نارضایی خلاق
کریشنا مورتی
ترجمه: مرسده لسانی
عرفان کریشنا مورتی مکتبی است در راه آزادسازی نهفتههای انسان اما باید گفت که وی بیش از آن که تعالیم روشن و واضحی داشته باشد، مراد خود را در در الفاظی که ابهام و پیچیدگی در آن موج میزند، پنهان میکند. اگر بخواهیم واقعیتِ اندیشههای مورتی را به صورت خلاصه بازگو نماییم؛ باید بگوییم که مورتی هیچ برنامه عملی پیشنهاد نمیدهد و خواننده کتب مورتی دست آخر تکلیف خود را نمیفهمد که چه کار باید انجام دهد.
اما، علت تغییر و تحول اساسی در روش تعالیم کریشنامورتی و رد منصب (معلم جهانی) از جانب او چیست؟ پیترمیشل در کتاب «کریشنامورتی راز سربهمهر» اذعان میدارد که تضاد و دوگانگی معمولی همواره در کریشنا وجود داشت. یعنی تضادی که میان تئوری (سخنرانیها، بحثهایش در ملاء عام) و عمل (تجربیات شخصی) وجود دارد. دقیقاً با همان دوران تحول درونی او مطابقت دارد. این حالت تناقض تا سالها در وجود او باقی مانده بود.
پیش از هر چیز باید اشاره کرد که با مطالعه کتاب ها و شنیدن سخنرانی های کریشنا مورتی که در بسیاری از کشورهای غربی و شرقی صورت گرفته است و همچنین، با ارزیابی خوانندگان و مستمعین مورتی، به وضوح روشن می گردد، که آموزه های وی زیر مجموعه همان تعالیم و گفتارهایی است که دیگر رهبران معنوی در ذیل فرقه معنوی خود ابراز و ایراد کرده اند. ضمن آنکه، بسیاری از محققین دربازشماری مصادیق جنبش های نوپدید دینی، تعالیم کریشنا مورتی را یکی از معروف ترین فرقه های معنوی قلمداد کرده اند، اما کریشنامورتی بارها و بارها بیان کرده بود که در پی تأسیس مذهب و عرفان نیست. و حتی تعالیم خود را با روان شناسی مرتبط نمی دانست! اما با توجه به کتاب های گوناگونی که اکنون از او باقی مانده است، این سوال همواره ذهن خوانندگان، و بخصوص مشتاقان تعالیم او را به خود مشغول می کند، که با توجه به ایده اساسی او و نوع پیچیدگی عمیقی که در تعالیم او وجود دارد، به راستی، اساس تعالیم کریشنا مورتی چیست؟
نویسنده در اين كتاب ميخواهد بگويد چگونه نارضايتي خود را بپذيريم ولي شاكي نباشيم. چگونه از آشفتگي ذهن به خلاقيت ذهن برسيم، در عين حال كه ناراضي هستيم و اين را خود ميدانيم.اين كتاب ياد ميدهد تا به نارضايتي خود اگاه باشيم، آنرا بپذيريم و سركوبش نكنيم، و بدانيم كه در اين پذيرش ما بدون نزاع، تغيير وجود دارد. اگر بدون جبهه گيري براي نتيجه خاص مورد نظرتان به نارضايتي خود بنگريد، آنوقت اين نارضايتي موجب تحقق روشن بيني خواهد بود. چگونگي اين ادعا را نويسنده در كتاب به نحوي توضيح داده كه هر در گروه كه اشاره شد را مخاطب قرار دهد.
نخستین فیلسوفان یونان
تردید نیست که خرد و فرزانگی خاور باستان از دانش و معرفت یونان کهن ریشهای ژرفتر داشته است. اما آنچه فلسفه یونانی یا فیلوسوفیا را-به ویژه از لحاظ مصداق و مفهوم و مضمون- برشناخت و حکمت پیشین امتیاز میبخشد فروغی است که از اندیشه یونانیان دیرینه بازتافته، به اوج بربالیده، و در میان ملتها و اقوام دیگر سخت اثر نهاده است نخستین فیلسوفان یونان، که از طالس ملطی (624-546 ق م) آغاز میشود و به دیوگنس کلبی (412-323 ق م) ختم میشود، تبیین و تعبیر تابناکی از این فلسفه است که با قلمی کاونده و پر توان و رسا نگاشته شده است.
نظام ایدئالیسم استعلایی
نظام ایدئالیسم استعلایی اثر فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ جایگاهی ویژه و بیبدیل در ایدئالیسم آلمانی پساکانتی دارد. این اثر به همراه بنیاد کل آموزهی علم فیشته و پدیدارشناسی روح هگل سه اثر دورانساز این جریان فلسفی را تشکیل میدهند. نظام ایدئالیسم استعلایی در واقع مظهر اوج اندیشههای فلسفی شلینگ در دورهی نخست فعالیت او (۱۷۹۴-۱۸۰۰) و حاصل تأملات وی دربارهی فلسفههای اسپینوزا، لایبنیتس، کانت و فیشته است. شلینگ در نظام ایدئالیسم استعلایی بر آن شد که به رؤیای پساکانتیِ «نظامِ فلسفه» جامهی واقعیت بپوشاند. وی در این اثر کوشید آنچه را نزد کانت و فیشته پراکنده و متفرق بود، در یک اثرِ واحد وحدت ببخشد. از این رو، نظام ایدئالیسم استعلایی شامل دو بخش اولیه است (بخشهای نخست و دوم) که در حکمِ «فلسفهی اولی» هستند و در آنها «اصلِ» فلسفه استنتاج میشود. بخش سوم «فلسفهی نظری» را تشکیل میدهد که شلینگ در آن تحقیقاتِ خویش دربارهی «فلسفهی طبیعت» را دوشادوش تاریخِ آگاهی شرح میدهد. بخش چهارم «فلسفهی عملی» به معنای موسع را تشکیل میدهد که شلینگ در آن مفاهیم «اراده»، «خودتعینبخشی»، «دیگری»، «قانون اخلاق»، «تاریخ» و «دین» را پیش میکشد. بخش پنجم معطوف به «غایتشناسی» است. و نهایتاً در بخش ششم «فلسفهی هنر» بهمنزلهی ارغنون فلسفه و مقامی برتر از فلسفه مطرح میشود.
نظر به درد دیگران (تجربه و هنر زندگی ۱۷)
احسان کیانی خواه
نظریه ای در باب عدالت
جان رالز
مرتضی نوری
رولز در نظریهٔ عدالت مینویسد: «عدالت اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی است، همچنان که حقیقت برای نظام تفکر». عدالت از نظر رولز مقدم بر خوشبختی است. خوشی و کامیابی آنگاه بهعنوان یک ارزش مثبت تلقی میشود که عادلانه بودن آن محرز باشد. عدالت چارچوبی است که افراد مختلف در آن فرصت پی گرفتن آمال و ارزشهای مورد نظر خود را پیدا میکنند.
دو اصل نظریهٔ بازبینیشدهٔ عدالت رولز بدین قرار است:
-
الف) هر شخصی نسبت به طرحی کاملاً کافی از آزادیهای اساسی برابر که با طرح مشابهی از آزادیها برای همگان همساز باشد، حق لغو ناشدنی یکسان دارد؛ ب) نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی به دو شرط قابل قبول هستند: ۱) باید مختص به مناصب و مقامهایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانهٔ فرصتها باب آنها به روی همگان گشودهاست. ۲) این نابرابریها بابد بیشترین سود را برای محرومترین اعضای جامعه داشته باشند (اصل تفاوت).
رولز عدالت را تبلور انصاف میداند و میگوید در وضع نخستین (original position)، که تا حدی مشابه مفهوم وضع طبیعی است، آدمیان میخواهند جامعهٔ مدنی تشکیل دهند و بهناچار روی اصولی معقول و منصفانه توافق میکنند. نقشی که این اصول در تفکیک حقوق، تکلیفها و تقسیم مزایای اجتماعی برعهده میگیرد همان است که مفهوم عدالت نامیده میشود.
نظریه فمینیستی
تمامیتِ بدنی و خودمختاری، حقِ رأی، حقِ کار، حقِ دستمزدِ برابر بهخاطرِ کارِ برابر، حقِ مالکیت، حقِ تحصیل، حقِ شرکت در ارتش، حقِ مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت؛ حقِ سرپرستیِ فرزندان، حقِ ازدواجِ آزادانه و آزادیِ مذهبی.
نظریه های جباریت از افلاطون تا آرنت
راجر بوشه
فریدون مجلسی
در توضیح پشت جلد کتاب آمده است:
«جباریت، استبداد، تمامتخواهی، خودکامگی، جور و ستم سلاطین در طول تاریخ از مهمترین دغدغههای فیلسوفان و نظریهپردازان سیاسی بوده است. حاصل نظریهها و تحلیلهای اندیشمندان از دوران کلاسیک تا سدههای تاریک میانه، دوران روشنگری و اصلاحات مذهبی تا عصر تجدد، پدیدآوردن و تعمیم بخشیدن الگوهایی بوده است که در قالب آن حاکمیت قانون، حقوق بشر و آزادی و امنیت شهروندان تضمین و از جباریت و خودکامگی پیشگیری شود. در این کتاب آراء و نظریات متفکران و نظریهپردازان سیاسی را با تاکید بر نظریههای جباریت میخوانید.»