آتش و خشم (نگاهی به درون کاخ سفید ترامپ)
آدلف
نام نویسنده : بنژامن کنستان
نام مترجم : مینو مشیری
” آدلف ” معروف ترین اثر بنژامن کنستان نویسنده سویسی، فرانسه زبان ، توسط مینو مشیری از فرانسه به فارسی برگرداننده شده است و برای اولین بار در سال ۸۸ از سوی نشر ثالث منتشر شد، گفتنیست این رمان در روزهای اخیر به چاپ چهارم خود رسیده است.
این داستان که یکی از شاهکارهای رومانتیک قرن هجدهم است . این رمان از نگاه اول شخص « آدلف » روایت می شود و با توجه به جهت گیری راوی در بیان رابطه و علل فراز و نشیب آن، به نوعی یک خودکاوی روانشناسانه محسوب می شود و در این زمینه از متقدمین این عرصه محسوب می شود.
آدلف ضد قهرمان از خود بیگانه و درون گرایی است که عاشق زنی ده سال بزرگ تر از خودش می شود. در این شاهکار روانشناسی عشق، کنستان عمیق ترین و شورانگیزترین وابستگی های عاطفی را موشکافانه تجزیه و تحلیل می کند تا نشان دهد چرا و چگونه با گذر زمان این احساسات و بستگی ها به تدریج رنگ می بازند.
وسعت مفاهیم و منظرهای روانشناختی رمان آدلف چنان حیرت آور است که صاحبنظران به حق بنژامن کنستان را پیشگام رمان روانشناختی نو نامیده اند.
بخشی از کتاب آدلف :
چقدر هنگامی که بی طرف هستیم، عادل می شویم! هر که هستید هرگز منافع قلبی خود را به دیگری نسپارید؛ فقط قلب انسان است که می تواند مدافع خوبی برای خود باشد؛ فقط دل انسان است که می تواند وکیل مدافع خوبی برای خود باشد؛ فقط دل می تواند در ژرفای زخم خود نفوذ کند؛ ورنه هر واسطه ای داور می گردد؛ تجزیه و تحلیل می کند، مصالحه می کند، بی تفاوتی را درک می کند، آن را ممکن می شناسد، آن را گریزناپذیر می نامد، و در نهایت حیرت می بینیم این بی تفاوتی برایش موجه و قابل بخشش می گردد … وقتی زوایای پنهان روابطی صمیمانه را بر شخص سومی افشا می کنیم، گام بلندی برمی داریم، گامی غیرقابل برگشت، زمانی که روشنایی روز وارد این حریم می شود، آنچه را ظلمت شب در سایه هایش در پرده داشت، ویران می کند، همان گونه که اجساد تا وقتی در درون قبر قرار دارند اکثراً قواره ظاهریشان را حفظ می کنند، همین که هوای خارج به آنها می خورد، غبار می شوند.
آسمان تغییر می کند
زو ینی
سحر توکلی
زو ینی یکی از نویسندگان جوان و پرکار سوئیسی است. او متولد سال ۱۹۷۴ در شهر بازل است. اولین رمانش با نام «اتاق گرده افشانی» در سال ۱۹۹۷ در آلمان منتشر شد و عنوان پر فروشترین نویسنده سوئیسی را از آن خود کرد. این رمان علاوه بر اینکه به ۲۷ زبان ترجمه شده، نظر منتقدان بسیاری را نیز به خود جلب کرده است. «آسمان تغییر میکند» اولین اثر زو به زبان انگلیسی است که با درونمایهای اجتماعی سیاسی به تحولات روحی و روانی یک زن مدرن در جامعه اروپایی میپردازد. شخصیتهای اصلی داستان هر یک در چیدمان جمعی اثر نقشی ایفا میکنند و مثلث طلایی زندگی کامل را به تصویر می کشند؛ کلئر، زنی در آستانه ۳۰ سالگی با نگرانیهای بی پایانش و در جریانی درون سو ثابت میکند که ترس پایان همه چیز نیست بلکه در عین حال میتواند نقطه آغاز باشد. داستان با تلاش کلئر وهمسرش آنتونی برای داشتن فرزند آغاز میشود. فضای سیاسی حاکم بر داستان و حملات تروریستی یازده سپتامبر و مترو لندن، برگهای جدیدی به روند داستان اضافه میکنند و نقش دوستان و خانواده در شکل گیری روند داستان پررنگتر میشود و اینکه شرایط اجتماعی چطور خصوصیترین اتفاقات زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. در مجموع انرژیهای فردی و جمعی و شخصیتهای پرآشوب جامعه امروزی بشر همواره این پیام را گوشزد میکنند که چقدر آدمها از یکدیگر کم میدانند. «آسمان تغییر میکند» با فضایی اجتماعی سیاسی، خواننده را به نوعی خودآگاهی غریزی سوق میدهد؛ به بیداری و ادراک. هر یک از شخصیتهای داستان جانشین کهنالگویی در قالب مادر، کودک، درمانگر، آموزگار و... میشوند و هر یک در پیکره داستان قابل کنکاش و بررسی هستند. سحر توکلی مترجم این کتاب، جایزه حمایتی بنیاد یان میخالسکی را به خاطر ترجمه آن دریافت کرد. در بخشی از این کتاب میخوانیم: کلیر متعجب بود که خانوادهاش چگونه از مرگ فرزندشان مطلع شده بودند. آنها حتی جسد دختر را برای اینکه در تابوت بگذارند تحویل نگرفته بودند چون در واقع جسدی وجود نداشت. حتی خاکستری هم در کار نبود. شاید یک روز صبح بستهای با نشان تمبر لندن که حاوی قطعه دندان دخترشان بود را دریافت کرده بودند. کلیر همه تصاویر را بالا و پایین کرد، همه عکسها هنوز در خاطر همه تازه بودند، اما به زودی به فراموشی سپرده میشدند. او یکسال بعد از حادثه، در مراسم یادبود گل برده بود، اما آیا واقعاً سالهای بعد هم این کار را تکرار میکرد؟ کمی به این موضوع شک داشت. کلیر فهمید که مردم دوبار می میرند و بار دوم بار آخر است. وقتی کسی دیگر تو را به یاد نمی آورد و هر چیزی که نشانی از وجود تو دارد محو می شود و آن وقت تو واقعاً و کاملاً رفته ای.
آکواریومهای پیونگ یانگ
کانگ چول هوان . پیر ریگولت
مترجم بیژن اشتری
آکواریوم های پیونگ یانگ - کانگ چول - هوان در این کتاب قصه واقعی زندگی خود را تعریف می کند. این مرد جوان زاده کره شمالی که ۹ سال بیشتر نداشت همراه با دیگر اعضای خانواده خود به ۱۰ سال اقامت در یکی از اردوگاههای کار اجباری کره شمالی محکوم شد. جرم این خانواده خطای بزرگی بود که پدربزرگ کانگ چول - هوان - یکی از مدیران ارشد حکومت- مرتکب شده بود. کانگ چول - هوان چند سال پس از آزادی از اردوگاه به کره جنوبی گریخت. وی یکی از معدود جان به در بردگان اردوگاههای کار اجباری کره شمالی است که از طریقآکواریوم های پیونگ یانگ موفق شده صدای خود را به گوش جهانیان برساند...
آموزه و آیین زردشت (سه گفتار در گاهان پژوهی)
ایلیا گرشویچ
منیژه اذکایی و جواد دانش آرا
زمان و زادگاه تاریخی زردشت همواره از مسائل بنیادی گاهان پژوهی و اوستا شناسی بوده است . تاریخ سنتی زردشت فرضیه ای چالش انگیز است که موافق و مخالف را ناگزیر به سلسه ای از مباحثات می اندازد . در این کتاب ، ایلیا گرشویچ در مقام یکی از مدافعان تاریخی سنتی ، همه جوانب موضوع را بر می رسد . گرشویچ محققی است جامع الاطراف و موشکاف که عرصه های تاریخ ، گاهشماری ، جاینام شناسی ، جغرافیای باستان ، فقه اللغه و زبان شناسی تاریخی و دین ایرانی را در می نوردد و اساس استدلال حریفان را نقد می کند .
آن ها که می روند و آن ها که می مانند
داستان آن ها که می روند و آن ها که می مانند ، اواخر دهۀ شصت و هفتاد میلادی روی می دهد . این کتاب ، ادامۀ داستان لی لای پر شر و شور و سرکش و صمیمی ترین دوستش ، النای باهوش و خورۀ کتاب است . لینا ، بعد از جدا شدن از همسرش ، با پسرش در محلۀ جدیدی در ناپل زندگی و در کارخانه ای محلی کار می کند . النا ناپل را ترک کرده و از دانشگاهی ممتاز مدرک گرفته و کتابی منتشر کرده است ، و همۀ این ها دری به جهانی از همسخنانی فرهیخته و جذاب به رویش گشوده است.
آوادوتا گیتا: سرود رستگاری: کهنترین متن وحدت وجود
اثر منظوم داتاتریا
مترجم: قاسم هاشمی نژاد
این کتاب نوشتاری است مقدس منسوب به داتاتریا - از خدایانی که تجسد سه گانه ی برهما، ویشنو و شیوا به حساب می آیند- که آن را به دو نفر از شاگردانش القا کرده - البته در پایان همه ی فصول صرفا از شری کارتیکای راهب یاد شده است. مترجم در مقدمه از قدمت حداقل دو هزار ساله ی این کتاب سخن می گوید اما آنگونه که در ویکیپدیا از قول یکی از مترجمان اثر آمده، سبک نگارش آن به قرن نه یا ده میلادی بازمی گردد - البته این نافی سنت شفاهی قبل از آن نیست
در این کتاب که از هشت فصل تشکیل شده - که به روایت ویکیپدیا ظاهرا در اصل هفت فصل بوده - داتاتریا مدام یک حرف رو با زبان های مختلف بیان می کنه و اون حرف بنیادمکتب ادوایتا ودانتا ( مکتب نفی دوگانگی ) است: "خود" حقیقی فراسوی هر دوگانگی است - او نه ذهن است نه ناذهن، نه زنده است نه مرده، نه جسم است نه روان؛ نه شاد است نه ناشاد و .... . خلاصه اینکه حقیقت جهان و حقیقت انسان، که همان "خود" است، پیوستاری است واحد که همه جا هست و هیچ چیز بیرونش نیست و در عین حال هیچ چیز به او حدی نمی زند. داتا تریا دائم از استعاره ی آسمان برای "خود" استفاده می کند - همانطور پهناور و بی تمایز
من این متن رو دوست دارم چون اذعانی است به اینکه مشکل وحدت با عقلانیت منطقی قابل حل نیست. باید نامعقول بود تا بتوان از وحدت سخن گفت. نامعقولیت پذیرش این است که ثنویت وحدت است و وحدت ثنویت، به طور همزمان
آیا اخلاق مهم است؟ (رئیسجمهورها و سیاست خارجی آمریکا از روزولت تا ترامپ)
آمریکایی ها دائماً درباره روسای جمهور و سیاست خارجی قضاوت اخلاقی می کنند. متأسفانه، بسیاری از این ارزیابی ها به خوبی مورد بررسی قرار نمی گیرند. جوزف اس نای جونیور در کتاب آیا اخلاق اهمیت دارد؟، تحلیلی مختصر و در عین حال نافذ از نقش اخلاق در سیاست خارجی ایالات متحده از زمان ریاست جمهوری فرانکلین دلانو روزولت به بعد ارائه می دهد. نای در هر دوره ریاست جمهوری از روزولت تا ترامپ کار می کند و سیاست خارجی خود را در سه بعد اخلاقی ارزیابی می کند: نیات آنها، ابزاری که استفاده می کنند و پیامدهای تصمیماتشان. او همچنین ویژگیهای رهبری آنها را ارزیابی میکند، و توضیح میدهد که کدام رویکردها مؤثر هستند و کدامها نه. صرف نظر از ترجیح سیاست یک رئیس جمهور، نای نشان می دهد که هر یک به طور کامل توسط ساختار سیستم محدود نشده بودند و در واقع انتخاب هایی داشتند. از آنجایی که ما اغلب استدلال اخلاقی را در سیاست خارجی به کار می بریم، نای پیشنهاد می کند که چگونه آن را بهتر انجام دهیم. مهمتر از همه، او نشان میدهد که روسای جمهور باید هم در زمینه سیاسی و هم در دسترس بودن منابع در هنگام تصمیمگیری در مورد نحوه اجرای یک سیاست اخلاقی - بهویژه در یک سیستم بینالمللی آینده که نه تنها رقابت قدرتهای بزرگ چین و روسیه را ارائه میکند، بلکه یک میزبان تهدیدهای فراملی اضافی را نیز در نظر بگیرند.
آیین کمان گیری
یاران و همراهان شما لزوما نباید افرادی درخشان باشند که همه برای آنان احترام قائلند و می گویند : هیچ کسی بهتر از او نیست . آنان کسانی هستند که از اشتباه هراسی به دل راه نمی دهند . بنابر این مرتکب اشتباهاتی می شوند و به همین دلیل کارشان اغلب مورد تایید قرار نمی گیرد و به رسمیت شناخته نمی شود . با وجود این آن ها جزو کسانی هستند که دنیا را دگرگون می کنند و پس از اشتباهات زیاد در جامعه تفاوت های واقعی ایجاد می کنند .
ابداع مورل
نام نویسنده : آدولفو بیوئی کاسارس
نام مترجم : مجتبی ویسی
آدولفو بیوئی کاسارس (۱۵ سپتامبر ۱۹۱۴ - ۸ مارس ۱۹۹۹) روزنامهنگار، شاعر و نویسنده داستانهای علمی تخیلی آرژانتيني است. کاسارس کار نوشتن را از اوایل دهه۳۰ آغاز کرد. او در سال ۱۹۳۱ با بورخس آشنا شد. از آن به بعد او به عنوان پیرو و همکار بورخس شناخته شد. عمده شهرت کاسارس برای رمان ابداع مورل است.
خورخه لوئیس بورخس:
کتاب ابداع مورل (که عنوانش اشاره ای آشکار به مورو، و یک شخصیت داستانی دیگر و مخترعی در یک جزیره دارد) ژانری جدید را وارد سرزمین و زبان ما کرده است.
درباره جزئیات طرح و پیرنگ اثر با نویسنده آن بحث کرده ام و آن را بازخوانی کرده ام. قرار دادن آن در ردیف آثار کامل، نه اغراق است و نه سخنی ناسنجیده.
ابرابله
ارلند لو
مترجم: شقایق قندهاری
از ادبیات داستانی اسکاندیناوی به ویژه نروژ تاکنون رمانهای چندانی به فارسی ترجمه نشده، آنهایی هم که ترجمه شده اند، خیلی قدرتمند نبودهاند که چندان درخور بررسی بوده باشند. شاید بتوان گفت نروژیها به جز “کنوت هامسون” رمان نویس قابل دفاعی نداشته اند. یوستین گاردر هم که با دنیای سوفی در ایران مطرح شد، بیشتر به دلیل جنبه های فلسفی این اثر بود، نه برای ویژگیهای ادبی آن.
این برای اولین بار است که اثری از «اِرلند لو» نویسندهی معاصر نروژی رمانی ترجمه می شود و رمانی که نشان میدهد، آثار این نویسنده، ارزش بیشتر خوانده و شناخته شدن را دارند.
ارلند لو در رمان”ابر ابله”فضای یک دست و شفافی را به تصویر کشیده. حوادث داستانیاش را خیلی ظریف و به هم پیوسته کنار هم چیده است و روایت قهرمان رمان بسیار صمیمی و باورپذیر از کار در آمده. نویسنده در داستانش با لحنی صمیمی و بیانی موجز، به مسائلی هستیشناسانه پرداخته در واقع و با نگاهی ساده به روایت مسائل پیچیدهای پرداخته که حرف زدن راجع به آنها الفبای خاصی را می طلبد.
فضایی که اِرلند لو از نروژ به دست می دهد. کشوری در آرامش و سکوت است، این سکوت در تمام نقاط داستان مشهود ملموس بوده و تا انتهای داستان نیز بر آن حاکم است یعنی تا آنجا که شخصیت داستان به آمریکا سفر میکند. بعد از رفتن او به نیویورک فضای داستان رنگ و بوی دیگری گرفته و به گونه ای شلوغ و بی بند و بار بجلوه میکند.
داستان شخصیتهای محدودی دارد و نویسنده تنها بنا به ضرورت و در شرایطی که برای خلق موقعیتها و فضاهای داستانیاش نیاز دارد، آنها را وارد داستان کرده و بعد از انجام کارکرد مورد نظر، آنها را به سرعت از قصهی اصلی دور میکند. خلوت بودن فضای داستان بیش از هر چیز به تنهایی قهرمان داستان تاکید دارد. مهمترین شاخصهی “ابر ابله” تنها بودنش است. تا آنجا که به نظر میرسد در جهانی که پیش رویمان قرار دارد، او تنها جنبندهست که وجود دارد. اما ابر ابله برای فرار از تنهایی و انزوایش به اشیاء پناه میبرد و خود را با آنها م شناساند.
ارلند لو به خوبی از اشیاء در داستانش استفاده کرده، از منظر درونمایه با پرداختن به اشیاء، طنزی ساخته دال بر منسوخ شدگی روابط بین انسانها و پناه بردن قهرمانش به اجسام: دوچرخه، فکس، بشقاب پرنده، میخ و چکش و توپ که در این جهان او را از تنهایی نجات میدهند. ابر ابله از تنهایی نمیترسد، بلکه از افکاری که در تنهایی به او هجوم میآورند، گریزان است.در مقابل دیوار می ایستد و با ضربه زدن به توپ خود را تخلیهی فکری میکند یا صبح و ظهر و شب چکش کاری کرده و از این فعالیت یکنواخت، لبریز از شادمانی شده که دیگر فکر و خیالی به سراغش نمیآید. هر چند افکارش به جز مواردی که مربوط به فلسفه شناخت خود یا جهان است، مابقی هیچ یک شهود پیدا نمیکنند و مخاطب چیزی از افکار و عقاید او یا حتی نشانههایی از آنها نمیبیند. تنها انسان رمان، فقط حضور دارد و سعی دارد از حضورش لذت ببرد.
نویسنده از منظری داستانی از اجسام استفادهی زیرکانهای برای روایت قصهی اصلی کرده. به گونهای که دستگاه فکس از ابتدا تا انتهای داستان ابزار نجات دهندهی نویسنده است، برای پیاده کردن ایدههایش در قالب داستان. هر جا که نویسنده خواسته روایتش را از نقطهای به نقطهای دیگر ببرد، دستگاه فکس به کمکش میآید و نوشتهای از طرف کسی ادامهی داستان را شکل میدهد: وارد آپارتمان برادرم می شوم، می بینم کیم یک فکس بسیار طولانی برایم فرستاده است. احتمالن طولش سی متر است و یک مطلب را صد ها بار تکرار کرده است: ترسی نداشته باش.
کیم نوشته که این نقل قول را بر پشت جلد کتابی که پاپ چند سال پیش چاپ کرد، پیدا کرده است. ص۱۱۹… ترسی نداشته باش. نقل قول خوبی است، در این مورد با پاپ موافقم. ولی نه این که بیش از صد بار گفته شود.ص۱۲۰
می بینیم که با این تمهید و به شکلی طنز آمیز پاپ یا مبلغان پاپ را به زیاده گویی متهم می کند.
روایت داستان اول شخص است و قصه ی اصلی روی مرز باریکی بین شرح حال و داستان حرکت می کند و اگر تمهیدات نویسنده اعم از ساختن فضاهای انتزاعی و شخصیت های فرعی که برای پیش برد داستانش استفاده شده به کمکش نمی آمدند ما با یک شرح حال کسالت بار روبرو می شدیم.”من” راوی در بسیاری از نقاط داستان در موقعیت سوم شخص عمل میکند – حتی در شخصیترین و ذهنیترین اتفاقات داستانی مثل لیزا- پا از شخص سوم فراتر نمی گذارد. هر آنچه را که می بیند روایت می کند.به عبارت دیگر مولف مشاهده را به تخیل ترجیح داده است.
ابر ابله ما را به یاد دو شخصیت مهم در تاریخ ادبیات داستانی قرن بیستم می اندازد که هر کدام به شکلی دردناک استعارهای از انسان قرن بیستم بودند. اول “مورسو” قهرمان رمان بیگانه ی کامو و دوم “هولدن کالفیلد” قهرمان رمان ناتور دشت سلینجر.
ابر ابله شکل تکامل یافته و مدرنتری از این انسان هاست. با این تفاوت که نه به اندازهی مورسو نسبت به امورش بیتفاوت و باری به هر جهت است و نه به اندازه ی هولدن کالفیلد عصبی و سرکش. ابر ابله انسان تنهایی است که فقط زنده است و فقط میخواهد زندگی کند. بیهیچ توقع یا انگیزهای، از وضعیتش ناراضی هم نیست، از روزگار شکوه ای ندارد و چیز زیادی از جهانش نمیخواهد.
او با زمان و ماهیت زمان درگیر است. و هرگاه وجودش از افکار فلسفی پر میشود به بازی و ورزش رو میآورد و به گفته خودشش روحش را با آن پاکسازی میکند.
نویسنده به شکلی محافظهکارانه از زبان قهرمانش نسبت به جهان و هستی ابراز نظر میکند. بینی اش نسبت به زمان بر پایهی نظریهی نسبیت انیشتن و نظریات هایدگر است. بعضن نظراتش تکرار همان تفکرات است و در نهایت سنتزی را ارائه نمیکند. از این رو است که رمان هرگز ایدئولوژیک نشده و حکمی صادر نمی کند .و بارها از زبان شخصیتش در برابر موضوعات فلسفی به ناتوانی خود اعتراف میکند.
در تکنیک داستانش نیز به شکلی افلاطونی، عقاید تند و واکنش پذیرش را از زبان کاراکترهای فرعی و کمرنگی که عملن به جز یک اسم حضور دیگری در داستان ندارند، بیان می کند. شخصیت هایی که راوی از آنها با عنوان”پل” یا “کارشناسان”و… یاد میکند. نظراتش را از زبان آنها روایت میکند و سریعن پای خود و قهرمانش را از آنها کنار میکشد. گویی حتی خودش هم به چیزی که میگوید اعتقاد راسخی ندارد:
وقتی میخوانم که کارشناسان (حالا هرکس که هستند)، دربارهی ماهیت زمان با هم اختلاف نظر دارند، بینهایت هیجان زده میشوم. برخی از آنها مایلند که یک بار برای همیشه، نوعی زمان جهان شمول تعریف شود که بتواند نقش متغیر را ایفا کند. در حالی که به نظر دیگران، باید زمان را به صورت مفهومی تهی و خالی تعریف کرد. به عنوان چیزی که وجود ندارد، باز هم میتوانیم ساعت مچی داشته باشیم و همچنان میتوانیم تغییر لحظه، ساعت و سال را اندازهگیری کنیم، ولی این ایده که زمان چیزی است که همین طوری وجود دارد، بی فایده است…ص۱۰۲
…پل دارد جسورتر میشود. میگوید در عالم همه چیز نقطهی آغاز مشخصی داشته، و پایانی هم خواهد داشت. پل میگوید، یک روز، همهی چیزهایی که میشناسیم، ناپدید میشود. این حرفی است که او میزند…ص۱۰
اتاق اتفاق
اتاقِ اتفاق روایت یکی از بلندپایهترین مقامات سیاسی دولت دونالد ترامپ، جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، از 453 روز خدمتش در کاخ سفید است. روایتی از پشتپردۀ محرمانهترین تصمیمات سیاسی دولت آمریـکا که هنـوز اسناد بسـیاری از ایـن تصمیمات از شـکل «طبقهبندیشده» خارج نشدهاند. بولتون در این کتاب میکوشد با آوردن شواهد و دادههای فراوان تصویری واقعی از ناکارآمدی دونالد ترامپ، به عنوان شخص اول دولت ایالات متحد، ترسیم کند. آنچه خواندن این کتاب را برای هر خوانندهای جذابتر میکند، تجربۀ شخصی افراد از هر یک از اتفاقات سرنوشتساز درجشده در این کتاب است که حالا روی پنهانش را در کتاب جان بولتون میبیند. ایران یکی از سرفصلهای مهم اتاقِ اتفاق را تشکیل میدهد و خواندن جزئیات اتفاقات رخداده در کشاکش میان ایـران و آمریـکا در طـول یـک سـال و نیـم به روایـت یـکی از مهـمتریـن تصمیـمگیـرندگان سیاسـتهای آمریــکا در قبـال ایران، بـرای هر خوانندۀ ایرانی میتواند مایۀ شگفتی باشد..
ادبیات پاسترناک و ژیواگو علیه استبداد
از گورب خبری نیست
ادواردو مندوسا گاريگا
ترجمه: مجتبي ويسي
جایزه سروانتس که بالاترین و مهمترین جایزه ادبی زبان اسپانیولی و همتای نوبل ادبیات است، به ارزش ۱۲۵ هزار یورو در سال 2016 به ادواردو مندوسا گاریگا اهدا شد.
از گورب خبري نيست رماني است علمي ـ تخيلي، اما نويسنده از رهگذر اين ژانر و با رويكردي طنز به مسائلي عيني و واقعي، از جمله رفتارها و مناسبات اجتماعي، زيست و ذهنيت بشري و نيز مباحث تاريخي ميپردازد. به تعبيري، مندوسا به مدد داستاني فانتزي مسائلي هستيشناسانه مطرح ميكند و با خلق يك جهان احتمالي، امكان مقايسه آن با جهان واقعي ما را فراهم ميآورد.
استالین جوان (۲جلدی)
نام نویسنده : سایمن سیبیگ مانتیفوری
نام مترجم : بیژن اشتری
كتاب استالين جوان داستان زندگي يكي از بزرگترن ديكتاتورهاي تاريخ جهان است !ديكتاتوري كه ميليون ها نفر را به كام مرگ كشاند و با ظاهري عوام فريبانه و شعارهايي تو خالي ملتش را به سقوطي درناك گرفتار كرد!
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: این کتاب را به جوانان که علاقهمند به مسائل سیاسی و ایدئولوژیک هستند، توصیه میکنم زیرا با خواندن این کتاب با زندگی استالین و حوادثی که در روسیه رخ داده آشنا میشوند.
کتابهای «استالین جوان: از تولد تا انقلاب اکتبر» و «استالین؛ دربار تزار سرخ» بهصورت یک دوره در ایران ترجمه شده و به چاپ رسیده است. این کتابها توسط «سایمن سیبیگ مانتیفوری»، مورخ انگلیسی، نگاشته شدهاند. مانتیفوری، ابتدا کتاب «استالین، دربار تزار سرخ» را نوشت و در سال ۲۰۰۳ در انگلستان به چاپ رساند. کتاب او بسیار تحسین شد و جایزه بهترین کتاب تاریخی انگلستان در سال ۲۰۰۴ را از آن خود کرد. استقبال گسترده از این کتاب، نویسنده را به فکر انداخت تا اثر خود را تکمیل کند. سپس کتاب «استالین جوان: از تولد تا انقلاب اکتبر » را نوشت که بهخاطرش از سوی لسآنجلس تایمز برنده جایزه بهترین بیوگرافی شد. این کتاب درباره زندگی استالین و زوایای پنهان جوانیاش تا وقوع انقلاب و رسیدن به قدرت است.
در مقدمهای که نویسنده بر اثر خود نوشته آمده است: «البته این نخستین کتابی نیست که در مورد دوران جوانی این دیکتاتور سده گذشته نوشته شده و فروتنانه اثر خود را در سطوح پایینتری از اهمیت، نسبت به کتابهای «استالین شکنندهی ملتها» به قلم «رابرت کانکوئست» و «استالین: یک زندگی نامه» با نویسندگی «رابرت سرویس» میداند. ولی آنچه این کتاب را بسیار ارزشمند میکند، استفاده از اسناد و خاطرات افراد حاضر در جریان حوادث زندگی استالین است که به تازگی از قید محرمانه بودن آزاد شدهاند، و طبعاً در کتابهای پیشین از آنها استفاده نشده بود. همین موضوع، این کتابها را متمایز ازآثار پیشینِ نوشته شده بر این موضوع خاص مینماید و در بسیاری موارد با توجه به اسناد، قول پذیرفتهشده در موضوعات گوناگون، از سوی مورخان را به چالش میکشد.»
استبداد شرقی؛ بررسی تطبیقی قدرت تام
در سدههای شانزدهم و هفدهم که به دنبال انقلاب تجاری و صنعتی، قدرت و بازرگانی اروپا به دورترین نقاط جهان گسترش یافت، شماری از مسافران و پژوهشگران غربی، به کشف اندیشهای نائل شدند که با اکتشافهای جغرافیایی بزرگ این دوره قابل مقایسه است. آنها با تأمل در تمدنهای خاور نزدیک و هندوچین، در همة آنها ترکیبی از ویژگیهای نهادی مهم یافتند که نه در یونان و رم باستان پیدا میشد و نه در اروپای سدههای میانه و نوین. اقتصاددانان کلاسیک با سخن گفتن از نوعی جامعة «شرقی» یا «آسیایی» سرانجام مفهومی برای این کشف پیدا کردند. آشکارترین جوهرة مشترک این جوامع شرقی، قدرت استبدادی اقتدار سیاسی آنها بود. بیگمان، حکومتهای بیدادگر در اروپا نیز پیدا شدند؛ در واقع پیدایش سامان سرمایهدارانه در اروپا با ظهور دولتهای مطلقه همراه بود، اما ناظران انتقادی، حکومت مطلقة شرقی را فراگیرتر و سرکوبگرتر از نمونههای غربیشان یافتند. به نظر آنها، استبداد «آسیایی» شدیدترین صورت قدرت تام را باز مینمود.
افسانه اولن شپیگل
شارل دوکوستر
ترجمه ی سیف الله گلکار
رمان تاریخی «افسانه اولن اشپیگل»، یادی از گشته شدگان دادگاه های تفتیش عقاید امپراطوری فلاندر
زندگی اولن اشپیگل، یک زندگی عادی و معمولی نبود. مرگ و دفن وی نیز عادی نبوده است، زیرا که وی را ایستاده دفن کردند. قضیه از این قرار بوده است، که هنگامیکه اولن اشپیگل وفات یافت، و مردم میخواستند وی را دفن کنند، تابوت وی را طبق سنت مسیحیان روی طنابی قرار دادند تا آن را به درون قبر بگذارند. در این هنگام طناب در قسمتی که پاهای تیل قرار داشته پاره شده و تابوت به درون قبر افتاد. طوری که انگار تابوت و میت درون آن روی پا ایستاده بودند. در این هنگام مردم گفتند، بگذارید همینطور بماند. او در تمام زندگیاش یک انسان عادی و معمولی نبود. مرگ و دفنش نیز باید غیر عادی باشد. بدین ترتیب وی را ایستاده دفن کردند. دوستان و اطرافیانش روی سنگ قبرش چنین نوشتند: این سنگ را از روی این قبر برندارید. اینجا اولن اشپیگل آرمیده است...الموت (حسن صباح؛ پیر کوهستان)
ولادیمیر بارتول در این اثر خوانندگانش را به ایران قرن یازدهم می برد. زمانی که فرقه بنیادگرای اسماعیلیان به رهبری حسن صباح بر امپراتوری قدرتمند ترک ها پیروز می شود. از مردان شجاع و فدایی حکایت می کند، از زنان جادویی و زیبا روی و از مردان جوانی که حسن صباح آن ها را به باغ های بهشتی خود می برد و آنان را به اطاعت کورکورانه وادار می کرد.
حسن ابن صباح رهبر یک فرقۀ مذهبی که «اسماعیلیه» نام دارد از قلعۀ خود در « الموت » که غیر قابل تصرف در کوه های شمالی ایران واقع شده است؛ جنگ مقدسی را در برابر ترکان رهبری می کند.
ولادیمیر بارتول با نگارش کتاب « الموت» نه تنها رمانی تاریخی و هیجان انگیز را به رشتۀ تحریر درآورده است ، بلکه نوعی تشکیلات دیکتاتوری متعلق به گذشته ای دور را به گونه ای آموزنده توصیف نموده و آن را با مهارت استادانه ای در برابر چشمان خوانندگانش به نمایش گذاشته است.