مستأجر
رولان توپور
مترجم: کوروش سلیمزاده
داستانی خارقالعاده که «پولانسکی» بر اساس آن فیلمی بهیادماندنی ساخته است. مردی جوان که مدتیست به دنبال خانه میگردد، اتاقی را کرایه میکند که پیش از وی زن جوانی در آن میزیسته و طرز مشکوکی خودکشی کردهاست. مرد جوان اندکاندک در این اتاق با فضایی مالیخولیایی درگیر میشود و با آزارهای همسایگان به تدریج شخصیت و هویت خود را با آن زن یکی میپندارد. این سیر جنونآسا در طول رمان مدام تشدید میشود.
معرکه
لوئیفردینان سلین
مترجم: سمیه نوروزی
به زعم بسیاری، سلین یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ رمان است. نگاه او به دنیا بسیار سیاه، بیرحمانه و کالبد شکافانهاست. او با شجاعتی بینظیر پلیدیهای انسان عصر جدید را برملا ساخت و آینهای صادق در برابر او نهاد. همچنین نمیتوان از زبان او یاد نکرد. او نثری بسیار عامیانه داشت و از عباراتی که خود میساخت بسیار استفاده میکرد. او زبان معیار را زبانی زنده نمیدانست. او تمام تابوهای عصر خود را شکست و تأثیری عمیق بر نویسندگان پس از خویش گذاشت.
معرکه اثري است مستند درباره ي جنگ. رمان، ماجراهاي سربازي را بازگو ميکند که داوطلبانه در هفدهمين قشون سوارهنظام ثبتنام کرده است؛ نيمهشب و هنگام گشتزني شبانه به قرارگاه ميرسد… سلين، زبان بريده بريده و بيمنطق يک افسر جزء بسيار عصباني را که از سر خشم دست به کارهاي خندهدار ميزند، بهطور شگفتانگيزي بازپروري کرده است. هرگز در هنر فحش و ناسزا غرق نشده، همچنان که در اغراق هم زيادهروي نکرده است، چرا که همه ميدانيم در باب اصطبل و فحشهاي مربوط به اين فضا، اغراق حرف اول را ميزند… سربازخانهي قشون هفدهم توصيف نشده است، بلکه حاضر است، نمايان است، کم کم از دل شب بيرون ميآيد، سربازهاي چسبناک اهل برتاني، از لابهلاي گفتوگوي آدم ها سر درميآورند، با سبيل هاي پرپشت، و شمشيرهايي که روي سنگ فرش ها کشيده ميشود و صدا مي دهد: سربازهاي برتاني کوتاهاند و شمشيرها بلند…»
معنا در هنرهای تجسمی
آروین پانوفسکی (انگلیسی: Erwin Panofsky؛ زاده ۳۰ مارس ۱۸۹۲ درگذشته ۱۴ مارس ۱۹۶۸) مورخ هنر اهل آلمان که نظریاتش به خصوص در مطالعات آکادمیک شمایلنگاری تأثیرگذار بود.
معنا در هنرهای تجسمی ترجمه سه مقاله بنیادین اروین پانوفسکی، یکی از تاثیر گذارترین مورخان هنر سده بیستم است که به موضوعاتی چون اهمیت تاریخ هنر، شمایل نگاری و شمایل شناسی و نسبت های بدن می پردازد.
پانوفسکی با طرح رویکرد شمایل نگاری درصدد بود تا میان مفهوم اثر هنری و معنای نمادین متن مکتوب و همچنین دیگر آثار هنری مرتبط ارتباط برقرار سازد. او سپس به طرح رویکرد شمایل شناسی می پردازد که تفسیر اثر هنری بر اساس جهان بینی یک دوران و بدون توجه به معانی عامدانه موجود در اثر هنری از جانب هنرمند است.
دیدگاه های پانوفسکی را می توان یکی از رویکردهای نظام مند و منسجمی دانست که در مطالعات نظری هنر در زمینه تفسیر و تجزیه و تحلیل آثار هنری مطرح هستند.
معیوب ها
مغازهی خودکشی
- نام نویسنده : ژان تولی
- نام مترجم : احسان کرمویسی
مغازهی خودکشی یک فانتزی سیاهِ تکاندهنده است که بعد از چاپ شدن در سالِ 2007، توجهِ فراوانی برانگیخت. رمانِ عجیبِ ژان توله (1953)، نویسنده و فیلمنامهنویسِ فرانسوی، هجوی است تمامعیار دربارهی مرگ و امید. رمان دربارهی یک دکانِ فروشِ ابزار و ادواتِ خودکشی است. همه جور خنزرپنزری در آن یافت میشود. از انواع سَم تا طنابهای دار، از انواعِ سلاحهای کمری مناسب برای انتحار تا ویروسهای کشنده. یک فروشگاه منحصربهفرد در زمان و مکانی نامعلوم. رمان گره خورده است به نامِ برخی از مهمترین چهرههای ادبی و هنری که خود را کُشته اند؛ میشیما، مرلین مونرو، ونسان ونگوگ و... تقاضا بسیار زیاد است، تا اینکه روزی پسری وارد این مغازه میشود و با خودش تحولی به همراه میآورد. این روند پیش میرود تا سطرهای پایانی کتاب که ناگهان ضربهای خردکننده به مخاطب وارد میشود، ضربهای که غیرقابل پیشبینی است...
رمانِ مغازهی خودکشی از درخشانترین آثارِ فانتزی سیاهیاست که در دو دههی گذشته در جهان و در این سبک نوشته شدهاست. حضور متراکمِ مرگ، تلاش برای ساختنِ امید به زندگی، نبردی نمادین و مملو از شوخیهای ظریف که در نهایت قرار است خواننده را میخکوب کند.
مفاجا
محسن بوالحسنی
اینكه زنى
تمام پرندههای جهان را
صدا بزند
و آبهای جهان را
دچار انحطاط كند
حتماً اتفاق نادریست
از يك طرف مرگ
و از طرفی
درختان سيب
كمی جابهجا میشوند.
چهقدر این شیدایی شلوغ است
و خوابهای من اصولاً
بدون تو
کلبهی تاریکی هستند
که در برف
به ستونهای خودش
لعنت میفرستد
و اینهمه مکالمه که با تو ندارم
اشیا را بازنشسته کرده
و طبق معمول
زمستان دارد از زمینوزمان
ملتها و ناسیونالیسم پس از ۱۹۷۰
اریک هابسبام را میتوان یکی از بزرگترین و مهمترین مورخان تمام تاریخ دانست. این اندیشمند و روشنفکر انگلیسی که به مانند هر روشنفکر راستین دیگری در تاریخ دویست سال گذشتهی جهان، چپگرا بود – به تعریف بهتر هابسبام یک کمونیست وفادار بود – اهمیتش در مطالعات تاریخی و اجتماعی چند قرن اخیر نه فقط به خاطر چهار کتابیست که از انقلاب کبیر فرانسه شروع شده و به فروپاشی شوروی ختم میشوند، بلکه بهواسطهی گسترهی عظیم فکریست که در قالب نوشتن تاریخ بهوجود آورد و برای ما به ارمغان گذاشت. کتاب «ملتها و ناسیونالیسم پس از 1780: برنامه، افسانه، واقعیت» از همان جمله آثاریست که میتواند همهی انگارههای پیشینی پیرامون شکلگیری دولت – ملتها، ملیگراییها، جنبشهای فاشیستی و ... را در اذهان خوانندگانش تغییر دهد. این کتاب به ریشههای مفهوم ملت پرداخته و از ابتداییترین جوامع را در فرمهای قومی و قبیلهای تا جوامع بزرگ پس از عصر انقلابها را با نظرگاهی جامع و کامل به نهادهای سیاسی و حکمرانیهای مختلفشان بررسی میکند. ملتها و ناسیونالیسم کندوکاو راستین یک مورخ و متفکر مارکسیست است که دوست داشت مردم جهان به درستی بدانند که آینده از آن آزادی و برابریست، از آن سوسیالیسم است.
من و تو
«نیکولو آمانیتی» (۱۹۶۶) از نویسندگان مهم معاصر ایتالیاست. او رمان «من و تو» را در ۲۰۱۲ منتشر کرد که با استقبال فراوانی روبهرو شد و «برناردو برتولوچی» کارگردان بزرگ هموطنش سال بعد نسخهی سینمایی رمان را ساخت. رمان دربارهی رابطهی عاطفی خواهر و برادری است که ناچار میشوند طی یک اتفاق عجیب چند روزی با هم در یک مکان کوچک، در زیر زمین خانهی پدریشان زندگی کنند. خواهر بزرگتر از برادر است و سالها دور از خانه بوده و حالا دزدکی و از سر ناچاری بازگشته است و پسر نیز برای فرار از چیزی به این مکان پناه آورده است...
روایتی پرماجرا و کششدار در رمان وجود دارد که باعث میشود خواننده به راحتی با آن همراه شود و این دو قهرمان را که یکیشان در آستانهی سقوطی کامل قرار دارد تعقیب کنند. آمانیتی تلاش کرده از پس رابطهی نه چندان گرم این دو، فرایندی بسازد که در آن شاهد زایش مفاهیمی نو هستیم... مفاهیمی که برآمده از تنهایی مشترک و تلخی هستند که سرنوشت این دو قهرمان را رقم میزنند.
رمان «من و تو» از زبان ایتالیایی به فارسی برگردانده شده است.
مهر پنجم
فرنتس شانتا
ترجمه: كمال ظاهري
رمان مهر پنجم نوشته فرنتس شانتا، از بزرگترين آثار تاريخ ادبيات مجارستان است در قرن بيستم.
فرنتس شانتا (2008 - 1927) انساني عجيب و خاص بود كه بارها به خاطر ايدههاي سياسياش از سوي دولت مجارستان تحت فشار قرار گرفت. هر چند او در جواني گرايشهاي سوسياليستي داشت اما راه خود را از بولشوويسم شوروي بسيار زود جدا كرد. او رمان مهر پنجم را سال 1963 نوشت،
رماني كه چهار شخصيت اصلي دارد. چهار مردي كه در يك بار كنار هم نشستهاند و در فضاي ديكتاتورزده مجارستان درباره يك ماجرا صحبت ميكنند، ماجرايي كه براي هر كدام از آنها يك انتخاب باقي ميگذارد و در همين اثنا پنجمين نفر وارد ميشود... رمان فرنتس شانتا روايتي است مملو از خردهروايت. ريتمي سريع دارد و اتفاقهايي غافلگيركننده كه در آنها شرافت انساني در موقعيت شكنجه، ترس و فشار سنجيده ميشود. اين چهار مرد بايد تصميمي مهم بگيرند، تصميمي كه در آن قضاوت تعيينكنندهاي وجود دارد. شانتا در اين رمان فضاي انسان دوران استبداد را به تصوير كشيده و روحهايي كه فاسده شدهاند...
شانتا آخرين رمانش را سال 1966 نوشت و چهل و دو سال دست به قلم نبرد تا روز مرگش. هيچكس نميداند اين نويسنده متفاوت چرا سكوت كرد و در محاق رفت... اين رمان را كمال ظاهري از زبان مجاري به فارسي برگردانده است.
موسیقی برای آفتاب پرست ها
نام نویسنده : ترومن کاپوتی
نام مترجم : بهرنگ رجبی
ترومن کاپوتی استاد بیبروبرگرد داستاننویسی در همان سنتی بود که پیشگامانش چخوف و همینگوی بودند. جایی از زندگی فکر کرد دیگر دلیلی ندارد قصه بسازد، خود زندگی پر داستانهایی جذاب و بکر است که فقط باید درست تعریفشان کنی تا به جان خواننده بنشینند و اثری ماندگار بر ذهنش بگذارند. این شد که شروع کرد به نوشتن از قصههای واقعی آدمهای دیگر، روایت ماجراهای شگفت زندگی غریبههایی که به نظرش یکه میآمدند. چند سالی بعدترش حتا گامی پیشتر رفت و به این نتیجه رسید که اگر خودش را بهتر از همه می شناسد، چرا اصلا بالا و پایینهای زندگی خودش و دوربریهایش را ننویسد. سالهای آخر عمرش یکسر به همین کار گذشت و حاصلش شد داستانهای این مجموعه، روایتهای پرکشش و ماهرانهی برخوردها و معاشرتهایش با کسانی که زندگی معمول و متعارفی تجربه نکردهاند، و مهمتر، روایتهایی از عمر خودش که یکی از غریبترین و غنیترین زندگیها را داشت.
موسیو پن
«موسیو پن» یکی از مشهورترین رمانهای بولانیو است، رمانی که اولینبار در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، یعنی چهار سال پیش از مرگ نویسنده. بااینحال نسخهی انگلیسی این رمان ژانویهی سال ۲۰۱۰ در امریکا منتشر شد و در کمتر از یک ماه تبدیل به پرفروشترین رمان خارجی امریکا شد. انتشارات «نیو دایرکشن» رمان «موسیو پن» را به عنوان بهترین اثر کارنامهی یکسالهاش انتخاب کرد. همان سال «ویل بلایث» در روزنامهی «نیویورک تایمز» دربارهی این کتاب نوشت: «موسیو پن رازآلودترین رمان بولانیو است، داستانی که او در سال ۱۹۸۱ یا ۸۲ نوشته است و سرشار است از رازهایی که باید در زندگی واقعی او جستوجویشان کرد.»
«موسیو پن» با این بند شروع میشود:
«پاريس، 1938
غروبِ چهارشنبه ششم آوريل، وقتی آماده میشدم از خانه بروم بيرون، تلگرافی از دوست جوانم مادام رينو به دستم رسيد که درش تقريباً با حالتی اضطراری درخواست کرده بود آن شب در کافه بوردو نزديک محل زندگیام در خيابان ريوِلی حاضر شوم، و اين يعنی اگر عجله میکردم هنوز میتوانستم بهموقع برسم آنجا.
اولين نشانهی ورودم به ماجرايی منحصربهفرد بلافاصله خودش را نشان داد: موقع پايين رفتن از پلهها به دو مرد برخوردم که ميآمدند بالا به طبقهی سوم. اسپانيايی صحبت میکردند، که من نمیفهمم، و بارانیهاي تيره پوشيده بودند و کلاههای لبهپهنی داشتند که چون روی پلههای پايينتر از من بودند صورتهاشان را میپوشاند. به خاطر تاريکروشن معمول راهپلهها، همينطور به خاطر شيوهی آرام راه رفتنم، تا وقتي درست مقابلشان قرار نگرفتم ــ فقط سه پله دورتر ازشان ــ متوجه حضورم نشدند، و تازه آن موقع بود که دست از صحبت کشيدند و جای اينکه کنار بروند و راه باز کنند تا بروم پايين (پلهها براي رد شدن دو نفر به اندازهی کافي پهن است، نه براي رد شدن سه نفر پهلوبهپهلو)، براي چند لحظهای که بهنظر رسيد ثابت ماند و بدل شد به تصويری از ابديت، بههم خيره شدند (بايد تأکيد کنم که من چند پله ازشان بالاتر بودم)، و بعد، آرام، خيلي آرام، نگاههای خيرهشان را دوختند به من.»
میم و آن دیگران
نام نویسنده : محمود دولت آبادی
این کتاب محمود دولتآبادی شامل بیست و سه یادداشت از اوست دربارهی همنسلان و پیشینیان خودش. او دربارهی این کتاب میگوید: «این کتاب را دربارهی دوستان نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس و هنرمندان همدورهی خودم نوشتهام و در آن از کسانی چون جلال آلاحمد، سیمین دانشور، اکبر رادی، علیاشرف درویشیان و دیگران حرف زدهام.»
نام من سرخ
اُرهان پاموک
مترجم: عینله غریب
نام من سرخ (به ترکی استانبولی: Benim Adım Kırmızı) رمانی از اورهان پاموک است تحت تأثیر رمان مشهور ایتالیایی نام گل سرخ. نام من سرخ برنده جایزه نوبل ادبیات است.
رمان نام من سرخ در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم میگذرد. در این رمان، شیوهٔ چند صدایی یا پلی فونی روایتِ حوادث مختلف را توسط شخصیتهای رمان ممکن کردهاست.
پاموک در این رمان نقطه مشترک تاریخ عثمانی و ایران را در نظر داشتهاست. نویسنده به شرح عشق و قتل در این رمان پرداختهاست.
چگونگی روابط بین دو فرهنگ غرب و شرق از دیگر موضوعات این رمان است که از زبان نقاشان روایت میشود.
پاموک در گفتگو با مجله نافه درباره انگیزه خود از نوشتن این رمان گفتهاست «بین ۷ تا ۲۲ سالگیام میخواستم نقاش شوم. بعدها وقتی نویسنده مشهور ترک شدم همیشه دوست داشتم درباره لذت نقاشی بنویسم. میخواستم توصیف کنم که نقاشی کردن چه حسی دارد و یک نقاش چه عقایدی دارد.»
شخصیتهای اصلی در رمان نام من سرخ نقاشان هستند. در آغاز داستان استادِ طلاکاری به دست نقاشی کشته میشود. هیچ کس مطمئن نیست که قاتل یک نقاش است. با این حال ماجرای تمام رمان از آغاز تا پایان یافتن نقاشِ قاتل است.
پاموک در خلال رمانش به موضوعاتی مانند عشق و تاریخ نقاشی در سرزمینهای اسلامی نیز میپردازد.
او از کتابهای بسیاری در این رمان نام میبرد که در فرهنگ و تمدن اسلامی نامی بودهاند. اغلب این کتابها - از آن جمله شاهنامه شاه طهماسبی - ایرانی هستند. او همچنین برخی حکایتهاینظامی و فردوسی را نیز در رمانش بازگو کردهاست.
پاموک گفتهاست «یکی از انگیزههای من برای نوشتن رمان نام من سرخ بازآفرینی داستانهای ادبیات کلاسیک بود. زمانی که داشتم کتابم را مینوشتم از خواندن شاهنامه و خسرو و شیرین لذت میبردم.»
نان سالهای جوانی
هانریش بُل
مترجم: محمد اسماعیلزاده
این کتاب شرح مشقتهای راوی است در دوران جوانی برای کسب درآمد و نان درآوردن. داستانِ مربوط به سالهای قحطی و گرسنگی است. سالهایی که «فندریش» جوان به «نان» فکر میکند و از واژهی «مناسب و ارزان» متنفر است. او که مدام ، به شکلی بیمارگونه در حال وصف گرسنگی خویش است دختری از آشنایانش را میبیند که به شهر آمده تا معلم شود. «بل» میکوشد تقابل با گرسنگی و تاثیر آن بر احساس و اندیشه را تصویر کند.
نصفالنهار خون یا سرخی غروب در غرب
نویسنده: کارمک مککارتی
مترجم: مجید یزدانی
نصف النهار خون یا سرخی غروب در غرب رمانی مهیج از نویسنده آمریکایی کورمک مککارتی است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد که در ژانر وسترن یا گاهی ضد وسترن طبقهبندی میشود و پنجمین کتاب مککارتی است که توسط رندوم هاوس منتشر شد.
رمان سرگذشت قهرمان بی نامی را روایت میکند که تا آخر قصه اسمی ندارد و خواننده او را به عنوان پسر (و در انتهای داستان به اسم مرد) می شناسد. پسر عضوی از دار و دسته واقعی جان گلانتون میشود، گروهانی خشن از مزدوران آمریکایی که برای فرمانداران ایالات شمالی مکزیک کار می کنند و سرخپوست های مخالف آنان را می کشند و برای اثبات کارشان پوست کله سرخپوست ها را به عنوان مدرک همراه خود می آورند.
داستان سرشار از خشونت است و مثل تمام آثار ناتورالیستی مملو از توصیف جزییات محیط پیرامون قهرمانان. عمده روایت داستان حول محور قاضی هولدن میچرخد، یک دانشمند جانی با بیش از دو متر قد و هیکلی عظیم که حتی یک مو هم بر آن نروییده است. او پیشوای معنوی گروهان خود و در تمامی علوم و مهارتها سرآمد روزگار است و با سخنرانی های حکیمانه خود فلسفه مرگ و زندگی را برای همقطارانش تبیین میکند.
اگرچه این رمان در ابتدا با استقبال اندک منتقدان مواجه شد، اما رفته رفته مورد تحسین قرار گرفت و به عنوان اثر بزرگ مک کارتی و یکی از بزرگترین رمانهای آمریکایی در تمام دوران شناخته شد. برخی آن را رمان بزرگ آمریکایی نامیدهاند.
نظریه فمینیستی
تمامیتِ بدنی و خودمختاری، حقِ رأی، حقِ کار، حقِ دستمزدِ برابر بهخاطرِ کارِ برابر، حقِ مالکیت، حقِ تحصیل، حقِ شرکت در ارتش، حقِ مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت؛ حقِ سرپرستیِ فرزندان، حقِ ازدواجِ آزادانه و آزادیِ مذهبی.