باشگاه مشتزنی فمینیستی (راهنمای بقا در محیطهای جنسیتزده)
در ابتدا فقط باشگاه مشت زني ساده بود، اما باشگاهي بدون مبارزه و البته بدون حضور مردان.... هر ماه ، زنان در آپارتمان يكي از دوستانشان جمع مي شدند و دربارهي آزردگيهايشان از محيط كار حرف ميزدند ، حتي گاهي به يكديگر توصيههايي ميكردند تا شايد تحمل كردن شرايط برايشان راحت تر شود . شايد شما اسمش را بگذاريد گروههاي آگاهي دهنده ، اما مشكلات دنياي كسب و كار امروز نسبت به روزگار مادرانمان پيچيده تر شده ، كمتر به چشم مي آيد و به همين دليل سخت تر مي توان آن را تشخيص داد . امروزه ، زنان فقط به دور هم نشستن و درد دل كردن نياز ندارند ، بلكه به تاكتيكهايي براي مبارزه نيازمندند ... اين گونه شد كه باشگاه مبارزه مشت زني فمينيستي به دنيا آمد . باشگاه مشت زني فمنيستي كتابي با دو وجه است : وجهي مانيفست و وجهي هدايت گر . اين كتاب راهنمايي جدي و در عين حال طنز آميز است كه جنسيت زدگي زيرپوستي را در محيط كار به تصوير مي كشد ، همچنين توصيههايي جالب ، دقيق و عملي براي خواننده دارد تا نسل جديد زنان شاغل را براي مقابله با آن تقويت كند.
برنامه ریزی به روش بولت ژورنال
بولت ژورنال یک روش برنامه ریزی کاغذی و دستی همراه با انعطاف و هماهنگی زیاد با شرایط دلخواه ماست که میتواند شامل لیست کارها و دفتر خاطرات و ثبت لحظات باشد. از مزایای استفاده از این روش تغییر آن بنا به سلیقه کاربر آن می باشد که بتواند بنا به سلیقه و میل شخصی تمام کارها و لحظات را به صورتی مرتب کند که با راندمان بالا انجام شوند.
بروکلینی دیگر
ژاکلین وودسن
سحر توکلی
این کتاب، کاندید نهایی جایزه کتاب ملی آمریکا و جزو ۱۰ عنوان برتر آمازون در پایان سال ۲۰۱۶ بوده است.
این رمان یکی از عناوین پرفروش نیویورک تایمز نیز بوده است.
آگوست که در رشته انسانشناسی تصحیل کرده، برای شرکت در مراسم تدفین پدرش به خانه باز میگردد. سالهای زیادی را صرف مطالعه مرگ و درد و غم از دست دادن عزیزان کرده است. آگوست داستان را از بیست سال قبل آغاز میکند، وقتی پس از مرگ مادرش، در سال ۱۹۷۳، با پدر و برادرش راهی بروکلین میشوند. او فقط یازده سال دارد و مرگ مادرش را انکار میکند. در بروکلین دوستانی پیدا میکند که مثل خودش در زندگی زخمهای زیادی برداشتهاند؛ گروه چهار نفرهی گیگی، آنجلا، سیلویا و آگوست. بروکلین آن سالها، بروکلین سوزنهای آلوده به مواد مخدر و روابط تهدید آمیز و خیانتهاست؛ بروکلینی آشفته و وحشی در میان قرنی زهرآلود و تلخ برای آمریکا. روزهای سخت قحطی در بیافرا و قتلهای زنجیرهای و کمی آنطرفتر جنگ ویتنام. ژاکلین وودسن با زبانی شاعرانه و موجز خواننده را آنقدر به شخصیتهای داستان نزدیک میکند که حتی بوی خوش آدامس بادکنکی را از نفس شخصیتها میتوان احساس کرد. داستانی سراسر چالش و پیروزی که با تکرار جملهی «اینها همه خاطرهست» یادآور میشود که انسان میتواند از تمام سختیها بارها و بارها گذر کند.«در هندوستان، هندوها اجساد را میسوزانند و خاکسترش را در رودخانه گنگ میریزند. مردم کاواتینو، در نزدیکی بالی، اجسادشان را در تنه درخت دفن میکنند. پدرم خواسته بود به خاک سپرده شود...»
«از متن کتاب»
پشت درهای بسته
بی ای پاریس
آرزو امیررضایی
اين رمان كه اولين اثر بی.ای. پاريس است، در سال ٢٠١٦ منتشر شد و به سرعت در ليست آثار پرفروش نيويورك تايمز و يو.اس.تودی قرار گرفت.
راوی داستان زن جوانی به نام گريس است كه داستان زندگی قبل و بعد از ازدواجش را در فصلهای موازی حال و گذشته روايت میكند. اطرافيان گريس به زندگی او و همسر خوش سيمايش، جك، غبطه میخورند، غافل از آنكه حقيقتی ترسناك پشت درهای بسته انتظار خواننده را میكشد.
در پشت جلد اين كتاب آمده است: «صبح روزجمعه، وقتی به من میگوید که بهترین لباسم را بپوشم، دست خودم نيست و به تنها چیزی که فکر میکنم این است که آیا لحظهای که بیصبرانه منتظرش بودم فرا رسیده است. ذهنم به آینده پرواز میکند اما به خودم یادآور میشوم که بارها نیز همین گونه سرخورده شده بودم. حتا وقتي سوار ماشین میشوم هنوز به خودم اجازهی باور کردن نمیدهم. اما وقتی به سمت شهر حرکت میکنیم، کمکم دارد باورم میشود و با هیجان شروع به نقشه کشیدن میکنم، و وحشت زدهام که شاید این لحظه را از دست بدهم. اما وقتی که جک ماشین را بیرون رستوران پارک میکند و از آن خارج میشود میفهمم که چقدر خوش خیال بودم.»
در بخشی از اين كتاب میخوانيم: «آن روز در پارک، تنها من نبودم که جک را دیده بودم، البته من از همه محتاطتر بودم. بعضیها- بیشتر خانمهای جوان- با روی باز به او لبخند میزدند، سعی میکردند توجهاش را جلب کنند، درحالیکه دختران نوجوان ریزریز میخندیدند و فکر میکردند که حتماً ستارهی سینماست. زنان مسنتر با تحسین به او نگاه میکردند. حتی مردهای داخل پارک نیز به جک نگاه میکردند، گویی او زیبایی و وقاری داشت که نمیتوانستند نادیدهاش بگیرند... اگرچه فکرنميکردم جك را بار دیگر ببینم، اما در ذهنم او را بارها و بارها مجرد تصور میکردم، که مرا دیده بود و عاشقم شده بود و تصمیم داشت هفتهی دیگر یکشنبه دوباره به پارک بیاید و مرا پیدا کند.»
پیدات کردم
كتاب حاضر، داستاني است كه در آن كنار ساحل بادخيز شهر رايدينگ هوس، زني به نام آليس ليك متوجه مرد غريبهاي در بيرون از خانهاش ميشود كه لباس خانه به تن دارد و خودش هم نميداند چگونه سر از آن ساحل درآورده است. آليس با آنكه ميداند كارش عقلاني نيست، مرد را به خانهاش دعوت ميكند. درست در همين زمان، در حومه شهر لندن، تازهعروسي به نام ليلي مونروز از اينكه همسرش هنوز از محل كار به خانه برنگشته دلواپس و نگران است. او بهزودي خبر بدتري هم دريافت ميكند: براساس گفتههاي پليس، مردي كه ليلي با وي ازدواج كرده اصلاً وجود خارجي ندارد. اين دو حادثه پيوند دارد با اتفاقاتي كه بيستوسه سال قبل براي يك خواهر و برادر نوجوان، به نامهاي گري و كرستي راس پيشآمده است. آنها كه تعطيلات تابستاني را همراه پدر و مادرشان در رايدينگ هوس ميگذرانند با مرد جوان مرموزي آشنا ميشوند كه مجذوب كرستي ميشود؛ اما چيزي در شخصيت مرد جوان وجود دارد كه گري را آزار ميدهد.
پیش از سقوط
نوآ هالی
سمیرا حیدری
برنده جايزه بهترين رمان هیجانانگیز و دلهرهآور(تريلر) 2017
نوآ هاولی تهیهکننده فیلم و برنامههای تلویزیونی، فیلمنامهنویس، آهنگساز و نویسنده آمریکایی است.هاولی به عنوان نویسنده و تهیه کننده در سریال استخوانهاحضور دارد و همچنین سازنده سریال فارگو است.
«پيش از سقوط» از يك سو داستاني پر پيچ و تاب، هيجانانگيز و گيراست و از سوي ديگر، سير و سياحتي است در دنياي متفاوت و منحصر به فرد هر يك از شخصيتهاي داستان پيش از رقم خوردن سرنوشتي تلخ، و نيز تفكري عميق دارد در باب نيمه تاريك شهرت، حقيقت هنر، قدرت اميد و خطر رسانههاي لجام گسيخته. هيچ فيلسوف زنده يا مردهاي نميتوانست جك لالان را قانع كند كه مشكلات انسان، وجودي هستند. او معتقد بود كه مسئله ، اراده و پشتكار و غلبه ذهن و روان بر مشكلات است. هرجا كه سارتر خستگي و ملامت ديده بود، جك انرژي ديده بود. هرجا كه كامو پوچي و مرگ ديده بود، جك قدرت تأثيرگذار تكرار را ديده بود.
تازه وارد
کیگو هیگاشینو
ترجمه: صبا ایمانی
«شخصیت اصلی کتاب هیگاشینو که کمی شبیه شرلوک هولمز است و کمی شبیه هری بوش، قهرمان بزرگی است که میتوان رویش حساب کرد.» کیگو هیگاشینو، نویسندهٔ معروف بینالمللی، با تازهوارد بازگشته است: پروندهٔ قتلی مرموز به کیوچیرو کاگا، کارآگاه پلیس انتقالی از توکیو، محول میشود. جنازهٔ زنی که بهتازگی طلاق گرفته، در خانهاش در منطقهٔ نیهونباشیِ شهر توکیو پیدا میشود. قتل این زن تازهوارد بهخاطر زندگی آرام، گذشتهٔ معمولی و اینکه هیچ دشمنی نداشت، مرموز و دور از انتظار به نظر میرسد. کارآگاه کیوچیرو کاگا از ادارهٔ پلیس توکیو یک تازهوارد است که بهتازگی به بخش نیهونباشی منتقل شده است. کاگا برای تحقیق درمورد پروندهٔ قتل مأمور میشود و از اهالی محل که بهنوعی با قربانی در ارتباط بودند، بازجویی میکند، ولی هرچه بیشتر درمورد زندگی سادهٔ زن تحقیق میکند، تعداد مظنونهای احتمالی بیشتر میشود. جایی در زندگی ظاهراً سادهٔ زن ـ گذشتهاش، دوستانش، خانوادهاش و آخرین روزهای عمرش ـ سرنخی نهفته است که کاگا را بهسمت قاتل هدایت میکند.
تاوان
میناتو کانائه
مصطفی رضوی
ترجمه شده از زبان ژاپنى "تریلرى که هرگز فراموش نخواهید کرد" تاوان سومین اثر بلند میناتو کانائه، نویسنده ی ممتاز و مردمی ژاپن امروز و همین طور خالق اثر اعترافات است که جوایز ادبی بسیاری را کسب کرده است و در آسمان ادبیات ژاپن همچون ستارهای همواره می درخشد. تاوان نیز همچون کارهای دیگر میناتو کانائه تبدیل به اثری سینمایی شده و با مخاطبین بیشماری در سرتاسر جهان ارتباط برقرار کرده است. ویژگی آثار میناتو کانائه شخصیت پردازی بی نظیر و روانشناسی عمیق شخصیتهای داستان و همینطور ترسیم هنرمندانه ی جامعه ی امروز و مشکلات و تناقضات آن است. بی مسئولیتی آدم هایی که به دیگران اهمیت نمیدهند، چقدر زندگی در این دنیا را سخت کرده است. نمی شود به گذشته بازگشت و اشتباهات را اصلاح کرد . پس باید تاوان داد...
تاوان داستان پدر و مادرهایی است که محبت به فرزندانشان را جدی نمیگیرند ... داستان مادر امیلی است که کینه و خشم دختر به قتل رسیده اش را بر سر چهار همبازیانش خالی میکند. داستان چهار دختر است که پس از گذشت پانزده سال همچنان سایه ی سنگین قاتل و نیز مادر دوستشان ،امیلی را حس میکنند و در بند ترسها، گذشته ای تاریک و تاوانی که باید بدهند، گرفتار مانده اند... آیا خون با خون پاک میشود؟
تفکر و استدلال (درآمدی بسیار کوتاه)
ظرفیت خارقالعادۀ انسان در استدلال و حل مسئله وجه تمایز ما از دیگر موجودات است. بااینحال فرایندهای تکاملیافتۀ تفکر نیز منجر به مصونیت انسان از تعصب و خطا نمیشود. مطالعه درمورد تفکر و استدلال به زمان ارسطو بازمیگردد و خود یکی از اولین مباحثی بود که هنگام جدایی روانشناسی از فلسفه موردمطالعه قرار گرفت. در این مقدمۀ بسیار کوتاه، جاناتان ایوانز رویکردهای روانشناختی درمورد درک ماهیت تفکر و استدلال، حل مسئله و تصمیمگیری را بررسی میکند. نویسنده ابتدا رویکردهای رفتارگرایان و روانشناسان گشتالت را در نظر میگیرد سپس یافتههای جدیدتر درمورد مقولۀ تفکر از جمله تفکر فرضی، شرطی، استنتاجی، عقلانی و شهودی را مطرح میکند و به بررسی نقش یادگیریهای قبلی فرد، ضریب هوشی و سوگیریهای شناختی انسان میپردازد.
تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم
نام مترجم : مرضیه خسروی
كتاب سال 2014 به انتخاب سايت آمازون
لیدیا مرده اما هنوز کسی نمی داند. داستان با این واقعیت ساده و در عین حال سهمگین آغاز می شود. روایت دختر نوجوانی که در خانواده ای آمریکایی- چینی به دنیا آمده، دختری که برای حفظ جمع خانوادگی و در کنار داشتن مادر سال ها فداکاری می کند اما در نهایت تاب تحمل زندگی در چنان خانواده ای را از دست می دهد، خانواده ای که به لحاظ تفاوت های فرهنگی در جامعه ی آمریکای دهه 60 و 70 خود را منزوی کرده اند و عملا نمی توانند با محیط اطراف شان ارتباط برقرار کنند. این کتاب که یکی از پرفروش ترین کتابهای سال 2015 بوده داستان عشق ها و آرزوهایی است که هرگز بر زبان آورده نمی شوند و تنها پس از مرگ است که بازماندگان آن را از میان یادگاری ها و خاطرات عزیزشان در می یابند. تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم در حقیقت بیانگر عدم درک خواسته ها و آرزوهایی است که موجب می شود اعضای خانواده از هم فاصله بگیرند.
تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم
آنتونی دوئر (انگلیسی: Anthony Doerr؛ زادهٔ ۱۹۷۳) یک رماننویس اهل ایالات متحده آمریکا است. در سال ۲۰۱۵ وی به خاطر نوشتن رمان همه نوری که ما نمیتوانیم ببینیم برنده جایزه پولیتزر برای داستان شد. وی همچنین برنده جایزه کمک هزینه گوگنهایم و نامزد جایزه کتاب ملی آمریکا در بخش داستانی بوده است.
می دانی ورنر همه می گویند من شجاع هستم وقتی که بینایی ام را از دست دادم همه گفتند شجاع هستم وقتی پدرم رفت همه گفتند شجاع هستم.
اما این شجاعت نیست چون من چاره ی دیگری ندارم من از جایم بلند میشوم و زندگی را ادامه میدهم مگر تو همین کار را نمی کنی؟مگر تمام مردم این کار را نمی کنند؟ و ورنر آرام میگوید سالها بود که این جرعت را نداشتم اما شاید امروز این کار را در برابر چشمان خودم انجام دادم.