هدیه هومبولت
سال بلو
سهیل سمی
هدیه هومبولت رمانی است نوشته سال بلو نویسنده آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۷۵ منتشر شد و در همان سال جایزه پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.طرح داستانچارلی سیترین، مرد جوان باهوش و علاقهمند به ادبیات، برای دیدار با شاعر محبوبش فون هومبولت فلایشر به دهکده گرینویچ در شیکاگو میرود. رفاقتی میان آن دو شکل میگیرد. بعدها چارلی سیترین نویسنده معروفی میشود. دو جایزه پولیتزر و یک جایزه افتخاری از دولت فرانسه میبرد و اجرای نمایشنامهاش در برادوی پول فراوانی نصیبش میکند ولی هومبولت که پیشتر به عنوان استعداد جدیدی در ادبیات شناخته شده بود کمکم از دور خارج میشود. رفاقت جایش را به کینه میدهد. سالها بعد، هومبولت در تنهایی و فقر و دیوانگی میمیرد اما سایه او همچنان بر زندگی چارلی سیترین میانسال سنگینی میکند. چارلی در گیر و دار مشکلات شخصیاش -که گاه به کمدی پهلو میزند- همچنان در جستجوی خرد و فرزانگیای است که هومبولت در عین دیوانگی از آن برخوردار بود. همسر سابق چارلی و معشوقه جدیدش مشکلات مالی فراوانی برای او ایجاد میکنند؛ و در این بین لات خردهپایی به نام رونالد کانتابیل که از چارلی پول طلب دارد اوضاع را آشفتهتر میکند. همسر کانتبایل قصد دارد پایاننامهای دربارهٔ هومبولت بنویسد و برای به دست آوردن اطلاعات چارلی را رها نمیکند. درست در زمانی که چارلی کاملاً ورشکست شده و معشوقه جوانش هم او را رها کرده، فیلمی بر اساس فیلمنامهای که سالها قبل چارلی و هومبولت با هم نوشته بودند ساخته میشود و به داد چارلی میرسد. این فیلم که کمدیای دربارهٔ آدمخواری است، استعارهای است که بارها در رمان تکرار میشود.
هر دو در نهایت می میرند
نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، آدام سیلورا، به ما یادآوری می کند که بدون مرگ زندگی وجود ندارد و بدون از دست دادن و فقدان عشق وجود ندارد. در این داستان ویرانگر و با شکوه در مورد دو نفر که زندگی آنها در جریان یک روز فراموش نشدنی تغییر می کند. 4 نظر ستاره دار! در 5 سپتامبر، کمی پس از نیمه شب، عزرائیل با ماتئو تورز و روفوس امتريو را برای دادن خبر بدی تماس می گیرد: امروز آنها می میرند. ماتئو و روفوس هردو به طور کامل غریبه هستند، اما به دلایل مختلف، هر دو به دنبال ایجاد یک دوستی جدید درآخرین روز عمر خود هستند. اما خبر خوب اینست: یک برنامه برای آن وجود دارد. اسمش آخرین دوست است و از طریق آن، روفوس و ماتئو برای رسیدن به یک ماجراجویی بزرگ، برای تجربه یک روزه باهم ملاقات می کنند. طبق سنت کتابهای " قبل ازسقوط من" و" اگر بمانم"، "هر دو در آخر میمیرند"، اثر جادویی از نویسنده تحسین شده آدام سیلورا است که نخستین اثر او، "More Happy Than Not" است.اثری که ، نیویورک تایمز "عمیق" نامیده است.
هر روز
هرچه باداباد
نویسنده: استیو تولتز
مترجم: پیمان خاکسار
آنگوس یک فرد اصلاح شده است که مشتاق به دنیا آمدن اولین فرزندش است که توسط مردی که عاشق همسر باردارش گریسی است به قتل می رسد. آنگوس که هرگز به خدا، بهشت یا جهنم ایمان نیاورده است، خود را در زندگی پس از مرگ میبیند - جایی که بیشتر از پاسخ سؤالات را ارائه میکند. وقتی یک بیماری همه گیر جهانی بالاخره به سواحل استرالیا می رسد، زندگی پس از مرگ بسیار شلوغ می شود و آنگوس راهی برای ارتباط دوباره با همسرش گریسی پیدا می کند و شاید حتی به دنبال انتقام از قاتل خود باشد...
هرگز ترکم مکن
کازئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز ترکم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
هرگز ترکم مکن رمانی نوشته کازوئو ایشیگورو نویسنده ژاپنی بریتانیایی است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این رمان در همان سال نامزد جایزه بوکر و در سال ۲۰۰۶ نامزد جایزه آرتور سی کلارک شد. مجله تایم نیز آن را به عنوان بهترین رمان سال ۲۰۰۵ برگزید و آن را در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان، از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار داد. در سال ۲۰۱۰ این رمان به کارگردانی مارک رومانک، با همین نام «هرگز ترکم مکن» از سوی هالیوود نیز دستمایه اقتباس سینمایی قرار گرفت.
كازئوايشي گورو در این کتابش داستان عشق،ازدست رفتگي و حقايق نهاني را روايت ميكند. از همين روست كه هرگز تركم مكن جايش را در ميان بهترين آثار او باز کرده، رمانی تكاندهنده، آكنده از احساس شكنندگي انسان معاصر و خاطرات بهيادماندني شخصيتهايش كه رفتهرفته به حقيقت دوران كودكي و نيز آيندهي خود پي ميبرند. آنها پس از سالها درمييابند كه چرا مؤسسهي «هيلشم» از كودكي پناهشان داده است.
هرگز رهایم مکن
مترجم:سهيل سمي
کازئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز ترکم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
كازوئو ايشيگورو، نامزد جايزه بوكر، در اثر خود داستان عشق، از دسترفتگي و حقايق نهاني را روايت ميكند. از همين روست كه هرگز تركم مكن خيلي زود جايش را ميان بهترين آثار او باز ميكند. رمان تكاندهندهاي است آكنده از احساس شكنندگي انسان معاصر، خاطرات بهياد ماندني شخصيتهايي كه رفتهرفته به حقيقت دوران كودكي به ظاهر شاد و نيز آينده خود پي ميبرند. آنها پس از سالها درمييابند كه چرا موسسه «هيلشم» آنان را از كودكي پناه داده است. حالا كه در در و دشت رانندگي ميكنم، هنوز چيزهايي را ميبينم كه مرا ياد هيلشم مياندازد. شايد از كنج مزرعهاي مهآلود بگذرم يا قسمتي از خانه بزرگي را همچنان كه از دامنه تپهاي پايين ميآيم، يا حتي دستهاي سپيدار را با ترتيب خاصي در كمركش تپهاي ببينم و با خود بگويم: «شايد همين باشد! پيدايش كردم!»
هرمیت در پاریس
- نام نویسنده : ایتالو کالوینو
- نام مترجم : محمدحسین واقف
هرمیت در پاریس را اتوبیوگرافی ایتالو کالوینو برشمردهاند، منتها نه یک خودزندگینامهی مرسوم، بلکه قطعه قطعه که بعدِ مرگش کنار هم گذاشته شد تا بخشهایی از زندگی و نگاهِ او را به جهان روشنتر کند. به همین خاطر کتاب نوزده بخش دارد که در آن هم مثلاً پاسخهای کالوینو را میخوانیم به یک پرسشنامهی عادی، هم خاطراتِ جذابِ سفرش به امریکا را. هم مقالهی درخشانش دربارهی موسولینی و برخوردِ او با این دیکتاتور سیاهپوش را، هم روایتش را از استالین و درگیریهای نسلش. کتابِ هرمیت در پاریس مملو از تکههای گوناگون فکر و زیستنِ این نویسندهی پیشروِ ایتالیایی است. او که دربارهی تورین و دغدغههایش مینویسد و در جایی دیگر از رابطهی نویسنده با شهرش روایت میکند، بهناگاه سراغِ نیویورک میرود و آنجا را میستاید و درعینحال پل میزند به سالهای جوانیاش در ایتالیا. کتاب را همسرِ کالوینو تدوین کرده است و در آن بسیاری از اعترافها و احساسهای نویسنده را به جهانی که در برش گرفته میتوان مشاهده کرد. نویسندهی بارونِ درختنشین در این یادداشتها، مقالات و تکنگاریها بیواسطه با مخاطبانش سخن گفته و نشان داده که چگونه زیسته، چگونه نگاه کرده و حتا چگونه به سوی مرگ گام برداشته است.
هری پاتر و فرزند نفرین شده
هزار پیشه
چارلز بوکوفسکی
علی امیرریاحی
هاینریش چارلز بوکوفسکی (به انگلیسی: Henry Charles Bukowski) (زاده ۱۶ اوت ۱۹۲۰ - درگذشته ۹ مارس ۱۹۹۴) شاعر و داستاننویس آمریکایی است.
نوشتههای بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی میکرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسندهٔ تأثیرگذارِ معاصر نام برده میشود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفتهاست. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، و ۶ رمان، و بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رساندهاست.
یکهو اتاق پر از نور شد و صدای تلق تلق و غرش آمد.خط ریل قطار درست همسطح پنجرهی اتاقم بود. مترو هم آنجا ایستاده بود. ردیف چهرههای نیویورکی برگشته بودند و نگاهم میکردند. قطار چند لحظه ایستاد و دوباره به راه افتاد. همهجا تاریک بود. دوباره اتاق پر از نور شد. به چهرهها نگاه کردم، این تصویر مثل وهمی از جهنم دوباره و دوباره تکرار شد. هر قطارِ پر از مسافری که میرسید، چهرههای داخلش زشتتر، دیوانهتر و بیرحمتر از قبلی بود…
هزار و یک شب
هزار و یک شب (۲ جلدی) (بر اساس نسخه بولاق)
شروع داستان هزار و یک شب به نقل از پادشاهی است، با عنوان شهریار (پادشاه) و روایتگر آن شهرزاد (دختر وزیر) است. اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد و داستانهای آن را از ریشهٔ ایرانی و برگردانی از «هزارافسان» دانستهاند. اینکه داستانهایهزار و یک شب در اصل مشخص و روشن بوده باشند و تعداد آنها دقیقاً هزار و یک بوده باشد چندان واقعی به نظر نمیرسد. اما داستانهای زیادی زیر نام «هزار و یک شب» نوشته شدهاست.
هزار و یک شب (۲جلدی)
پس از دو سال کار ویرایشی و پیرایشی بر روی ترجمه عبداللطیف طسوجی از کتاب “هزار و یکشب” سرانجام این اثر در شکل و قالبی متفاوت در اختیار مشتاقان کتاب و بهخصوص مجموعهداران و طرفداران کتابهای نفیس قرار گرفته است. “هزار و یکشب” که در دو جلد توسط کتاب پارسه منتشر شده، بر اساس نسخه سال 1261 قمری است که در تبریز چاپ شد. این کتاب مزین است به گراورهای زیبایی از چاپ انتشارات اشت (hachette) فرانسه که در سال 1865 میلادی همراه با ترجمه فرانسوی آنتوان گالان منتشر شدند. “هزار و یکشب” یا “هزار افسان” بطور کاملا تصادفی در موزهای در یکی از شهرهای مشرق زمین به دست شارل آنتوان گالان – منشی وقت سفیر فرانسه – افتاد. گالان که با مطالعه چند صفحه از آن پی برد با کتاب بزرگ و مهمی مواجه است، تصمیم گرفت آن را با خود به فرانسه ببرد و ترجمه کند. با این اتفاق “هزار و یکشب” به شهرت جهانی رسید. گفته میشود که این اثر پیش از دوران هخامنشی در هند پدید آمد و پیش از حمله اسکندر، به ایران رسید و به زبان پارسی کهن ترجمه شد. در دوران ساسانیان بار دیگر قصههای این کتاب به زبان پهلوی یا پارسی میانه برگردانده شد. در قرن سوم هجری این کتاب به زبان عربی ترجمه شد و دیگر اثری از ترجمه پهلوی آن نبود. این کتاب سپس دست به دست گشت و قصههایی از دوران جاهلیت عرب و صدر اسلام و بعدها قصههایی از خلفای عباسی و اموی به آن افزوده شد. سرانجام در قرن دهم هجری تمام این قصهها جمعآوری شد و سرگرمیهای شبهای عرب یا هزار و یکشب نام گرفت. چاپ کتاب پارسه از “هزار و یکشب” ترجمه عبداللطیف طسوجی، به کوشش سیامک گلشیری فراهم آمده است. گلشیری تلاش کرده است برای سهولت در خواندن کتاب، با نشانهگذاری و حذف پارهای حروف ربط و اضافه، اثر را برای همه مخاطبان خوشخوان و روان کند. این کتاب در دو جلد رحلی عرضه شده و تفاوتهای فرمی بارزی با سایر چاپهای هزار و یکشب دارد. کتاب به غیر از امتیازهایی از قبیل تصاویر جذاب، چاپ دو رنگ، گرافیک، صحافی و قابسازی اعلا، لوح فشردهای نیز به همراه دارد که دربردارنده سوئیت سنفونی شهرزاد، ساخته نیکلای ریمسکی کورساکوف – موسیقیدان روس – است.