به امید دیدار در آن دنیا
این رمان در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و در زمان انتشارش بیشتر جوایز ادبی فرانسه از جمله جایزه معتبر گنکور را از آن خود کرد. پییر لومتر را بیشتر به سبب رمانهای پلیسیاش میشناسند. اما به امید دیدار در آن دنیا یکسر با آثار پیشین او متفاوت است. قهرمانان لومتر در این کتاب سربازان فرانسوی زخمخورده از جنگ جهانی اولند، سربازانی که سرنوشتشان در فرانسه پس از جنگ بهمراتب سیاهتر از روزهای وحشتناک جنگ است.
پارهای از کتاب:«زنها دنبال پسر یا شوهرشان میگشتند. دستها را دراز کرده و عکسهای آنها را پیش آورده بودند. اما مگر آسان بود؟ سوزنی در انبار کاه. پدرها، البته اگر پدری بین جمعیت بود، عقب میایستادند. همیشه زنها بودند که تلاش میکردند، میپرسیدند و به مبارزهی خاموش خود ادامه میدادند. هر روز صبح با تهماندهای از امید بیدار میشدند تا آن را هم در طول روز از دست بدهند. مردها از مدتها پیش دیگر به این حرفها اعتقادی نداشتند. سربازها به پرسشها پاسخهایی مبهم میدادند و سر میجنباندند. همهی عکسها مثل هم بود.»
بودنبروکها (زوال یک خاندان)
توماس مان
ترجمه: علیاصغر حداد
بودنبروکها اولین رمان توماس مان است که در ۱۹۰۱ منتشر شد. او نوشتن این رمان را در ۲۲ سالگی آغاز کرد و در ۲۶ سالگی به پایان رساند.
بودنبروکها دربارهی زوال و فروپاشی خانوادهی ثروتمند بودنبروک است که در شهر لوبک، شهری که مان در آن زاده شده بود، به تجارت مشغولند. داستان وقایع چهار نسل این خانواده را دربرمیگیرد و شخصیتهای آن مابهازای بیرونی دارند. درونمایهی رمان بودنبروکها افول و زوال فرهنگی آلمان در آستانهی گذار از قرن نوزدهم به قرن بیستم است و نویسنده در آن جامعهی بورژوای آلمان قرن نوزدهم را در طول چندین دهه تصویر میکند. سبک جزئینگر مان در این رمان، که برایش جایزهی ادبیات نوبل ۱۹۲۹ را به ارمغان آورد، بهخوبی مشهود است.
بیروت ۷۵
غاده السمان را در ایران بیشتر با اشعارش میشناسند، اما رمانها و داستانهای کوتاهش در جهان عرب شهرت بیشتری دارند. بیروت ۷۵ نخستین رمان او و از آثار برجسته ادبیات عرب است، تصویری از بیروت در آستانه جنگ داخلی. این رمان چند سال پیش از شروع جنگ داخلی منتشر شد و بعضی منتقدان آن را بهنوعی پیشگویی این رویداد دانستهاند.
بیگانه
این رمان به ظاهر ساده است. و این را کامو به شدت احساس کرده است: یک «اضطراب» در تمام طول کتاب وجود دارد، حتی در لحظاتی که احساس می شود همه چیز دارد راحت می گذرد، خواننده کنجکاو می شود و وادار می شود در مورد تردیدهایش از خود سؤال کند.انگار نویسنده خواسته است به او یادآوری کند که در این جا چیزی رازآمیز وجود دارد که باید کشف شود.
پرسش های بنیادین
ما انسانها وجود داریم بیآنکه این بودن نتیجهی تصمیم خودمان باشد -چشم باز کردیم و دیدیم که در این جهانیم. و همیشه نیز با این پرسشهای بنیادین مواجه بودهایم که ما کیستیم و این جهان چیست. عقل بسیار به یاریمان آمده اما گرههای ناگشوده همچنان بسیارند. آنگاه که عقل و حواس درمیمانند، ایمان راهگشا به نظر میآید، اما ایمان از جنس شناخت نیست. براین مگی گرچه با جسارت این ادعا را مطرح میکند که ما راهی برای شناخت سرشت خویش نداریم، اما با بیانی شیوا و کلامی گیرا ترغیبمان میکند از آن چیزهایی که میتوانیم بشناسیم نقشهای ترسیم کنیم تا به حد و مرز چیزهایی پی ببریم که برایمانمعنا دارند؛ چرا که یک دنیا تفاوت است میان گمشدن در روشنایی روز و گمشدن در تاریکی. او در این کتاب از آموزگاران فلسفی خود -لاک، هیوم، کانت و دیگران- یاد میکند و سابقهی این نوع نگاه را در اندیشهی این فیلسوفان پی میگیرد.
تعویذ
روبرتو بولانیو (به اسپانیایی: Roberto Bolaño) نویسنده و شاعر شیلیایی و از پیشگامان موج نوی داستاننویسی آمریکای جنوبی بود. وی در سال 1953 در شیلی متولد شد و در سال 2003 در سن پنجاه سالگی از دنیا رفت.
و تا از مضامین کلیدی بولانیو حضور پررنگ دارند؛ یکی شخصیتهای شاعر و نویسنده که تقریباً در تمام کتابهای او یا شخصیت اصلیاند یا یکی از شخصیتهای فرعی مهم. داستانهای بولانیو به نوعی حکایتهایی از درون ادبیاتند؛ ماجراهایی حول زندگی نویسندگان و دربارهٔ سروکلهزدن آنها با نوشتن؛ کسانی که زندگیشان را وقف نوشتن میکنند، در اغلب موارد شکست میخورند و در حد نویسندگان و شاعران گمنام و درجه دو میمانند. دوم گم شدن ناگهانی شخصیتها و فقدان وابستگی آنان به محل استقرارشان است. این نویسندگان و شاعران آسو پاس همگی در حال سفر و تغییر مکان هستند، دقیقاً به این دلیل که به محل اقامتشان هیچ نوع وابستگیای ندارند. شخصیتهای او مدام در حال غیب شدن و پنهان شدن از زندگی دوستان خود هستند و بخش قابل توجهی از تنشی که در داستانها اتفاق میافتد محصول همین گم و پیداشدن ناگهانی شخصیتهاست.
روبرتو بولانیو نماد دومین پوستاندازی مهم ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم است؛ تحولی بنیادین در ادبیات این قاره که اواخر قرن بیستم رخ داد و هنوز جوانتر از آن است که تبعاتش را دریابیم. سایه آن نسل از غولهایی که در نیمه دوم قرن بیستم ادبیات آمریکای لاتین و چه بسا ادبیات جهان را تسخیر کردند (میگل آنخل آستوریاس، بورخس، مارکز، یوسا، فوئنتس، کارپنتیه، کورتاسارو …) بر سر نسلهای بعد بسیار سنگین بود.
تمدن و ملالت های آن
نام نویسنده : زیگموند فروید
نام مترجم : محمد مبشری
فروید در این کتاب با رویکردی روان کاوانه ، فرهنگ و تمدن و منشأ های آن و چگونگی پدید آمدن آن را مورد بررسی قرار می دهد.از دیدگاه وی ، نیروهایی در پس نیازهای ما وجود دارند که ما را به سوی ارضای آن ها سوق می دهند. این نیروها ، سایق نام دارند. سایق ها صرفا ً رفع نیاز های فردی را هدف قرار می دهند. از آن جا که انسان موجودی اجتماعی است و برای ارضای نیازهای فردی اش ، احتیاج به جمع دارد، ناچار است برخی از سایق هایش را محدود و سرکوب کند. این تعارض ها موجب بروز کشمکش هایی می شود که ملالت ها و ناخوشایندی های فرهنگ را می آفریند.فروید در این کتاب ، مسائلی مثل جاودانگی و فنا، سعادت ، روابط انسانی – اجتماعی ، عشق و پرخاش را که تحت کنترل فرهنگ و تمدن درآمده اند ، مورد بررسی روان کاوانه قرار می دهد.
اساس و هدف فعالیت ما آدمیان ارضای سایق هایی است که به طور طبیعی در نهادمان وجود دارند و در اصل فردی اند. در عین حال ما ذاتا موجوداتی اجتماعی نیز هستیم زیرا برای ارضای سایق های فردی به جمع نیازمندیم و از این رو ناچاریم به منظور ماندن در جمع، سایقهای خود را محدود و مهار کنیم. کشمش میان این دو گرایش متعارض موجب آن وضعی می شود که این اثر بیان کننده آن است، یعنی ملالت یا ناخشنودی در تمدن.
فروید می گوید که هدف زندگی بشر " اصل لذت " است و این اصل از ابتدا برفعالیت های روانی مان حاکم است . وی در ادامه می گوید که این باشرایطی که زندگی و تمدن برای ما فراهم می آورد درتضاد است. ازاین رو تمدن و زندگی بشری مانعی برای رسیدن به حداکثر لذت جویی است .
وی دراین اثر به بررسی روابط تمدن و آزادی ، تمدن وعشق و تمدن خشونت می پردازد که درنهایت به این سوال می رسیم که آیا تمدن و تکامل فرهنگی بشر می تواند براختلالاتی که در زندگی اجتماعی وی رخ می دهد پیروز گردد؟
توپ های ماه اوت؛ روایت نخستین ماه جنگ جهانی اول
توپهای ماه اوت دربارهی اولین ماه جنگ جهانی اول است که در اوت ۱۹۱۴ آغاز شد و چهار سال ادامه یافت. تاکمن در این کتاب جزئیاتِ دقیق و رویدادها و تصمیمهایی را شرح داده است که به جنگ انجامیدند. او همچنین در سرگذشت و اندیشهی مردانی که جنگ را رقم زدند تأمل کرده و آنچه را در کابینهها و ستادها و جبههها میگذشت روایت کرده است. باربارا تاکمن در ۱۹۶۳ برای توپهای ماه اوت جایزهی پولیتزر گرفت. این کتاب حتی با استقبال کسانی مواجه شد که علاقهی چندانی به خواندن تاریخ نداشتند. جان اف. کندی، رئیسجمهور پیشین امریکا، به همکارانش پیشنهاد میکرد توپهای ماه اوت را بخوانند.
چشم انتظار در خاک رفتگان
چشمِ انتظارِ درخاکرفتگان داستان اعتصاب عمومی عظیمی است علیه دیکتاتور گواتمالا و شرکت امریکایی موز. شخصیت مرکزی رمان مبارزی انقلابی است که میکوشد مردم را به قیام و اعتصاب فرا خواند. اگر این اعتصاب پیروز شود، سرخپوستان مظلوم و درخاکرفته تسلی مییابند و میتوانند چشمان بازماندهشان را ببندند، زیرا بنا بر افسانهای مایایی، چشمان آنها در گور به انتظار تحقق عدالت بازمانده است.
چشم انتظار در خاکرفتگان، داستانی است در شرح یک خیزش مردمی، داستانی مبتنی بر نظریهای سیاسی، رمانی اجتماعی که شگردهای سوررئالیستی نویسنده گاه آن را مبهم و حتی اندکی ملالآور میکند. رنگها، حرکتها، اسم صوتها، ریتمها و آفرینشهای کلامی محض به پیدایش نوعی فرهنگ لغت خاص آستوریاس میانجامد که گواهی است بر تسلط کامل او به زبان و منابعش.
چهره های مهر
دیوید بیوار
مترجم: عسکر بهرامی
کتاب «چهرههای مهر» مجموعهی چهار سخنرانی دیوید بیوار است، به اضافهی دیباچه و سه پیوست. مباحث و نکات مطرحشده در این سخنرانیها چنان گسترده و پیچیدهاند که ارائهی چکیدهای از آنها بسیار دشوار مینماید و شاید مناسبترین چکیده جمعبندی پایانی خود بیوار باشد: « ... طی این فصلها کوشیدم از شواهد کیش باطنی مهر طرحی به دست دهم، خاصه از وجه ایرانی این آیین. کوشیدم حتی آنگاه که منابع لازم برای بررسی این کیش در درازنای زمان و بر پهنهی نقشهی جغرافیا پراکنده بودهاند، باورهای مهری را همچون پدیدهای یکپارچه در نظر آورم و امیدوارم توانسته باشم شما را نیز متقاعد کنم که این رویکرد درست و منطقی است.» آدریان دیوید هیو بیوار استاد مدرسهی مطالعات شرقی و افریقایی دانشگاه لندن در رشتهی باستانشناسی و تاریخ هنر ایران بود. او مقالات متعددی در حوزههای باستانشناسی، تاریخ هنر، سکهشناسی و ادیان_ایرانی منتشر کرده است.
چون بوی تلخ خوش کندر
در این کتاب قرار نیست سبک موسیقی و هنر فرهاد معرفی شود. کاری نداریم که سبک او چه بود، چه خواند و چگونه خواند. اینجا فرهاد در مقام یک انسان معرفی میشود. اگر با او به شکلی آشنا شدهاید، کارهایش را شنیدهاید یا یکبار از کنار شما رد شده و به شما لبخند زده است، یا حتی اگر از نوع لباسپوشیدنش خوشتان آمده و یا طرح جلد کاست «خواب در بیداری» را دیدهاید و به طراحش علاقهمند شدهاید، و حالا میخواهید بدانید منش او چه بوده، چگونه زندگی میکرده، چه چیزهایی او را آزرده یا خوشحال میکرده، اگر اینها برایتان جالب است، شاید این کتاب به شما کمک کند. البته انتظار نداشته باشید او را خوب بشناسید. چه بسا سردرگمتر از قبل شوید، زیرا فرهاد قصهای بیانتهاست.