کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم (تجربه و هنر زندگی ۱)
اسلاونکا دراکولیچ
مترجم: رویا رضوانی«من سفر کردم تا این تغییرات بعد از انقلاب را از نزدیک خصوصاً در زندگی زنان کشورهای مختلف ببینم. من با زنان در آشپزخانههایشان نشستم و آنها از زندگیشان، از بچههایشان و از مردانشان برایم حرف زدند و من دیدم طرح کلی زندگیهامان تقریباً عین هم است. ما زنها چشمانداز مشترکی در زندگی داشتیم که با چشمانداز مردها متفاوت بود. ما از پایین به مسائل نگاه میکردیم و چشماندازمان ساده و پیشپاافتاده بود، اما امر سیاسی یعنی امر پیشپا افتاده...» «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» مجموعه مقالاتی است از اسلاونکا دراکولیچ، روزنامه نگار و نویسندهٔ کروات؛ این روایتهای گیرا و خواندنی، حاصل تجربههای شخصی او و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است. جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد: شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوهٔ شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته و ... دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت میبیند، از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتیها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کردهاند زدوده نمیشود. برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق میکرد. دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، مینویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی میفهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمرهٔ مردم تاثیری تعیین کننده میگذارد.... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، میبایست قلمروهایمان را تقسیم میکردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزهٔ عمومی می کشیدیم. حکومت میخواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود.» این روایتهای گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیلهای تئوریک، میتواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومتهای استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.
کنترل احساسات، زندگی بهتر
مارگارت مور
ترجمه: عباس نتاج
آیا حس رضایت خاطر از زندگی شخصی و شغلی خود ندارید ؟
آیا اهدافی را برای زندگیتان تعیین میکنید اما به آنها نمیرسید؟
اگر پاسختان به این پرسشها مثبت است. با خواندن کتاب «کنترول احساسات، زندگی بهتر» میتوانید شخصیت خود را بهتر بشناسید و زندگی شادتر و سالمتری برای خود را بسازید.
مارگاریت مور، ادوارد فیلیپس و جان هنک در این کتاب به ۹ عنصر از شخصیت شما اشاره میکنند که انگیزهها، ارزشها ، تواناییها و نیازهایتان را بررسی میکند.
*احساسات خود را رمزگشایی و منظم کنید
* تواناییهای ناشناختهی خود را کشف کنید
* در زمینهی خود کنترلی استاد شوید
کمک ویژهی این کتاب به شما این است که اهدافی نظیر کاهش وزن، وضعیت شغلی مناسبتر، سرپرستی بهتر از فرزندان، بهبود روابط فردی و اجتماعی را محقق کنید و به شما میآموزد چگونه احساسات و هیجانات خود را بشناسید و آنها را کنترل کنید تا بتوانید رفتارتان را اصلاح نمایید.
کهن الگوهای یونگی
این کتاب که مقدمه اختصاصی مولف را برای ترجمه فارسی به همراه دارد و حاصل آشنایی و ارتباط دوستانه مولف و مترجم است، نخست در سال ۱۹۸۷ به عنوان رساله دکتری مولف منتشر شده است و در سال ۱۹۹۵ باز نویسی شده است و تاکنون به زبانهای مختلف ترجمه شده و هزاران نسخه از آن به فروش رفته است .
رویکرد میان رشتهای این کتاب که هدفش برقراری پیوندی میان روانشناسی ، فلسفه و ریاضیات است و خواسته تاروابطی را میان این دانش ها بازنمایی و بازکاوی کند در نوع خود بی نظیر است . به تعبیر مترجم در این کتاب سعی شده تا سنخیت بنیانهای نظری دو قلمروی متفاوت ریاضی و روانشناسی به نمایش گذارده شود.
مولف در مقدمه اختصاصی اش برای کتاب خاطر نشان میکند انگاره کهن الگوهای ناخود آگاه جمعی خود مفهومی کهن الگویی است که از ناخوداگاه به طور همزمان در حوزههای گوناگون دانش برون جوشیده. البته در این کتاب به طور اختصاصی به ریاضیات ،فلسفه و روانشناسی پرداخته شده اما تکاملهای همزمان در هنر ،موسیقی ،فیزیک و ادبیات نیز مورد توجه قرار گرفته است .
کتاب کهن الگوهای یونگی در نظر دارد تا نشان دهد انسان در دوره بلوغ خود سر میبرد و در این دوران بلوغ جهاننو و مسائل خاص خودش را تجربه میکند . یکی از این مسائل گشودن فضای تازهای به نام دانش میان رشتهای است . این کتاب با شناخت از مفهوم کهن الگو در اندیشه یونگ و ناتمامیت در اندیشه گودل رهیافتی را برای فرا رفتن از جهانهای متعارف پیشنهاد میکند.
کتاب علاوه بر جذابیتهای افزون حرفهای ناشر در انتشارش که کاری بسیار متفاوت و با جلوهای زیبا در حوزه نشر محسوب می شود ، پیوست خوبی از مترجم با عنوان شرح برهان گودل در ضمیمه دارد. همچنین از سوی ناشر لوح فشردهای حاوی مستندی ساخته شهرام ابیانه با عنوان لذت چشیدن یک رویا همراه کتاب است که براساس موضوع کتاب ساخته شده .
گفتنی است مترجم کتاب که خود سالها در آمریکا به تحصیل در رشته ریاضی، فیزیک و فلسفه علم مشغول بوده متاسفانه در اسفند ماه گذشته حدود یک ماه بعد از انتشار کتاب بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشته است .
کوتاه ترین سایه (مفهوم حقیقت در فلسفه نیچه)
به قول مترجمان کتاب، نیچه در زبان فارسی ملغمه ای است از خوشباشی پست مدرن و نسبی گرایی اخلاقی و حکمت خسروانی: نویسنده ای که اغلب به دلایل بی ربط قاپ دل خوانندگان را می رباید. اما به راستی چه چیز نیچه را نیچه کرده است؟ این پرسشی است که نویسنده می خواهد در این کتاب برایش جوابی پیدا کند. او در دو بخش دو جنبه از فلسفه نیچه را بررسی می کند. در بخش اول سه مضمون محوری تفکر نیچه را باز می خواند. یک: اعلام مرگ خدا توسط نیچه وبرداشت های متفاوت از این خبر، دوم: آرمان زهد و سوم: نیست انگاری یا نیهیلیسم. در بخش دوم نویسنده به سراغ استعاره نیمروز در کار نیچه رفته است. این که این استعاره چه پیامدهایی برای تلقی نیچه از حقیقت دارد و حتی شاید مهم ترین نوآوری فلسفه نیچه باشد. کتاب با گفتاری از اسلاوی ژیژک با عنوان دیباچه اسلاوی ژیژک بر سری اتصالی ها آغاز می شود. عناوین بخش یکم کتاب: نیچه ورای روان شناسی تجربی، خدا مرده است، آرمان زهد، نیست انگاری یا نیهیلسم، در مقام بحران تصعید یا والایش؟ نیمروز، دردسرهای حقیقت، از نیستی جسمیت یافته، از راه آری گویی مضاعف، به نیستی به مثابه تفاوت حداقلی و پی افزودی به نام در باب عشق به مثابه کمدی، ضرورت مواجهه های تازه با دلوز و صحنه نمایش دو عناوین بخش دوم کتاب هستند.
کودکان چگونه موفق می شوند( استقامت، کنجکاوی و قدرت پنهان شخصیت)
پائول تاف
محمد یوسفی
«فلش کارتها را کنار بگذارید. بردباری، شخصیت و کنجکاوی از مهارتهای شناختی مهمتر هستند. یک هشدار قانع کننده.» – مجله اینترنتی پیپِل
چرا بعضی کودکان موفق میشوند و برخی دیگر نه؟ داستانی که معمولا ما درمورد دوران کودکی و موفقیت میگوییم بیشتر در رابطه با هوش است. افرادی موفق میشوند که از پیش دبستانی تا دانشگاه، در امتحانات نمرههای بهتری میگیرند. اما در این کتاب پائول تاف با ذکر دلیل به ما میگوید ویژگیهای مهمتری وجود دارند که روی شخصیت تاثیر گذارند. مهارتهایی مثل پشتکار، کنجکاوی و کنترل نفس.
کتاب «کودکان چگونه موفق میشوند» به ما نسل جدیدی از محققین و مربیان را معرفی میکند که برای اولین بار از ابزار علمی استفاده میکنند تا رازهای شخصیت را آشکار کنند. نویسنده با استفاده از داستانهایی درمورد بچهها، چگونگی تاثیر این دانش جدید را بر تحول زندگی افراد جوان بیان میکند. او از روشهایی شگفتآور که والدین، فرزندان خود را برای بزرگسالی آماده میکنند یا نمیکنند پرده بر میدارد. او به ما اطلاعات جدیدی میدهد که به کمک آنها میآموزیم چطور زندگی کودکانی را که در فقر بزرگ میشوند بهبود ببخشیم. این کتابِ انگیزهبخش و امیدوارکننده علاوه بر اینکه مشوق و الهامبخش است، درک شما از دوران کودکی را نیز تغییر خواهد داد.
«از خواندن این کتاب چیزهای زیادی یاد گرفتم و امید زیادی پیدا کردم که بتوانیم برای هر نوع کودکی زندگی بهتری بسازیم.» – مجلهی اینترنتی اسلِیت
کوه دوم (در جست و جوی یک زندگی اخلاقی)
گاهي افرادي را ميبينيم كه سرشار از احساس خوشي هستند، آدمهايي كه انگار نوري درخشان از درونشان بر ديگران ميتابد. آنها مهربان، آرام، از لذتهاي كوچك سرمست و از خوشيهاي بزرگ سپاسگزار هستند. وقتي با چنين افرادي ملاقات ميكنيد، خيلي زود درمييابيد كه خوشي فقط يك احساس نيست بلكه ميتواند يك چشمانداز باشد. نوعي خوشي دائمي وجود دارد كه باعث ميشود افرادي كه مدام مشغول به خودشان نبوده و در عوض ذهن خود را رها كردهاند، به نوعي از شعف برسند. در اين كتاب من از دو كوه سخن گفتهام كه اين تلاشي است براي تببين روايت تضاد بين دو جهانبيني اخلاقي متفاوت. كوه اول يك جهانبيني فردگرايانه است كه خواستههاي نفس را در مركز قرار ميدهد. كوه دوم همان چيزي است كه شما ممكن است آن را جهانبيني رابطهگرايانه بدانيد و رابطه، تعهد و خواستههاي قلب و روح را در مركز قرار ميدهد. استدلال اصلي من اين است كه ما در رواج جهانبيني فردگرايانه زيادهروي كردهايم. ما با نگاه به خودمان بهعنوان ماهيتي خودمختار، جامعه را تكه تكه كردهايم و خود را در معرض بروز شكاف و قبيلهگرايي قرار دادهايم و به جايي رسيدهايم كه جايگاه فردي و خودبسندگي را تقديس ميكنيم و آنچه را كه در قلب و روح هر انسان از همه چيز زيباتر است، ميپوشانيم. ديويد بروكس نويسنده، منتقد و تحليلگر تحسينشدهاي است كه عموماً به خاطر سابقۀ طولانياش در قلم زدن براي نيويوركتايمز، وال استريت ژورنال، واشنگتن تايمز و نيوزويك و نيز مواضع راست ميانهاش شهرت دارد. در كتاب كوه دوم، بروكس در ادامه رويكردي كه در كتاب پيشين خود (جادۀ شخصيت) در پيش گرفته است، تلاش دارد تا در دنياي سرشار از دعوت به فردگرايي و اهميت به فضائل و دستاوردهاي شخصي، صدايي متفاوت ارائه بدهد و در جستوجوي يك زندگي اخلاقي جمعي باشد.
کی بود کی بود (چرا و چگونه اشتباهاتمان را توجیه می کنیم) (تجربه و هنر زندگی ۲۰)
کرول توریس و الیوت آرونسن
سما قرایی
آخرین باری که شنیدید یک سیاستمدار، پزشک یا دادستان بگوید «من اشتباه کردم، تقصیر من بود» کی بوده؟ آخرین باری که خودتان چنین جملهای را بر زبان آوردید چطور؟ «سیاستمداران بارزترین نمونههای کسانی هستند که خودشان را توجیه میکنند، و برای همین است که چنین مثالهای گل درشتی از میانشان در میآید. هنر استفاده از فعل مجهول برساختهٔ خودشان است؛ وقتی خفتشان میکنی و دیگر راه فرار ندارند، به زور و زحمت خطایشان را میپذیرند اما مسئولیتش را به عهده نمیگیرند. بله، بله، اشتباهاتی صورت گرفت، ولی من نبودم، دستم بود، تقصیر آستینم بود، و از بردن نام آن آستین هم معذورم! ... ما از این رفتار سیاستمداران شگفتزده میشویم، جا میخوریم یا وحشت میکنیم، غافل از اینکه خودمان هم دست کمی از آنها نداریم...» چرا اینقدر اصرار داریم باورهای بیاساس، تصمیمهای غلط و آسیبهایی را که به دیگران زدهایم توجیه کنیم؟چرا ریاکاری دیگران را خیلی راحت میبینیم اما دورویی و ریاکاری خودمان به چشممان نمیآید؟آیا همهٔ ما دروغگوییم یا واقعاً خودمان هم داستانهای خودمان را باور میکنیم؟کرول توریس و الیوت ارونسن، نویسندگان کتاب «کی بود کی بود؟»، که سالها در حوزهٔ روانشناسی اجتماعی مطالعه و تحقیق کردهاند با مثالهایی تکاندهنده از رخدادهای واقعی، به ما نشان میدهند که چرا پذیرش اشتباه اینقدر برایمان دشوار است. توضیح میدهند ذهنمان با چه ترفندهایی به ما کمک میکند تا خودمان را موجه و برحق بدانیم و چطور حافظهٔ ما هنرمندانه خاطراتمان را تحریف میکند تا به تصویر خوبی که از خودمان داریم خدشهای وارد نشود. مراقب باشید! بعد از خواندن این کتاب شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت اشتباههایتان به راحتی قبل نخواهد بود!
گذر از رنج جدایی و پیوند دوباره با خانواده
دکتر مارک سيشل مشاور خانواده و زوجدرمانگر در شهر نيويورک است.او رنج مراجعان بسياري را که درگير مشکلات خانوادگي و جداييهاي مرارتبار بودهاند، التيام بخشيده و خود نيز اندوه جدايي خانوادگي را تجربه کرده است. دکتر سيشل گامهايي را براي برونرفت از رنج جدايي پيشنهاد ميکند.شرايط و اوضاع و احوال خانوادهي شما؛ اينکه چه کسي باعث جدايي خانوادگي شده، چه کسي قرباني شده و چه کسي در اين قرباني شدن نقش داشته، در اين شکاف و جدايي نقش شما چه بوده، اينکه شما چه دلايلي را در قطع ارتباط مؤثر ميدانيد (پول، مذهب، مواد مخدر، الکل، رابطهي جنسي، تفاوتهاي جنسيتي، سن، سوءرفتار، اختلافهاي نژادي، جايگاه اجتماعي، بيماري رواني، خيانت، طلاق، ازدواج مجدد، مادرخوانده، پدرخوانده يا موارد و شرايط ديگر). هر چه بوده، گذشته؛ با مطالعهي اين کتاب و عمل به پيشنهادهاي آن، بيترديد قادر خواهيد بود از آسيب جدايي رهايي يابيد.
گراند هتل پرتگاه (زندگی اصحاب مکتب فرانکفورت)
گراند هتل پرتگاه داستانی است زندگینامهای، آمیخته به فلسفه و نقادانه از ماجرا و سرنوشت زندگی و افکار بزرگان مکتب فرانکفورت که حیات پر رمز و راز این مکتب را به زبانی ساده و عامهپسند روایت کرده است. استوارت جفریز مکتب فرانکفورت را تجسم نوعی پارادوکس میداند: تئودور آدورنو و والتر بنیامین، ماکس هورکهایمر و یورگن هابرماس، اریک فروم و هربرت مارکوزه لابد مشهورترین متفکران اروپایی چپ افراطی در قرن بیستماند، ولی گویا عمدتاً یکی از اصول محوری مارکسیسم را کنار گذاشتهاند، اینکه «ما نباید فقط بهدنبال فهم دنیا باشیم، بلکه باید در پی تغییر آن برویم». آنها منتقدانِ اجتماعی اما بیعلاقه به تغییر اجتماعی بودند. جفریز معتقد است مکتب فرانکفورت زاویۀ کوچکی از نقد را از مارکس گرفت، استادانه بسط داد و بدبینی عمیقی را بدان افزود. این بدبینی دربارۀ امکان تغییر یا گریز از چیزهایی بود که این مکتب آنها را نقد میکرد. این همان نکتۀ محبوب جفریز است که در عنوان کتاب هم مجسم شده است: گراند هتل پرتگاه: هتلی زیبا، مجهز به همۀ آسودگیها، بر لبۀ پرتگاه، بر لبۀ نیستی، بر لبۀ پوچی، که ساکنانش آسودهخاطر بر لبۀ پرتگاهی خالی و عمیق مشغول نظریهپردازیاند.