بفرستد. یادداشتهاى غنى شرح تلاش اوست براى فیصلهدادن به طلاق، ستایش زنان بسیار زیبا و تحقیر زنان کمتر زیبا، و مطالبى محرمانه از قبیل دیدار با پریچهرهاى که از او با نام مستعار و عنوان عجیب ”بگم سکینه والى (خانم اِمریکائى، زن ولىخان هندى)” یاد مىکند.
و مطالبى خطرناکتر: نامههاى محرمانه و خصوصى شاه به ملک فاروق دربارهٔ برخى روابط عروس فرارى را رونویسى مىکند و در بازگشت به تهران در گوشهاى مىاندازد. یادداشتها چرا روى کاغذ آمد؟ مخاطب آنها قرار بود چه کسی باشد؟ املا و انشاى ادیبى که مدعى تصحیح دیوان حافظ بود چرا تا این حد پرخطا و ناهموار است؟ یادداشتهاى مطوّل روزها و شبهاى مأموریت بىنتیجهٔ قاهره با ویرایش و پیرایش اساسى و افزودن پانوشتهها متنى شده داستانگونه، همراه با پیشگفتارى در تحلیل مشاهدات و تأملات راوی.
آدولف هیتلر (۲جلدی)
آریامهر شاهنشاه ایران
برگرفته از مقدمه کتاب:
در این کتاب از دو انقلاب سیاسی که به وسیله دو نفر از پادشاهان سلسله پهلوی انجام گرفته و مخصوصا انقلاب اجتماعی عظیمی که هم اکنون نیز به رهبری محمدرضا شاه پهلوی در جهت پیشرفت سیر می کند، یاد شده است. از این جهت از شرح و توصیف بیشتر ایام گذشته و نفوذ غربیها که از دوران ناپلئون شروع شد و برای اولین بار ایران را با سیاست اروپا درگیر کرد، ذکری به میان نیامده است...
آزادی (یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ)
لیا اوپی یازده ساله و نابالغ، به عنوان پیشگامی جوان، به حرکت جمهوری سوسیالیستی خلق آلبانی به سوی آزادی که رهبران کشور وعده اش را داده اند، کمک می کند. سپس، به ناگاه دیوار برلین و ستون های ایدئولوژیک جامعه فرو می ریزند و مجسمه استالین- که او را رهبری مهربان و دوستدار کودکان می دانست- به زیر کشیده می شود. آلبانی به همراه دیگر کشورهای پساکمونیستی، انتقالی آشفته را برای پیوستن به دنیای ««بازار آزاد»» آغاز کرد؛ ملغمه ای از فساد اقتصادی و جنایات سازمان یافته. پدرش با وجود داشتن اعتقادات چپ رادیکال، مجبور شد کارگران کارخانه را اخراج کند. مادرش با الگو قراردادن مارگارت تاچر، سیاستمداری محافظه کار شد، و نگرانی های نوجوانانه لیا اوپی درباره زندگی آینده به صخره سخت واقعیت برخورد کرد. نویسنده توصیف دوران بلوغ خود را که همزمان با گذار کشور از تحولات سیاسی است، با پرسش هایی در مورد رابطه بین امر شخصی و امر سیاسی وو نگاه به موضوع آزادی پیوند می دهد؛ اینکه آزادی چیست و برای چه کسانی است؟ و چه کسی واقعا آزاد است؟
آسمان لندن زیاده میبارد: لندن به روایت مسافران دورۀ قاجار
روح شهر کلاف پیچیدهای از عناصر دیدنی و نادیدنیست و در شکلگیری این روح، روایت مسافران سهم انکارناپذیری دارد. تصویری خیالی که از پاریس در ذهن همهی ما نقش بسته از توصیفات و غافلگیریهایی پدید آمده که ایرانیهای پیشین سوغات آوردهاند. گزارش اولین مواجهه با شهر، موضوع کتاب «آسمان لندن زیاده میبارد» است؛ لندن مسافران قاجاری.
آشیانه عقاب
رویدادها و اتفاقات این داستان در دوران حکومت ملکشاه سلجوقی و وزیر سرشناس او نظام الملک اتفاق می افتد. موضوع مهم و اساسی داستان رقابت بین نظام الملک و حسن صباح و رهبر فرقه اسماعیلیه داخل ایران می باشد . نگارنده با استفاده کردن از منبع های تاریخی و قدرت خیال محیط اجتماعی ایران در نیمه دوم قرن پنجم هجری بوده که قرن یازدهم میلادی را بازآفرینی می نماید .او دربار ملکشاه سلجوقی داخل اصفهان و نیرنگ و پنهان کاریهای درباریان و نقش زنهای پادشاه در این اتفاقات را در قالب داستانی جالب و هیجان آور به تصویر کشانده است.