ناقوس عزا در سوگ که می زند
شاهکار نویسنده آمریکایی برنده جایزه پولیتزر ۱۹۵۳ و نوبل ادبی ۱۹۵۴ با ترجمه توسط پرویز شهدی که مدت ۱۰ سال منتظر دریافت مجوز مانده بود، سرانجام منتشر شد.
شهدی در مقدمه خود بر این کتاب در باب موقعیت این اثر در ایران آورده است: «اولین بار حدود شصت سال پیش ترجمه سر و دست شکستهای از آن با عنوان «زنگها برای که به صدا درمیآیند» منتشر شد و چند سال بعد، (حدود چهل سال پیش) ترجمهای کامل با همین عنوان، همراه با عکسهایی از بعضی از صحنههای فیلم با بازیگری گاری کوپر و اینگرید برگمن. پس از آن این کتاب و افسانه همینگوی به دست فراموشی سپرده شد، مانند بسیاری از آثار ارزشمند نویسندگان بزرگ دنیا، از جمله «شرق بهشت» اثر اشتاینبک، «بل آمی» اثر موپاسان و خیلی کتابهای دیگر.»
مترجم نامدار و پرکار کشور در باب اهمیت کتاب همینگوی چنین نوشت: «اما این کتاب ادعانامهایست علیه فاشیسم و همه دیکتاتورهای جهان. اگرچه به عقیده عدهای همینگوی در جنگ داخلی اسپانیا شرکت نکرده و فقط به عنوان خبرنگار به آنجا اعزام شده است، ولی این موضوع مانع از آن نشده که همینگوی با دیدی بیطرفانه به یکی از حوادث بزرگ کشور و ملت اسپانیا بپردازد و با دستمایه قرار دادن گوشه کوچکی از آن جنگ و کشتار چند ساله، ملت اسپانیا را آنگونه که بوده و آنگونه که هست معرفی کند. سوابق قهرمانانه مردمان این مرز و بوم، از آن موقع که به فرمانروایی بیدادگرانه و اشغال زورگویانه تازیها پایان دادند، و بعد تنها ملتی بودند که ناپلئون را با همه موفقیتهایش در نبردهای گوناگون به زانو درآوردند، گوشه پندآموزی از تاریخ بشریت را رقم زده است که میتواند سرمشق و نمونه خوبی برای همه ملتهای به بند کشیدهی دنیا باشد. همینگوی انقلاب و بعد جنگ برادرکشی اسپانیا را بیطرفانه تعریف میکند، چرا بیطرفانه، چون ضمن طرفداری از خیزش آزادیطلبانهشان، زیادهرویها و نابخردیهایی را که در همه انقلابها، میان همه ملتها دیده شده، ناگفته نمیگذارد.»
او با اشاره به حذف بسیاری مطالب در ترجمه پیشین انگیزهاش از برگردان دوباره کتاب را چنین بیان کرده است: «صحنههای کشتار زمینداران و اربابان پس از پیروزی انقلاب، شاید به مذاق عدهای، از جمله اولین مترجم این کتاب و بازگوکردنش خوش نمیآمد، ولی حقیقت داشت و همینگوی با ظرافت تمام آن را از زبان یکی از قهرمانان جانسخت و آبدیده این انقلاب تعریف میکند. حیف که این کتاب هم مانند بسیاری از آثار ارزشمند ادبیات جهان مورد بیمهری ناشران ما قرار گرفته است. ولی آثار جاودانه ادبیات ملتها هیچ زمان کهنه نمیشوند و همیشه و در هر شرایطی، به ویژه برای نسل جوان و آیندهسازان اهمیت و ارزش حیاتی دارند. هدف من هم از ترجمه سوم این کتاب و ارائه آن همین بوده است تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.»
نبرد پرل هاربر
جان ویلارد تولند
پرویز شهدی
حمله به پرل هاربر (که از سوی مرکز فرماندهی نظامی ژاپن عملیات هاوایی یا عملیات زی و از سوی برخی از آمریکاییها نبرد پرل هاربر خوانده میشد) حملهٔ ناگهانی هواپیماهای جنگنده ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در پرل هاربر در بامداد روز یکشنبه هفتم دسامبرسال ۱۹۴۱ میلادی برابر با ۱۶ آذر ۱۳۲۰ خورشیدی بود که موجب ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم شد.
رقابت ژاپن و آمریکا در اقیانوس آرام و آسیای جنوب شرقی در دوران بین دو جنگ بتدریج شدّت بیشتری یافت. جنگ چین و ژاپن که از ۱۹۳۷ آغاز شده بود، همچنان ادامه داشت و در حالی که ژاپن بر مراکز عمده صنعتی، جمعیت، بندرها و منابع زیرزمینی چین سلطه یافته بود، آمریکا با کمک به دولت چیانگ کای شک، درصدد بود جلوی سیاست توسعهطلبانه ژاپن را سد کند. از زمان آغاز عملیات جنگی هیتلر در اروپا، موقعـیت مساعدتری برای ژاپن در خاور دور فراهم شد؛ بگونهای که رژیم نظامی حاکم بر ژاپن، قصد خود را مبنی بر توسعه منافع در آسیای جنوب شرقی ـ یا همان مستعمراتی که در اختیار استعمارگران اروپایی قرار داشت ـ آشکار ساخت. آمریکا بطور جدی با طرحها و نقشههای ژاپن مخالفت کرده، تحریمهای اقتصادی و تجاری بر ضد آن کشور را افزایش داد. نقطه اوج این تضاد منافع و سیاستها، به صورت حمله ژاپن به ناوگان دریایی آمریکا، نمود پیدا کرد.
نیروی هوایی و دریایی ژاپن در هفتم دسامبر ۱۹۴۱ بـه پایگاه دریایی آمریکا در پرل هاربر، واقع در جزایر هاوایی در اقیانوس آرام، حمله کردند و صدمات بسیار سنگینی بـه آمریکاییها وارد ساختند. ژاپن صبح روز یکشنبه را برای این حمله انتخاب کرد تا بیشترین غافلگیری را به نیروهای آمریکایی وارد سازد. دولت آمریکا روز بعد به ژاپن اعلان جنگ داد و همزمان، دولتهای بـریتانیا، آلمان و ایتالیا نیز در این رویارویی صف آرایی کردند. تهاجم ژاپن بر حوزههای نفوذ آمریکا و اروپاییان در خاور دور چنان گسترده و قدرتمند بود که برای حریفان مقابل، جز عقبنشینی و شکست چیز دیگری در برنداشت.
نتیجه این حمله برای نیروی دریایی آمریکا یک فاجعه کامل بود.۳۶۰ هواپیمای ژاپنی توانستند ۵ نبردناو بزرگ آمریکایی را به همراه ۳ کشتی کوچک تر غرق کنند. ۳ نبردناو دیگر به گونهای آسیب دیدند که توان عملیاتی خود را از دست دادند. علاوه بر آن، ۱۸۸۸ هواپیمای آمریکایی بر روی زمین نابود شده و ۱۵۵ هواپیمای دیگر آسیب دیدند. در پایان آن روز بیش از ۲۴۰۰ کشته و ۱۲۴۰ مجروح نیز بر دست نیروی دریایی آمریکا مانده بود.
ناوگان ایالات متحده در اقیانوس آرام بطور موقت از کار افتاد. تایلند بـه اجبار بـا ژاپن متحد شد و انگلیسیها از برمه و مالایا بیرون رانده شدند.سنگاپور توسط ژاپن فتح شد و شصت هزار تن به اسارت درآمدند. ژاپنیها به سرعت اندونزی (هندِ هلند) را تصـرف و سرانجام، ارتش ایالات متحده را در فیلیپین وادار به تسلیم کردند. آنها همچنین جزایر آمریکایی و بریتانیایی را در غرب اقیانوس آرام تصرف و جای پایی در جزایر آلوئتیو گینه نو به دست آوردند؛ جایی که ژاپن، در واقع، میتوانست استرالیا را مورد تهدید جدی قرار دهد. بدین سان، ژاپن همانند آلمان، در نخستین ماههای نبرد، به عنوان یک فاتح تمام عیار، جلوه کرد و اقیانوس آرام و آسیای جنوب شرقی در دست او قرار گرفت.
ویکنت دو نیم شده
نام نویسنده : ایتالو کالوینو
نام مترجم : پرویز شهدی
«ویکنت مداردو» برای جنگ با ترک ها راهی میدان نبرد میشود، اما در آنجا زخم برمیدارد و پیکرش دو تکه میشود. هر نیمه توسط افراد مختلفی درمان شده و به زادگاه ویکنت بازگردانده میشوند. یکی از این نیمهها حاوی تمامی خوبیها و خیرهای «ویکنت» و دیگری حاوی همهی بدیها و شرارتهای اوست. این دو نیمه هر کدام با رویکرد شررسان و خیررسان ایجاد می کنند و در نهایت هر دو، زندگی مردم را به نوعی مختل میسازند.
یا به عزایم خواهی نشست
ییلاق انگلیسی
- نویسنده: مارک دوگن
- مترجم: پرویز شهدی
این رمان با دیگر آثار مارک دوگن تفاوتی بارز دارد. ییلاق انگلیسی را خيلي ساده میتوان رماني عاشقانه نامید، ولي نه يک رمان عاشقانهي سبک و بيمحتوا. نویسنده در اين کتاب، فرازونشيبهاي زندگي آدمي را بيان کرده که دچار سرگرداني است. او در عین اينکه همهگونه توقعي از زندگي و لذتهايش دارد، بهدرستي نميداند دنبال چه ميگردد، و اين سرگشتگي، دودلي و ترديدهاي هملتوار – که در جايي که بايد تصميم بگيرد و عمل کند، وا ميماند و موقعی که بايد خويشتنداري بهخرج دهد، دست به عمل ميزند – به پریشانی و سرگردانی میرسد.
این رمان برنده جایزه گنکور و جایزه بزرگ رمان آکادمی فرانسه شده است.