خلاصه رمان «جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایوفسکی
«جنایت و مکافات» نوشته داستایوفسکی راسکولنیکف را دنبال می کند که به تازگی مجبور شده است دانشگاه را به دلیل ناتوانی در پرداخت هزینه آن ترک کند. او تئوری خود را می سازد که در دنیا هم افراد «معمولی» و هم «افراد خارق العاده» وجود دارند. او فکر می کند که ممکن است یکی از معدود «افراد خارق العاده» باشد (او از مثال ناپلئون استفاده می کند). او معتقد است که این افراد «فوقالعاده» قرار است دنیا را تغییر دهند و قانون عادی که در مورد مردم عادی اعمال میشود در مورد آنها صدق نمیکند. بنابراین او از این فلسفه در تصمیم خود در قتل زنی که برای جامعه بد و بی فایده می دانست استفاده می کند تا در دراز مدت جامعه را بهبود...