ابوطاهر جنابی، فرمانروای ایرانی تبار دولت قرمطی که مکه را غارت کرد!
ابوسعید جنابی به عنوان بنیانگذار «جمهوری» قرمطی بحرین، نسلهای بعدی تأسیس مؤسسات آن را به او نسبت دادند. در حالی که یقیناً از شکل کاملاً توسعه یافته آنها که توسط ابن حوقل گزارش شده فاصله دارد، او قطعاً برخی از آنها را آغاز کرده است. نظام قرمطی بر اساس مالکیت اشتراکی و برابری طلبی، با سیستم تولید و توزیع که توسط کارگزاران ابوسعید نظارت می شد، بنا شد. به عنوان مثال، هر گونه احشام و لوازمی که در طول حملات گرفته شده بود ذخیره و توزیع شد. بردگان در کار جمعی به کار گرفته می شدند. گله داری گاو، شتر و گوسفند، تولید اسلحه و لباس، به طور مرکزی هدایت می شد. و همه پسرانی که به اسارت گرفته می شدند از چهار سالگی با هم آموزش می دیدند، هم در اسلحه و سواری و هم در آموزه قرمطی. کارگران و صنعتگران در اصناف بدوی سازماندهی شدند، و شورایی به نام الاقدانیه، متشکل از نمایندگان خانواده های برجسته و مقامات ارشد، نیز به عنوان مشاور تأسیس شد. برخی از مفسران مدرن این سیستم را «نوعی سوسیالیسم»، قرمطیان را «بلشویکهای اسلام» و دولت آنها را «تنها جامعه کمونیستی که قلمرو وسیعی را کنترل میکند و بیش از یک نسل قبل از قرن بیستم دوام میآورد» توصیف کردهاند.”
آموزه های دینی او کمتر روشن است، زیرا قرمطیان بحرین از خود شهادتی بر جای نگذاشتند. آنچه در مورد آنها شناخته شده است توسط منابع کمی، خارجی و معمولاً به شدت متخاصم گزارش شده است. در ابتدا، او آشکارا به تعالیم هزارهگرای اسماعیلی درباره بازگشت قریبالوقوع مهدی، محمد بن اسماعیل، پایبند بود. پس از شکاف ۸۹۹، او دیگر مرجعیت سعید را به رسمیت نمی شناخت. بنا به گفته قاضی عبدالجبار بن احمد، ابوسعید اکنون مدعی است که مهدی دیگر ابن اسماعیل نیست، بلکه محمد پسر عبدالله بن محمد بن حنفیه است که ظهور او در سال ۹۱۲، ۳۰۰ هجری قمری، انتظار می رفت، اما این اطلاعات از اعتبار مشکوکی برخوردار است. هنگامی که تاریخ بدون حادثه سپری شد – در این بین سعید خود را مهدی اعلام کرد و خلافت فاطمی را در افرقیه تأسیس کرد – گفته می شود که شکست این پیشگویی باعث شرمساری قابل توجهی برای رژیم قرمطی شده است.
با پیروی از انتظار اسماعیلیان مبنی بر اینکه مهدی حقایق «پنهان» یا «باطن» دین را برای پیروانش آشکار میسازد و بدین ترتیب «عصر معرفت معنوی ناب» را آغاز میکند و قوانین و آداب دینی را منسوخ میسازد. ابوسعید بسیاری از مناسک اسلامی مانند نماز و روزه را لغو کرد.
ابوطاهر سلیمان الجنابی (به عربی: ابو طاهر سلیمان الجنّابی، به زبان رومی: ابوطاهر سلیمان الجنابی، فارسی: ابوطاهر سلیمانِ گناوهای ابوطاهر سلیمان-ای گناوهای) جنگسالار ایرانی و حاکم حکومت قرمتی در بحرین (عربستان شرقی) بود که در سال ۹۳۰ غارت مکه را رهبری کرد.
ابو طاهر پسر کوچکتر ابوسعید الجنابی، بنیانگذار دولت قرمطیان، پس از برکناری برادر بزرگترش ابوالقاسم سعید، در سال ۹۲۳ به رهبری دولت رسید. او بلافاصله مرحله توسعه طلبی را آغاز کرد و در آن سال به بصره حمله کرد. او در سال ۹۲۷ به کوفه یورش برد و در این فرآیند لشکر عباسی را شکست داد و در سال ۹۲۸ بغداد پایتخت عباسیان را تهدید کرد، قبل از اینکه بسیاری از عراق را غارت کند، زیرا نتوانست وارد شهر شود.
اوایل زندگی
پدر ابوطاهر ابوسعید از رهبران قبیله ای بود که آغازگر نظامی کردن قرمطیان بود. ابوسعید در حدود سال ۸۹۰ پس از تعلیم مربی خود حمدان قرمط، اهل کوفه، که فرقه قرمطیه از نام او گرفته شده است، تبلیغ علیه اسلام سنی را آغاز کرد.
ابوسعید قبل از اینکه طرفداران زیادی را جمع کند شروع به غارت کاروان ها، بازرگانان و زائران ایرانی در مسیر مکه کرد. قرمطیان به زودی لشکری را بسیج کردند و برای محاصره بصره حرکت کردند. اما والی بصره از مقدمات آنها مطلع شد و خلیفه عباسی، المکتفی را در بغداد مطلع کرد. خلیفه سردار عباس بن عمر را برای نجات بصره فرستاد، اما عباس شکست خورد و افرادش اعدام شدند و محاصره قرمطیان در تصرف شهر موفق شد.
غارت مکه
قبل از حکومت ابوطاهر، قرمطیان حملات متعددی را در طول مسیرهای زیارتی که از عربستان عبور می کردند، انجام داده بودند. در سال ۹۰۶ قرمطیان به کاروان زائرانی که از مکه بازمی گشتند کمین کردند و ۲۰۰۰۰ زائر را قتل عام کردند. در حج سال ۹۳۰ میلادی، ابوطاهر هنگام غارت مکه و هتک حرمت مقدس ترین اماکن اسلام، بدنام ترین حمله قرمطیان را رهبری کرد. او که در ابتدا نتوانست وارد شهر شود، اعلام کرد حقوق همه مسلمانان را در ورود به شهر رعایت خواهد کرد و سوگند یاد کرد که برای صلح به آنجا آمده است. سپاه قرمطیان به محض ورود به حصار شهر دست به کشتار حجاج زدند و سوار بر اسبهای خود به مسجدالحرام رفتند و نمازگزاران را هجوم آوردند و کعبه را آتش زدند و آن را به خون حجاج مرده آغشته کردند. هنگام کشتن زائران با آیات قرآن و آیات شعر به آنها طعنه زد: “من از خدا و خدا از من… او خلقت می کند و من آنها را نابود می کنم”.
حمله به مکه نماد گسست قرمطیان از جهان اسلام بود. اعتقاد بر این بود که هدف از این کار، تجلی ظهور مهدی بوده است که چرخه نهایی جهان را به وجود می آورد و دوران اسلام را پایان می دهد.
قرمطیان چاه زمزم را با اجساد زائران آلوده کردند و سنگ سیاه را دزدیدند و به واحه ای در عربستان شرقی موسوم به الاحصاء بردند و در آنجا باقی ماند تا اینکه عباسیان در سال ۹۵۲ میلادی باج دادند. به گفته مورخ الجوینی، این سنگ ۲۲ سال بعد در سال ۹۵۱ در شرایطی مرموز بازگردانده شد. آن را که در گونی پیچیده بودند، به داخل مسجد اعظم کوفه در عراق انداختند و همراه با آن یادداشتی نوشتند: «به فرمان آن را گرفتیم و به فرمان آن را بازگرداندیم». دزدی و برداشتن حجر الاسود باعث شد تا آن به هفت تکه شود. شکل و ساختار اصلی کعبه از آن زمان تاکنون تغییر نکرده است
غارت مکه به دنبال هیجان هزاره ای در میان قرمطیان (و در ایران) بر سر اتصال زحل و مشتری در سال ۹۲۸ صورت گرفت. بحرین مقر مهدی خلیفه قرمطی از اصفهان شد که شریعت را لغو کرد. مهدی جدید همچنین قبله نماز را از مکه به قبله آتش تغییر داد، که مخصوصاً عمل زرتشتی بود. برخی از محققین بر این عقیده اند که «آنها ممکن است در ابتدا اصلاً اسماعیلی نبوده باشند و رفتار و آداب و رسوم آنها این باور را قابل قبول دانسته اند که آنها نه تنها بدعت گذار بلکه دشمنان سرسخت اسلام بوده اند».
ابوطاهر زمام دولت قرمطیان را از سر گرفت و دوباره حملات خود را به زائرانی که از عربستان عبور می کردند آغاز کرد. تلاش عباسیان و فاطمیان برای ترغیب او به بازگرداندن حجرالاسود رد شد.
او در سال ۹۴۴ در حدود ۳۸ سالگی بر اثر آبله درگذشت. جانشین او سه پسر و برادرزاده اش شدند.
این قرمطی ها یک عده شیاد غارتگر و فتنه گر پلید و سیاه دل و نامَرد کافر وحشی بودن