آبهای شمالی
يان مكگواير
ترجمه: فرزانه حسينی
دستاوردی خیره کننده. رمانی جذاب و سرشار از هراس، هیجان و خشم...این شما و این آبهای شمالی؛ یکی از بهترین کتابهای سال.
-روزنامه ی ایندیپندت
داستاني با ريتم تند و هيجانانگيز، در دنيايي پر از خشونت و ابتذال، دنيايي كه در آن چرا مهم نيست و قتل و آدمكشي از سر هوا و هوس است...
نمايشي از قدرت و مهارت روايت داستاني و بازسازي استادانه دنياي گمشدهاي كه به نظر ميرسد در غايت تخيل انسان است...
-هیلاری منتل؛ برنده ی جایزه ی من بوکر
سفری شگفت انگیز، سفری شگفت انگیز به دل تاریکی.
-پابلیشرز ویکلی
اثر مرکب (چگونه لاک پشت ها از خرگوش ها پیشی می گیرند)
از خجالت مردن
آمریکایی ها با اضطراب دست و پنجه نرم می کنند. در میان رایج ترین اشکال این اختلال، فوبیای اجتماعی، ترس مداوم از بررسی و ارزیابی توسط دیگران است. فوبیای اجتماعی زندگی حدود 15 تا 20 درصد از جمعیت ایالات متحده را فلج می کند. این اضطراب اجتماعی آزاردهنده شامل ترس از سخنرانی در جمع (ترس صحنه)، اجرا در موقعیتهای اجتماعی و خلاقانه (اضطراب امتحان، سد نویسنده writers' block)، غذا خوردن در رستورانها و قرار ملاقات است. اگر از علائم اختلال اضطراب اجتماعی رنج می برید، این کتاب راهبردهای اثبات شده بالینی را برای غلبه بر آنها و شروع یک زندگی با اعتماد به نفس ارائه می دهد.
*سد نویسنده ( به انگلیسی: Writer's block ) وضعیتی مرتبط با خلق اثر و نوشتن است که در طی آن نویسنده توانایی تولید اثر جدید را از دست می دهد یا کندروی در خلاقیتش را تجربه می کند.
اسب سیاه : راهنمایی برای رسیدن به موفقیت
نویسنده: تاد رز، اگی اگاس
مترجم: مهسا صباغی
برای نسلها، ما برای موفقیت با یک قالب برش شیرینی گیر کردهایم که مستلزم آن است که مانند بقیه، فقط بهتر باشیم. این «فرمول استاندارد» برای برخی افراد کارآمد است، اما باعث میشود بیشتر ما احساس ناامیدی و ناامیدی کنیم. به همان اندازه که ممکن است فرمول استاندارد را دوست نداشته باشیم، به نظر می رسد که هیچ مسیر عملی دیگری برای امنیت مالی و زندگی کامل وجود ندارد. اما اگر وجود داشته باشد چه؟
در پروژه «اسب تاریکی» در مدرسه تحصیلات تکمیلی هاروارد، نویسنده پرفروش و رهبر فکری تحسین شده تاد رز و عصب شناس اوگی اوگاس، زنان و مردانی را مطالعه کردند که به موفقیت چشمگیری دست یافتند، حتی اگر کسی آمدن آنها را ندید. اسب های تاریک مسیر خود را به سوی زندگی پر از شادی و رفاه می گذرانند. با این حال، آنچه بسیار قابل توجه است این است که در سفرهای به ظاهر منحصر به فرد آنها، اصول عملی برای دستیابی به موفقیت پنهان شده است که برای هرکسی کار می کند، مهم نیست که چه کسی هستید یا به چه چیزی امیدوار هستید به دست آورید. این رویکرد شکستن قالب به امتیازات SAT شما، اینکه چه کسی را می شناسید یا چقدر پول دارید بستگی ندارد. راز ذهنیتی است که می توان آن را به زبان انگلیسی ساده بیان کرد: برای دستیابی به برتری، فردیت خود را برای دستیابی به موفقیت مهار کنید.
در اسب سیاه، رز و اوگاس نشان میدهند که چگونه چهار عنصر ذهنیت اسب تیره به شما قدرت میدهد تا به طور مداوم انتخابهای درستی داشته باشید که متناسب با علایق، تواناییها و شرایط منحصربهفرد شما باشد و شما را به یک زندگی پرشور، هدف و موفقیت راهنمایی کند.
الکترا
نویسنده: جنیفر سنت
مترجم: حسین حضرتی
بازآفرینی طلسمکننده داستان الکترا، یکی از بدنامترین قهرمانان اساطیر یونان، از جنیفر سنت، نویسنده کتاب پرفروش بینالمللی محبوب، آریادنه.
سه زن، در یک نفرین باستانی در هم پیچیده.
وقتی کلیتمنسترا با آگاممنون ازدواج می کند، زمزمه های موذیانه در مورد خانواده او، خانه آترئوس را نادیده می گیرد. اما وقتی در آستانه جنگ تروا، آگاممنون به غیرقابل تصورترین شکل به کلیتمنسترا خیانت می کند، او باید با نفرینی که مدت هاست خانواده آنها را ویران کرده است مقابله کند.
در تروا، پرنسس کاساندرا از موهبت پیشگویی برخوردار است، اما نفرینی را به همراه دارد: هیچ کس هرگز آنچه را که می بیند باور نخواهد کرد. وقتی به او نشان داده می شود که با رسیدن آگاممنون و ارتشش چه اتفاقی برای شهر محبوبش می افتد، او قادر نیست جلوی فاجعه را بگیرد.
الکترا، کلیتمنسترا و کوچکترین دختر آگاممنون، فقط می خواهد که پدر محبوبش از جنگ به خانه بازگردد. اما آیا او میتواند از تاریخ خونین خانوادهاش بگریزد، یا اینکه سرنوشت او نیز با خشونت بسته شده است؟
النور و پارک
رینبو راول
سمانه پرهیزکاری
کتاب النور و پارک اثر رینبو راول اولین رمان وی در سنین بزرگسالان است که به رشته تحریر در آمده و توانسته توسط آمازون و Goodreads به عنوان بهترین رمان عاشقانه سال 2013 انتخاب شود. رمان النور و پارک در سال 2013 منتشر شده است و اکنون ترجمه پارسی آن در دسترس قرار گرفته است. داستان کتاب درباره دو شخصیت اصلی با نام های “النور داگلاس” و “پارک شریدن” می باشد که در سال های 1986 تا 1987 روایت می شود. النور دختری 16 ساله با موهای قرمز و فر (مجعد) است، پارک نیز پسری 16 ساله و کره ای الااصل است که از دست قضا این دو یکدیگر را در داخل اتوبوس مدرسه ملاقات می کنند و درباره موسیقی دهه 80 و کتاب های کمیک ( تصویری) با هم ارتباط برقرار می کنند و …
بخشی از متن کتاب النور و پارک :
از تلاش برای برگرداندن دختر دست برداشته بود.
او فقط وقتی خودش می خواست، برمی گشت؛ در رویاها، خواب ها و آشناپنداری های در هم شکسته.
مثلا وقتی پسر به سمت محل کارش رانندگی می کرد، یکهو چشمش می افتاد به دختری با موهای قرمز که کنار خیابان ایستاده. برای لحظه ای نفس گیر، می توانست قسم بخورد که خود خودش است.
بعد متوجه می شد که موهای این دختر بیش تر طلایی است تا قرمز… و سیگاری روشن کرده… و تازه تیشرت پیستولز را هم پوشیده.
النور از پیستولز متنفر بود.
النور…
پشت سرش بود، تا لحظه ای که سرش را بر می گرداند. کنارش دراز کشیده بود، تا لحظه ای که از خواب بیدار می شد. باعث می شد دیگر خسته کننده تر و بی روح تر به نظر برسند، و هیچ کس به اندازه ی کافی خوب نباشد.
النور همه چیز را خراب می کرد.
النور رفته بود.
و او از برگرداندنش دست برداشته بود.
در بخشی دیگر :
کاملا مطمئن بود که به او – برای نجات زندگی اش – یک تشکر بدهکار است. نه فقط دیروز، بلکه تمام روزهایی که از آشنایی شان گذشته بود… و این باعث می شد حس کند خنگ ترین و ضعیف ترین دختر دنیاست. اگر کسی نتواند زندگی خودش را نجات دهد، آیا در زندگی اش اصلا ارزش نجات دادن دارد؟
سعی کرد به او بگوید تو زندگی مرا نجات دادی، نه تا ابد، نه برای همیشه… احتمالا به طور موقت. ولی زندگی مرا نجات دادی… پس حالا به تو تعلق دارم. منی که اکنون هستم، متعلق به توست. برای همیشه.
انتخاب های سخت
نام نویسنده : هیلاری رادهام کلینتون
نام مترجم : امیر قادری
«حالا او وارد کارزار رقابتهای ریاستجمهوری کشورش شده است. کمتر پیش آمده یک سیاستمدار، تنها اندکی پس از اتمام مسئولیت، و آغاز دوران تازهی فعالیتاش، زیر و بم و جزئیات دوران کاری خود را با مخاطب در میان بگذارد. اما هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه اخیر آمریکا و یکی از نامزدهای انتخابات آینده، در کتاب بسیار پرفروش انتخابهای سخت چنین کرده است. با خواندن این متن، که به یک حکایت سیاسی جذاب پهلو میزند، متوجه بسیاری از صفبندیهای سیاسی جهان امروز میشویم. به خصوص که خانم کلینتون، جزر و مدهای سیاسی در هیچ کدام از مناطق جهان را ناگفته نگذاشته است: از اروپا، تا چین و روسیه، آمریکای لاتین، و بالاخره خاورمیانه امروز. حالا سیاست را بهتر خواهید شناخت و ابزارهای تازهای برای درک و شناخت دگرگونیهای جهان امروز، خواهید یافت. از همه مهمتر با عقاید و شخصیت و نقطهنظرهای یکی از مهمترین نامزدهای دورهی جدید ریاستجمهوری امریکا، آشنا خواهید شد.»
«انتخابهای سخت،یک زندگینامه است و ما علاقهمند اساسی خواندن کتابهای زندگینامه هستیم. از مفیدترین و لذتبخشترین گونههای کتاب. و البته این یک زندگینامهی عادی نیست. انتخابهای سخت، کتاب جذابی دربارهی فرآیند مذاکره و نفوذ است. وزیر امور خارجه سابق امریکا، در آن توضیح میدهد که چگونه تلاشهایش در برمه گام به گام به نتیجه میرسد و چگونه برای فرآیند صلح میان تندروهای اسراییلی و رهبران فلسطین تلاش میکند و به نتیجه نمیرسد. کلینتون در این کتاب از چین بهعنوان بزرگترین رقیب جهانیاش با احترام یاد میکند، در عین حال میشود نارضایتی و حتا خشماش از پوتین و دیکتاتورهای امریکای لاتین را درون سطرهای کتاب دریافت. حتا سیاستمدارهایی چون کرزای که با تأییدخود ایالات متحده قدرت را به دست گرفتهاند، چالشهایی چنان پیچیده برای دولت امریکا ایجاد میکنند که خواندن ودنبالکردن این ماجراها برایتان جالب و جذاب و روشنگر خواهدبود.»
اوضاع خیلی خراب است! ( کتابی درباره ی امید)
اون هنسن عزیز
این داستان یک جورهایی بامزه ست
ند ویزینی
هما قناد
ند ویزینی نویسنده آمریکایی بود که در سن بیست سالگی به علت بیماری افسردگی راهی آسایشگاه روانی شد.
این رمان او یکی از بهترین رمانهای نوجوانان شناخته شده است و بر اساس آن فیلمی درخشان به همین نام نیز ساخته شده است.
نویسنده در سال ۲۰۱۳ در سن ۳۲ سالگی با سقوط از بلندی خودکشی کرد.
«داشتم خواب ميديدم. نميدونم چه خوابي بود، ولي وقتي بيدار شدم حس افتضاحي نسبت به بيداري داشتم. نميخواستم بيدار شم. وقتي خواب بودم خيلي بيشتر بهم خوش ميگذشت و اين واقعا ناراحتكنندهس. تقريبا چيزي مثل يه كابوس وارونه بود، مثل وقتي كه داري ميبيني و از خواب ميپري و خيالت راحت ميشه. منتها وقتي بيدار شدم كابوسم شروع شد.»...
با اطمینان می دانم که …
نام مترجم : یاسمن رضایی
اپرا وینفری در ۲۹ ژانویه ۱۹۵۴ در میسیسیپی، از مادری نوجوان به دنیا آمد. مادرش ورنیتا لی ۱۸ ساله خدمتکار بود. پدرش ورنن وینفری ۲۰ ساله در ارتش خدمت میکرد. تا ۶ سالگی نزد مادربزرگش در روستایی در میسیسیپی زندگی کرد. با کمک مادربزرگ توانست در کودکی خواندن و نوشتن را بیاموزد او در ۳ سالگی انجیل و سرودهای مذهبی در کلیسا را از حفظ میخواند.
۶ تا ۱۲ سالگی را با مادرش در میلواکی گذراند. ۹ ساله بود که مردی از اقوام به او تجاوز کرد و مدتی بعد هم مورد آزار جنسی دوست مادر و اقوام دیگر قرار گرفت. هر چند از درون رنج میبرد اما هرگر این مسائل را باکسی در میان نگذاشت. مادرش تصمیم داشت او را به کانون اصلاح و تربیت بفرستد، ولی شانس با اوپرا یار نبود و ظرفیت مدرسه تکمیل بود. دیگر راهی نبود جز اینکه با پدرش زندگی کند. به همین دلیل در سال ۱۹۷۱ نزد پدرش در نشویل رفت.
او در سال ۱۹۶۷ از خانه گریخت. در سال ۱۹۶۸ در پی آزارهای جنسی در ۱۴ سالگی باردار شد ولی بچه خود را از دست داد و پسری مرده به دنیا آورد. مرگ فرزند برای او ضربه سختی بود ولی با خود عهد کرد که زندگیاش را تغییر دهد. پدر هم تصمیم گرفت با انضباط و سخت گیری به او کمک کند تا بتواند زندگیاش را دگرگون کند. او تحصیلاتش را ادامه داد و پدرش او را تشویق میکرد که همیشه بهترین باشد. اوپرا مجبور بود هفتهای یک کتاب بخواند و مطلبی درباره آن بنویسد.
در ۱۷ سالگی گزارشگر رادیو نشویل شد. برای اینکه بتواند به کار در رادیو وتلویزیون ادامه دهد، برای تحصیل به دانشگاه تنسی رفت و در رشته هنرهای نمایشی و ارتباط کلامی مشغول به تحصیل شد و همزمان، به طور نیمه وقت در رادیو محلی مشغول به کار شد.
با اطمینان می دانم که...
یکی از پر فروش ترین کتاب های سالیان اخیر جهان از زبان یکی از موثر ترین و با نفوذترین زنان دهه ی آغازین قرن بیست و یکم است.اپراوینفری در زمانه ی شک ها و تردیدها از معجزه و شفافیت و لذت و شکرگذاری و قدرت می گوید.از کشف ریزترین لذت ها و ظرفیت ها و جذابیت های زندگی گرفته تا مسیر کلی و دشوار شناخت خود از کشف مسیر اختصاصی هرکدام از ما برای درک کردن و ممکن ساختن آن به دنیا آمده ایم قصه ی بیرون کشیدن نقشه ی گنج از دل سنگ و همه ی این ها از زبان زنی که خود سخت ترین دوران نوجوانی و جوانی را داشته است اما حالا انسانی است که می تواند از بالا رفتن سن اش کیف کند.چون می داند فرصتی برای رشد است چه خوب که شصت ساله شده ام همین است که طوری از اعجاز از به ثمر رساندن هرلحظه از زندگی سخن می گوید که باورش می کنید.
با اطمینان می دانم که حاصل قلم ثروتمند ترین زن دنیای هنر و رسانه است که هنوز لذت کتاب خواندن زیر درخت بلوط را از یاد نبرده است لذتی که امیدوارم با خواندن این کتاب برای شما هم اتفاق بیفتد کتابی که خوب است در هر خانه ای و میان هر خانواده ای وجود داشته باشد.
با من بیشتر حرف بزن
قضيه از اين قرار است: انسان مهمي به ما باور دارد، بلند و محكم و بر خلاف تمام شواهد، و در طول زمان كمكم خودمان هم به همين باور ميرسيم. باور نميكنيم كه بينقصيم؛ اما آرام آرام نسخهاي از خودمان را ميبينيم كه استادها و مربيها، مادربزرگهاي زير خاك، آن را ديدهاند و منعكس ميكنند: نسخهاي كه كافي است و به قدر كافي خوب است. به خودم ميگويم كارت را بكن، بعدش؟ گوشهاي بنشين و زانوهايت را بغل كن و بگذار تمام ديدهها و دانستههايت كنار هم قرار بگيرند و سرگرمت كنند و فقط براي سرگرمي تو جلوي چشمهايت برقصند. تو كار خودت را بكن، شگفتيها و دوستداشتنيهايت را داشته باش: شعر دوازده هزار خطيات، قلقلك چمن روي رانهايت، حركت آسمان بالاي سرت، ابري يا آفتابي، صداهاي دوستداشتني عروسي يا موعظه كليسا، نامهاي از طرف مادربزرگ، چيزهاي خوب را به ياد بياور: آفتابسوختگي قديمياي كه دوست داشتي، يك بشقاب پاستاي خانگي. كار خودت را بكن. بعد عقب بنشين و تماشا كن. از جنگيدن با چنگ و دندان براي زنده ماندن به آرامش برس. درست مثل حرفي كه پدر روحاني زد، زندگي رازي است كه بايد از سر گذراند. رازت را زندگي كن.
بانوی پاریسی ما
نام نویسنده : دانیال معین الدین
نام مترجم : فریده اشرفی
دانیال معین الدین (اردو: دانیال معین الدین؛ زادهٔ ۱۹۶۳) نویسنده پاکستانی-آمریکایی است که به زبان انگلیسی داستان مینویسد. مجموعه داستان کوتاه وی به نام در اتاقهای دیگر، شگفتیهای دیگر به ۱۶ زبان ترجمه شده و برنده جایزه استوری در سال ۲۰۰۹ نیز شده است.
معین الدین برنده جایزه بنیاد خانواده روزنتال در سال ۲۰۱۰ شد. مجموعه داستان در اتاقهای دیگر، شگفتیهای دیگر موفق شد جایزه استوری در سال ۲۰۰۹ را از آن نویسندهاش کند. این کتاب همچنین توانست یکی از ۴ راهیافته به بخش نهایی جایزه کتاب ملی و و یکی از ۳ راهیافته به بخش نهایی جایزه پولیتزر ۲۰۱۰ باشد.[۲] این کتاب همچنین در فهرست ۱۰ کتاب برگزیده سال مجله تایم واکونومیست قرار گرفت، کتاب برگزیده روزنامه گاردین شد و نیویرک تایمز آن را به عنوان یکی از ۱۰۰ کتاب برجسته سال معرفی کرد. در سال ۲۰۰۸ سلمان رشدی یکی از داستان کوتاههای او به نام نوابالدین برقکار را برای چاپ در مجموعه بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی که هر سال منتشر میشود، انتخاب کرد.