ننامیدنی
ترجمهی مهدی نوید
شايد يک رؤياست، همه يک رؤياست، که غافلگيرم میکرد، بيدار میشوم، در سکوت، و ديگر هرگز نمیخوابم، اين من میشود، يا رؤيا، باز هم رؤيا، رؤيای سکوتی، سکوتی رؤيايی، لبريز نجواها، نمیدانم، فقط کلمات است، بيداری هرگز، فقط کلمات، چيز ديگری نيست، بايد ادامه دهی، همينوبس، چندی ديگر متوقف میشوند، خوب میدانم، حسش میکنم، چندی ديگر ترکم میکنند، سکوت میشود، لحظهای، چند لحظهی ناب، يا مال من میشود، آنکه ماندنی است، که نماند، که هنوز میماند، اين من میشود، بايد ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، بايد ادامه دهی، ادامه میدهم، بايد کلمات را بگويی، تا آن وقت که چيزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بيابند، تا وقتی که مرا بگويند، درد غريب، گناه غريب، بايد ادامه دهی، شايد پيش از اين تمام شده است، شايد پيش از اين مرا گفتهاند، شايد مرا به آستانهی قصهام رساندهاند، روبهروی دری که به قصهام گشوده میشود، که غافلگيرم میکند، اگر باز شود، اين من میشود، سکوت میشود، آنجا که هستم، نمیدانم، هرگز نمیدانم، در سکوت نمیدانی، بايد ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، ادامه میدهم.
نون نوشتن
”اگر انسان ایمان نداشته باشد ، چه خواهد بود؟ لابد یک لاابالی ؟! اما مگر ایمان چیست؟ ایمان یعنی باور .ایمان یعنی باور داشتن به ضوابطی خاص . اما کدام ضوابطی در دنیا هستند که تغییرناپذیر باشند ؟هیچ چارچوبی نمی توان شناخت که دچار دگرگونی نشده باشد ،یا نشود . و طبیعی ست که با دگرگونی هر چهارچوب ،باور نسبت به آن هم دچار دگرگونی می شود .پس تنها می توان به دگرگونی باور داشت :دگرگونی! اما مفهومی که باراعصار پیشین را با قطعیت با خود دارد ،نمی تواند دمساز واژه ی دگرگونی بشود. و آن محض مطلق است . چون نفس دگرگونی ،معارض با نفس تعصب است که آن هم گذراست و در نتیجه شاید بتوان گفت"باور به دگرگونی". به واقع در هرحال انسان نمی تواند "باور" نداشته باشد ،بلکه همیشه به آنچه گذران است "شک" دارد و داشتن "باور" چون با "شک" لحظه لحظه توام است ،انسان همیشه معذب باقی می ماند . باور محض به واقعیت زمانه ،و این که تغییر ناپذیر خواهد بود ذهن انسان را کرخت و آسوده می کند ،اما شک هرلحظه بودن برای انسان عذاب جستجو را همراه دارد و امان از این عذاب روح
نیایش چرنوبیل (رویدادنامه ی آینده)
نیایش چرنوبیل یکی از مشهورترین آثار سوتلانا الکسیویچ (1948) است. برنده ی جایزه ی نوبل 2015 در این کتاب که به سال 1997 منتشر شد، قصه ی آدم هایی را روایت میکند که انفجار هولناک نیروگاه اتمی چرنوبیل در بلاروس همه ی زندگی شان را تحت شعاع قرار داد. او با صدها نفر مصاحبه میکند، از آتش نشان و دانشمند هسته ای تا زنان خانه دار و معلمان تاریخ. سبک الکسیویچ که در تلفیق این روایت ها ساخته میشود، ناگهان مخاطب را با کوهی از تصاویر و قصه ها روبه رو میکند که در بسیاری تکه ها نیز با هم در تناقض اند. بسیاری از مورخان انفجار رآکتور هسته ای چرنوبیل را از جمله دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می دانند و نویسنده نشان میدهد که این انفجار مخوف، چگونه روح انسانی را سوزاند و نا امید کرد. این کتاب شگفت آور یکی از درخشان ترین نمونه های مستند نگاری است در دهه های گذشته، چنان مهم است که از مهم ترین عوامل نوبل بردن نویسنده اش شد. کتابی که گره خورده با غم، مرگ، شادی و البته تماشای تاریخی که انگار پوسته پوسته شده و در حال فرو ریختن است. یک شاهکار تاثیرگذار...
نیچه، هایدگر و بوبر (کشف ذهن)
والتر کوفمان
فریدالدین رادمهر و امیر احمدی آریان
والتر کوفمان در پایان عمری سرشار از زندگی و نشاط، که توام با پایانی غم بار و حزن انگیز بود، کتاب کشف ذهن را نوشت.
این اثر در عین گیرایی و دقت عمیق و سترگ خود، هرگز برای خواننده بار گران نبود، بلکه مانند سایر آثار او بازاندیشی غایی کوفمان از سنت فکری عصر خود بود که به تفسیر و تشریح «کشف ذهن» می پردازد و منظور کوفمان از «ذهن» به طور اعم «عنوانی کلی است برای مفاهیم احساس و عقل و منطق و خرد و هوش و اراده.» هدف اصلی این سه مجلد کتاب، بنابر قول خود کوفمان، «کمک به کشف ذهن می باشد.» ولی علاوه بر این، مدعی است که «یکی از نتایج و مواهب این سه مجلد کتاب آن است که به درک نوینی از مباحثی بدیع در تاریخ فکری دو قرن اخیر می انجامد.»آنچه او ازنظر تاریخی بدان می پردازد، همان سنت فکری است که در اصل، متفکران آلمانی آن را بسط داده اند.
از آنجا که کوفمان موضوع اثرش را بر حسب هدف فکری معین خود تعریف می کند و نه دوره تاریخی مربوط به آن، ما تلویحا با این نظریه او روبه رو می گردیم که در طی دویست سال اخیر، غالب تحولات چشمگیر در کشف ذهن، فقط در میان کسانی که به زبان آلمانی می نوشتند، پدید آمده است. با درنظرگرفتن فهرست نام متفکرانی که در این سه مجلد کتاب مورد بحث او قرار گرفته اند، این مدعای او چندان بی پایه نمی نماید.این اثر شامل سه مجلد است. هر جلد به سه شخصیت می پردازد؛ نخستین جلد مربوط به گوته و کانت و هگل است و جلد دوم به نیچه و هایدگر و بوبر اختصاص دارد و جلد سوم نیز فروید و آدلر و یونگ را شامل می شود.
نیچه؛ فیلسوف، روان شناس و دجال
«این کتاب بر تمامی آثاری که در نقد و تفسیر نیچه نوشته شده است، تفوق و ارجحیت دارد» سخنی است که توماس مان در وصف کتاب حاضر، اثر والتر کوفمان نوشت. کوفمان سه نقاب بر چهرهی نیچه میبیند: فیلسوف، روانشناس و دجال. آنان که از روی بغض بر نیچه خشم گرفتند و ملحدش خواندند، آنان که از روی حُب اما از ظن خود یار او شدند و حرف خود را بر زبان نیچه گذاشتند، آنان که آثارش را نخوانده به تفسیر افکارش کوشیدند و عاقبت، آنان که او را دیوانه انگاشتند، در دایرهی سخن و نقد والتر کوفمان قرار میگیرند و او منصفانه و محققانه نظرات هر یک را به ترازوی داوری میکشد. کوفمان، خوانندهی کتاب خویش را دعوت میکند که نیچه را باید در نوشتههایش، در تمامی نوشتههایش، خواند و دید. از نظر او کتابهای نیچه از همان نخستین اثر تا آخرین آنها، در هماهنگی و استحکام کامل قرار دارد. از نظر او، نیچه ادیبترین فیلسوف جهان معاصر است.»
نیمه ی غایب
حسین سناپور
این کتاب در سال ۱۳۷۸ برندهٔ اولین دوره جایزهٔ مهرگان ادب به عنوان بهترین رمان سال و در سال ۱۳۸۱ برنده جایزه یلدا شدهاست.
شخصیت های محوری داستان چهار جوان به نام های فرهاد، سیمیندخت (سیندخت یا سیما)، فرح و بیژن و سه میانسال به نامهای الهی، صدرالدینی (صدر) و ثریا هستند. فرهاد عاشق سیمیندخت است و فرح و بیژن نیز قرار است با یکدیگر ازدواج کنند. این چهار نفر دانشجویان معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستند. صدرالدینی پدر سیمیندخت است و ثریا مادر وی که از صدرالدینی جدا شده و به آمریکا رفته است. الهی نیز دوست صدرالدینی است که دلباخته ثریا است.
هاروکی موراکامی به دیدار هایائو کاوای می رود
اين كتاب شامل گفتگوي دو روزهاي دوستانه و خودماني است بين دو تن از برجستهترين سخنگويان فرهنگي ژاپن، با نتايجي چشمگير و درخشان. همانطور كه رابرت هينشاو، ويراستار نسخه انگليسي اين كتاب، ميگويد:«با اين كه صحبت طولاني آنها در مكاني خاص و در لحظهاي خاص از تاريخ رخ ميدهد، بخش عمده محتواي آن جاودان و جهان شمول است.» هاروكي موراكامي نويسنده و هايائو كاواي، روانكاو و درمانگر مكتب يونگ، طي اين ديدار موضوعاتي همچون معناي تعهد، فرديت و جامعه، پاسخ منطقي برابر پاسخ ناشي از همدردي، عمق تفاوتهاي زباني، خوددرماني و رمانها، داستانها و بدن، و رابطه يك اثر و نويسندهاش را به بحث مينشينند. اين كتاب را، در كنار تمام مطالب مفيدش، ميتوان دريچهاي كوچك دانست به بخشي از دنياي ذهني و داستاني هاروكي موراكامي.
هاگاکوره کتاب سامورایی
یاماموتوچونه تومو
ترجمه: سیدرضا حسینی
هاگاکوره (کیوجیتای: 葉隱، شینجیتای: Hagakure 葉隠) (به معنای پنهان شده میان برگها یا برگهای پنهان) یا هاگاکوره کیکیگاکی (Hagakure Kikigaki 葉隠聞書) کتاب راهنمایی عملی و روحانی برای یک جنگجو است، که بر اساس مجموعه شرحهای نوشته شده توسط یک سامورایی به نامیاماموتو چونهتومو که یکی از ملازمان سابق نابشیما میتسوشیگه –سومین حکمران منطقهای که امروزه در ژاپن، استان ساگا نامیده میشود– نگارش یافتهاست. چوراموتو تاشیرو، مجموعه شرحهای مندرج در این کتاب را در گفتگوهایی که با چونهتومو در سالهای ۱۷۰۹ تا ۱۷۱۶ میلادی داشته، گردآوری کردهاست؛ با این حال، این مجموعه، تا سالهای پس از آن انتشار نیافت. کتاب هاگاکوره، با عناوینی همچون کتاب سامورایی، قطعات ادبی نابشیما و قطعات ادبی هاگاکوره نیز شناخته میشود.
این کتاب، حاوی دیدگاههای چونهتومو در مورد بوشیدو و رموز سلحشوری یک سامورایی است. در هاگاکوره اظهار شدهاست که بوشیدو در واقع «طریقه مردن» یا زندگی کردن با این طرز فکر است که فرد، از پیش مردهاست و این که یک سامورایی برای این که ارادت خود را نسبت به امیر خویش ثابت کند، باید در هر لحظهای مشتاق مرگ باشد. اشاره چونهتومو به این موضوع که «طریقت سلحشوری، مردن است»، در واقع تمایل به قربانی شدن میباشد که در بوشیدو نیز آمدهاست.
کتاب هاگاکوره دربارهٔ اراده است؛ اگرچه ادبیات متفاوتی دارد و در موقعیت اجتماعی و فرهنگی متفاوتی نوشته شدهاست.
برای سخن گفتن در مورد هاگاکوره شاید بهتر آن باشد ابتدا بگوییم، هاگاکوره چگونه کتابی نیست؛ هاگاکوره، فلسفهای کامل، چه به معنای کتابی مشتمل بر براهین عقلانی یا منطقی و چه از منظر موضوع و محتوا، نیست. برعکس، هاگاکوره سرشار از گرایشهای ضدعقلانی است و کتاب که در واقع چکیدهٔ گفتگوهای چونهتومو و راهبی جوان در طول هفت سال است، موضوعات بسیار متنوعی دارد؛ از احساسات عمیق مؤلف نسبت به طریقتسامورایی گرفته تا بحث در خصوص معانی مراسم چای یا توضیح این که مثلاً قصری خاصی نام خود را چگونه حاصل کردهاست. به علاوه، به نظر نمیرسد که کتاب به قصد انتشار در محافل عمومی نگاشته شده باشد. در یکی از مقدمات، مؤلف میگوید که در انتها تمامی ۱۱ فصل به آتش افکنده شوند و سپس گفتهٔ پدر خویش را نقل میکند که میگوید: «پس از خواندن کتاب و امثال آن، بهتر است آن را در آتشافکنی یا به دور اندازی. گفته شدهاست، کتاب خواندن، کار دربار سلطنتی است؛ اما خاندان ناکانو با شهامت رزمی و به دست گرفتن گرزی از جنس چوب بلوط سروکار دارد.»
در هر حال، این مبحث به جای خود باقی میماند که آیا به راستی چونهتومو قصد داشت که ثمرهٔ هفت سال تلاش وی نادیده گرفته شود یا این فقط یک نوع اعتراض و فاش گویی است که در ادبیات شرقی غیرمعمول نیست؛ اما این نکته مسلم است که چونهتومو هیچگاه حتی فکرش را هم نمیکرد که کتابش عاقبت این چنین با حجم مخاطبان روبهرو شود. چونهتومو یک سامورایی به معنای مطلق بود. تفکر و فلسفهٔ وی عمدتاً در قلمرو امارت نابشیما باقی ماند و سالیان سال این کتاب جزو گنجینهٔ پنهان خاندان ناباشیما بود. هاگاکوره را میتوان تبلور خلوص فکر چونهتومو دانست. او هیچگاه بدان نیندیشید که افراطگرایی و شگرفی وی و فلسفهاش از منظر نگاه بیرونی با قضاوتی روبهرو خواهد شد و احتمالاً هیچگاه به این امر به مثابهٔ مانعی بر سر گسترش اندیشهاش نمینگریست. مرشدان و نیز شاید موقعیت جغرافیایی وی، مشوق رادیکالیسم او بودند و اندیشهٔ واحدی که تفکر خود را بر آن متمرکز ساخته بود اندیشهای نبود که قابل مصالحه یا قابل انصراف باشد.
چونهتومو به مردن به مثابهٔ بزرگترین کاری که یک سامورایی میتواند برای امیر خویش انجام دهد، مینگریست؛ اما او رمانتیکی نبود که صرفاً در افکار تاریک غوطهور باشد. چونهتومو عمیقاً از وقایع و موضوعات پیرامون خویش آگاه بود و در چارچوب بینش خویش به این وقایع و مسائل پاسخ میداد و در هاگاکوره این را نشان دادهاست.
هربار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند (زیست با استفاده از خرد فلاسفه بزرگ)
دانيل كلاين
ترجمه: حسين يعقوبي
سفري جذاب به جهان فلسفه با چاشني طنز.
دانيل كلاين، نويسنده كتابهاي پرفروشي چون سفر با اپيكور و افلاتون و پلاتيپوس به يك بار ميروند، در ايام جواني و زماني كه در دانشگاه هاروارد فلسفه ميخواند، به اميد اينكه از طريق آراي فلاسفه به بهترين شيوه زيستن و زندگي پي ببرد. جملات قصار فلاسفه محبوبش را در دفترچهاي مينوشت. نيمقرن بعد كلاين در فصلهايي موجز و خواندني جملات اين دفترچه را بازنويسي كرد و تاثير اين انديشهها را بر زندگي شخصي و جامعه پيرامونش تحليل كرد. در اين كتاب از ارسطو و بيكن و نيچه گرفته تا سارتر و كامو و ويتگنشتاين، در يك گشت فلسفي ـ تفريحي، به مسائل فلسفي درون و بيرون زندگي ميّپردازد.
هرچه باداباد
نویسنده: استیو تولتز
مترجم: پیمان خاکسار
آنگوس یک فرد اصلاح شده است که مشتاق به دنیا آمدن اولین فرزندش است که توسط مردی که عاشق همسر باردارش گریسی است به قتل می رسد. آنگوس که هرگز به خدا، بهشت یا جهنم ایمان نیاورده است، خود را در زندگی پس از مرگ میبیند - جایی که بیشتر از پاسخ سؤالات را ارائه میکند. وقتی یک بیماری همه گیر جهانی بالاخره به سواحل استرالیا می رسد، زندگی پس از مرگ بسیار شلوغ می شود و آنگوس راهی برای ارتباط دوباره با همسرش گریسی پیدا می کند و شاید حتی به دنبال انتقام از قاتل خود باشد...
هرمیت در پاریس
- نام نویسنده : ایتالو کالوینو
- نام مترجم : محمدحسین واقف
هرمیت در پاریس را اتوبیوگرافی ایتالو کالوینو برشمردهاند، منتها نه یک خودزندگینامهی مرسوم، بلکه قطعه قطعه که بعدِ مرگش کنار هم گذاشته شد تا بخشهایی از زندگی و نگاهِ او را به جهان روشنتر کند. به همین خاطر کتاب نوزده بخش دارد که در آن هم مثلاً پاسخهای کالوینو را میخوانیم به یک پرسشنامهی عادی، هم خاطراتِ جذابِ سفرش به امریکا را. هم مقالهی درخشانش دربارهی موسولینی و برخوردِ او با این دیکتاتور سیاهپوش را، هم روایتش را از استالین و درگیریهای نسلش. کتابِ هرمیت در پاریس مملو از تکههای گوناگون فکر و زیستنِ این نویسندهی پیشروِ ایتالیایی است. او که دربارهی تورین و دغدغههایش مینویسد و در جایی دیگر از رابطهی نویسنده با شهرش روایت میکند، بهناگاه سراغِ نیویورک میرود و آنجا را میستاید و درعینحال پل میزند به سالهای جوانیاش در ایتالیا. کتاب را همسرِ کالوینو تدوین کرده است و در آن بسیاری از اعترافها و احساسهای نویسنده را به جهانی که در برش گرفته میتوان مشاهده کرد. نویسندهی بارونِ درختنشین در این یادداشتها، مقالات و تکنگاریها بیواسطه با مخاطبانش سخن گفته و نشان داده که چگونه زیسته، چگونه نگاه کرده و حتا چگونه به سوی مرگ گام برداشته است.
هشت و چهل و چهار
کاوه فولادینسب
«هشت و چهل و چهار» اولین رمانِ «کاوه فولادینَسب» (1359) است. او که چندین سال است به عنوانِ منتقد، مترجم و مدرسِ داستاننویسی فعالیتهای فراوانی انجام داده است، این رمان را با درونمایهای اجتماعی-تاریخی نوشته است. رمان دربارهی یک ساعتساز و ساعتفروش تنهاست که عاشقِ پرسهزدن در خیابانها و کوچههای قدیمی تهران است. مردی منظم و دقیق که دوستان اندکی دارد و جهانی مملو از خاطرات. اما یک اتفاقِ عجیب این آرامش را بر هم میزند و منطقِ روزمرهی زمان را به هم میریزد. اتفاقی که باعث میشود شخصیت اصلی رمان دچارِ ماجراهای تازهای شود… رمانِ کاوه فولادینَسب با توجه به وابستهگیهای زمانی و مکانیای نوشته شده که ناگهان و طی یک فرایند تکنیکی از هم میپاشند و اجازه میدهند مخاطبِ او در چند وجه از تاریخِ کمی دورتر یران و تکههایی از آن سفر کند. از سویی سوالی مهم نیز پیشِ رویِ این خواننده قرار میگیرد که اوجِ رمان محسوب میشود: آیا میتوان به عقب بازگشت؟ با این رویه رمانِ «هشت و چهل و چهار» خوانندهاش را به یک پرسهزنی پر اتفاق و غافلگیری دعوت میکند.
نیاسان مجرد بود. نیاسان مجرد است. گفتنش آسان نیست. تا پیش از اینکه زنگ موبایلش شروع کند به نواختن و او ــ همانطور معلق میان خواب و بیداری و مستی و هشیاری ــ چیزی در قلبش بجنبد و شاخکهایش تیز شود و مثل همیشه شروع کند به شمردن زنگها، مجرد بود.
قدیمترها مجرد نمیگفتند، میگفتند عزب. به عزب خانه نمیدادند، با عزب شوخی نمیکردند، به عزب نزدیک نمیشدند، و با عزب حرف نمیزدند؛ انگار جذام داشته باشد، یا گَری، یا چیزی در همین حدود. حالا کلمهها و ترکیبها شکلوشمایل بهتری پیدا کردهاند. دادستان دیگر درِ روزنامهای را تخته نمیکند، توقیفِ
همراه من بیا
نام نویسنده : شرلی جکسن
نام مترجم : بهرام فرهنگ
شرلی جکسن در سال 1965 و تنها وقتی 48 سال داشت در تخت خوابش سکته کرد و از دنیا رفت.او یکی از مهم ترین داستان نویسان میانه ی قرن بیستم ادبیات آمریکاست و از منزوی ترین های شان هم حتا با این که به پنجاه سالگی هم نرسید اما نتوانست آن قدر کار دست اول بنویسد که یکی از نمادهای ادبیات داستانی آمریکا محسوب شود.همراه من بیا نام آخرین رمان اوست که هیچ گاه نتوانست تمامش کند و البته یکی از زیباترین آثارش.در این کتاب بخش های باقی مانده از این رمان همراه با چهارده داستان کوتاه درخشان او کنار هم گرد آمده اند که نشان میدهند جهان شرلی جکسن چه مختصاتی دارد.کتاب ضمایم دیگری هم دارد از جمله سه سخن رانی،میشود گفت این کتاب گزیده ای است از وجوه مختلف کاری این بانوی داستان نویس که در آثارش میشود هراس،تنهایی،اتفاق های پیش بینی نشده و از همه مهم تر خشونتی را دید که در لایه های مختلف انسانیش وجود دارند.شاید مخاطبان ایرانی بیش از همه او را با داستان تکان دهنده ی بخت آزمایی (لاتاری)به یاد داشته باشند که نمونه ای است از همین جهان،جکسن علاوه بر داستان کوتاه،رمان نویس بسیار بزرگی بود و شش رمان هم نوشت.
هنر خوب زندگی کردن
رولف دوبلی
ترجمه: عادل فردوسيپور - علي شهروز ستوده - بهزاد توكلي نيشابوري
از دوران باستان يا به عبارت بهتر، دستكم 2500 سال پيش و شايد قبلتر از آن، هميشه براي مردم سؤال بوده كه يك زندگي خوب يعني چه؟ چهطور بايد زندگي كرد؟ يك زندگي خوب چه مؤلفههايي دارد؟ نقش سرنوشت در آن چيست؟ پول چه نقشي در آن دارد؟ آيا در پيش گرفتن يك زندگي خوب به ذهنيت انسان بستگي دارد؟ به داشتن يك رويكرد بهخصوص وابسته است؟ يا اين دستيابي به اهداف مشخص است كه نقش پررنگتري دارد؟ بهتر است كه مدام به دنبال رسيدن به شادي باشيم يا دوري از ناخوشيها؟ هر نسل اين سؤالها را دوباره از نو مطرح ميكند و در نهايت هم هر بار با پاسخهايي مواجه ميشود كه اساساً دلسردكننده هستند. چرا؟ چون ما همواره به دنبال يك اصل، يك قاعده يا يك دستورالعمل واحد هستيم، اما هيچ جام مقدسي به اسم زندگي خوب وجود ندارد.
هنر همچون درمان
آلن دوباتن، جان آرمسترانگ
ترجمهی مهرناز مصباح
دنیای مدرن هنر را خیلی مهم میداند- چیزی نزدیک بهمعنای زندگی. شاهد این احترام و توجه را میتوان خیلی جاها دید: افتتاحیهی موزههای جدید، هدایت منابع چشمگیر دولتی بهسمت تولید و نمایش هنر، تمایل حامیان هنر به افزایش دسترسی به آثار (بهویژه برای کودکان و گروههای اقلیت)، قدر و منزلت نظریهی هنر آکادمیک و قیمتگذاریهای هنگفت بازار هنر.
با وجود همهی اینها، مواجهه ما با هنر ممکن است همیشه بهآن خوبی که باید نباشد. شاید موزهها و نمایشگاههای بسیار معتبر را با حالی بیتفاوت و یا حتی گیجوگم ترک کنیم و احساس بیکفایتی به ما دست دهد و شگفتزده با خودمان بگوییم چرا آن تجربهی تحول که منتظرش بودیم برایمان رخ نداد. طبیعی است که خودمان را سرزنش کنیم و فکر کنیم مشکل از نداشتن دانش کافی یا بیبهرهبودن از ظرفیت احساسی لازم است.
این کتاب چنین استدلال میکند که مشکل٬ عمدتا در شخص نیست، در شیوهای است که نهادهای هنری به هنر فکر کرده، آن را میفروشند یا ارائه میکنند. از آغاز قرن بیستم رابطهی ما با هنر تضعیف شده است چون عمیقاً و بهشکل نهادینهشدهای از پاسخ به سوالِ «هدف هنر چیست» اکراه داریم. این سوالی است که کاملاً غیرمنصفانه، عجولانه، نامشروع و کمی گستاخانه بهنظر میرسد.
عبارت «هنر برای هنر» بهطور خاص این فکر را رد میکند که هنر میتواند برای هر چیز خاصی باشد و درنتیجه، منزلت بالای هنر را مرموز و آسیبپذیر باقی میگذارد. با وجود ارجوقربی که هنر دارد، اهمیتش اغلب بهجای آنکه توضیح داده شود بدیهی انگاشته میشود. ارزشش به عقل سلیم واگذار میشود و این همانقدر که برای متولیان هنر، برای بینندگانش هم جای تأسف دارد.
از کجا معلوم که نشود هدف هنر را با واژههای ساده تعریف و دربارهاش بحث کرد؟ هنر میتواند یک ابزار باشد و ما نیازمند آنایم که با وضوح بیشتر بر این مسأله تأکید کنیم که چه نوع ابزاری است و چه حسنی میتواند برای ما داشته باشد.
هیاهوی زمان
نویسنده : جولین بارنز مترجم : پیمان خاکسار
«هیاهوی زمان» آخرین رمان بارنز است که بعد از کسب جایزهی بوکر برای کتاب «درک یک پایان» منتشر شده است. این کتاب سنت برخی کارهای گذشته و ترکیبی از زندگینامه و داستان است.
بارنز در این کتاب سراغ «دیمیتری شوستاکوویچ» آهنگساز مشهور روس رفته و به زندگی و رابطهای که با قدرت داشته پرداخته است. شوستاکوویچ زندگی پرفراز و نشیبی داشته و به واسطهی زندگیاش در جنگ و استعدادهایی که داشته مورد توجه دولت، به خصوص استالین بوده است.
بارنز پیش از این نیز این تکنیک (آمیختن زندگینامه و داستان) را با زندگی «گوستاو فلوبر» در کتاب «طوطی فلوبر» و «آرتور کانن دویل» نویسندهی شرلوک هولمز در کتاب «آرتور و جرج» به کار برده است.
خاکسار دربارهی ترجمهی این اثر میگوید: «یکی از دلایلی که این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردم این است که این کتاب یک تقارن شگفت دارد. من همیشه عاشق جولین بارنز بودم و. آرزو داشتم یکی از کتابهای او را ترجمه کنم. از طرف دیگر شوستاکوویچ یکی از آهنگسازان محبوب من است که از دوران نوجوانی همراهم بوده و در طول یک هفته بارها و بارها به آثارش گوش میدهم.»
«وقتی دیدم نویسندهی مورد علاقهام دربارهی آهنگساز محبوبم کتابی نوشته درنگ نکردم. آن موقع مشغول ترجمهی “شن روان” نوشتهی “استیو تولتز” بودم. با این حال ترجمهی کتاب را نیمه رها کردم و به ترجمهی کتاب بارنز پرداختم.»
هیچ دوستی بجز کوهستان
بهروز بوچانی (زادهٔ ۱ مرداد ۱۳۶۲ در استان ایلام) روزنامهنگار و نویسنده کرد ایرانی است. شرح حال او با نام رفیقی نه مگر کوهستان که در اردوگاه پناهندگان مانوس نوشته که برنده جایزههای بسیاری شده است. او از سال ۲۰۱۳ (میلادی) تا نوامبر ۲۰۱۹ در جزیره مانوس گرفتار بود. او در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹ با روادید مسافرتی، به کرایستچرچ نیوزیلند سفر کرد تا در رویداد ادبی «جشنواره کلمه» شرکت کند. بوچانی پس از ورود به نیوزیلند گفت دیگر هرگز به پاپوآ گینهنو و استرالیا بر نمیگردد.
هیچ دوستی به جز کوهستان
بهروز بوچانی (زادهٔ ۱ مرداد ۱۳۶۲ در استان ایلام) روزنامهنگار و نویسنده کرد ایرانی است. شرح حال او با نام رفیقی نه مگر کوهستان که در اردوگاه پناهندگان مانوس نوشته که برنده جایزههای بسیاری شده است. او از سال ۲۰۱۳ (میلادی) تا نوامبر ۲۰۱۹ در جزیره مانوس گرفتار بود. او در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹ با روادید مسافرتی، به کرایستچرچ نیوزیلند سفر کرد تا در رویداد ادبی «جشنواره کلمه» شرکت کند. بوچانی پس از ورود به نیوزیلند گفت دیگر هرگز به پاپوآ گینهنو و استرالیا بر نمیگردد.
بهروز بوچانی به دنبال پیش آمدن مشکلاتی برای او به خاطر روزنامهنگاری در ایران ناچار به خروج از این کشور شد. پس از فرار از ایران به اندونزی رفت تا خود را به استرالیا برساند. او دو بار تلاش کرد با قایق از اندونزی به استرالیا برود. بار نخست، قایق غرق شد و ماهیگیران اندونزیایی نجاتش دادند. بار دوم نیروی دریایی سلطنتی استرالیا او و ٧٥ پناهجوی دیگر را دستگیر کرد و آنها را به بازداشتگاهی در جزیره مانوس فرستاد.
او دربارهٔ علت پناهجوییاش گفته:ایران را ترک کردم چون یک بیخدا هستم و ایران یک کشور دیکتاتوری مذهبی است. چون نمیخواستم عمر خودم را در زندان باشم از ایران به استرالیا آمدم اما آنها در هر صورت من را در این جزیره زندانی کردند.
— بهروز بوچانی،بهروز بوچانی کتاب رفیقی نه مگر کوهستان را در ۵ سال با پیامکهایی که با پیامرسان فوری واتساپ برای دوستش امید توفیقیان در استرالیا میفرستاد و امید توفیقیان آن را از زبان فارسی به زبان انگلیسی برگردان میکرد.