فقط برایم نامه بنویس (عشاق گولاگ)
اورلاندو فیجز
غلام حسین میرزا صالح
در مقدمه کتاب عنوان شده است: موسسه معتبری در روسیه که به کار پژوهش در تاریخ گولاگ پرداخته است همچنان میکوشد اعتبار خود را به عنوان یک انجمن ممتاز مموریال حفظ کند. این موسسه، به رغم مزاحمتها و مخالفت وارثان کا. گ . ب در تشکیلات ولادیمیر پوتین به کار جمعآوری شواهد تاریخی ادامه داده تا حاصل کار خود را در دسترس عموم قرار دهد. از جمله مهمترین کشفیات این موسسه مجموعه پرشمار نامههایی است که میان یکی از زندانیان سیاسی اردوگاه کار اجباری و دختری دانشجو و سپس فیزیکدان مبادله شده است. تقریبا تمام این نامهها، به شکلی باورنکردنی از چشم سانسورچیان نظامی خودکامه دور مانده است.
این نامههای فوقالعاده که موضوع کتاب «فقط برایم نامه بنویس» (عشاق گولاگ) است به کوشش و پیگیری آیرینا آوستروفسکایا، یکی از پژوهشگران انجمن مموریال مسکو، کشف شد. لف میشچنکو و اسوتلانا ایوانوآ از (۱۹۴۶-۱۹۵۴) تقریبا در اوج دوران استالینیسم به مدت هشت سال و نیم با هم مکاتبه میکردند و در مجموع ۱۲۴۶ نامه به یکدیگر نوشتند که از آن میان ۶۴۷ نامه از طرف لف به اسوتلانا و ۵۹۹ نامه از اسوتلانا به لف نوشته شده است. آوستروفسکایا پس از آشنایی با لف در سال ۲۰۰۰ و کمک به او در تدوین خاطراتی که مینوشت از وجود چنین نامههایی اطلاع یافت، هرچند که لف پنج سال بعد نامهها را به او نشان داد.
آوستروفسکایا پس از دیدن نامهها بیدرنگ پی برد که از بخت خوش با مجموعهای پرتعداد از نامههای خصوصی مرتبط با تاریخ گولاگ که تا کنون به دست آمده، روبهرو شده است. گنجی پنهان شامل سلسلهنامههایی بیوقفه که هر یک با ذکر تاریخ و شماره مسلسل با دقت و وسواس تمام جمعآوری و نگاهداری شده بود. لف با همدلی بعضی از «زندانیان» و «کارگران آزاد» که مورد جستجوی بدنی قرار نمیگرفتند و اجازه ورود و خروج داشتند، توانسته بود تا برخلاف مقررات اردوگاه، به مکاتباتش با اسوتلانا ادامه دهد. ضمنا لف برای حفظ نامهها چارهای میاندیشد. او با حفر سوراخ در زیر کفپوش خوابگاه خود نامهها را در آن پنهان میکند و در فرصت مناسب همه آنها را به اسوتلانا بازمیگرداند. آنان با این ترفند موفق می شوند پس از آزاد شدن لف، مجموعه نامهها را برای نسل آینده حفظ کنند.
اینک گزیدهای از این نامهها به کوشش اورلاندو فیجز در دسترس علاقهمندان است. او در تصمیمی سنجیده صرفا به نقل کامل مطالب نامهها نپرداخته، بلکه با افزودن بندها و اظهارنظرها، روایت فصیحی به دست داده است، شیوهای که در سال ۲۰۰۷ در تاریخ شفاهی زندگی یومیه در دوران استالین به نام شایعهسازان، زندگی خصوصی در روسیه تحت سلطه استالین به کار بسته بود.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است:
انسان مسحور مهربانیها و جانفشانیهای مردمانی دربند میشود که در منجلاب گولاگ روزگار مصیبباری دارند... خواندن این کتاب بدون فرو غلتیدن اشک چشم میسر نیست. (سیمون سبک، مونتهفیوری)
کتاب اورلاندو فیجز که از تابعیت کشورش به خاطر برکسیت چشم پوشید و شهروند آلمان شد، فوقالعاده است. او توأمان راوی دو داستان است: نخست به شکل بیبدیلی به شرح و تفصیل گولاگ و زوایای آن دوزخ زمینی میپردازد که جسم و جان میلیونها نفر را نابود کرد و آنگاه از دو انسانی سخن میگوید که طی عمری طولانی عاشقانه با هم زیستند. (نیل اشرسون، گاردین)
اثری که خواننده را به حیرت میاندازد. هرگز گولاگ استالین جایی برای عشق ورزیدن و روابط عاشقانه نبود. روایت پرشور و قدرت یک مورخ برجسته باعث شده است که این اثر ماندگار نه تنها در زمینه تاریخ، بلکه در عالم ادبیات نیز جایگاه ویژهای کسب کند. (رابرت ماسی، مولف کاترین کبیر و نیکلای و الکساندر)
فلسفه تاریخ ابن خلدون
«از نظر قدما، دانش تاریخی، محال است و حال آنکه از دیدگاه نقادان متأخر، همه ی دانش ها، تاریخی است».
«فلسفه ی تاریخ ابن خلدون» کتابی است با نثری نسبتاً دشوار که «محسن مهدی» با تکیه بر مضمون این گزاره، به تبیین نسبت «فلسفه»، «تاریخ» و «علم عمران» در اندیشه ی ابن خلدون می پردازد. هسته ی اصلی تفسیر مهدی از آراء ابن خلدون که او را از قامت یک مورخ به درآورده و لباس فیلسوف بر او پوشانده، معطوف به رفع نقیصه ای در اندیشه ی اسلامی است که ابن خلدون کوشیده تا بر آن فائق آید. این نقصیه، گویای این است که فلسفه یا فلسفه ی سیاسی اسلام با تأثیر از فلسفه ی یونانی، به تاریخ وقعی نمی نهاده و آن را علمی شریف و معتبر نمی دانسته است. اما در تفسیر مهدی، ابن خلدون نه تنها فلسفه را کنار نمی نهد، بلکه بنا به تفسیر مهدی با تأثیر از ابن رشد، علم جدید عمران را برای درک جنبهی باطنی تاریخ، با تکیه بر همان اصول فلسفی تدوین می کند. مهدی، در این اثر، ابن خلدون را همچون فیلسوفی معرفی می کند که قصد داشته آن اصول فلسفی را در مورد تاریخ به کار بندد.
قائد اعظم و طرح کشور مستقل پاکستان (به زبان اردو)
محمدعلی جِناح معروف به قائد اعظم (۱۸۷۶-۱۹۴۸م) رهبر جنبش استقلال و بنیانگذار پاکستان بود.
جناح از سال ۱۹۰۶م وارد عرصه سیاست هند شد و به عضویت گنکره ملی، شورای قانونگذاری و حزب مسلم لیگ این کشور درآمد. او برای وحدت مسلمانان و هندوها تلاش میکرد؛ اما درگیری مسلمانان و هندوها او را مجاب کرد تا براساس نظریه دو ملت اقبال لاهوری، طرح کشور مستقل پاکستان را به تصویب برساند. پس از تشکیل کشور مستقل پاکستان، جناح، ریاست آن را بر عهده گرفت.
برخی از نویسندگان شیعه او را در شمار شخصیتهای سیاسی خوجه اثناعشری ذکر کردهاند. بیشتر پژوهشگران و نویسندگان پاکستانی از جناح تصویری از یک اسطوره خللناپذیر و قهرمان ملی ارائه میدهند؛ اما نویسندگان هندی، جناح را ابزار سیاست استعماری انگلیسی میدانند که به پشتیبانی استعمار، هندوستان یکپارچه را دو پاره کرد.
قبله عالم (ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران)
عباس امانت (زادهٔ ۲۲ آبان ۱۳۲۶، تهران) استاد تاریخ و مطالعات بینالمللی در دانشگاه ییل و صاحب کرسی مطالعات خاورمیانه در این دانشگاه است.
او در سال ۱۹۷۱ مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه تهراندریافت کرد و در سال ۱۹۸۱ نیز از دانشگاه آکسفورد دکترا گرفت. تخصص ویژهٔ وی تاریخ دوران قاجار است. وی عضو شورای سردبیری دائرةالمعارف ایرانیکا است و نیز سردبیری Persia Observed را به عهده دارد. امانت همچنین دارای تألیفاتی در زمینهٔ آیین بهایی، تاریخ ایران و هویت ایرانیان است.
حسین امانت برادر اوست. او در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی از سوی رهبری جامعه بهایی طرد شد. او از جمله مخالفین حملهٔ آمریکا به عراق بود. امانت نسبت به اثرات سو خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم بر ایران هشدار دادهاست.
حسین امانت (زادهٔ ۱۳۲۱ خورشیدی) طراح و معمار ایرانی مقیم کشور کانادا است. معروفترین اثر حسین امانت برج شهیاد (آزادی) است که در شهر تهران قرار دارد و به عنوان نماد پایتخت شناخته میشود.
قتل عام ارمنیان
نویسنده: اسماعیل رائین
نسلکشی ارامنه که گاهی با عناوین دیگری چون هولوکاست ارامنه، کشتار ارامنه[ و نیز توسط خود ارمنیها با عنوان جنایت بزرگ شناخته میشود٬ به نابودی عمدی و از پیش برنامهریزی شده (نسلکشی) جمعیت ارمنی ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خلال و درست پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی) توسط دولتمردان عثمانی و رهبران قیام ترکان جوان اطلاق میشود.عملیات در قالب کشتارهای دستهجمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد٬ انجام میپذیرفت.امروزه تعداد کل قربانیان نسلکشی ارامنه به طور عام بین یک تا یک و نیم میلیون نفر برآورد شدهاست.در طی این دوران دیگر گروههای قومی منطقه٬ از جمله آشوریان و یونانیان٬ نیز به طریقی مشابه مورد حملهٔ ترکان عثمانی قرار گرفتند به گونهای که برخی از محققان این رویدادها را نیز بخشی از همان سیاست نابودسازی قومی دولتمردان ترک دانستهاند. امروزه این رویداد به طور گسترده به عنوان یکی از اولین نسلکشیهای قرن بیستم شناخته میشود. علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانه خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند. تجاوز و آزار و اذیت جنسی قربانیان توسظ نیروهای متخاصم در طول تبعید به دفعات گزارش شدهاست. پژوهشهای بسیار زیادی درباره نسلکشی ارامنه انجام شده و میشود.که قریب به اکثریت آنها وقوع چنین نسل کشی را واقعی و انکارناپذیر میدانند. امروزه کشور ارمنستان خواهان به رسمیت شناختن این نسل کشی است اما دولت ترکیه علیرغم عدم انکار وقوع چنین واقعهای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسل کشی» خود داری کرده و وجود سیاست سیستماتیک برای نابودی ارامنه را قبول ندارد. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها ترکهای بی دفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند.
قتل عام ارمنیان
نویسنده: اسماعیل رائین
نسلکشی ارامنه که گاهی با عناوین دیگری چون هولوکاست ارامنه، کشتار ارامنه و نیز توسط خود ارمنیها با عنوان جنایت بزرگ شناخته میشود٬ به نابودی عمدی و از پیش برنامهریزی شده (نسلکشی) جمعیت ارمنی ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خلال و درست پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی) توسط دولتمردان عثمانی و رهبران قیام ترکان جوان اطلاق میشود.عملیات در قالب کشتارهای دستهجمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد٬ انجام میپذیرفت.امروزه تعداد کل قربانیان نسلکشی ارامنه به طور عام بین یک تا یک و نیم میلیون نفر برآورد شدهاست.در طی این دوران دیگر گروههای قومی منطقه٬ از جمله آشوریان و یونانیان٬ نیز به طریقی مشابه مورد حملهٔ ترکان عثمانی قرار گرفتند به گونهای که برخی از محققان این رویدادها را نیز بخشی از همان سیاست نابودسازی قومی دولتمردان ترک دانستهاند. امروزه این رویداد به طور گسترده به عنوان یکی از اولین نسلکشیهای قرن بیستم شناخته میشود. علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانه خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند. تجاوز و آزار و اذیت جنسی قربانیان توسظ نیروهای متخاصم در طول تبعید به دفعات گزارش شدهاست. پژوهشهای بسیار زیادی درباره نسلکشی ارامنه انجام شده و میشود.که قریب به اکثریت آنها وقوع چنین نسل کشی را واقعی و انکارناپذیر میدانند. امروزه کشور ارمنستان خواهان به رسمیت شناختن این نسل کشی است اما دولت ترکیه علیرغم عدم انکار وقوع چنین واقعهای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسل کشی» خود داری کرده و وجود سیاست سیستماتیک برای نابودی ارامنه را قبول ندارد. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها ترکهای بی دفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند.
قره العین (زندگی، عقیده و مرگ)
تألیف: مهدی نورمحمدی
زرینتاج قزوینی (فاطمه یا امالسلمه) مشهور به طاهره قُرةالعَین یا طاهره بَرَغانی (زادهٔ ۱۲۲۸ قمری برابر با ۱۸۲۳ میلادی در قزوین - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری برابر با ۱۸۵۰ میلادی) شاعر و دینشناس بانفوذ کیش بابی در ایران بود.
طاهره دختر «آمنه خانم قزوینی»، زنی عالم و «ملاصلاح برغانی»، و عروس «شیخ محمد تقی» معروف به «شهید ثالث» بود. «سید کاظم رشتی» پیشوای شیخیه به وی لقب «قرةالعین» داد و بهاالله او را «طاهره» نامید. قرةالعین شاعری خوش ذوق بود و در میان زنان شاعر شهرت خاصی داشته و دارد. شیخیه او را «قرة العین» و بابیه «طاهره» لقب دادند. وی فرزند حاج صالح قزوینی و همسرملا محمدبرغائی بود. در سال ۱۲۳۳ هجری قمری در قزوین به دنیا آمد. فقه و اصول و کلام و ادبیات عرب را نزد پدر آموخت. آثار شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی را که رهبران مکتب شیخیه بودند، مطالعه کرد و با سید رشتی مکاتبه و ارتباط برقرار کرد و سید کاظم رشتی در رسائل خود او را قرةالعین نامید.
مطالعه آثار و عقاید شیخیه زندگانی او را دگرگون ساخت. دو پسر و یک دختر خود را به شوهر خود سپرد و به قصد دیدن سید رشتی به کربلا رفت. وقتی به آنجا رسید که سید در گذشته بود. قره العین در آن زمان ۲۹ سال داشت. در خانه سید اقامت گزید و از پس پرده به تدریس طلاب پرداخت. بر طبق روایاتی که در دست است میتوان دریافت که طاهره زنی زیبارو بودهاست. با توجه به فضیلت، علم و هوشیاری طاهره، ناصرالدین شاه قاجار دلباخته او شده و از وی خواستگاری میکند.
قرةالعین پیشنهاد ناصرالدین شاه را رد میکند و نمیپذیرد که از افکار و عقاید آزاداندیشانه اش دست کشیده و به ملکه دربار تبدیل شود و به حرمسرای پادشاهی برود. بر اساس اسناد برجای مانده، طاهره نه تنها اشعار و نثر استادانهای داشت، بلکه در نظریه پردازی سیاسی نیز از پیشتازان بودهاست. طاهره طرفدار دین بابی، اولین زن ایرانی است که مسئله تساوی حقوق زن و مرد را در سال ۱۸۴۸ یعنی ۴ سال پس از ایمان او به باب و آئین بابی، مطرح نمود. عدهای او را برجستهترینِ افراد در مسئله دفاع از حقوق زنان میدانند. او در سال ۱۸۴۸ میلادی، از حقوق برابر زنان و مردان سخن میگوید. به همین دلیل محمود خان کلانتر تهران برای او زندانی در قلعه طبرسی که واقع شده در کاخ طبرسی بود ساخت و به مدت یک سال او را در حبس نگاه داشت.
کلانتر زندانبان از او خواست که اظهار ندامت بکند و سپس او را تهدید به مرگ نمود. طاهره میگوید: «می توانید به زودی، هر گاه که اراده کردید، مرا به قتل برسانید. اما جلوی پیشرفت و مبارزهٔ زنان برای آزادی را که روزگارش بزودی خواهد رسید، نمیتوانید بگیرید.»
با آگاهی و آمادگی کامل از قبول پیشنهادات امتناع کرده و سرانجام به فرمان ناصرالدین شاه قاجار و صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر وقتی که ۳۶ سال داشت به قتل رسید. او را با روسری که بر سر مینهاد خفه کردند و در چاهی انداختند.
گـر به تـو افتـدم نـظر چهره به چهره رو به رو
شـرح دهـم غـم دلـم نـکـته بـه نـکـته مو بـه مو
مـیـرود از فــراق تـو خــون دل از دو دیـده ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
از پـی دیــدن رُخـت هـمچـو صــبـا فـتــاده ام
خانه به خانه در به در کوچه به کوچه کو به کو
دور دهــان تـنگ تـو عـارض عنبرین خـُطـَت
غـنچه به غـنچه گل به گل لاله به لاله بـو به بـو
ابـرو و چشم و خــال تو صـيـد نـموده مـرغ دل
طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خـو به خـو
مـهر تـو را دل حـزیـن بـافته بر قـمـاش جــان
پـرده به پـرده نـخ به نـخ تـار به تـار پـو به پـو
در دل خویش طاهـره گشت و نیـافت جز تو را
صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تـو به تـو
طاهره ملقب به قرةالعین
قزاق (عصر رضاشاه پهلوی)
قزاق بر اساس اسناد وزارت امور خارجه فرانسه و با استفاده از گزارش های سیاسی سفیران و وزیران فراهم شده و در حقیقت مروری است کلی به زندگی اجتماعی و سیاسی ایران در قرن بیستم (به طور عمومی) و نگرشی به وضعیت ملت ایران (به طور خصوصی)
این کتاب حاصل بیش از سی سال جمع آوری اسناد و مراجعه به بایگانی های مختلف در کشورها است و عشق من به ایران عامل اساسی آن بوده است...
قسطنطنیه
فلیپ منسل
ترجمه: شهلا طهماسبی
قسطنطنیه داستان یک شهر و یک دودمان است و با این اعتقاد نوشته شده که سلسلهها در شکل دادن به شهرها بهاندازهٔ ملیت، آبوهوا و وضعیت جغرافیایی نقش داشتهاند. قسطنطنیه داستان مکانی است که زمانی طولانی بزرگترین شهر سلسلهایِ عالم بود. زیرا آنچه موجب ایجاد تنها پایتختی در جهان شده بود که در همهٔ سطوح سیاسی، نظامی، دریایی، مذهبی (مسلمان و مسیحی هردو)، اقتصادی، فرهنگی و تغذیهای نقش داشت تأثیر متقابل سلسلهٔ عثمانی و قسطنطنیه بود. «چشمانداز» بزرگترین مایهٔ لذت قسطنطنیه بود. ترکیب آب و معماریاش آنقدر خیرهکننده بود که بوسفور را شاعران «مرواریدی در میان دو زمرد» و «جواهری بینظیر در حلقهٔ امپراتوری جهانی» نام گذاشته بودند. عشق به چشمانداز بر نقشهٔ خانههای شهر تأثیر گذاشته بود.
در این شهرِ چشماندازها، منظره مانندِ گفتار یا نوشتار، نوعی ارتباط مدام بود. سلطان اغلب مواقع از ایوان قصر توپکاپی با تلسکوپ غَلَطِه را تماشا میکرد و اهالی غَلَطِه در هر فرصتی با تلسکوپ قصر را تماشا میکردند…
این کتاب چشمانداز تمامنمای تاریخ قسطنطنیه است.
قصص الانبیاء
«قصص الانبیاء» اثر ابو اسحاق ابراهیم بن منصور بن خلف النیشابورى در قرن ۵ ق به تصحیح حبیب یغمایى به زبان فارسى مى باشد. ابن خلکان متذکر شده که وی در علم تفسیر یگانه روزگار بود و تفسیر بزرگی نوشته که از همه تفاسیر همروزگارانش برتر است. قصص الانبیاء کتابیست معتبر که با اتکاء به آیات قرآنى تالیف شده است و از خرافات و قصه هاى کم اعتبار و الحاقى پیراسته شده است و چون این کتاب از قدیمى ترین نسخه ها و فصیح ترین آنان مى باشد خواننده ضمن مطالعه و آگاهى بر محتوى کتاب در آشنایى با نثر فصیح و شیرین و کهن فارسى یارى مى کند.
قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز
از جنبشهائی که در تاریخ کشورهای اسلامی از لحاظ قدرت نظامی و نفوذ فکری و سرعت بسط کم مانند است، جنبش مذهبی اسماعیلیه است. این جنبش مدت چندین قرن اکناف قلمرو عباسیان را آشفته می کرد و داعیان اسماعیلی هر روز گوشه ای از متصرفات عباسیان را علیه ایشان برمی انگیختند. کار این جنبش به جائی رسید که یکی از حکومتهای مقتدر و نیرومند قرون اولیه اسلامی یعنی سلسله فاطمیان مصر را به وجود آورد.
قلعههای اسماعیلیه- قلعه آتشگاه
- قلعه الموت
- کوه قلعه، فردوس
- قلعه کل حسن صباح
- قلعه دختر، فردوس
- قلعه دختر، بردارود
- قلعه لمبسر
- قلعه کوه قائن
- قلعه میمون دژ
- قلعه دژ کوه
- قلعه مصیاف
- قلعهٔ شاهدژ در نهبندان، زیرکوه، اصفهان، سمنان، شاهرود و در مجموع حدود دویست قلعه