لاشهی لطیف
نویسنده: آگوستینا باستریکا
مترجم: سحر قدیمی
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد ابتدا حیوانات به ویروس آلوده شدند و گوشت آنها سمی شد. سپس دولت ها انتقال را آغاز کردند. اکنون، "گوشت ویژه" - گوشت انسان - قانونی است.
مارکوس در کسب و کار سلاخی انسان است - فقط کسی آنها را اینگونه نمی نامد. او با اعداد، محموله ها، پردازش کار می کند. یک روز به او هدیه ای داده می شود تا یک معامله را امضا کند: نمونه ای با بهترین کیفیت. او را در انبار خود رها میکند، در حالی که در بسته است، مشکلی که بعداً برطرف میشود.
اما او مارکوس را تعقیب می کند. به نظر می رسد بدن لرزان و نگاه مراقب او را درک می کند. و به زودی، او توسط چیزهایی که از دست داده است - و چیزهایی که هنوز هم ممکن است نجات یابد، شکنجه می شود.
ما همیشه قلعهنشینان
شرلی جکسون
مترجم: علیرضا مهدیپور
«ما همیشه قلعهنشینان» آخرین رمانِ بانوی شهیر ادبیاتِ امریکا، «شرلی جکسون» (1965 ـ 1916) است. نویسندهای بهشدت گوشهگیر که برخی از بهترین آثار بلند و کوتاهِ میانهی قرن بیستمِ ادبیات امریکا از آنِ اوست. این رمان داستانِ دو خواهر است در خانهای عجیب در روستایی مرموز. رمان مملو از اتفاقهایی است پیشبینینشده و آدمهایی که انگارِ خُبثی در وجودشان پنهان شده. وجوهِ خیر و شرِ انسانی برای شرلی جکسون بسیار مهم بود و در این رمان نیز اجرایی از این تقابل را روایت میکند. راوی رمان که دختری است جوان، از خواهرش و شهری میگوید که در آن زندگی میکنند و آدمهایی که منتظرِ شکارِ دیگراناند...
شرلی جکسون تنها 48 سال داشت که در خواب سکته کرد و مُرد، اما رمانها و داستانهای کوتاهش آثار درخشانیاند از غافلگیر شدنِ انسان، خشونت، روابطِ پیچیدهی عاطفی و از همه مهمتر، تنهایی.
جکسون در ایران نیز با کتاب «همراه من بیا» از همین نشر داستانِ منحصربهفرد بختآزمایی شناخته شده است.
مادربزرگت رو از اینجا ببر!
دیوید سِداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«پیمان خاکسار» با ترجمهی تازهای از «دیوید سداریس» دوباره به کتابفروشیها آمده ، این مترجم پیشتر کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» را از این نویسنده برای اولینبار به فارسی ترجمه کرده بود و آشنایی مخاطب ایرانی را با این نویسندهی امریکایی فراهم.
حالا کتاب «مادربزرگت رو از اینجا ببر» از این نویسنده بهزودی راهی کتابفروشیها میشود. او در یازده داستان زندگی و تجربیات شخصیاش را نوشته است. کتاب حاضر در میان آثار سداریس از فروش فوقالعادهای در امریکا برخوردار بوده و یکی از بهترین هدیههای کریسمس پیشنهادی روزنامهی «لسآنجلس تایمز» هم بوده است. سداریس اکنون ساکن لندن است و میگوید: «زندگی در لندن هر روز من را شگفتزده میکند و من حالا دیگر حتا خودم هم نمیدانم چهقدر از این ماجراهایی که روایت میکنم، واقعی هستند و سر خودم آمدهاند و چهقدرشان خیالبافی من است.» سداریس عمدهی شهرتش را مدیون داستانهای کوتاه از زندگی شخصی خودش است که ماهیتی فکاهی و طعنهآمیز دارند و نویسنده در آنها به تفسیر مسائل اجتماعی میپردازد. او در آثارش به مسائلی همچون زندگی خانوادگی، بزرگ شدن در خانوادهای از طبقهای متوسط در حومهى شهر رالی، پیشینه و فرهنگ یونانی، مشاغل مختلف، تحصیل، مصرف مواد مخدر و… میپردازد و از تجربهى زندگی در فرانسه و انگلستان مینویسد.
مارکی شرور
پيير كلوسوفسكی
ترجمه: پيمان غلامی
آياد ساد را چنان ميخوانيم كه لاكلو، استاندال، يا بالزاك؟ آشكارا نه! يادداشتهاي ساد شاخص نشانگر «خارج» اند، اما اين خارج هرگز با فضاي داخلي «اتاق خواب»، كه در آن كسي ميفلسفد، معادل نيست. مراد از خارج دروننگري انديشه است كه سبب ميشود هيچچيزي از «اتاق خواب» تفكيك نشود. اتاق خواب غار خونآلود سايكلوپس را نشان ميدهد، كه تكچشمش به انديشهاي سيريناپذير تعلق دارد. ساد اگو را همزمان با ديگري فسخ ميكند، آنجا كه لذت از تخريب جدا، و تخريب با شكل ناب ميل اين همان ميشود. ساد ابتدا بايد در ديگري منزل گزيند: فوران يك نيروي بيگانه در داخل «خود او». او هم درون است هم بيرون.
مارکس در واپسین سال ها (۱۸۸۳-۱۸۸۱) : زندگی نامه ی فکری
ماشین زمان
«همین مقوله منشای اصلی اختراع بزرگ من است. اما شما اشتباه می کنید که می گویید ما نمی توانیم در زمان حرکت کنیم. مثلا، اگر من رویدادی را آشکارا به یاد بیاورم، به زمان رخداد آن باز می گردم: به قول معروف، فراموش کار می شوم. لحظه ای به عقب باز می گردم. البته برای توقف طولانی در گذشته وسیله ای در اختیار نداریم، حتا به اندازه ی توقف زمانی یک آدم وحشی یا یک حیوان در یک پرش یا جهش دو متری. اما از این نظر، یک انسان متمدن بر یک انسان وحشی برتری دارد. او، به رغم نیروی جاذبه می تواند سوار بالن شود و به آسمان برود، پس چرا نباید امیدوار باشد که سرانجام می تواند حرکتش را در امتداد بعد زمان کم یا زیاد کند، یا حتا بازگردد و در مسیر دیگری به حرکت ادامه دهد؟» -از متن کتاب-
مالون میمیرد
ساموئل بکت
مترجم: مهدی نوید
بله، روزگاری بود که بیدرنگ شب میشد و با جستوجوی گرما و تکههای تقریباً خوردنی بهخوبی میگذشت. و تصور میکنی که این وضع تا آخر همینطور باقی میماند. اما ناگهان همهچیز دوباره شروع به خشموخروش میکند، در جنگلهایی از سرخسهای بزرگ گُم میشوی یا در زمینهای بایرِ در معرض بادهای شدید میچرخی، تا اینکه کنجکاو میشوی که آیا بیخبر مردهای و به دوزخ رفتهای یا باری دیگر در جایی حتا بدتر از جای قبلی به دنیا آمدهای.
مثل خون در رگ های من (نامه های احمد شاملو به آیدا)
افسوس. چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید، یکبار دیگر مرا به زندگی بازگرداند. تصور می کردم خواهم توانست به این رشته پرتوان عشقی که به طرف من افکنده شده است چنگ بیندازم و یکبار دیگر شانس خودم را برای زندگی و سعادت آزمایش کنم. چه می دانستم که برای من، هیچگاه زندگی مفهوم درست خود را پیدا نخواهد کرد؟ چه می دانستم که دربدری و بی سر و سامانی سرنوشت ازلی و ابدی من است. چه می دانستم که تلاش من برای نجات از این وضع، تلاش احمقانه یی بیش نیست؟
مجوس
جان فولز، نويسنده كتاب مشهور (1965) The magus و “همسر گروهبان فرانسوي” در سن 79 سالگي(2005) درگذشت. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از گاردين، ناشر فولز گفت: اين نويسنده روز شنبه گذشته بعد از يك بيماري طولاني مدت در منزلش در دورست درگذشت. اگرچه رمان زن گروهبان فرانسوي، همچنان به عنوان بهترين اثر اين نويسنده باقي ماند، اما وي به مدت بيش از 40 سال به حرفه نويسندگي ادامه داد. رمان همسر گروهبان فرانسوي در سال 1981 با بازيهاي مريل استريپ و جرمي آيرونز به يك فيلم خوش ساخت تبديل شد كه نامزدي جايزهي اسكار را نصيب خود كرد. سبك ادبي جسورانه اين نويسنده بر بسياري از نويسندگان جوان تاثير گذارد. فولز در سال 1929 در اسكس متولد شد و قبل از آنكه براي تحصيل به فرانسه و يونان رود، در آكسفورد به تحصيل پرداخت. وي در سال 1963 با كتاب “مجموعهدار” به شهرت رسيد، اين كتاب يك قصه ترسناك از زندگي انساني متعصب است كه زني را كه دوست دارد، ميربايد. فولز در پي كسب موفقيتهاي زياد در فروش كتابهايش به تدريج كار تدريس را كنار گذارد و تمام وقتش را به نوشتن رمان اختصاص داد. بسياري از كتابهاي وي از فروش زيادي برخوردار بودند كه در اين بين رمان همسر گروهبان فرانسوي پرفروشترين آنها بود. از ديگر رمانهاي مشهور وي ميتوان به كتابهاي دانيل مارتين (1977)، مانتيسا (1982) و كرم حشره (1982) اشاره كرد. فولز بعد از مرگ همسرش اليزابت در سال 1990 چيزي بيشتر از يك مجموعه از خاطراتش را منتشر نكرد. وي در سال 1988 سكته كرد و از آن به بعد دچار مشكلات جسماني شد.
مرد زیرزمینی
رمانِ مردِ زیرزمینی را شاهکارِ میک جکسون (1960) دانستهاند، اثری که او را به عنوانِ یک نویسنده صاحبسبک انگلیسی مطرح کرد و باعث شد نامزدِ جوایزِ بسیار مهمی از جمله من بوکر شود. این رمان که نخستینبار در سالِ 1997 منتشر شد، داستانی است با چند راوی، راویانی که قصه خود را به شکلِ روزنوشته ساختهاند. قهرمانِ اصلی رمان یک نجیبزاده ویکتوریایی است. این نجیبزاده قدرتمند که املاک فراوانی دارد و بر جهانِ خود مسلط است، تصمیم میگیرد تونلهایی عظیم زیرِ املاک و زمینهایش حفر کند. تونلهایی که بهراحتی کالسکه از داخلشان عبور میکند و تمامِ منطقه را از زیرِ زمین به هم پیوند میدهند. این تونلها کمکم هویتِ او را تغییر میدهند و اتفاقهایی رقم میزنند آمیخته با نوعی تلخیِ طنزآلود. نوعی دگردیسیِ عمیق.
مرد سوم
مارتیز به پیش نهاد دوستش هری به وین آمده تا سر کار برود اما در فرودگاه کسی منتظر اون نیست.
کم کم متوجه می شود هری مرده و مراسم تدفینش در همان روز است . پلیس عقیده دارد هری وارد یک ماجرای قاچاق شده و هرچند مرگ او قتل به نظر می رسد برایشان اهمیت زیادی ندارد . مارتیز به ماجرا مشکوک است و سعی می کند تا به اصل قضیه پی ببرد.
مردم در سیاست ایران (پنج پژوهش موردی)
یرواند آبراهامیان
ترجمهی بهرنگ رجبی
نقش و جایگاهِ مردم در سیاست، از همان آغاز بخشی مهم از فعالیتهای پژوهشی «یرواند آبراهامیان» بوده. در تاریخنگاریهایش بیشتر تمرکز داشته روی تحولاتی که آدمها به واسطهی خیابان باعث شدهاند تا تغییراتی که سیاستمداران سرِ میز مذاکره حاصل دادهاند: او راویِ فشارهای از پایین است تا چانهزنیهای در بالا ــ و در این مقالههایش بیشتر از همهی جاهای دیگر هم. دو مقالهی نخست کتاب اواخرِ دههی شصتِ میلادی نوشته شدهاند، اولی به نقشِ جمعیتهای مردمی در تحولاتی میپردازد که نهایتاً به انقلابِ مشروطه انجامید و دومی، رد این اثرگذاریهای مردمی را تا مقطعِ کودتای 1332 پی میگیرد. مقالهی سوم که چهل سالی بعدتر از آن دو مقاله نوشته شده، سهمِ جمعیتهای مردمی را در پیشبرد و پیروزیِ انقلابِ 1357 میسنجد و ضمناً، نشان میدهد دلبستگی به بررسیِ جایگاهِ مردم در سیاست، همهی عمرِ پژوهشیِ آبراهامیان ادامه و دوام داشته. چهارمی مقالهای است دربارهی سرخوردگیِ جمعی مردمی، بنیانگذارانِ فرقهی دموکراتِ آذربایجان، از سازمانی سیاسی، حزبِ توده، و رو آوردنشان به مبارزهی خودبنیاد. و پنجمی که متن ویراستهی یک سخنرانی دانشگاهی است، گزارشی از فراز و فرودهای جنبش کارگری ایران میدهد در مقطعی کوتاه از تاریخِ ایران مدرن که آدمهای خیابان توانستند بسیاری از خواستههایشان را به حاکمان تحمیل کنند.
مردی به نام اوه
فردریک بَکمَن
مترجم: حسین تهرانی
فردریک بَکمَن (1981) با رمانِ مردی به نامِ اُوِه به شهرتی استثنایی دست یافت. این رماننویس و روزنامهنگارِ جوانِ سوئدی بعد از انتشارِ این رمان در سوئد و آلمان به جهان معرفی شد. مردی به نامِ اُوِه داستانِ روزگار پیرمردی است کمحرف، سختکوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد همهچیز باید سرجای خودش باشد و فقط احمقها به کامپیوتر اعتماد میکنند. او سالها با قوانینِ سفتوسختش و همسرش که عاشقانه دوستش داشته زیسته و حالا انگار به آخر خط رسیده. تا اینکه یک روز صبح ماشینِ یک زنِ باردارِ ایرانی و شوهرِ خنگش که قرار است همسایهی او شوند کوبیده میشود به صندوقِ پستیاش و این آغاز ماجراست...
رمانِ بَکمَن روایتی است از برخوردِ دو جهان، برخوردی که به طنزی مداوم و تأثیرگذار میانجامد و باعث میشود مفهومِ کهنسالی و نوگرایی به شکلی دیگر برای مخاطب روایت شود. مردی به نامِ اُوِه رمانی است زنده و جاندار که بعید است بتوان از خواندنش صرفنظر کرد. رمانی که قرار است تا عمقِ جان مخاطبش رسوخ کند. یک سرخوشی مدام... به جهانِ اُوه خوش آمدید.
مرگ ایوان ایلیچ
نام نویسنده : لیو تالستوی
نام مترجم : سروش حبیبی
در عمارت بزرگ دادگستري، هنگام رسيدگي به دعواي خانواده ملوينسكي دادستان و اعضاي دادگاه طي زمان تعطيل جلسه براي تنفس در اتاق ايوان يگورويچ شبك گرد آمده بودند و بحث به پرونده پر سر و صداي كراسوسكي كشيده بود. فيودور واسيلي يويچ با حرارت بسياري ميكوشيد ثابت كند كه دادگاه صلاحيت رسيدگي به اين پروند را ندارد و ايوان يگورويچ سر حرف خود پافشاري ميكرد كه دارد. اما پيوتر ايوانويچ كه از ابتدا به بحث وارد نشده بود توجهي به آن چه ميگفتند نداشت و سر خود را به خبرنامهاي كه تازه آورده بودند گرم كرده بود. گفت آقايان ايوان ايليچ هم مرد.