لبهی تیغ
لبهی تیغ از جمله مهمترین آثار سامرست موام، نویسندهی شهیر بریتانیایی، است و یکی از خواندنیترین و جذابترین آثار ادبیات انگلیسی در قرن بیستم به شمار میرود. این کتاب اولینبار در سال ۱۹۴۴ منتشر شد و تاکنون دو فیلم سینمایی براساس داستان آن ساخته شده است: یک بار در سال ۱۹۴۶ و بار دیگر در سال ۱۹۸۴. وقایع رمان در سالهای دههی سی در اروپا میگذرد؛ سالهای میان دو جنگ جهانی اول و دوم. لبهی تیغ روایت زندگی جوانی به نام لری است که در جنگ جهانی اول شرکت کرده و حالا سالهای پس از جنگ را با سرخوردگی و شوریدهحالی ناشی از جنگ و تجربیاتش میگذراند. او پشت به بخت خویش میکند و قدم در سلوکی عرفانی میگذارد تا پاسخی برای پرسشهایش پیدا کند.
لرد جیم
جوزف کنراد
ترجمه: صالح حسینیلطیف است شب
دیک دیور پزشک روان شناس جوانی است که با دختری بیمار به نام نیکل آشنا می شود . نیکل شیزوفرنی دارد ولی بسیار زیبا و پولدار است . نیکل عاشق دیک شده و او را به سمت خود جذب می کند و انها با هم ازدواج می کنند . دیک انسان بسیار خوشایند و جذابی است ولی زندگی با نیکل فشارهای عصبی زیادی را به او وارد می کند.
همینگوی این کتاب را بهترین کتاب جرالد می دونه و در حقیقت این کتاب در رده 28 ام لیست صد رمان برتر قرن بیستم قرار داره و جالبه بدونید اول به صورت داستان دنباله دار در مجله چاپ می شده .
داستان این کتاب برگرفته از زندگی خصوصی جرالد و همسرش زولدا است . در حقیقت اونها زندگی پر جنجالی داشتند و در فرانسه رمان «آواز آلاباما» نوشته «ژپل لوروی» نویسنده فرانسوی که بر اساس زندگی فیتزجرالد و زلدا است، برنده معروفترین جایزه ادبی فرانسه یعنی «گنکور» شد.
لولیتا
لولیتا از آثار کلاسیک و شاهکارهای ادبیات داستانی قرن بیستم محسوب میشود و در رتبه چهارم بهترین رمان انگلیسی زبان کتابخانه مدرن قرار گرفته است.
شهرت داستان در فرهنگ عمومی موجب شده تا نام «لولیتا» به لقبی برای دختران زودبالغ و سکسی تبدیل شود.
این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۵۵ در پاریس توسط «Olympia Press» به چاپ رسید. استنلی کوبریک، در سال ۱۹۶۲، و آدریان لین در سال ۱۹۹۷، دو فیلم با اقتباس از این رمان ساختند. این رمان همچنین چندین بار دستمایه نمایشهای روی صحنه بودهاست.
ما
این اثر از لحاظ ادبی با پیروی از سنت ادبی کلاسیک روسیه، از هیولای بوروکراسیگوگول، شناخت لسکوف از ورطههای درونی انسانها و استادی او در کالبدشکافی روانی ایشان و نفرت داستایفسکی از خوشبینی به پیشرفت و خوشخیالی سیاسی، تاثیر میپذیرد. همینطور پیشگوییهای فنی و سیاسی حیرتآوری دارد. او در دهه دوم قرن بیستم از موشکهای فضاپیما، جراحی مغز و موسیقی الکترونیک صحبت میکند. همینطور از پلیس مخفی، پرده آهنین، انتخابات یکپارچه، اردوگاههای کار اجباری و اتاقهای گاز صحبت میکند. درست دوازده سال پیش از نگارش دنیای قشنگ نو و بیست و هشت سال پیش از ۱۹۸۴.
زامياتين در "ما" دنيايي را به تصوير مي كشد كه مردم در آن نه به نام كه با شماره و حرف- حرف مصوت براي زنان، و حرف نامصوب براي مردان- خوانده مي شوند و در شهري شيشه اي و غرق در نور، در خانه هاي مكعب شكل به هم چسبيده، به سر مي برند.
در خيابان هاي كاملا مستقيم به آهنگ كارخانه ي موسيقي، با اونيفورم هاي آبي- خاكستري به ستون حركت مي كنند. برنامه ي زندگي روزمره شان پيشاپيش تعيين شده است و جدول ساعات جزيي ترين كارهاي اعداد را معين كرده است.در اين ناكجا آباد، ميليون ها نفر چون تني واحد از خواب برمي خيزند، چون تني واحد مي برند و هر لقمه را طبق تجويز جدول ساعات پنجاه بار مي جوند و فرو مي دهند. در لحظه اي معين چون تني واحد به سر كار مي روند و باز مي گردند، در برنامه ي راه پيمايي شركت مي جويند، براي آموزش در تالارهاي اجتماعات حاضر مي شوند و بالاخره مي خوابند.روابط جنسي بر مبناي رياضيات و آزمايش هاي پزشكي تنظيم شده و "كوپني" است. پاسداران همه جا حاضر، از ديوارهاي شيشه اي خانه ها، تمام حركات و سكنات آن ها را تحت نظر دارند تا مبادا با خودرايي از معيارهاي جدول ساعات عدول ورزند و سعادت شان به خطر افتد. اين يكتا كشور با ديواري سبز رنگ و شيشه اي از باقي دنيا، از انسان هاي وحشي دوران پيش از رواج رياضيات جدا مي گردد و بر آن نيكوكاري بي رحم حكم مي راند كه براي نابود ساختن دگرانديشان ناقوس گاز و ماشيني مهيب در اختيار دارد.
ما
ما در آینده اتفاق میافتد. D-۵۰۳، مهندس فضاپیماست و در جایی زندگی میکند که عمدتاً از شیشه ساخته شده تا پلیس مخفی بتواند آسانتر از مردم جاسوسی کرده و بر آنها نظارت داشته باشد. ساختمان محل زندگی افراد زندانی است به شکل سراسربینی که بر اساس طرح جرمی بنتام ساخته شده است. علاوه بر این، سیستم این دولت طوری از مدل فردریک وینسلو تیلور متاثر است که بالاترین میزان بهرهوری تولیدی را به همراه داشته باشد. مردم در صفوف منظم و با لباس متحدالشکل حضور دارند. راهی برای اشاره به یک فرد جز شمارهای که به او اختصاص داده شده، وجود ندارد. جامعه دقیقاً بر اساس منطق و استدلال، به عنوان محملی برای قوانین یا ساختار جامعه، حرکت میکند. بر این اساس، رفتار فردی هم بر اساس منطق و فرمولها و معادلات ایجاد شده توسط دولت، تنظیم میشود.
این کتاب مستقیماً بر نویسندگان و آثار زیر تاثیر گذاشته است:
۱۹۸۴ اثر جرج اورول سرود اثر آین رند دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی محرومان اثر اورسولا لو گویین پیانوی خودنواز اثر کرت وانهگت
مائده های زمینی و مائده های تازه
نويسنده:آندره ژيد
مترجم:مهستي بحريني
مائدههای زمینی (به فرانسوی: Les nourritures terrestres) شاهکار آندره ژید نویسندهٔ بزرگ فرانسه است که نخستین بار در ۱۸۹۷ در پاریس منتشر شد.
مائدههای زمینی کتابی است در ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات. آندره ژید در این کتاب خداوند را در همهٔ موجودات هستی متجلی میبیند و آزادانه و برخلاف قید و بندهای مذهب، عشق به هستی را مترادف عشق به خداوند میداند. او کتابش را «ستایشی از وارستگی» مینامد. با اینکه از آثار دورهٔ جوانی نویسنده است، وی تقریباً تمام آنچه میتوان فلسفهٔ وی نامید در آن گنجانده است و هرچه بعداً نوشته در تعقیب اندیشههایی است که در این کتاب بیان گردیده؛ یعنی امتناع از هر گونه علاقه و وابستگی و ستایش شور و عشق و نگاهی هر لحظه نو به تمام جلوههای هستی. ریشهٔ اندیشههای این کتاب را در کتاب مقدس و نوشتههاینیچه فیلسوف و شاعر شهیر آلمانی باید جست. نشانههایی از تأثیر ادبیات مشرق زمین نیز در آن دیده میشود. او در این کتاب چنین استدلال میکند که تمام امیال طبیعی، سودمند بوده، مایهٔ تندرستی است و بدون این امیال، زندگی لطف خود را از دست میدهد.وقتی از عملی لذت میبرم، برای من دلیل خوبی است که آن عمل را انجام بدهم... مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است، سیراب کن. چنان زندگی کن که زندگیات بدون ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل میکند، پذیرای هر رویدادی باشد.
هرچند ژید خطر افراط کاری را به خوانندهٔ کتاب خود هشدار میدهد و در آخر از او میخواهد که:کتاب مرا به دور بینداز، مگذار متقاعدت کند! گمان مبر که حقیقت تو را کس دیگری میتواند برایت پیدا کند... به خود بگو که این کتاب هم چیزی نیست، مگر یکی از هزاران شیوهٔ رویارویی با زندگی. تو راه خویش را بجوی!
این کتاب به مانند بسیاری از آثار ادبی بزرگ جهان در آغاز مورد استقبال واقع نشد، به طوری که در طول ۱۰ سال تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت. این کتاب هنگام جنگ جهانی و پس از آن به فروش بسیار بالایی دست یافت و مردم از جنگ به ستوه آمده، با خواندن مائدههای زمینی بار دیگر خدا را در جلوههای هستی جستوجو میکردند و طعم شور و عشق را میچشیدند.
بخشهایی از کتاب
برایت از «القصر» چه بگویم؟ باغی که در زیبایی به عجایب ایران میماند؛ اکنون که با تو سخن میگویم، به گمانم میرسد که آن را از همهٔ باغهای دیگر بهتر میدانم. همچنانکه حافظ را باز میخوانم، به این باغ میاندیشم: بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق / که مست جام غروریم و نام هشیارست. ناتانائیل، ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که بدان مینگری.مائوی دوم
مادام بواری (همراه با مقاله ای از شارل بودلر)
مادام بوواری [Masame Bovary] نخستین اثری که از گوستاو فلوبر (1821-1880) نویسنده فرانسوی در 1856 در مجله "روو دو پاری" و در 1857به صورت کتاب مستقل انتشار یافت و بیشک مشهورترین و مقبول ترین اثر اوست.
وقتی در 1849 فلوبر به نوشتن این رمان تصمیم گرفت، استعداد خود را جز در آثار دوره جوانی (خاطرات مجنون و نوامبر) نیازموده بود. نخستین تربیت احساساتی، که در فاصله 1843 تا 1845 نوشته بود، تنها طرحی در زمان بزرگی بود که بالاخره در 1869 به چاپ رساند؛ خودش البته خیال میکرد اثر دیگری ( وسوسه سنت آنتوآن) را تمام کرده است.
وقتی دست نویس این کتاب تمام شد، دوستان و منتقدانش ماکسیم دوکان و لوئی بویه را به کرواسه دعوت کرد و به مدت سه روز اثرش را برای آن دو خواند. ولی هر دو دوست متفقالقول بودند که وسوسه اثر بدی است و قابل چاپ نیست.
شاید همان وقت لوئی بویه به او گفته باشد که "موضوعی ساده انتخاب کن و خودت را مجبور کن که آن را خیلی طبیعی بنویسی، حتی خیلی خودمانی، و از پرت و پلاگویی هم بپرهیز". بعد هم اضافه کرده بود: "چرا داستان دلونه را نمینویسی؟" فلوبر که از انتقاد دوستانش جا خورده بود، به حکم آنها تسلیم شد و تصمیم گرفت این تکلیف را انجام دهد. بعد هم تصدیق کرد که این کار برای او مفید بوده است.
درباره داستانداستان با آمدن شاگرد تازه ای به یک دبیرستان شهرستانی آغاز میشود. بعد خواننده مسیر این پسر بچه را دنبال می کند که به عنوان طبیب بهداری به کار می پردازد و با زنی که مادرش برای او انتخاب کرده عروسی می کند. شارل بوواری در ضمن رسیدگی های پزشکی اش به دختری برمی خورد و عاشق او میشود. " اما روئو " دختر مالک متمولی است که در یک صومعه، با دختران خانواده های پولدار بزرگ شده و آموزش دیده است.
پس از عروسی "اما" دچار سرخوردگی میشود، زیرا عروسی آنچه را او انتظار داشت به ارمغان نمیآورد. او قبل از آنکه عروسی کند تصور می کرد عاشق است...
مادام بواری (همراه با مقاله ای از شارل بودلر)
مادام بوواری [Masame Bovary] نخستین اثری که از گوستاو فلوبر (1821-1880) نویسنده فرانسوی در 1856 در مجله "روو دو پاری" و در 1857به صورت کتاب مستقل انتشار یافت و بیشک مشهورترین و مقبول ترین اثر اوست.
وقتی در 1849 فلوبر به نوشتن این رمان تصمیم گرفت، استعداد خود را جز در آثار دوره جوانی (خاطرات مجنون و نوامبر) نیازموده بود. نخستین تربیت احساساتی، که در فاصله 1843 تا 1845 نوشته بود، تنها طرحی در زمان بزرگی بود که بالاخره در 1869 به چاپ رساند؛ خودش البته خیال میکرد اثر دیگری ( وسوسه سنت آنتوآن) را تمام کرده است.
وقتی دست نویس این کتاب تمام شد، دوستان و منتقدانش ماکسیم دوکان و لوئی بویه را به کرواسه دعوت کرد و به مدت سه روز اثرش را برای آن دو خواند. ولی هر دو دوست متفقالقول بودند که وسوسه اثر بدی است و قابل چاپ نیست.
شاید همان وقت لوئی بویه به او گفته باشد که "موضوعی ساده انتخاب کن و خودت را مجبور کن که آن را خیلی طبیعی بنویسی، حتی خیلی خودمانی، و از پرت و پلاگویی هم بپرهیز". بعد هم اضافه کرده بود: "چرا داستان دلونه را نمینویسی؟" فلوبر که از انتقاد دوستانش جا خورده بود، به حکم آنها تسلیم شد و تصمیم گرفت این تکلیف را انجام دهد. بعد هم تصدیق کرد که این کار برای او مفید بوده است.
درباره داستانداستان با آمدن شاگرد تازه ای به یک دبیرستان شهرستانی آغاز میشود. بعد خواننده مسیر این پسر بچه را دنبال می کند که به عنوان طبیب بهداری به کار می پردازد و با زنی که مادرش برای او انتخاب کرده عروسی می کند. شارل بوواری در ضمن رسیدگی های پزشکی اش به دختری برمی خورد و عاشق او میشود. " اما روئو " دختر مالک متمولی است که در یک صومعه، با دختران خانواده های پولدار بزرگ شده و آموزش دیده است.
پس از عروسی "اما" دچار سرخوردگی میشود، زیرا عروسی آنچه را او انتظار داشت به ارمغان نمیآورد. او قبل از آنکه عروسی کند تصور می کرد عاشق است...
مادام بوواری
اما بوواری یکی از شاخص ترین چهره های ادبیات همه ی دوران هاست. سرگذشت پر تبو تاب و سرنوشت رقت انگیز او، با دقت و عمقی که فلوبر ترسیم میکند ، او را از جایگاه یک زن جاه طلب سیری ناپذیر شهرستانی بالا می کشد و به سطح شخصیت های سترگ اساطیر، ترازدی و تاریخ می برد . هنر فلوبر و تاثیر عمیق او بر ادبیات مدرن از همین تلفیق تناقص آمیز ناشی میشود: بیان به شدت واقع گرایانه ،«سرد » و «پزشک» وار از وضعیت های خطیر که تا پیش از اوعادت داشتیم آن ها را در تراژدی ها و منظومه های حماسی بخوانیم...
نگارش مادام بوواری از سپتامبر ۱۸۵۱ تا آوریل ۱۸۵۶ به مدت پنج سال در کرواسه طول کشید. در این مدت فلوبر روزانه بیش از چند خط نمینوشت و مرتب مشغول ویرایش نوشتههای پیشین بود و هرآنچه را بر کاغذ میآورد با صدای بلند برای خود میخواند. او برای غنا بخشیدن به داستان علاوه بر بیان داستان اصلی، به بیان چند خاطره و چگونگی ارتباطش با لوئیز کوله پرداخته است. او که بسیار با شخصیت مادام بوواری همذاتپنداری میکردهاست، در نامهای گفتهاست که هنگام نوشتن صحنه سم خوردن اما بوواری، مزه آرسنیک را در دهان خود احساس میکردهاست.
مادر
آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف (به روسی: Алексей Максимович Пешков)
(۲۸ مارچ ۱۸۶۸-۱۸ ژوئن ۱۹۳۶) که با نام ماکسیم گورکی شناخته میشود نویسندهٔ اهل روسیه و شوروی ، از بنیانگذاران سبک ادبی واقع گرایی سوسیالیستی و فعال سیاسی بود. او پنج بار کاندید جایزهٔ نوبل ادبیات شد.
پیش از موفقیت در حرفهٔ نویسندگی به مدت پانزده سال در اقصی نقاط امپراتوری روسیه چرخید و به کرات شغل عوض کرد.اثرات این تجربیات بعدها در نوشتههای او مشهود بودند.معروفترین آثار گورکی عبارتند از : در اعماق (۱۹۰۲) ،مادر، بیست وشش مرد ویک دختر ،آوای مرغ طوفان ،کودکی من، ولگردها و فرزندان خورشید .
او با دو نویسنده معروف روسی لئو تولستوی و آنتون چخوف در ارتباط بود و در خاطراتش به آنها اشاره کردهاست.
گورکی عضو فعال جنبش سوسیال دموکرات مارکسیستی بود و علناً با حکومت تزارمخالفت میکرد. برای مدتی نیز با ولادیمیر لنین و الکساندر بوگدانف از شاخهٔ بلشویکیحزب همراه بود ولی بعدها به منتقد تند لنین تبدیل شد و اورا شخصی توصیف نمود ،بیش از حد جاه طلب ، بیرحم و تشنهٔ قدرت که هیچ مخالفتی را بر نمیتابید.
ماکسیم گورکی بخش عمدهای از عمرش را هم در دوران تزاری و هم بعدها در دروان شوروی ،در تبعید خارج از روسیه گذراند . در ۱۹۳۲ او با دعوت شخص استالین به اتحاد جماهیر بازگشت و در ژوئن ۱۹۳۶ در آنجا در گذشت.
هر روز در دود و بوي روغن آكنده در فضاي شهرك كارگري، سوت كارخانه ميغريد و ميلرزيد، و آدمهايي اخمو با عضلاتي هنوز خسته، همچون سوسكهاي وحشتزده، به شتاب از كلبههاي كوچك خاكي رنگ بيرون ميپريدند...
ماشین زمان
«همین مقوله منشای اصلی اختراع بزرگ من است. اما شما اشتباه می کنید که می گویید ما نمی توانیم در زمان حرکت کنیم. مثلا، اگر من رویدادی را آشکارا به یاد بیاورم، به زمان رخداد آن باز می گردم: به قول معروف، فراموش کار می شوم. لحظه ای به عقب باز می گردم. البته برای توقف طولانی در گذشته وسیله ای در اختیار نداریم، حتا به اندازه ی توقف زمانی یک آدم وحشی یا یک حیوان در یک پرش یا جهش دو متری. اما از این نظر، یک انسان متمدن بر یک انسان وحشی برتری دارد. او، به رغم نیروی جاذبه می تواند سوار بالن شود و به آسمان برود، پس چرا نباید امیدوار باشد که سرانجام می تواند حرکتش را در امتداد بعد زمان کم یا زیاد کند، یا حتا بازگردد و در مسیر دیگری به حرکت ادامه دهد؟» -از متن کتاب-
مالون می میرد
مردن، پيش از مول مردن،با مول مردن، روي مول مردن و غلتيدن، مرده بر مرده، در ميان مردمان بيچاره، و ديگر در ميان زندگان ناگزير به مردن نبودن. اينها هم نه؛ حتي اينها هم نه، ماه من در زير اينجا بود، بسيار زير، كمترين چيزي كه ميتوانستم آرزو كنم، و يك روز، خيلي زود، يك شب زمينتاب، در زير خاك، موجودي ميرنده، مثل من، در روشنايي خاكستري، ميگويد، اينها هم نه، حتي اين ها هم نه. و بي آنكه بتواند احساس تاثر بكند، ميميرد.
مالون میمیرد
ساموئل بکت
مترجم: مهدی نوید
بله، روزگاری بود که بیدرنگ شب میشد و با جستوجوی گرما و تکههای تقریباً خوردنی بهخوبی میگذشت. و تصور میکنی که این وضع تا آخر همینطور باقی میماند. اما ناگهان همهچیز دوباره شروع به خشموخروش میکند، در جنگلهایی از سرخسهای بزرگ گُم میشوی یا در زمینهای بایرِ در معرض بادهای شدید میچرخی، تا اینکه کنجکاو میشوی که آیا بیخبر مردهای و به دوزخ رفتهای یا باری دیگر در جایی حتا بدتر از جای قبلی به دنیا آمدهای.
مالوی
سال 1951، رمان مالوی، اولین شاهکار از سه گانه ی مشهور ساموئل بکت، در فرانسه به انتشار رسید؛ هفت ماه بعد، کتاب مالون می میرد عرضه شد و با انتشار رمان نام ناپذیر، دو سال بعد از اولین بخش، این سه گانه تکمیل گردید. آثار بسیار معدودی از ادبیات معاصر موفق شده اند به موفقیت سه گانه ی بکت در تأثیرگذاری بر زمان خود و همچنین بر درک ما از تجارب انسانی دست یابند. رمان مالوی، پس از زمین گیر شدن، در اتاق مادرش زندگی می کند. او باید قصه و چگونگی روند اتفاقات زندگی اش را به صورت یک داستان نوشته و هر هفته در روز یکشنبه، به مردی که برای گرفتن داستان ها به سراغش می آید، تحویل دهد. رمان مالوی به خوبی به خاطر دارد که چه چیزی باعث شده به این اتاق منتقل شود. او با مرور خاطرات به یاد می آورد که بر روی تپه ای ایستاده و در حال تماشای دو مرد بوده است که در کنار یک جاده به سوی هم قدم می زده اند. آن دو نفر به هم می رسند، گفت و گویی کوتاه کرده و در مسیری متفاوت به راهشان ادامه می دهند. رمان مالوی، بعد از دیدن برخورد این دو نفر، تصمیم می گیرد که به دنبال مادرش بگردد. او با دوچرخه ی خود، سفر را آغاز کرده اما وقتی که در آستانه ی خروج از شهر قرار دارد، توسط یک افسر پلیس خشن دستگیر شده و مورد بازجویی قرار می گیرد.
ماندارن ها (۲جلدی)
کتاب ماندارن ها، رمانی نوشته ی سیمون دوبووار است که اولین بار در سال 1954 منتشر شد. دوبووار در این اثر که مشهورترین رمان او به حساب می آید، نگاهی واقع گرایانه و بدون تعارف به جامعه ی اندیشمندان پاریس در پایان جنگ جهانی دوم می اندازد. او با پرداختی داستانی به ماجراهای افراد پیرامون خود (چهره هایی همچون ژان پل سارتر، آلبر کامو، آرتور کوستلر و نلسون آلگرن)، به شکلی زیبا و هنرمندانه جریان های عاطفی و فلسفی زمانه ی خود را به تصویر می کشد. کتاب ماندارن ها که هم درامی هیجان انگیز است و هم یک داستان سیاسی-تاریخیِ به یاد ماندنی، ماجرای ادیسه ی زنی را روایت می کند که میان امیال شخصی و زندگی اجتماعی خود گیر افتاده است.
مثل آب برای شکلات
«تيتا» شخصيت اصلي «مثل آب براي شكلات» يك قرباني است. قرباني سنتها و عادات كهنه و پوسيده جامعه خود كه او را حق طبيعي و انسانياش و داشتن يك زندگي طبيعي و معمولي، محروم كرده است. بحث اصلي اين نيست كه اين سنتها روزي وجود داشته يا نه. كليد اصلي در اينجا، طرح و بيان و به نقد كشيدن تمامي سنتهاي كهنه و پوسيدهاي است كه زندگي مردم را تباه ميكند اما محافظهكاري ناشي از قدرتطلبي، مصرانه به بقاي آن اصرار ميورزد. در نتيجه خواننده اثر كه خود يا جامعه خويش را قرباني اين كهنگي و قدرتطلبي ميداند با آن احساس همدردي و همسانسازي ميكند.
مجموعه جین آستین (۶جلدی)
جین آستین در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتن، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد. او هفتمین فرزند یک کشیش ناحیه بود. در سال ۱۸۰۱ که پدرش بازنشسته شد، خانوادهی آستین به بث نقل مکان کرد. پدر در سال ۱۸۰۵ از دنیا رفت و جین آستین و مادرش چند بار نقل مکان کردند، تا سرانجام در سال ۱۸۰۹ در نزدیکی آلتن در همپشر ماندگار شدند. جین آستین در همین محل ماند و فقط چند بار به لندن سفر کرد. در مه ۱۸۱۷ به سبب بیماری به وینچستر کوچ کرد تا نزدیک پزشکش باشد، و در ۱۸ ژوئیهی ۱۸۱۷ همان جا درگذشت. نوشتن را از نوجوانی آغاز کرد. قبل از انتشار آثارش بارها در آنها دست میبرد و بازبینیشان میکرد. چهار رمان عقل و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک و اِما به ترتیب در سالهای ۱۸۱۱، ۱۸۱۳، ۱۸۱۴ و ۱۸۱۶، یعنی در زمان حیات جین آستین منتشر شدند. رمانهای نورثنگر ابی و ترغیب در سال ۱۸۱۸، یعنی بعد از مرگ نویسنده به چاپ رسیدند. دو اثر به نامهای لیدی سوزان و واتسنها (ناتمام) نیز از کارهای اولیهی جین آستین باقی مانده است. او پیش از مرگ مشغول نوشتن رمانی به نام سندیتن بود که قسمتهای پراکندهی آن در دست است. جین آستین در محیطی نسبتاً منزوی زندگی کرد و اوقات خود را بیشتر به نوشتن گذراند. به نظر نقادان، او نبوغی دووجهی داشت: هم طنز قدرتمندی داشت و هم اخلاقیات و روحیات آدمها را خوب میشناخت. رمانهای جین آستین از پرخوانندهترین آثار در ادبیات جهاناند و حدود دویست سال است که نسلهای پیاپی با کشش و علاقهی روزافزون رمانهای او را میخوانند.
محاکمه
نام مترجم : علی اصغر حداد
«بیشک کسی به یوزف کا. تهمت زده بود زیرا بیآنکه از او خطایی سرزده باشد، یک روز صبح بازداشت شد.» در همان جملهی آغازین رمان، این انتظار در خواننده بهوجود میآید که بازداشت کا. یک اشتباه قضایی است و برطرف خواهد شد. اما انتظار برآورده نمیشود. یوزف کا. کارمند عالیرتبه و منظم بانک گمان میکرد که اثبات بیگناهیاش کاری ساده باشد، اما هرچه پیش میرود آن را ناممکن میبیند. همهچیز از آدمها و کارمندان دونپایهی اطرافش تا قاضی تحقیق و دادگاه در محاکمهی او که آغاز و انجامی ندارد سهیمند تا جایی که کا. نمیداند بیگناه است یا گناهکار. البته خود او هم فرد چندان منزهی نیست. روحیهی حسابگرانهای دارد اما خصایص ناپسند او نمیتوانند دلیل محکومیت و اعدامش به حساب بیایند. دادرسیای که علیه او به جریان افتاده، فقط در صورتی آغاز میشود که او آن را به رسمیت بشناسد و خود را گناهکار بداند.
مدار راس السرطان
مترجم:سهيل سمي
هنری والنتین میلر (به انگلیسی: Henry Valentine Miller) (زاده ۱۸۹۱ - درگذشته ۱۹۸۰) نویسندهٔ معاصر آمریکایی است. آثار خودزندگینامهای او تاثیری رهاییبخش بر ادبیات نیمهٔ قرن بیستم بر جای گذارد. بسیاری از آثار میلر به دلیل صراحت در طرح مسائل جنسی مدتها در بسیاری از کشورها اجازهٔ چاپ نداشت. میلر در دهه ۶۰ به یکی از پرخوانندهترین نویسندگان آمریکا بدل شد. تصویری که خوانندگان آثار «میلر» از نویسنده در ذهن داشتند یک آمریکایی بیپول ولی آزاده بود که روابط بسیار دارد و زندگیاش در رفتوآمد بین پاریس و نیویورک میگذرد.
مرد سوم
مارتیز به پیش نهاد دوستش هری به وین آمده تا سر کار برود اما در فرودگاه کسی منتظر اون نیست.
کم کم متوجه می شود هری مرده و مراسم تدفینش در همان روز است . پلیس عقیده دارد هری وارد یک ماجرای قاچاق شده و هرچند مرگ او قتل به نظر می رسد برایشان اهمیت زیادی ندارد . مارتیز به ماجرا مشکوک است و سعی می کند تا به اصل قضیه پی ببرد.
مرد معلق
ژوزف همراه با همسرش ایوا زندگی آرامی را می گذراند تا اینکه به خدمت سربازی فرخوانده می شود و به ناچار از شغل خود استعفا می دهد اما از موقع فرخوان تا رفتن رسمی او به سربازی حدود یک سال به طول می انجامد . این دوران برای او بسیار آشفته است نه امکان سر کار رفتن دارد نه می تواند از آزادی خود استفاده کند ، شدیدا بداخلاق شده و عادات عجیب و غریبی پیدا می کند ، بسیار سرگردان است و مشغول نوشتن خاطرات روزانه اش می شود. در این زمان نگاه او به زندگی تغییر می کند احساس معلقی دارد به دیگران با دیده حقارت نگاه می کند و دیگران نیز همین نظر را راجع به او دارند . او بسیار سرگردان است و به هیج جا نرسیده است ....
مرد نامریی
هربرت جورج ولز
ترجمه: قاسم صنعوی
هِربرت جورج وِلز (به انگلیسی: Herbert George Wells) (زاده ۲۱ سپتامبر ۱۸۶۶ – درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۴۶) روزنامهنگار، جامعهشناس، تاریخنگار سوسیالیست اهل انگلستان و نویسندهٔ رمان و داستان کوتاه است. او به خاطر خلق رمانهای علمی–تخیلی شناخته شدهاست و اغلب از او با عنوان «پدر علمی-تخیلی» یاد میشود. از آثار علمی تخیلی او میتوان به مرد نامرئی، ماشین زمان، جزیره دکتر موریو و جنگ دنیاها اشاره کرد.
کتاب مرد نامریی در سال ۱۸۹۷ منتشر شده است. این داستان که به صورت سوم شخص روایت میشود مورد اقبال زیادی قرار گرفته و تا کنون فیلمها و سریالهای متعددی با اقتباس از آن ساخته شده است.
دانشمندی به نام گریفین مادهای شیمیایی را کشف میکند که باعث نامرئی شدن موجودات میشود. وی این روش را با موفقیت بر روی خودش آزمایش میکند، ولی نمیتواند دوباره به حالت اول بازگردد. مرد نامرئی با مشکلات زیادی دست به گریبان میشود، از جمله اینکه بر خلاف بدنش لباسها و غذایی که میخورد نامرئی نمیشوند و او مجبور است برای اینکه لو نرود تمام بدن خود از جمله سر و صورت و چشمهایش را از دیدگان همه پنهان کند یا اینکه بدون لباس راه برود.
مردگان زرخرید
نويسنده:نيكولاي گوگول
مترجم:فريدون مجلسي
سرفها يا رعاياي روسي در رژيم تزاري موقعيتي نزديك به بردگي داشتند، و همراه ملك يا جدا از آن خريد و فروش ميشدند. سرفها را همچون كالاهايي ارزشمند براي دريافت وام نزد بانك به رهن ميگذاشتند، و در فاصله سرشماريهاي 10 ساله اسناد هويت "رعاياي مرده" اعتبار خود را به عنوان وثيقه حفظ ميكرد و ماليات آنها به عهدهي مالك بود. چيچيكف با سودجويي از فرصت در صدد بر ميآيد شمار زيادي از اين "رعاياي مرده" را از مالكان بخرد و اسناد آنها را به عنوان وثيقه براي دريافت وام به بانك بسپارد... موضوع داستان صرفا بهانهاي به دست نويسنده ميدهد تا ضمن آن تصويرهايي روشن و هنرمندانه از اوضاع اجتماعي، فرهنگي و اداري روسيه در قرن نوزدهم ارائه دهد. تصويرهايي آشنا و ملموس با جزيياتي كه با زمانها و مكانهاي ديگر نيز قابل انطباق است. اين اثر جاويدان گوگول به راستي بيشتر يك مجموعه هنري و نقاشي انتقادي است تا صرفا يك رمان؛ مجموعهاي است كه در آن حتي روحيات افراد را با كمك واژهها به تصوير كشيده است.