اسطوره سیزیف
افسانه سیزیف
آلبر کامو
ترجمه: علی صدوقی - م. ع. سپانلو
افسانهٔ سیزیف یکی از مشهورترین آثار فلسفی آلبر کامو (Albert Camus)، نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی، است که در سال ۱۹۴۲ منتشر شد. این کتاب به بررسی مفهوم پوچی و معنای زندگی در جهانی بیمعنا میپردازد.
سیزیف (Sisyphus) شخصیتی در اساطیر یونانی است که به دلیل فریب دادن خدایان، محکوم میشود تا برای همیشه سنگی بزرگ را به بالای کوهی بغلتاند. هر بار که سنگ به قله میرسد، دوباره به پایین میافتد و سیزیف مجبور است این کار را از نو انجام دهد. این چرخهٔ بیپایان به نمادی از پوچی زندگی انسانی تبدیل شده است.
- پوچی (Absurd): کامو در این کتاب مفهوم "پوچی" را به معنای تلاش انسان برای یافتن معنا در جهانی بیمعنا تعریف میکند. او معتقد است که جهان هیچگونه نظم، هدف، یا معنایی ندارد، اما انسان به دنبال یافتن معناست؛ این تناقض، پوچی را ایجاد میکند.
- افسانهٔ سیزیف بهعنوان تمثیل: کامو از داستان سیزیف برای توضیح وضعیت انسان در مواجهه با پوچی استفاده میکند. زندگی انسان همانند کار سیزیف است: تلاش بیپایانی که در نهایت بیمعناست. اما این به معنای ناامیدی نیست.
- طغیان و پذیرش پوچی:
کامو بهجای تسلیم شدن در برابر بیمعنایی، پیشنهاد میکند که انسان باید این وضعیت را بپذیرد و با آن زندگی کند. او میگوید:
"ما باید سیزیف را خوشحال تصور کنیم." زیرا انسان میتواند در پذیرش پوچی و طغیان علیه بیمعنایی، آزادی و شادی پیدا کند.
- سه راه برخورد با پوچی:
کامو در کتاب سه پاسخ ممکن به مسئلهٔ پوچی را بررسی میکند:
- خودکشی: که آن را رد میکند و آن را تسلیمشدن میداند.
- پناه بردن به ایمان یا معناهای از پیشساختهشده: که این نیز به نظر او نوعی خودفریبی است.
- پذیرش پوچی: راهی که کامو پیشنهاد میکند؛ مواجهه با پوچی بدون تلاش برای فرار از آن.
"افسانهٔ سیزیف" یکی از متون کلیدی در فلسفهٔ پوچگرایی است. پیام اصلی آن این است که زندگی ممکن است ذاتاً بیمعنا باشد، اما این به معنای ناامیدی یا توقف زندگی نیست. انسان میتواند با آگاهی از این پوچی، به زندگی شور و معنا ببخشد و از هر لحظه لذت ببرد.
این اثر تأثیر زیادی بر فلسفه و ادبیات معاصر داشته و بهعنوان یکی از مهمترین آثار فلسفی قرن بیستم شناخته میشود. کامو از این ایدهها در دیگر آثار خود مانند بیگانه و طاعون نیز بهره برده است.
افسانهٔ سیزیف در یک جمله: "زندگی پوچ است، اما ما میتوانیم معنای خودمان را خلق کنیم."
بیگانه
این رمان به ظاهر ساده است. و این را کامو به شدت احساس کرده است: یک «اضطراب» در تمام طول کتاب وجود دارد، حتی در لحظاتی که احساس می شود همه چیز دارد راحت می گذرد، خواننده کنجکاو می شود و وادار می شود در مورد تردیدهایش از خود سؤال کند.انگار نویسنده خواسته است به او یادآوری کند که در این جا چیزی رازآمیز وجود دارد که باید کشف شود.
بیگانه
نام نویسنده : آلبر کامو
نام مترجم : لیلی گلستان
کامو در مقدمهای بر این رمان مینویسد: دیرگاهی است که من رمان «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمیکنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کردهام: «در جامعهٔ ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند.» منظور این است که فقط بگویم قهرمان داستان از آن رو محکوم به اعدام شد که در بازی معهود مشارکت نداشت. در این معنی از جامعه خود بیگانه است و از متن برکنار؛ در پیرامون زندگی شخصی، تنها و در جستجوی لذتهای تن سرگردان. از این رو خوانندگان او را خودباختهای یافتهاند دستخوش امواج.
تأمل درباره گیوتین
كتاب حاضر تأملات آلبر كامو است دربارۀ مجازات اعدام. او در اين كتاب بهنحوي مستدل و قاطع نفرت و عصيان خود را نسبت به مجازات مرگ بيان ميكند. بهباور كامو انسان نه گناهكار است و نه بيگناه. امّا چون معصوميت امر مطلقي نيست قاضي هم فرد كامل و معصومي محسوب نميشود. از اينرو، مجاز نيست در مورد مرگ و زندگي انسان تصميم بگيرد مگر آنكه خود كاملاً پاك و از گناه مبري باشد، چيزي كه البته ناممكن است. حق زيستن، حق طبيعي همۀ انسانهاست، حتّي بدترين آنها. پستترين جنايتكاران و بينقصترين قضات در اين زمينه برابرند و به يك ميزان نگونبخت و همبستهاند. حكم مرگ تنها همبستگي بيچونوچراي انسانها را از بين ميبرد، همبستگي در برابر مرگ.
تابستان
خطاب به عشق (۲جلدی)
بیش از نیم قرن باید میگذشت تا مکاتبات عاشقانهٔ نویسندهای بزرگ و بازیگری مشهور منتشر شود و خبرش به گوشه و کنار جهان برسد. کاترین کامو در سال ۱۹۷۹ این نامهها را از ماریا کاسارس تحویل میگیرد تا بعد از نیم قرن در انتشارات گالیمار منتشر شود.
بیراه نیست اگر بگوییم که این نامهها را میتوان مانند یک «رمان» خواند و از طریق این گفتوگوی کمابیش بیوقفهٔ شگفتانگیز به ابعاد تازهای از اشخاص و رویدادها و مکانهای بسیار پی برد؛ رمانی با دو شخصیت یا دو راوی که عشقی زاینده و فرساینده را دوازده سال رعایت کردند، تا در کمال خود به یک تصادف ناتمام بماند.
آلبر کامو در یکی از نامهها آویشنی را که از دامنهٔ کوهی در فلاتی وحشی کنده است میگذارد و برای ماریا کاسارس میفرستد و ماریا در نامهای آرزو میکند که ای کاش در جیبهای آلبر جا میگرفت و همه جا همراهش میبود.
دوگانهای هراسانگیز از زندگی و هنر. ــــ پاریس ریویو اثری ادبی و عاشقانهای بینظیر.ــــ فیگارو
سقوط
آلبر کامو
مترجم: شورانگیز فرخ
آلبر کامو
طاعون
آلبر کامو
حسین کاظمی یزدی
در كتاب طاعون آلبر كامو تصور ميكند كه بيماري همهگير طاعون شهر اران را در برگرفته است و از خلال دفتر خاطرات دكتر ريو يك نفر شاهد وقايع، خواننده را در جريان اين واقعه ميگذارد، از روزي كه موشهاي حامل ميكروب در همه گوشه و كنار شهر ظاهر ميشوند تا زماني كه بيماري طاعون در اين شهر كه از ساير نقاط دنيا جدا شده و ميليونها نفر سكنهي خود را از دست داده است، پايان مييابد. و كساني كه جان به سلامت بردهاند، زندگي عادي را از سر ميگيرند.
طاعون داستاني است در عين حال واقعي و افسانهاي، يا بهتر بگوييم سمبوليك، در اين كتاب بيماري وحشتناك طاعون مظهر شر است، چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي.
طاعون
هر کس رمان طاعون را داستانی وقایع نگار از سرگذشت مردمانی طاعون زده بینگارد از درک این کتاب عاجز بوده است...این کتاب رمانی سمبولیک است که در آن شهر طاعون زده نمادی از دنیاست, مردمان طاعون زده نمادی از انسانهایی که زندگی به آنان تحمیل شده و طاعون نمادی از زندگی پوچ است که انسان ها را به کام مرگ می کشد.
مجموعه قابدار آثار آلبر کامو (۱۱جلدی)
نويسنده : آلبر كامو
مترجم : پرويز شهدی
آلبر کامو (فرانسوی: Albert Camus; زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده،فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است.
آلبر کامو در سال ۱۹۵۷ “به خاطر اینکه با صمیمیت روشنبینانهاش مسئلهی وجدان انسان در عصر حاضر را آشکار ساخته است و ارزشآفرینی حائز اهمیتی در ادبیات ایجاد کرده است” جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او نویسنده، روزنامهنگار و فیلسوف مشهور قرن بیستم میباشد که عقایدش منجر به وجود آمدن فلسفهی هیچانگاری شده است. او در مقاله انسان طاغی اذعان داشته که تمام عمر خود را صرف مقابله با پوچگرایی کرده است و معتقد به آزادیهای فردی است. گرچه او را در زمرهی متفکراناگزیستانسیالیسم قرار دادهاند، همواره این موضوع را رد کرده است.
کامو و سارتر دو روشنفکر و فیلسوف همدوره روابط ادبی و هنری زیادی با هم داشتند ولی سرانجام اظهارات تند او در مخالفت با مکتب کمونیسم به تیرگی روابطش با سارتر که موافق این حزب بود منجر شد. کامو عمر کوتاهی داشت و تنها دو سال پس از دریافت جایزه نوبل در حادثهی رانندگی از دنیا رفت.
کامو در کتابهایش خواننده را با دوگانگی از شادی وغم، تاریکی و روشنی، حیات و مرگ و… روبرو میکند. او بر این اصل تأکید میورزد که شادی گذراست و شرایط انسانی فانی هستند و این موضوع باید سبب شود قدر زندگی و شادی بهتر شناخته شود. وی در طول عمر خود همواره فعالیتهایی بر ضد توتالیتاریسم انجام داده است و این از وجوه اشتراک کامو و سارتر محسوب میشود. کامو که در الجزایر متولد شده بود تا پایان عمرش از اقدامات خود در حمایت از الجزایر و حقوق مسلمانان فروگذار نکرد.