بار هستی (گالینگور)
نام مترجم : پرویز همایون پور
این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکرانچکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد. دیگر شخصیتهای مهم داستان «ترزا» (همسر توماس)، «سابینا» (نقاش، معشوقهٔ توماس )، و «فرانز» (استاد دانشگاه، معشوق سابینا ) هستند.
بار هستی در خلاصه دربارهٔ درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبرا از اشتباه است.
«بار هستی» اثر میلان کوندرا،نویسنده ی چک،تفکر و کاوش درباره ی زندگی انسان و فاجعه ی تنهایی او در جهان است...
چگونه بار هستی را به دوش می کشیم؟آیا «سنگینی» بار هول انگیز و «سبکی»آن دلپذیر است؟...
برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب،از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه رو می کند و به تفکر وامی دارد ...اگرچه شخصیت های کتاب واقعی نیستند،از انسان های واقعی،بهتر درک و احساس می شوند.کوندرا در توصیف قهرمانان خود می نویسد:«شخصیت های رمانی که نوشته ام،امکانات خود من هستند که تحقق نیافته اند.بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانمن می کنند.آنان هر کدام از مرزی گذر کرده اند که من فقط آن را دور زده ام.آن چه مرا مجذوب می کند،مرزی است که از آن گذشته ام- مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.»
کلودروا نویسنده ی مشهور فرانسوی،رمان کوندرا را«کتابی عظیم»توصیف می کند که چشم به آینده ی بشر دارد و می نویسد:«در بهشت رمان نویسان بزرگ،هنری جیمز- با اندکی حسادت - رمان همکار چک را ورق می زند و سر را به علامت تادیید تکان می دهد.»
بازار خودفروشی
منوچهر بدیعی
صد سال پس از انتشار رمان «كلاريسا» نوشته ساموئل ريچاردسون كه پدر رمان تحليلي و پايهگذار داستاننويسي انگليسي به شمار ميآيد، ويليام تكري نهتنها از امكانات اين ژانر ادبي بهره برد، بلكه كار خودش را با نگارش شاهكارش «بازار خودفروشي» كامل كرد. رمان «بازار خودفروشي» برجستهترين رمان عصر ويكتوريا است كه در اواسط دوران طلايي ادبيات داستاني انگلستان نوشته شده و اكنون بعد از صدوشصت سال با ترجمه منوچهر بديعي و از سوي نشر «نيلوفر» منتشر شده تا شاهكاري ديگر بعد از بيست سال محاق در اختيار خوانندگان فارسيزبان قرار بگيرد. اين رمان، چهاردهمين رمان از صد رمان برتر تاريخ ادبيات انگليسي است. تكري، ابتدا اين رمان را در ژانويه 1847 تا ژوئن 1848 به صورت پاورقي در مجله «فريزر» چاپ كرد، اما نسخه اوليه كتاب با عنوان «رماني بدون قهرمان» كه فاقد شخصيتهاي مهمي چون ويليام دابين بود، در سال 1948 به صورت چند جزوه منتشر شد. بعدها كه رمان عنوان «بازار خودفروشي» را بر پيشاني خود ميگيرد، شخصيت ويليام دابين، شبي بهطور ناگهاني به ذهن تكري خطور ميكند. تكري اين اسم را از كتاب «سير و سلوك زائر» نوشته جان بانيان رماننويس بزرگ بريتانيايي الهام ميگيرد كه اشاره به بازاري در شهر فنا دارد كه شياطين در آن هستند. تكري اين رمان را با محوريت زندگي خانوادههاي اشرافي و فرودست جامعه بريتانيا نوشته و تقريبا يك دوره بيستساله را دربرميگيرد.
بكي شارپ و آمليا سدلي كه بهتازگي تحصيلات خود را در آكادمي دوشيزه پينكرتون تمام كردهاند، در حال بازگشت به خانه هستند كه با كاپيتان جورج آزبورن برخورد ميكنند: جورج همسر آمليا است. آمليا شخصيتي فراتر از يك قهرمان كليشهاي دارد. خوشذات است، بااينهمه منفعل و بيتوجه به زندگي و آينده خود. زيبايي قابل توجهاي ندارد، و پيوسته با بيتوجهي مردان و زنان مواجه ميشود، اما از طرف آنهايي كه به درون او راه پيدا ميكنند، و به شناخت درستي از او ميرسند، بسيار مورد توجه است. همان توجهي كه حسادت زنان ديگر رمان را برميانگيزد. بِكي، نقطه مقابل آمليا است: يك ضد قهرمان. زني باهوش كه استعداد فوقالعادهاي در طنزپردازي دارد. به هر دو زبان فرانسوي و انگليسي تسلط دارد، پيانو مينوازد و استعداد آواز و بازيگري دارد. به نظر ميرسد كه استعدادي در برقراري ارتباط با ديگران ندارد و بهراحتي دروغ ميگويد. راودون كراولي، افسر سوارهنظام بيكفايتي است كه قبل از اينكه با بكي شارپ كه از طبقه پايين جامعه است ازدواج كند، بسيار مورد توجه عمه پولدارش است. معدود استعداد او در قماربازي و دودوزهبازي است. شخصيت محبوب رمان، ويليام دابين، كه بهترين دوست جورج آزبورن نيز هست، يك شخصيت مثبت و دوستداشتني است كه سعي در لاپوشانيكردن خطاهاي ديگران و بهويژه جورج دارد. جورج آزبورن هم پولدار كثيفي است كه پول از او آدمي از خودراضي، مغرور و ولخرج ساخته كه حتي آخرين پولي را كه از پدرش ميگيرد خرج ميكند و براي همسرش آمليا نميگذارد. «بازار خودفروشي» داستان مردم عادي است، نه داستان قهرمانيها و رشادتها و بزرگواريها؛ شرح دردها و شاديها و پاداشها و كيفرهايي كه طبقات گوناگون به همان حالت طبيعي و با همان بداهتي جذب آنها ميشوند كه از آتش شعله بالا ميرود.
در يك جمله: «بازار خودفروشي» ميدان جنگ خير و شر نيست، بلكه تلاش مدام آدمهاي بيروح مادي است، براي آنكه در دنياي بيروح مادي به جايي برسند.
بازمانده روز
نام نویسنده : کازئو ایشی گورو
نام مترجم : نجف دریابندری
کازو ایشیگورو(Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.
رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند.
اين يك داستان ساده و سرراست نيست؛ در واقع بافت پيچيدهاي از چند لايه داستان است كه هر كدام در تراز و زمان خاص خودشان جريان دارند، و خواننده داستان بايد به آنها توجه داشته باشد. لايه بالايي يا بيروني سرگذشت مردي است به نام استيونز، كه بيش از 30 سال در خانه يكي از اشراف انگلستان به نام لرد دارلينگتن پيشخدمت بوده است و اكنون كه بساط آن خانه برچيده شده دارد خاطراتش را به صورت يادداشتهايي از يك سفر شش روزه به صفحات غرب انگلستان بازمانده است براي ما نقل ميكند.
بازی مهره شیشه ای
این رمان بزرگ در دو جلد انتشار یافت. حوادث این رمان در قرن بیست و سوم میلادی میگذرد و هسه خواننده را با خود به سرزمین کمال مطلوب که به آن نام کاستالی Castalie داده، میکشاند، سرزمینی که مشتاقان عالم معنا، دور از غوغای جهان در آن سکونت دارند؛ این سرزمین نمایشی از تلفیق فلسفه غرب با عرفان شرق، زیبایی با افسون، فرمولهای دقیق علمی با ترنم موسیقی است. سرگذشت قهرمان کتاب سرگذشتی است که هسه خود آرزوی آن را در سر میپروراند. نظر هسه آن است که بشر در هیچ مرحلهای از زندگی نباید عقب بماند و پیوسته باید در دایرهای جدید نفوذ کند، همچنان که در «بازی تیلههای شیشهای» تیلهها باید پیوسته پیش بروند، زیرا سرشت توقف را نمیشناسند.
باغ سیمانی
باغ سیمانی زندگی نوجوانی را به تصویر می کشد که تشنه بزرگسال شدن است رمانی اسرار آمیز که در آن رویدادهای روزمره،گرچه سرشار از راز و رمز و رخ دادهای خارق العاده اما عادی جلوه داده می شوند.(ساندی تایمز)
کتابی مبهوت کننده،هراس انگیز،سرشار از تصاویری که مو به تن راست می کنند.دستاوردی که نتیجه استفاده درست مک ایوان از رئالیسم جادویی است و همین امر باعث شده یک سرو گردن از رمان های سوررئال بالاتر قرار بگیرد.(نیویورک تایمز)
باغ سیمانی رمانی است صمیمی جالب لذت بخش و در عین حال دلهره آور.(تایمز)
ببر سفید
نام نویسنده : آراویند آدیگا
نام مترجم : مژده دقیقی
نخستوزير چين به هند مسافرت كرده است تا دربارة كارآفرينان هندي تحقيق كند. يكي از اين كارآفرينان، نامهاي به نخستوزير مينويسد و در آن تجربيات خود و نحوة رسيدن به مقام كنونياش را به تفصيل ميگويد. او كه از فقيرترين طبقات هند بوده است با صداقت كامل، مسير رسيدن خود به ثروت و قدرت را بيان ميكند. اين كتاب به صورت مجموعهاي از نامههاست و نگارنده در طول آن، مخاطب را با مردم، دين، آيين و ساختار سياسي هند آشنا ميكند. اين كتاب برنده جايزه من بوكر 2008 ميباشد.
بر امواج
بر باد رفته (۲جلدی)
مارگارت میچل
حسن شهباز
مارگارت میچل” در ۸ نوامبر سال ۱۹۰۰ در آتالانتا آمریکا متولد شد. نویسندهای که بعدها و در سال ۱۹۳۷ برای رمان برباد رفته جایزه پولتیزر را دریافت کرد. کتابی که برای همیشه از محبوبترین کتابهای تمام دنیاست با بیش از ۲۸ میلیون نسخه و بارها تجدید چاپ به یقین شایسته چنین عنوانی است.او دوران کودکیش را در سال های جنگهای شهری آمریکا گذراند و به خوبی با فضا و حال و هوای آن دوران آشنا بود. آن را میشناخت و شاید جزییاتی که در کتابش و در میان روابط انسانها به شکل عجیبی قابل لمس هستند، ناشی از زندگی در همان شرایط است.
برادران کارامازوف (۲جلدی)
نام نویسنده : فئودور داستایوفسکی
نام مترجم : صالح حسینی
برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
داستان کتاب ماجرای خانوادهای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شده است.
برادران کارامازوف
برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
داستان کتاب ماجرای خانوادهای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شده است.
ساختار گرچه این رمان در قرن نوزدهم نوشته شده است اما بسیاری از عناصر مدرن در آن دیده میشود. داستایوفسکی این رمان را با بسیاری از تکنیکهای ادبی ترکیب کرده است. نویسنده در این رمان، عقاید خویش را نیز مورد سؤال قرار میدهد به طوری که او نیز به عنوان یکی از شخصیتهای داستان تبدیل میشود گرچه تنها نقش راوی را دارد. بعضی از قسمتهای داستان توسط یک شخصیت دیگر روایت شده است.
شخصیتهای داستان
یادداشتهای داستایوفسکی برای فصل پنجم کتاب برادران کارامازوف هر چهار پسر از پدر متنفرند. میتیا افسر ستوان است و عصبی، متکبر، حساس، زودرنج و تهی از فکر است. او قلباً مرد شروری نیست و زود از عصبانیتهای خود پشیمان میشود و دچار این حس میشود که ممکن است دیگران به وجود او نیازمند باشند و باید حس کمک به مردم را داشته باشد.
ایوان مرد تحصیلکردهای است. وی سرد و بیاعتنا در زیر نقاب بدبینی، سکوت کرده است. او از ترس آن که رنج نبرد، منکر عشق خدا و عشق بندگان خدا است و از این عقیده خود دفاع میکند.
آلیوشا کوچکترین پسر خانواده و برادر تنی ایوان از زن دوم کارامازوف است که داستایوفسکی در ابتدای رمان او را قهرمان داستان خود معرفی میکند. او در صومعه و نزد پدر زوسیما با باورهای اورتودکس مذهبی پرورش یافتهاست اما پدر زوسیما قبل از مرگ خود به او توصیه میکند که دیر را ترک گفته و به میان مردم برود. این مسئله موجب میشود او با جریان داستان درگیر شود. شخصیت او بسیار دوستداشتنی و بااخلاق توصیف شدهاست و مورد علاقه و اعتماد سایر اشخاص داستان است. عقاید اورتودکس او در تقابل با باورهای آتئیستی برادرش ایوان است.
بالاخره اسمردیاکوف عضوی فاسدالاخلاق، بدقلب و مبتلا به صرع است و پدرش او را در خانهاش به عنوان نوکر نگهداشته است.
در این اثر محور اصلی داستان بر روی تشریح ارتباطات اشخاص با خودشان و جستجوی ایشان در پی تعدیل و موازنه دور میزند. این چهار فرزند که با همهٔ تضاد اخلاقی و رفتاری به نحو بهم و عجیب دور هم جمع شدهاند، دائم در تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگر هستند.
در این داستان کسی که بیش از همه با پدر مخالف است میتیا است، اما آن که با خونسردی نقشهٔ نابودی پدر را میکشد، ایوان است و آن که در صدد اجرای آن بر میآید، اسمردیاکوف است. با این وصف اوضاع و احوال به زیان میتیا تمام میشود و او است که توقیف میشود.
اثربخشی این رمان به عنوان یکی از اثربخشترین رمانها شناخته شده است. زیگموند فروید آن را جذابترین رمان نوشته شده خواند. به علت دارا بودن موضوعات عقده ادیپکه در حوزهٔ تخصص فروید بود، این رمان مورد علاقهٔ وی قرار گرفت. در سال ۱۹۲۸ وی مقالهای به نام داستایوفسکی و پدرسالاری چاپ کرد که شخصیت خود داستایوفسکی را مورد تحلیل قرار میداد. از نظر وی صرع داستایوفسکی طبیعی نبود بلکه یک نمایش و واکنش فیزیکی بود به گناه و تقصیری که او در مرگ پدر خود احساس میکرد. به نظر او، داستایوفسکی مرگ پدر خود را آرزو میکرد و به عنوان شاهد به این واقعیت اشاره میکرد که صرع وی زمانی شروع شد که او ۱۸ سال داشت و در سالی اتفاق افتاد که پدر او درگذشت. موضوع پدر سالاری و احساس گناه به خصوص در در زمینهٔ یک گناه اخلاقی که در رمان در شخصیت ایوان کارامازوف بارز میشود به عنوان شاهدی بر مدعای فروید در نظر گرفته میشود. اما نظریهٔ فروید از درجهٔ اعتبار ساقط شده است، به این علت که فرزندان داستایوفسکی بیماری صرع او را به ارث بردند و علت صرع او را بیشتر به ژنتیک منتسب دانستند.
دیگر نویسندهای که به اثر بخش بودن رمان برادران کارامازوف در آثار خود اذعان داشته است، فرانتس کافکا ست. وی حتی خود و داستایوفسکی را خویشاوندان خونی خواند. موضوع پدر و پسر و روابط آنها، بن مایهٔ بسیاری از کارهای کافکاست که مسلماً رمان داستایوفسکی در نقش دادن آنها بی اثر نبوده است.
برادرزاده ی رامو
دُنی دیدرو
ترجمهی مینو مشیری
دیدرو که یکی از مهمترین نویسندگان و اندیشمندان عصر روشنگری در فرانسه است، این رسالهی روایی کوتاه را در نیمهی دوم قرن هجدهم نوشته و در آن گفتوگویی خیالی میان خود و یک شخصیت خاص که در آن زمان به او «لاابالی» گفته میشد، ترتیب میدهد و در آن درباره انواع مصادیق مانند اخلاق، عشق، آموزش، مذهب و سرنوشت و … بحث میکند. این رساله از بنیادینترین آثاری است که در آنها میتوان رئوس فکری لیبرال و فردگرا را مشاهده کرد و همین امر است که این کتاب دیدرو را به یکی از مهمترین آثار داستانی- فلسفی قرن هجدهم تبدیل کرده است.
دُنی دیدرو به سال ۱۷۱۳ متولد و در سال ۱۷۸۴ در پاریس درگذشت. او نزدیک به بیست و شش سال سرپرست دایرهالمعارف جامع فرانسه بود. این مجموعه در ۲۸ جلد منتشر شده است. دیدرو یکی از منتقدان کلیسای کاتولیک بود و این کلیسا بارها حکم به سوزاندن آثار و تکفیر او داد. او کنار رابله و روسو از مهمترین چهرههای فرانسوی عصر روشنگری محسوب میشوند. دیدرو چهار اثر داستانی_فلسفی نوشت که «ژاک قضا و قدری»، «برادرزاده رامو» و «راهبه» از مهمترینشان محسوب میشوند.
برخیز ای موسی
بل آمی
بلآمي فقط سرگذشت جوان خوشقيافه و زنبارهاي نيست كه براي دست يافتن به ثروت و جاه و مقام از هيچ نيرنگي فروگزار نميكند، بلكه فاجعه دردناك جامعه از بيخ و بن گنديدهايست كه معنويت از آن رخت بربسته و فساد و گمراهي جانشينش شده است. جامعهاي كه به رغم پشتسر گذاشتن چندين انقلاب پيشرو و روشنفكرانه، هنوز در منجلاب دوران پيش از انقلاب كبير، دوران لويها، روسپيان درباري و سودجوييهاي وحشيانه اشراف دست و پا ميزند.
بلندی های بادگیر
امیلی برونته از نویسندگان انگلستان ویکتوریایی بود که با تنها اثرش “بلندی های بادگیر ” جایگاه ویژهای در ادبیات کلاسیک جهان یافت. بلندی های بادگیر دوازدهمین رمان برتر جهان از دید سایت بیبیسی و ششمین شاهکار ادبی دنیا از دید روزنامهی گاردین است.
بلندی های بادگیر سبک و ساختاری متفاوت و جلوتر از زمان خود داشت. نابرابریهای جنسیتی و طبقاتی، مسائل مذهبی و عشق غیراخلاقی از خط قرمزهای انگلستان آن زمان بود که امیلی به راحتی در کتابش از آن سخن میگفت. ظلم و وحشت جاری در داستان نیز نارضایتی بسیاری را برانگیخته بود.
از طرفی عشق آتشین هیثکلیف به کیتی، کتاب را در زمرهی ادبیات رمانتیک قرار میداد و از سویی دیگر طبیعت وحشی اطراف دهکده، روح سرگردان کیتی، توصیفات تیره و غبارآلود برونته از منزل ارنشاوها و شکنجههای متعدد جسمی و روانی هیثکلیف به سایرین، وحشتی به خواننده القا میکرد که آن را در ادبیات گوتیک جای میداد.
بلندی های بادگیر (وادرینگ هایتس)
به خونسردی
بهار زندگی دوشیزه جین برودی
میوریل اسپارک یکی از نویسندگان مطرح اسکاتلندی است و برای آشنایی با این نویسنده زن بریتانیایی رمان «بهار زندگی دوشیزه جینبرودی» آغاز خوبی است. این نویسنده عنصر زنانگی را در آثارش از سایه سنگین نویسندگانی چون خواهران برونته بیرون آورد و رمانهای او نه زنان را از دور و به عنوان پرتره های کلاسیک می بیند و نه درون آنها را با یکسره انتزاعی برملا میکند. بلکه جسارت و خلاقیت او در برملا کردن معصومیتی هوشمندانه و زنانه در بی نظمی و هیاهوی زندگی در میان جنگ و فقر و جماعت های تازه به دوران رسیده و آداب های اجتماعی مستاصل است.
میوریل اسپارک جامعه ای در حال گذار را را با آشوبی که هم درون متن اوست و هم درون زمانه اش همراهی میکند.
رمان «بهار زندگی دوشیزه جینبروی» جز صد رمان برتر دنیا از ابتدای تاریخ محسوب میشود.
بهدور از مردم شوریده (دور از اجتماع خشمگین)
بودنبروکها (زوال یک خاندان)
توماس مان
ترجمه: علیاصغر حداد
بودنبروکها اولین رمان توماس مان است که در ۱۹۰۱ منتشر شد. او نوشتن این رمان را در ۲۲ سالگی آغاز کرد و در ۲۶ سالگی به پایان رساند.
بودنبروکها دربارهی زوال و فروپاشی خانوادهی ثروتمند بودنبروک است که در شهر لوبک، شهری که مان در آن زاده شده بود، به تجارت مشغولند. داستان وقایع چهار نسل این خانواده را دربرمیگیرد و شخصیتهای آن مابهازای بیرونی دارند. درونمایهی رمان بودنبروکها افول و زوال فرهنگی آلمان در آستانهی گذار از قرن نوزدهم به قرن بیستم است و نویسنده در آن جامعهی بورژوای آلمان قرن نوزدهم را در طول چندین دهه تصویر میکند. سبک جزئینگر مان در این رمان، که برایش جایزهی ادبیات نوبل ۱۹۲۹ را به ارمغان آورد، بهخوبی مشهود است.
بیخبری
بینوایان (۲جلدی)
نام نویسنده : ویکتور هوگو
نام مترجم : ناهید ملکوتی
بینوایان اثری است که می توان بارها و بارها آن را خواند و هر بار از آن ره توشه ای نو از اخلاق، انسانیت، شرافت، پاک نهادی، گذشت و وظیفه شناسی برداشت. ویکتور هوگو که به تقریب، بیش از سی سال درگیر خلق این شاهکار بود، تمام قریحه شاعرانگی،هنر نویسندگی و برداشتهای اخلاقی خود را از جامعه و تاریخ در این اثر گنجاند و کتابی را نوشت که برای بشریت از حالا تا همیشه راهنمای اخلاق است. در بینوایان تاریخ دوره ی مهمی از فرانسه در متن یک داستان عاشقانه روایت می شود و خواننده چنان گرفتار تار و پود اندیشه های تابناک نویسنده می شود که نمی تواندکتاب را از دست بنهد.مترجمان کتاب کوشیده اند ضمن حفظ اصالت نوشتار هر گونه نقل شیوه تغزلی نویسنده کتاب را به خوبی در قالب زبان فارسی درآوردند و در حد امکان با بهره گیری از واژگان زیبای فارسی، درخشش متن کتاب را به خواننده برنمایند.
بیابان تاتارها
دینو بوتزاتی
سروش حبیبی
دینو بوتزاتی (به ایتالیایی: Dino Buzzati) (زاده ۱۶ اکتبر ۱۹۰۶ - درگذشته ۲۸ ژانویه ۱۹۷۲)نویسنده اهل ایتالیا بود.
بیسرنوشتی
نویسنده: ایمره کرتیس
مترجم: الهام کریمی بلان
ایمره کرتيس (به مجاری: Imre Kertész؛ زادهٔ ۹ نوامبر ۱۹۲۹ – ۳۱ مارس ۲۰۱۶) نویسنده اهل مجارستان برندهٔ جایزه نوبل ادبیات ۲۰۰۲. از مهمترین آثار او میتوان به رمان «بیسرنوشتي» اشاره کرد. رد پای تجربیات و مشاهدات کرتيس در اردوگاه بوخنوالد را میتوان به خوبی در این رمان دید که معروفترین اثر او نیز محسوب میشود. او مجموعاً ۱۳ سال از عمر خود را صرف نوشتن این رمان کرد. «بیسرنوشتي» یکی از تأثیرگذارترین و دردناکترین آثار ادبی در بارهٔ فاجعه هولوکاست است.
«بیسرنوشتي» حالی شبیه به زندگینامه خودنوشت دارد؛ اما نویسنده خود در اظهار نظری گفته است که این کتاب «تنها یک زندگینامه» نیست.
کرتیس که چندین جایزه معتبر ادبی را در دنیا به خود اختصاص داده است، در «بی سرنوشتي»، به دوران نوجوانی زندگی خود می پردازد که بخشی از آن، هنگام اشغال مجارستان در جنگ دوم جهانی، در اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی سپری شده است. او در آن زمان ۱۵ سال سن داشت.
او درباره تجربهاش از زندگی در نظام استالینیستی مجارستان و نظام نازیها گفته است:
من در دنيايي معلق زندگي ميكردم كه در آن هر روز بدون اميد به بهبود اوضاع، از خواب بيدار ميشدم.... در نظام استالينيستي ميتوانستي زندگي كني به شرط آنكه جنم داشته باشي. اما در رژيم نازيستي- كه نظامي بر پايه كار ماشيني بود- مفهوم بقا بيمعنا بود. سيستم نازي همهچيز را بلعيده بود. نازيسم يك نظام كار ماشيني سختگيرانه بود.
کرتيس همانند بسیاری از مردمان همدورهاش در اروپای شرقی، سه دوره را از سر گذرانده است: دوره نخست پیش از هولوکاست، دوره آتشافروزی هیتلر و پا گرفتن اردوگاههای مرگ، و بعد هجوم روسها استقرار نظام سوسیالیستی.
بیگانه
نام نویسنده : آلبر کامو
نام مترجم : لیلی گلستان
کامو در مقدمهای بر این رمان مینویسد: دیرگاهی است که من رمان «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمیکنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کردهام: «در جامعهٔ ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند.» منظور این است که فقط بگویم قهرمان داستان از آن رو محکوم به اعدام شد که در بازی معهود مشارکت نداشت. در این معنی از جامعه خود بیگانه است و از متن برکنار؛ در پیرامون زندگی شخصی، تنها و در جستجوی لذتهای تن سرگردان. از این رو خوانندگان او را خودباختهای یافتهاند دستخوش امواج.