آشوب (نقاط عطف برای کشورهای بحران زده)
اخلاق در فلسفه کانت
راجر سالیوان
عزت الله فولادوند
به رغم اينکه کانت شايد بزرگترين فيلسوفي است که پس از ارسطو در پهنه فلسفه غرب ظهور کرده است، و به رغم تأثير گسترده و ژرف او در تقريبا تمام مکتبهاي فلسفي بعدي، با کمال تأسف بجر بنياد مابعدالطبيعه اخلاق (ترجمه حميد عنايت و علي قيصري)، تاکنون هيچ کتابي از او يا درباره او در فلسفه اخلاق به فارسي موجود نيست. کتابي که اکنون به فارسي زبانان تقديم ميشود، نوشته يکي از استادان فلسفه و کانت شناسان معاصر است. کانت نيز مانند هر متفکر بزرگي، در هر نسل موضوع بررسيها و تفسيرهاي جديد بوده است. نويسنده اين کتاب از نسل کساني مانند پل گاير و الن وود و کارل آمريکس و هنري آليس و ژيل دولوز و انورا اونيل و ديگران است که در دهههاي اخير عصر نويني در کانتشناسي آغاز کردهاند، و اين خود البته به علت توجه روزافزون به اهميت و عظمت کانت در اين دوره بوده است. من اين کتاب را از اين رو براي ترجمه برگزيدم که: نخستبه زباني روشن(ولي بدونگريز از پيچيدگيها) و نسبتا به اختصار انديشه اخلاقي کانت را آنگونه که در آثار مختلفش منعکس است بيان ميکند؛ دوم از راه فلسفه سياسي به اخلاق نظري وارد ميشود و به خواننده نشان ميدهد که چرا کانت ميگويد نظام حقوقي هر جامعه مدني بايد اساس اخلاقي داشته باشد؛ و سوم، چنانکه گفته شد، حاوي شرح و تفسيري بالنسبه جامع از بنياد مابعدالطبيعه اخلاق است که فهم آن- لااقل براي دانشجويان- خالي از اشکال نيست و فعلا تنها کتاب موجود در اين زمينه به زبان فارسي است.
ارسطو (سه جلدی) اخلاق/ مابعدالطبیعه/ سماع طبیعی
ارسطو به وجود خدایی اعتقاد دارد که برای نظر زنده است و در زندگی انسانی نیز نظر را بر همه چیز برتری مینهند؛ و آنجا که (در اخلاق نیکوماخوس) میگوید، لذت نظر را بر همه لذات دیگر برتری مینهیم گمان میبرد که با این سخن طبیعت انسانی را تشریح میکند حال آنکه در واقع طبیعت خود را توصیف میکند. طبیعت «نظر پرست» ارسطو بیش از همه آثار او، حتی مابعدالطبیعه، در هشت فقره درسهای او درباره طبیعت و حرکت که مجموعه آنها از دیرباز در محیط فرهنگی ما با عنوان «سماع طبیعی» شناخته شده است، متجلی است. این درسها پایههای آن چیزی هستند که «فلسفه طبیعی» یا به قول خود ارسطو فلسفه دوم در مقابل فلسفه اولی نامیده میشود. اندیشه حاکم در این اثر این اصل فلسفی ارسطوئی است که همه موجودات از تضاد ماده و صورت نشات گرفته و پدید آمدهاند در حالی که صورت، هم علم محرک است و هم علت غائی؛ و مفاهیم بخت و اتفاق و ضرورت و نامتناهی و زمان و مکان و خلا و حرکت و تغیر و فساد همه از این دیدگاه مورد بررسی قرار میگیرند. عنوان کتاب حاضر در دست نوشتههای یونانی «درسهایی درباره طبیعت» است.
از چشم فوئنتس
گسترهی این کتاب از نویسندهی نخستین رمان مدرن اروپایی، سروانتس، تا میلان کوندرا کشیده شده و در فاصلهی میان این دو، فوئنتس نویسندگانی چون دیدرو، گوگول، بورخس، گارسیا مارکز و لوییس بونوئل را از دیدگاه خود به خواننده معرفی میکند. مناسبترین تعریف برای این کتاب این است که بگوییم راهی دیگر برای نگاهکردن به ادبیات پیشروی ما مینهد و ما را به شناختی تازه از ادبیات میرساند. ویژگی کار فوئنتس در این نقدها این است که بیش از هرچیز بر بیان تجربهی خود از آشنایی با این نویسندگان تأکید داشته و خود را محدود به نظریهها و تفسیرهای آکادمیک نکرده است. او آنچه را که دیده با خواننده در میان مینهد و از این روست که نگاه او، نگاهی یگانه بیبدیل است و به ما فرصت میدهد دنیای پرتنوع ادبیات را از چشم انسانی تماشا کنیم که نهتنها دانشی عمیق در همهی زمینههای فرهنگ انسانی دارد، بلکه خود نویسندهای تواناست و ادبیات اصیل را میشناسد و چنانکه بایست قدر مینهد. افزون بر این مقالات، در این کتاب دو مقاله دربارهی خود فوئنتس و اثر مشهورش آئورا میخوانیم که در شناخت نویسنده و آشنایی بیشتر با آئورا و سرچشمههای این رمان کوچک پرجاذبه سودمند تواند بود.
انقلاب صنعتی سوم (چگونه قدرت جانبی در حال دگرگونسازی انرژی نظام اقتصادی و کل دنیا است)
بودا
مایکل کریدرز
علی محمد حق شناس
در كتاب بودا، مایکل کریدرز ما را در انتخاب صحیح از میان اطلاعات پیچیده و گاه متناقضی که متون بودایی در مورد زندگی و تعالیم بودا ارائه می دهند، راهنمایی می کند. او در مورد پس زمینه های سیاسی و اجتماعی هند در زمان بودا و همچنین روند توسعه تفکر و فلسفه او بحث می کند.
این کتاب با ارائه مطالب به صورت گام به گام و آموزنده هم راهنمایی است برای کسانی که به مذهب بودا و مطالعه تطبیقی ادیان علاقه مندند و هم برای کسانی که شیفته فلسفه والای یکی از بزرگترین متفکران دینی هستند.
تاریخ مختصر تئوری حقوقی در غرب
جان کلی
مترجم: محمد راسخ
بیگمان قانون بهمنزلهی سلسلهاعصاب حیات جدید آدمیان عمل میکند که فقدان یا ناکارکردی آن به معنای بیماری و اختلال شدید در این حیات است. افزون بر این، نظام حقوقی صرفاً مطلوبیت شکلی ندارد، بلکه برای «بقا» و «توسعه»ی جامعه در کار است. نظام حقوقی جدید، درواقع، برای ماندگاریِ بالندهی حیات فردی و جمعی آدمیان در عصر فلسفه، علم، صنعت، جامعه، عدالت، سیاست، اخلاق، دینورزی و اقتصاد (همگی) «جدید» سر بر آورد و در این راستا قابلفهم و بهکارگیری است. این امر اما در گرو حضور قانون جدید در هماهنگی با آن عناصر، بهمنزلهی یک کل، است. نبود قانون یا ناکارکردیاش بهسبب فقدان حضور همهی این عناصر و / یا نبود سازگاری میان آنها است. برای ایجاد چنین وضعیتی ناگزیر ابتدا باید سراغ شناخت آن عناصر رفت. شناخت یادشده با شناخت دقیق «مسائل زیستبوم» و نیز کاربست اندیشههای «فرابومی» معاصر ممکن است. از این رو، باید گفت که مسئلهشناسی و اندیشهشناسی، هر دو، ناگزیر «جدید»ند و پیوندزدن میان آنهاست که امکان نوسازی اصیل درونزا و ترقی «کل» حیاتمان، از جمله نظام حقوقی را فراهم میآورد. در غیر این صورت کوششها مصروف جدیدسازی کاذب یا قدیمسازی پرهزینهی اجزای نامتناجس زندگی میشود. زندگی معاصر در این مرز و بوم اما تا کنون هیچیک را برنتابیده است. کتاب حاضر در این بافت و زمینه برای فهم حقوق جدید و کمک نظری به نوسازی حقوق کشور به فارسی برگردانده شده است. جان کلی استاد حقوق اساسی، حقوق روم و فلسفهی حقوق در دانشگاههای آکسفورد (انگلستان) و دوبلین (ایرلند) بود. محمد راسخ استاد حقوق و فلسفه در دانشگاه شهید بهشتی است.
حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفی)
رازی کتابهایی را در تقبیح مذاهب و در باب روشهای شیادی پیامبران نوشت که اگر چه امروز خودشان موجود نیستند اما بخشهایی از آنها در آثار دیگران بحث و بررسی شدهاند. به گفته بیرونی رازی نه تنها اسلام که تمامی مذاهب را تقبیح کرد. او تمامی کسانی که از ابتدا ادعای پیغمبری کردند را شیادانی میدانست که در بهترین حالت بیماری روانی داشتند. وی همچنین قرآن را مجموعهای از افسانههای سراسر تناقض میخواند که هیچ اطلاعات مفید و بدردبخوری ندارد. هانری کربن در مقدمهای که بر جامعالحکمتینِ ناصرخسرو نوشته (بخشی از آن با نامِ «نقد آراء محمد زکریای رازی در جامعالحکمتین» به فارسی ترجمه شدهاست)، میگوید وی نبوت ووحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت. در تفکر رازی همهٔ انسانها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند، و لذا از لحاظ توانایی کسب معرفت با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسانها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند و اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد به این معناست که آنها را بر دیگر انسانها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسانها میشود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد.کتب زیر به این اعتقاد وی اشاره دارند.
- «فیالنبوات» که دیگران به طعن و استهزاء، نام آن را «نقضالادیان» نهادهاند.
- «فی حیل المتنبین» دیگران به طعن نام او را «مخارقالانبیاء» گذاشتهاند.
دو کتاب بالا اکنون در دست نیست. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قولهایی از کتب بالا میآورد. همچنین احمد بیرشک مینویسد: «از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند؛ درحقیقت دین زیانآور است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهٔ مقامات همهٔ سرزمینها شک داشت». رازی دربارهٔ قرآن میگوید:
تو ادعا میکنی که معجزهای که [نبوت محمد را اثبات میکند] حاضر و در دسترس است، یعنی قرآن. تو میگویی که هر کس انکارش میکند یکی مشابه اش را بیاورد. در واقع ما میتوانیم هزاران مشابه اش را بیاوریم از آثار لفاظان، فصیح گویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جملهبندی شدند و مفاهیم را موجزتر میرسانند. آنها معانی را بهتر میرسانند و وزن شعری بهتری دارند. به خدا که آنچه تو میگویی ما را شگفت زده میکند. تو دربارهٔ کتابی سخن میگویی که [مشتی] افسانهٔ باستانی را بازگویی میکند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو میگویی چیزی شبیه آن بیاور؟
وی را هیچگاه به دلیل دیدگاههای ضددینی که داشت زندانی یا اعدام نکردند اما نوشتارهای دینی اش مورد سانسور قرار رفتند و از بین رفتند. گروهی معتقدند این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی علیه او شد و او را ملحد خواندند و آثار او را رد کردند و دست به نابودی آنها زدند. ابوحاتم رازی در کتاب اعلام النبوه نوشتهاست که این ملحد با عقل معیوب و نفس و رای ضعیف خود کلامی در ابطال نبوت تصنیف کردهاست.کسانی چون ناصرخسرو، ابن حزم و موسی بن میمون او را نادان و مهوس بیباک و سخنان او را دعاوی و خرافات بیدلیل، هوس و هذیانات خواندهاند. ابن قیم الجوزیه میگوید: «رازی از هر دینی بدترین چیزهای آن را برگزید و کتابی در ابطال نبوات و رسالهای در ابطال معاد تألیف کرد و مذهبی ساخت که از مجموع عقائد زندیقان عالم ترکیب یافته بود». افراد زیادی بر باورهای رازی رد نوشتهاند و برخی از باورهای رازی را در این ردیهها نقل کردهاند. ذبیحالله صفا از ۱۲ نفر که بر آرای رازی رد نوشتهاند نام میبرد. برخی، همچون نویسندهٔ خزینةالاصفیاء، او را از اکابر صوفیه میشمارند که پیوسته از خوف خدا در گریه بود. غلام سرور هندی در تاریخ وفات او سرودهاست:
چون شد از دنیا به فردوس برین | حضرت بوبکر رازی اهل راز | |
وصل او بوبکر محبوب حبیب | هست هم صوفیّ کامل پاکباز |
هریک از جملههای «ابوبکر محبوب حبیب» و «صوفی کامل پاکباز» ازنظر ابجدی ۳۱۰ است که ـ به گفتهای ـ اشاره به سال فوت اوست. وی همچنین انتقاداتی بر ادیان دیگر دارد:
- کتابی در «رد سیسن ثنوی» (رد بر مانویت)