خانه ی خاموش
خانواده ایدئال
زندگی کوتاه کاترین منسفیلد مملو از ناکامی، سرخوردگی و درد و رنج بیماری بود، اما او وجود خود را یکسره وقف داستاننویسی کرد. داستانهای او بازتاب حالوهوای امپرسیونیستی زمانهاش هستند. او در این داستانها فضا را با رنگهایی لطیف بر کاغذ ترسیم میکند، آنگاه احساس را چون قطرههای رنگ بر آن میپاشد و به این ترتیب داستانی میآفریند که با ظرافت تمام از دل روزرمرگیها بیرون کشیده شده، داستانی از بهشتی گمشده به نام «زندگی». کاترین منسفیلد بزرگترین نمایندهی داستان کوتاه است که انگلستان تاکنون به جهان عرضه داشته… اگر او تنها ده سال بیشتر زنده میماند، نامش در تاریخ ادبیات در کنار جورج الیوت و شارلوت برونته قرار میگرفت. – نیویورک تایمز بوک ریویو –
داریوش در سایهی اسکندر
پیر بریان
مترجم: ناهید فروغان
پیِر بریان (به فرانسوی: Pierre Briant) ایرانشناس و هخامنشی شناس اهل فرانسه است که در ۳۰ سپتامبر ۱۹۴۰ در شهر آنژه زاده شد و در دانشگاه پوآتیه (۱۹۶۰–۱۹۶۵) به تحصیل رشتهٔ تاریخ پرداخت. وی پژوهشگر و استاد تاریخ و تمدن جهان هخامنشی و تاریخ دورهٔ اسکندر مقدونی در کلژ دو فرانس است. او بنیانگذار وبگاه پژوهشی achemenet.com و همچنین دارای مدرک افتخاری از دانشگاه شیکاگو است. پژوهشهای بریان عمدتاً بر روی هخامنشیان، اسکندر و عصر هلنیستی متمرکز است.
مهمترین کتاب او، "تاریخ امپراتوری هخامنشیان; از کوروش تا اسکندر" که در واقع جلد دهم از مجموعه ای به نام "تاریخ هخامنشیان" دانشگاه خرونینگنهلند است. این کتاب در ایران به دست سه نفر به فارسی ترجمه شده است. نخست مهدی سمسار، سپس ناهید فروغان و پس از آن دو، مرتضی ثاقب فر که در قالب مجموعه تاریخ هخامنشیان دانشگاه خرونینگن انتشارات توس آنرا ترجمه کرد.
فقدان منابع برای سده پایان حکومت هخامنشی، مشکل اصلی برای تاریخنگاری زندگانی و حکمرانی داریوش سوم است. هیچ متن یا بنای تاریخی پادشاهی در دسترس نیست و تنها دانش ما برگرفته از تاریخنگاران یونانی است که دوره زندگی اش را در مقایسه با دوران آغازین عالی اسکندر مقدونی شرح دادهاند. تعداد محدودی اسناد در بابل شامل فهرست شاه اوروک یافت شده است؛ دفتر گزارش نجومی که تاریخ جنگ گوگاملا و تاریخ ورود اسکندر به بابل را ثبت کرده است؛ و برخی گزارشهای جمعآوری شده توسط آبراهام ساش (به انگلیسی: Abraham Sachs) که در آن نام شخصی داریوش، در جای دیگر ذکر نشده است، در دو رونوشت کمی متفاوت داده شده است. منبع اصلی شفاهی، که سدههای بعد از دوران داریوش به صورت کتبی درآمدهاند، گزارش همراهان اسکندر و مشتقات آنها است: تاریخ عمومی دیدوروس سیکولوس (قرن یک میلادی). آناباسیس آریان (قرن دوم میلادی) و در زبان لاتین، کورتیس روفوس (احتمالاً قرن اول میلادی) هر دو به طور کلی از گزارشهای خیالی معاصرینشان که توسط کلیتارخوس، «اسکندر» نوشته پلوتارخ و برخی منابع در مورالیا (سال سدم میلادی) و تاریخ جهان تروگ پمپهای که به صورت مختصر توسط ژوستین در قرن سوم میلادی نقل شده است. تنها بنای یادبود تاریخی مفید، موزائیک اسکندر مقدونی در پمپئی است.
داستان دوست من کنولپ
نويسنده:هرمان هسه
مترجم:سروش حبیبی
هرمان هسه ، ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی-سوییسی است که در سال ۱۹۴۶ موفق به دریافت نوبل ادبیات شد. «پیتر کامنسیند»، «زیر چرخ»، «دمیان»، «گرترود»، «گرگ بیابان»، «سفر به شرق» و «بازی مهره شیشهای» برخی از آثار اوست.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «کنولپ، قهرمان این داستان، رندی آزاده است و قلندری صحراگرد. در زندگی موفقیتی نصیبش نشده و در پایان عمر دستش از هر بضاعتی خالی است. «گمراهی» است که در دستگاه بیرنگ اما به قید قاعده درآمدهی کارگران و زحمتکشان وصلهی ناهمرنگی است و در نظام عبوس زندگی پرتلاش و حساب سوداگران جایی ندارد، اما در پشت نقاب شادی و بازیگوشی این صحراگرد خیالپرداز، که با روح ساده و کودکانهی خود همهجا برای مردم زحمتکش و سر به راه شهرها و دهات شادی و شادابی و برای کودکان و دختران بازی و بذله ارمغان دارد، مرد دیگری نهفته است که تنها و بیخانمان است و به ولگردی و بیآرامی محکوم.»
دانش خطرناک (شرق شناسی و مصائب آن)
نویسنده در این کتاب نسبتاً مفصل مبانی نظری و تاریخچهی علمی به نام اورینتالیسم یا شرقشناسی را بهدقت بررسی کرده و، هرچند معتقد است که ابداً نمیتوان «گاهشماریِ واحدی در چارچوبی واضح و معین به دست داد»، بر این نظر است که شرقشناسی، به معنای دقیق کلمه، از قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی به دست کسانی چون گیّوم پوستل، یاکو گولیوس و ادوارد پوکاک پدید آمده است. شرقشناسی در ایران با کتاب مشهور ادوارد سعید مطرح شد و تصویری که اروین از شرقشناسی به دست میدهد تا حد زیادی نقطهی مقابل دیدگاه سعید در کتاب «شرقشناسی» است. کتاب «دانش خطرناک» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و برخلاف کتاب ادوارد سعید که نگاه ایدئولوژیک به شرقشناسی دارد سعی کرده تا با نگاهی بیطرف و فارغ از ایدئولوژی به شرقشناسی بپردازد.
اروین تاریخ معاصر را در دانشگاه آکسفورد خواند. او تحصیلات تکمیلیاش را در دانشگاه مطالعات مشرقزمین و افریقا (SOAS) تحت نظارت برنارد لوئیس گذراند و در طول تحصیل به اسلام گروید. در سال ۱۹۷۲ استاد تاریخ قرون وسطی در دانشگاه سنت اندروز شد اما پنجسال بعد، در سال ۱۹۷۷ زندگی آکادمیک را رها کرد تا داستاننوسی را ادامه بدهد، البته او همچنان بهطور پارهوقت در دانشگاههای آکسفورد و کمبریج تدریس میکند.
در زمانهی پنج شاه
مترجم: مانی صالحی علامه
سرلشکر حسن اَرفَع (۱۲۷۳–۱۳۶۵ خورشیدی) رئیس ستاد ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۶ میلادی و از همکاران کودتای ۲۸ مرداد بود. وی برای نژاد آریایی ارزش زیادی قائل بود و به آموزههای فاشیسم و نازیسم گرایش داشت.
حسن ارفع فرزند میرزا رضاخان ارفعالدوله دانش بود. چهار ساله که بود پدرش با تقدیم پیشکشی قابل ملاحظهای از مظفرالدین شاه برای او لقبارفعالسلطان گرفت.
حسن ارفع تحصیلات خود را به اقتضای شغل پدرش که غالباً مقام سفارت داشت، در استانبول و پاریس انجام داد. از دانشکده نظامی سنسیر و سمور فرانسه دانشآموخته شد. او و برادرش «ابراهیم ارفع»، هر دو از نظامیان عالیرتبه ارتش ایران بودند.
حسن ارفع، به عنوان یک افسر ایرانی سالها در نواحی مرزی با مسائل کردها درگیر بوده و کتابی به نام «کردها» در این باره نوشتهاست.
وی در ۱۳۲۳ درجه سرلشکری گرفت و به فرمانداری نظامی راهآهن و راه شوسه برگزیده شد. زمانی نیز وابسته نظامی ایران در انگلیس بود. در ۱۳۲۳ به ریاست ستاد ارتش انتخاب شد و نزدیک یک سال و چند ماه در این سمت قرار داشت.
توقیف سرلشکر ارفع
برخی کوششهای مفید به تفکرات مفید هیتلری همچنان در ارتش ایران حاکم است که متأسفانه با آن مقابله میشود- نظیر بازداشت سرلشکرارفع- اما نه آنچنان که این مقابله به قربانی شدن ژنرالهای ارتش بینجامد. دوران کوتاهی دست آنها از ارتش کوتاه میشود و سپس به خدمت فراخوانده میشوند. مانند سرهنگ منوچهری (آریانا) که بعدها ارتشبد و رئیس ستاد ارتش شد یا سرلشکر ارفع.
در ارتش سرلشکر ارفع رئیس ستاد ارتش به تعقیب افسران آزادیخواه آغاز نمود. حزب نهضت ملی که بدست سرلشکرارفع و رهبری مستقیم سرهنگ منوچهری (سپهبد آریانای بعدی) در ارتش تشکیل گردید دامی بود برای افسران جوان که هر کس از عضویت آن سر میپیچید در معرض تعقیب و در لیست تبعیدیهای جنوب قرار میگرفت.
روز ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۵ خبر زیر از طرف رادیو تهران منتشر گردید: نظر به سوء ظنی که نسبت به عملیات سرلشکر ارفع رئیس سابق ستاد ارتش و اقدامات وی علیه حکومت مشروطه موجود بود به امر رئیس محترم دولت مقارن نیمه شب گذشته نامبرده بازداشت و در دژبانی زندانی گردید.
ارفع در ۱۳۶۵ در اروپا درگذشت.
در ستایش بی سوادی
موضوع كتاب حاضر نقد و بررسی پدیدههای اجتماعی و فرهنگی و تحولات ناشی از آنها در عرصه جهانی است. این مجموعه دربرگیرنده چهار مقاله در زمینه نقد اجتماعی و سیاسی با زبانی ادبی و گزیدهگویی است. نگارنده كه نویسنده، شاعر و روزنامهنگار آلمانی است، این مختصر را در دهه نود نگاشته است. مسائلی جهانی همچون پدیده كهن و رو به افزایش مهاجرت، جنگهای خانگی، مسئله اقتصاد و تجمل و نیز افول كتاب از پی رونق بیش از پیش رسانههای نوین تصویری مباحث این چهار مقاله است. در هر چهار جستار، نویسنده با دیدی تاریخی به هریك از پدیدههای مورد بحث نظر میافكند و جنبههای گوناگون هر پدیده را مورد واكاوی قرار میدهد.
در کشاکش دین و دولت (شومیز)
کتاب «در کشاکش دین و دولت» با گزارشی فشرده از دوران سی ساله پس از رحلت پیغمبر اکرم در سال ۱۱ هجری تا صلح امام حسن(ع) و معاویه در سال ۴۱ هجری آغاز میشود و در پی آن، موحد چنان که خود گفته است میکوشد «با دقت در مضمون روایتهای مورخان و تعمق در زیر و بم آنها، تصویری بالنسبه معقول و قابل اعتماد آن دوران» (۱۳) به دست دهد.»
بر این پایه او دو نگاه را از دو منظر به این دوران سیساله به مخاطب ارائه میدهد. یکی نگاهی که عمده تمرکزش بر مقوله شکلگیری و تاسیس حکومت اسلامی و مقوله خلافت است و دیگری نگاهی که بر نزاعهای برآمده از شکلگیری این حکومت ناشی شده تمرکز دارد. به عنوان نمونه در بخش «نگاه اول» از فصل اول کتاب، محمدعلی موحد به مقولاتی مانند «تصویری از حکومت در صدر اسلام»، نسبت ساخت حکومت خلیفهای با ساخت پادشاهی، ابعاد مقوله بیعت و… پرداخته است و در بخش «نگاه دوم» مقولاتی مانند «نزاع در میان قریشیان»، «نخستین ترور سیاسی در اسلام»، «چگونه مسلمانان بر خلیفه شوریدند؟»، «نزاع خانگی و ماجرای جنگ شتر» و… میپردازد.
دوران سیسالهای که موحد در فصل اول کتاب بر آن تمرکز کرده، آبستن وقایع شگرفی بوده است که سرنوشت حکومت زیر پرچم اسلام را رقم زد. در آن سی سال، ماجراهایی سهمگین و خونآلود اتفاق افتاد.
در کشاکش دین و دولت (گالینگور)
کتاب «در کشاکش دین و دولت» با گزارشی فشرده از دوران سی ساله پس از رحلت پیغمبر اکرم در سال ۱۱ هجری تا صلح امام حسن(ع) و معاویه در سال ۴۱ هجری آغاز میشود و در پی آن، موحد چنان که خود گفته است میکوشد «با دقت در مضمون روایتهای مورخان و تعمق در زیر و بم آنها، تصویری بالنسبه معقول و قابل اعتماد آن دوران» (۱۳) به دست دهد.»
بر این پایه او دو نگاه را از دو منظر به این دوران سیساله به مخاطب ارائه میدهد. یکی نگاهی که عمده تمرکزش بر مقوله شکلگیری و تاسیس حکومت اسلامی و مقوله خلافت است و دیگری نگاهی که بر نزاعهای برآمده از شکلگیری این حکومت ناشی شده تمرکز دارد. به عنوان نمونه در بخش «نگاه اول» از فصل اول کتاب، محمدعلی موحد به مقولاتی مانند «تصویری از حکومت در صدر اسلام»، نسبت ساخت حکومت خلیفهای با ساخت پادشاهی، ابعاد مقوله بیعت و… پرداخته است و در بخش «نگاه دوم» مقولاتی مانند «نزاع در میان قریشیان»، «نخستین ترور سیاسی در اسلام»، «چگونه مسلمانان بر خلیفه شوریدند؟»، «نزاع خانگی و ماجرای جنگ شتر» و… میپردازد.
دوران سیسالهای که موحد در فصل اول کتاب بر آن تمرکز کرده، آبستن وقایع شگرفی بوده است که سرنوشت حکومت زیر پرچم اسلام را رقم زد. در آن سی سال، ماجراهایی سهمگین و خونآلود اتفاق افتاد.
دنیا مسطح است
دوازده صندلی
«ایلف و پتروف» را در تاریخ ادبیات روسیه باید یک نویسنده به شمار آورد، زیرا آنها شهرت ادبی خود را مدیون آثاری هستند که دونفری و با همین امضا نوشتهاند.
پس از گذشت نود سال از انتشار دوازده صندلی در شوروی، این کتاب هنوز از پرخوانندهترین آثار طنز ادبیات روسیه است و قهرمان اصلی این رمان، آستاپ بِندِر، نیز از محبوبترین قهرمانان ادبی روسیه است. مجسمهی او در بسیاری از شهرهای این کشور خودنمایی میکند و تکیهکلامهایش به ضربالمثل بدل شدهاند. در کوچه و خیابان عباراتی از قبیل «به قول بندر…» و «اگر بندر اینجا بود…» فراوان به گوش میرسد.
دوازده صندلی (۱۹۲۸) با واکنش سرد مقامات شوروی روبهرو شد، هرچند برخی از چهرههای سرشناس مانند مایاکوفسکی، آن را ستودند. این رمان در قالبی طنزآمیز، تصویری از اتحاد جماهیر شوروی در سالهای نخستین شکلگیریاش ارائه میدهد و کاغذبازیهای بیمعنا و زیانآور، شعارها و تبلیغات خشکاندیشانه و ابلهانه و در یک کلام سترونی اندیشه در این دوران را به باد انتقاد میگیرد.
دوست بازیافته
در گرماگرم زمانه پرآشوب و رويدادهاي سرنوشتسازي كه به استقرار نظام هيتلري در آلمان انجاميد دو نوجوان هم مدرسهاي زندگي به ظاهر آرام و بيدغدغهاي را ميگذراندند از اين دو يكي يهودي و ديگري از يك خاندان برجستهاي اشرافي است. آشنايي و دوستي ساده دو همشاگردي دوام چنداني نمييابد و كشمكشهايي سياسي و اجتماعي آن دو را كمكم از هم جدا ميكند. سرنوشت يكي تبعيد و گريز و مهاجرت ناخواسته است در حالي كه همه چيز ميتواند به ترقي و شهرت ديگري منتهي شود. اما رويداد دردناك و تكاندهندهاي در آخرين سطرهاي كتاب همه آنچه را كه خواننده حدس ميزند نقش بر آب ميكند.
دوستش داشتم
نام نویسنده : آنا گاوالدا
نام مترجم : ناهید فروغان
دست در دست هم پاریس را زیر پا گذاشتیم.
از تروکادرو تا جزیره سیته در امتداد رود سن رفتیم.
عصر فوق العاده ای بود.هوا گرم بود و نور ملایم.
خورشید خیال غروب کردن نداشت.
مثل دو توریست بودیم:بی خیال،شگفت زده.
کت ها روی شانه و انگشت ها گره خورده در یکدیگر.
شهرم را دوباره کشف می کردم.همه چیز رنگی از خیال داشت.
نه این زندگی زندگی واقعی بود و نه آن جا پاریس واقعی.تازه فهمیده بودم خوشبخت که باشی زندگی چه حال و هوایی دارد...