خاستگاه عهد جدید
هارْناک، آدولف فون (۱۸۵۱ـ۱۹۳۰)(Harnack, Adolf von)
هارْناک، آدولف فون متکلم و مورخ استونیالاصل آلمانی. بهسبب ادعای آزادی مطلقش در مطالعۀ تاریخ کلیسا و عهد جدید شهرت دارد. او استاد دانشگاههای ماربورگ (۱۸۸۶ـ۱۸۸۹) و برلین (۱۸۸۹ـ۱۹۲۴) بود و در زمینۀ گنوسیگری و سِفر مکاشفه تدریس میکرد. جلد اول اثر دورانساز او با نام تاریخ اعتقاد در ۱۸۸۵ منتشر شد. در ۱۸۹۳ تاریخ ادبیات متقدم مسیحی تا ائوسبیوس و در ۱۹۰۰ کتاب جنجالی مسیحیت چیست؟ را منتشر کرد. گسترش مسیحیت در سه قرن نخست (۱۹۰۲) و مطالعاتی ارزشمند دربارۀ عهد جدید که با نام لوقای حکیم و سخنان عیسی که به انگلیسی نیز ترجمه شدهاند، از دیگر آثار اوست.
خاصیت آینگی (نقد حال گزاره آرا و گزیده آثار فارسی عینالقضات همدانی)
نجيب مايل هروی
"اوست که اوست و هر چه هست بدو هست، یا نه همه به خود نیست است و نیستی غیر او ضروری است؛ چنانکه هستی او ضروری است و او را در قِدَم او شریک نیست و با او هیچ آفریده نیست و آنجا که اوست کسی نیست و نتواند بودن. او را هیچ برسیده نیست و در حق او هیچ فرا رسیده نیست و نخواهد رسیدن. دی و امروز و فردا همه در علم او یک رنگ دارد که البته به قلیل و کثیر در آن تفاوت نیست.
عرفانِ ایرانی در عالم اندیشه ایرانی و اسلامی جایگاهی خاص دارد تا حدی که گویی با آن جهانبینی نوینی از متن این فرهنگ برآمده. عارفان ایرانی مفاهیم و تعالیم اسلام را معنایی تازه بخشیدند تا جایی که بسیاری از دنیاداران بر آنان شوریدند و خود در آتش عشق الهی سوختند.
و در این میان سرآمدانی بودند، یکیشان شهید عینالقضات همدانی که او را به جرم نوآوری و نوجویی در اندیشهٔ رایج، از سر جهل و ترس و احساس خطر، از جایگاهش راندند. باز آرام نگرفتند.پس به دیار خویش همدان بازگرداندندش و بر دار آویختندش. اما هنوز آرام نگرفتند پس «پوست بدنش را کندند و در بوریای آلوده به نفتش پیچیده، سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند.»
اما از او خلاصی نیافتند. زیرا عینالقضات در آثارش زنده ماند و خاصیت آینگی تصویری است که از او پابرجا مانده و میماند و هرکس به فراخور حال تصویر خویش را در آن میبیند.
خاندان ابراهیم (ع)
سید روح اله شفیعی
نویسندگان این رشتهنوشتارها میکوشند تا از گوشههایی تازه و دیگرگون به داستانهای کتاب مقدس بنگرند. آنان یا با پرسشهایی نو به سراغ کتاب مقدس میروند یا در پی پاسخهایی نو برای پرسشهای پیشین خود هستند و یا در چارچوبی که میتوان آن را چرخش اسطورهشناختی نامید به دیگر خوانشها واکنش نشان میدهند. بااینهمه، این نگاههای دیگرگون و این بازی بازخوانی و دگراندیشی، چندان هم آشفته و بیقاعده نیست. به دیگر سخن نمیتوان هرآنچه تاکنون گفته شده است را یکسره به کناری نهاد و دستاورد چنین رهیافتی را دگراندیشی خواند! سازوکارها و دستمایههای این بازخوانی و دگراندیشی بسیار گستردهاند. گاه نگاهی دگرگونه به معنی یک واژه یا جمله و گاه کنشها و تواناییهای بینامتنی مفسر به یاری او میآیند. اما این نگاه دیگرگون را چه سودی و این بازخوانی را چه دستاوردی است؟ هنگامی میتوان به یافتن پاسخ این پرسش امید بست که خوانندهی گرامی کار خواندن را بیآغازد و کمی پیش رود. نگاهی گذرا به متن کتاب مقدسْ تنها پیشنیاز او برای پیمودن این راه است.
خدا آن گونه که من می فهمم
نام نویسنده : مهاتما گاندی
نام مترجم : شهرام نقش تبریزی
من، هم آوا با کسانی که می گویند خدا عشق است، می گویم خدا عشق است. با این حال، در اعماق وجودم همواره می گفتم اگرچه خدا می تواند عشق هم باشد، ولی، بالاتر از همه چیز، خدا حقیقت است. اما دو سال پیش، از این نیز گامی فراتر رفتم و گفتم حقیقت خداست.
مهاتما گاندی
هرچند مهاتما گاندی به عنوان رهبر جنبش استقلال طلبانه مردم هند شهرت جهانی یافت، اما او خود را «یک مرد خدا» می نامد «که به کسوت سیاستمداران درآمده است.»
در کتاب خدا، چهره او را به عنوان یک راهبر روحانی می بینیم که، اندیشه ها و آموزه هایش، به جویندگان اهل همه مذاهب و عقاید، روشنی و تسلا و آرامش می بخشد.
این کتاب مجموعه ای از سخنان و نوشته های گاندی درباره تلقی او از مفهوم خداست.
خدا و زندگی پس از مرگ
نويسنده: جفری لانگ ، پل پری
مترجم: علی قاسمياننژاد
دکتر جفری لانگ، در کتاب پیشگامانه جدید خود به نام «شواهد زندگی پس از مرگ» می گوید: «در حال حاضر شواهد علمی بیشتری در مورد واقعیت تجربه نزدیک به مرگ (NDE) نسبت به نحوه درمان مؤثر انواع خاصی از سرطان وجود دارد. در سال 1998 دکتر لانگ و همسرش جودی، بنیاد تحقیقات تجربه نزدیک به مرگ را با هدف ایجاد انجمنی برای «تجربهکنندگان» نزدیک به مرگ برای به اشتراک گذاشتن داستانهای خود راهاندازی کردند. شواهد از زندگی پس از مرگ بر اساس شواهد دست اولی که از بیش از 1600 حساب تایید شده NDE استخراج شده است، قوی ترین استدلالی را ارائه می دهد که تاکنون برای حقیقت اساسی کسانی که مرده اند و بازگشته اند تا داستان های خود را به اشتراک بگذارند.
خداشناسی از ابراهیم تاکنون (دین یهود، مسیحیت و اسلام)
مترجم: محسن سپهر
کارن آرمسترانگ (به انگلیسی: Karen Armstrong) (۱۴ نوامبر ۱۹۴۴ -) نویسنده و پژوهشگر انگلیسیست که تا کنون دوازده کتاب درباره دینشناسی تطبیقی تألیف کردهاست.
وی به مدت ۷ سال راهبهای کاتولیک بوده سپس در ۱۹۶۹ در دانشگاه آکسفورد ادبیات کلاسیک و مدرن خوانده است. وی چندین برنامه تلویزیونی نیز درباره پولس رسول و تاریخ کلیسا تهیه کرده است. او سپس به نوشتن کتاب هایی در زمینه اندیشه دینی روی آورد در حالی که جهان نگری او بر آمده از بینش دینی مسیحی و خرد باوری غربی است. وی همواره کوشیده است به عنوان یک پژوهشگر به دین ها بنگرد. به سخن دیگر تلاش آرمسترانگ این بوده تا بنیاد مشترک دین های سامی را بیابد و میان آنان پلی بزند.
این اثر, شرح و تفسیری است از مبحث خداشناسی در سه آیین یهود, مسیحیت و اسلام. ‘این کتاب, تاریخ واقعیت در زبان نیآمدنی خود خدا نیست. بلکه تاریخ چگونگی فهم آدمی از او, از ابراهیم تا روزگار کنونی, است. تصور آدمی از خدا تاریخی دارد, هم از این رو, نزد مردمان مختلف نو در زمانهای مختلف اندکی متفاوت است. تصوری از خدا که در نسلی و توسط انسانهای معینی شکل میگیرد, میتواند برای نسل دیگر و انسان دیگر بی معنا باشد. در واقع این گفته که ‘من به خدا اعتقاد دارم’ به خودی خود معنایی عینی ندارد بلکه مثل همه گفتهها, در هر بافتی و در میان هر جماعتی معنای دیگری پیدا میکند…. [نگارنده] معتقد است که ابراهیم, موسی و پیامبران پسان, خدایشان را درست همان جور تجربه کردهاند که امروز تجربه میکند ولی اگر به هر سه این دینها نگاهی بیندازیم روشن میشود که نظری عینی درباره ‘خدا’ در آنها نیست. هر نسلی تصوری از خدا میآفریند که به کارش میآید. در مورد اتهایسم (خداشناسی, بیخدایی) هم همین است. این گفته که من به خدا اعتقاد ندارم در اتهایستهای هر زمانهای برداشت خاصی از خدا را انکار کردهاند. آیا ‘خدا’یی که اته ایستهای امروزین رد میکنند همان خدای آبائ مسیحیت, خدای پیامبران, خدای فیلسوفان, خدای عارفان و خدای یزدان پرستان (Theists) قرن هژدهم است %
خدای ناپدیدشونده (زالموکسیس)
خواجه بهاءالدین نقشبند / زندگانی، آراء و طریقت
نجدت توسون
برگردان داود وفایی
محمد بهاءالدین نقشبند بخاری بنیادگذار سلسلهٔ طریقت نقشبندیه بود. وی در محرم سال ۷۱۸ق در قصر عارفان بخارا به دنیا آمد. سه روز بعد از ولادت بهاءالدین، جد او که از ارادتمندان طریقه خواجگان بود وی را نزد خواجه محمد باباسماسی برد و باباسماسی، بهاءالدین را به فرزندی خود پذیرفت. خواجه بهاءالدین نزد وی تربیت یافت و آداب طریقت را از سید امیر کلال آموخت و بعد از طی مراحل سلوک از سوی امیر کلال اجازه یافت تا در صحبت مشایخ دیگر به تکمیل مراحل مجاهدت بپردازد. بدین جهت وی چندین سال صحبت مشایخی چون عارف دیگ گرانی، قُثم شیخ و خلیل آتا را دریافت. البته خواجه شماری دیگر از مشایخ مانند زید الدین ابوبکر تایبادی را نیز ملاقات کرد.
او بر اصول هشتگانهٔ خواجه عبدالخالق غجدوانی سه اصل افزود.
خواجه بهاءالدین در شب دوشنبه سوم ربیعالاول سال ۷۹۱ در سن ۷۳ یا ۷۴ سالگی درگذشت و در قصر عارفان دفنشد.
خورشید تابنده
«شرح احوال و آثار حاج سلطانحسین تابنده گنابادی»
تالیف وتدوین: آقای حاج علی تابنده محبوب علیشاه
اين كتاب به دو بخش اصلی تقسيم ميگردد: بخش اوّل : تماماً مطالبی است که حضرت محبوبعلیشاه در باره آن حضرت تألیف و تدوین کردهاند. بخش دوّم : كتاب شامل شرح مختصر زندگی مشايخ و مأذونين ايشان و مجموعۀ خاطرات و مقالات و اشعاری است كه برادران ايمانی و دوستان فرستادهاند. در اين قسمت دو مقاله مشروح دربارۀ آن حضرت وجود دارد كه: • اوّلی نوشتۀ جناب آقای سلطانعلی سلطانی (زيد توفيقه) است. • مقالۀ دوّم را عموی گرامی و دانشمند ایشان، جناب آقای حاج دكتر نورعلی تابنده (زيدعزه) تأليف فرمودهاند كه همواره مورد لطف و محبّت معظّمله بوده و مقالۀ ايشان حائز اهميّت خاصی است.