جهان اسطوره ها
اسطوره در دیدگاه پدیدار شناسی روایتگر آفرینش، سرگذشت خدایان باستان، جهان بینی و فرجام شناسی هر قوم و ملت است. اسطوره تاریخ مینوی و مقدس کیهانی است و بسیار راز آمیز، حقیقتی است زنده که در دوران آغازین به وقوع پیوسته و از آن پس،جهان و سرنوشت آدمیان را تحت تاثیر خود قرار داده است اسطوره شخصیت هایی ازلی دارد که به صورت الگوهایی آغازین جلوه می نماید و بی زمان گاه بی مکان و کرانه است از این روی روایات اساطیری در کلام نمی گنجد لکه خود را در آثار تصویری موسیقیایی، آیین ها و باورها به نمایش می گذارند هر اسطوره دربردارنده روایت یک آفرینش است که به بیان آن می پردازد و روایتگر نظم پدیده های طبیعت و نیروهای کیهانی است. کتاب حاضر جستارهایی برگزیده از اسطوره ها و دیدگاه های اسطوره شناختی و بخش اعظمی از اساطیر جهان است که توسط اسطوره شناسان به نام گرد آوری و تالیف گردیده است.
جهان هولوگرافیک
نام مترجم : داریوش مهرجویی
نظريه اي براي توضيح توانايي هاي فراطبيعي ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم جهان ما و هر آنچه در آن است، از نظر قطره هاي باران و دانه هاي برف و درختان كاج تا شهابها و ذرات الكترونها و كوانتومها، همه تنها تصاوير شبح گونه اي هستند از واقعيتي دور از دسترس كه خارج از زمان و مكان بر ما فراتابيده مي شود.
نظريه هوموگرافيك بودن جهان نه تنها واقعيتهاي ملموس زندگي ما را دربر مي گيرد، بلكه مي تواند پديده هاي حيرت آوري همچون تله پاتي، نيروهاي فراطبيعي انسان، وحدت كيهاني، درمانهاي معجزه آسا و... را توضيح دهد.
با خواندن جهان هولوگرافيك، با جهاني روبرو مي شويم كه هر ذره آن ويژگيهاي كل آن را در خود دارد و خواننده ايراني بسياري از مفاهيم متافيزيكي را كه ريشه در فلسفه و عرفان شرق دارد در قالب زباني روشن و امروزي باز مي شناسد.
جهل مقدس (زمان دین بدون فرهنگ)
اولیویه روآ
دکتر عبداله ناصری طاهری
اولیویه روآ، اسلامشناس فرانسوی شناخته شدهای است که با کتاب «شکست اسلام سیاسی» در ایران شناخته شد. در این کتاب بسیاری از مسائل منطقه مانند داعش را پیشبینی کرده بود.
کتاب «جهل مقدس» نوشته اولیویه، در اصل به زبان فرانسه تالیف شده که به انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است، کتابی که مولف را بسیار پرآوازهتر از قبل کرده است. جوهر اصلی کتاب اشکال بنیادگرایی است و در آغاز کتاب اشاره کرده که اشکال بنیادگرایی را با توجه به دنیای غرب بررسی کرده است. اگرچه مثالهای متعددی نیز از دنیای اسلام آورده و مشابهتهایی را بیان میکند و تطبیق میدهد.
اولیویه معتقد است که اشکال جدیدی از بنیادگرایی که در جهان مسیحیت و جهان اسلام شکل گرفته، شکلهایی هستند که به علم، فرهنگ، الهیات و مهمتر از همه به روند جهانی شدن و فرایند مدرنیزاسیون کاملا بیاعتنا هستند و در این رابطه بحث میکند که دین و جهانی شدن بر یکدیگر به عنوان یک واقعیت تاثیرگذارند.
ویژگی بنیادگرایان این است که میخواهند دین را از فرهنگ جامعه دور و آن را در تعبد صرف ایمانی خلاصه کنند که اولیویه معتقد است این خطر روزافزونی است و تعامل ضروری و بایسته دین و فرهنگ را نادیده میگیرند و در واقع سازگاری نداشتن میان این دو را بیان میکند و در اصل خصومت و دشمنی میان دین و فرهنگ را دامن میزند.
اولیویه معتقد است که هرچه ارتدوکستر باشیم و به تعبیری سخت اعتقادتر باشیم، کمتر میخواهیم بدانیم. در این شرایط است که روح دین در حد ایمان تعبدی و آیینهای مناسکی صرف تقلیل پیدا و تعصبهای دینی بروز و ظهور پیدا میکند. در روند بحث به این نتیجهگیری میرسد که تقلیل و کاهش دین به ایمان همان جهل مقدس است که عنوان کتاب را هم دربرمیگیرد.
اولیویه تاکید میکند که در این کتاب نمیخواهد از فلسفه و فرهنگ صرف صحبت کند، بلکه دغدغه اصلی تعامل دین با ساختارهای فرهنگی و اجتماعی در زندگی بشری است و به تفسیر سیر تحولات تاریخی این رویکرد را در دنیای غرب و مسیحیت بررسی میکند و نظری هم به دنیای اسلام دارد، زیرا زمانی که پایاننامه دکتریش را درباره افغانستان تالیف میکرد سالها در این کشور، همچنین هند و پاکستان سکونت کرد.
چرا به دین محتاجیم
هدف این کتاب تبیین ریشههای عمیق عاطفی اعتقادات در کنار جنبههای عقلانی و اخلاقی و الاهیاتی آنهاست. نویسنده در فصل نخست و بر اساس علم عصبشناسی ماهیت شناختی باورهای دینی و دلایل پیدایش آنها را تحلیل میکند. در فصل دوم میبینیم که ادیان با عرضهی مراسم و مناسک و مفاهیم آیینی چگونه از دشواری زیستن در جهانی آکنده از رنج و رذیلت میکاهند. زندگی گروهی انسانها همواره در معرض تهدید برخی افراد لذتجوی بیاعتنا به قواعد زندگی جمعی است. فصل سوم شرحی است بر اینکه ادیان با خلق موانعی کارا در برابر این انحراف چگونه زندگی انسان را بسامان میکنند و آرامش فردی و جمعی را از طریق توصیههای مشفقانه به بردباری و بخشایش به جوامع انسانی بازمیگردانند. نویسنده با تحلیل تأثیر شیوههای متنوع مناجات و مراقبه نشان میدهد که ادیان تابآوری انسانها در برابر مصائب زندگی را تقویت میکنند و به مناسبت اعیاد مختلف شادی و شعف را برای دینداران به ارمغان میآورند. واپسین فصل کتاب به تحلیل ریشههای انطباقی خشم و خشونت دینی میپردازد. خشم ویژگی تکاملی همهی موجودات برای بقا در جهان متخاصم است. اما ادیان با مهار خشونتهای غریزی و هدایت آنها به مجاری مُجاز به بقای زندگی جمعی انسانها یاری میرسانند.
چرخ و نیلوفر (گزیده متن های بودایی در طی قرن ها)
مترجم و گردآورنده: ع. پاشایی
کتاب چرخ و نیلوفر از هر دفتری از کانونهای بودایی برگی برگرفته و کنار هم گذاشته است تا دانشجویان رشته مطالعات بودایی بتوانند تا حدی با مجموعه متون بودایی آشنا شوند. این اثر در واقع به نوعی تدوین شده که تمام سه کانون مهم دین بودایی را در بر گیرد و به نوعی گزیده متنهای بودایی در طول قرون اخیر است. ین کتاب سعی کرده که با معرفی بخشهای مختلف بودایی، به مخاطبان خود در واقع شناختی از الگوهای بودایی را ارائه کند و این بحث در مهمترین کتابهای آنها موجود است.
"عارفی را پرسیدند دلت چه خواهد: گفت آنکه هیچ نخواهد." پانصد و شصت سال پیش از میلاد مسیح، آموزگاری در شمال شرقی هند در شهر لومبینی در طایفه ی گوتمه چشم به جهان گشود که همین سخن را تعلیم می داد. او که بعدها "بودا" یعنی به اشراق و بیداری در رسیده نام گرفت راه رهایی را برون شدن از آرزو و خواهش دانست. نقب زدن به واقعیت معنی زندگی، برای سیدارته زمانی فراهم شد که پس از رها کردن ریاضت های سخت و طلب راه میانه به سن ۲۹ سالگی در مراقبه ی چهل روزه در زیر درخت بو ( درخت انجیر معابد) به روشن شدگی نایل شد. پس از این حالت چهل و پنج سال دیگر را در کوچه و بازار و میان مردمان به رساندن پیامش سپری کرد. پیام او رهایی از رنج بود. بودا تعلیم میداد پایان رنج با درک چهار حقیقت جلیل ممکن میشود: ۱ـ زندگی رنج است. ۲ـ خواستگاه رنج تشنگی و شهوت است. ۳ـ رهایی از رنج همان رهایی از تشنگیست. ۴ـ راه رهایی از تشنگی، راستی و درستی در شناخت، در اندیشه، در گفتار، در کردار، در زیست، در کوشش، در آگاهی و در یکدلی است. با درک این چهار حقیقت و عمل به آنها نیروانه حاصل می شود. نیروانه نوعی حالت است. فرد در آن حالت به نیستی در نمی رسد. بلکه نوعی رضایت مطلق نایل می شود، غلبه بر آز، فریب و جهل، آزادی از خویشتن و آزادی از همه ی امیال زودگذر.
چنین گفت ابن عربی
نام نویسنده : نصر حامد ابوزید
نام مترجم : محمد راستگو
فراخواندن ابنِ عربی، از این روست که شاید بتوان در تجربههای او چیزهایی یافت که بتواند الهامبخش پاسخهایی باشد برای دشواریهایی که در جهان امروز با آن روبهرو هستیم.
تجربهٔ معنوی-عرفانی، خاستگاه و سرچشمهٔ تجربههای هنری ــ موسیقی، ادبیات و دیگر هنرهاــ نیز هست و از اینروی، چارچوبهای است که هم دین و هم هنر را در خود دارد. و همینهاست راز اهمیت فراخواندن و به صحنه آوردن ابن عربی در همهٔ جهان امروز؛ چنانکه در جهان اسلام نیز، به دلیل سلطه و سیطرهٔ پارهای از رویکردها و دیدگاهها و اندیشههای سلفی در سیسالهٔ پایانی سدهٔ بیستم، به صحنه آوردن ابن عربی و بازگرداندن دوبارهٔ او از حاشیه به متن، هیچ اهمیت کمتری ندارد. از سوی دیگر، اندیشهٔ ابن عربی، چهرهٔ دیگری از معنویت اسلام و مفهوم جهاد که سخت آن را زشت و تحریف شده فرانمودهاند پیش روی خوانندهٔ غیر مسلمان مینهد.
اهمیت اندیشهٔ ابن عربی از اینروست که پختگی و پروردگی اندیشهٔ اسلامی را در حوزههای گوناگون فقه، الهیات، فلسفه، تصوّف، تفسیر قرآن، علوم حدیث، علوم بلاغت، لغت و... به نمایش میگذارد. از این دیدگاه، بررسی و پژوهش [آموزهها و اندیشههای] او، چشماندازی از اندیشهٔ اسلامی در سدههای ششم و هفتم هجری (یازده و دوازده میلادی) را پیش چشم میگذارد؛ و از دیدگاهی دیگر، شیخِ اکبر محییالدین ابن عربی، پل پیوند و همزهٔ وصلی است میان میراث جهانی و میراث اسلامی. و از این دیدگاه، میراث ابن عربی نموداری است از پیوند زنده و خلاق با میراث جهانی روزگار او ــ چه فرهنگ دینی مسیحی و یهودی و چه فرهنگ فکری و فلسفی. نشان این پیوند، شیفتگیای است که او در بهرهگیری از اصطلاحات گوناگون برای بیان مفهومی یگانه از خود نشان میدهد. البته اهمیت ابن عربی به عنوان پل و پیوند، تنها همین نیست که او میراث انسانی روزگار خویش را بهخوبی میشناخته و آنها را در پیریزی و بهپاسازی کاخ برافراشتهٔ فکری و فلسفی خویش به کار گرفته است، که افزون بر این، به همین اندازه در بازسازی میراث انسانی، از راه اثرگذاری کارا و خلاقش در آن، نقش داشته است.
چهارده رساله
نگارش: سیدمحمدباقر سبزواری
چهارده رساله مجموعهایاست از هشت رساله از فخرالدين رازى و یک رساله از ذوالفضائل اخسیکتی و یک رساله از اثيرالدين ابهرى و یک رساله از شيخ اشراق و سه رساله دیگر که گردآورنده در نسبت آنها به شخص خاصی مردد است. گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال این مجموعه را محمدباقرسبزواری انجام داده است.
چهره های مهر
دیوید بیوار
مترجم: عسکر بهرامی
کتاب «چهرههای مهر» مجموعهی چهار سخنرانی دیوید بیوار است، به اضافهی دیباچه و سه پیوست. مباحث و نکات مطرحشده در این سخنرانیها چنان گسترده و پیچیدهاند که ارائهی چکیدهای از آنها بسیار دشوار مینماید و شاید مناسبترین چکیده جمعبندی پایانی خود بیوار باشد: « ... طی این فصلها کوشیدم از شواهد کیش باطنی مهر طرحی به دست دهم، خاصه از وجه ایرانی این آیین. کوشیدم حتی آنگاه که منابع لازم برای بررسی این کیش در درازنای زمان و بر پهنهی نقشهی جغرافیا پراکنده بودهاند، باورهای مهری را همچون پدیدهای یکپارچه در نظر آورم و امیدوارم توانسته باشم شما را نیز متقاعد کنم که این رویکرد درست و منطقی است.» آدریان دیوید هیو بیوار استاد مدرسهی مطالعات شرقی و افریقایی دانشگاه لندن در رشتهی باستانشناسی و تاریخ هنر ایران بود. او مقالات متعددی در حوزههای باستانشناسی، تاریخ هنر، سکهشناسی و ادیان_ایرانی منتشر کرده است.
حسد
جوزف اپستاین
نسترن ظهیری
در مجموعه پیش رو در باب هفت گناه کبیره که به همت کتابخانه عمومی نیویورک و انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار یافته است سعی شده تا در قالب مجلدهای مجزا و از چشمانداز جهان امروز، بهویژه سنت فرهنگی مغربزمین، از هر یک از این گناهان در گذشته و امروز و بهویژه در سنت مسیحی پرداخته شود.
در این راه سعی شده تا با به کارگیری زبانهای مختلف (جِد و طنز)، وضعیت اسفبار، انسدادها و وضعیت متناقض حاصل از ارتکاب این گناهان در جهان امروز به تصویر کشیده شود. با توجه به اینکه برخی گناهان در برگیرنده گناهان دیگری هستند و بر اساس منابع دینی واژگان مشابهی برای ارجاع به یک مفهوم مشترک به کار برده میشود، این فهرست گناهان کبیره به ترتیبی که امروز میشناسیم رتبهبندی شدند:
تکبر، طمع، بیبندو باری، حسد، شکمبارگی، غضب و تنپروری
در بین هفت گناه کبیره تنها حسد است که بههیچوجه لذتبخش نیست. ممکن است تنپروری یا غضب هم آنقدرها مفرح به نظر نرسند، اما تنسپاری به تنبلی محض و بروز دادن خشم چنان راحتی و آرامشی برای انسان به همراه دارد که خالی از لطف نیست. در عوض حسد در بین هفت گناه کبیره زیرکانهترین ــ یا شاید باید بگویم توطئهآمیزترین ــ گناه است. مطمئناً در بین دیگر گناهان، حسد گناهی است که فرد کمترین تمایل به اقرار آن را دارد، چون در این صورت با زبان خود اقرار کرده که فردی بیگذشت، پست و بیاحساس است. با این اوضاع همهگیرترین گناه هم همین حسد است.