ملاقات با مردمان برجسته
کتاب قالب خاطرات گورجیف در بارهٔ "مردمان برجستهٔ " گوناگونی را که او ملاقات کرده با شروع از پدرش به خود میگیرد. این افراد کشیش ارمنی پوگوسیان، دوستش سولوویو، شاهزاده لوبوودسکی، شاهزادهای روسی با علائق متافیزیکی و نه تن دیگر و یک سگ را دربرمیگیرد.
در جریان توصیف این شخصیتها گورجیف داستان آنها را در داستان سفرهای خودش میآورد و از این گذشته، به متنها یا استادان روحانی در سرزمینهای گوناگون (بیشتر در آسیای مرکزی) هم در میان داستان آنها اشاره میکند. گورجیف این گروه را «جویندگان حقیقت» مینامد.
بیشتر آنها در واقع حقیقت را در قالب سرنوشت معنوی مناسبی مییابند. فلسفهٔ متضمن این گفته که مردم در کل زندگی خود را در خواب سپری میکنند، نسبت به خود آگاه نیستند، و بنابراین مانند ماشین رفتار میکنند و تابع علتها و فشارهای بیرونی هستند. از این گذشته، یکی از ارزیابیهای اصلی این داستان بلند این است که مردمان دورانهای گذشته، نسبت به مردمان امروز در شرایط بیرونی مناسبتر و سطوح درونی عالیتری زندگی میکردند. به هماهنگیهای نهانی بسیار دیگری هم توجه یا اشاره میشود.
این ادعاهای در ستیز با باورهای نوین به عدهای الهام بخشید تا بپرسند این اثر تا چه اندازه زندگی نامهنویسی است. برای نمونه، گورجیف ادعا میکند که اول بار حماسهٔ گیلگمش را به صورت حماسهای شفاهی شنیده که پدرش از روی حافظه میخوانده، ادعا میکند که با انجمنهای گوناگون برادری از جمله انجمن برادری سارمونگ تماس یافته، نقشهٔ «پیش از شن مصر» را نسخهبرداری کرده و شاهد شمار زیادی معجزه ها و پدیدههای راز و رمزگرا بوده است. در حال حاضر گروهی راز و رمزگرا از افرادی که به شکلی آزاد با هم ارتباط دارند و به آنچه «کار» نامیده میشود و بخش عملی آموزههای گورجیف است میپردازند. به گونهای میتوان گفت که بسیاری از صحنهسازیها در کتاب ملاقات نمادین یا «داستانهایی آموزنده» است.
من (تجربه و هنر زندگی ۷)
من (فرمانروای وجود)
من چگونه اروین یالوم شدم (یادداشتها و خاطرات یک روانپزشک)
اروين يالوم
اعظم خرام
ساعت سه صبح از خواب پريدم. بالشم از اشك خيس شده بود. به آرامي از رختخواب بيرون خزيدم تا مريلين بيدار نشود. به دستشويي رفتم. چشمهايم را خشك كردم و همان دستورالعملهايي را چهل سال است براي بيمارانم تجويز ميكنم، خودم انجام دادم: «چشمهات رو ببند، خوابت رو در ذهنت مرور كن و بعد هر چي را كه در خواب ديدي يادداشت كن»...
اروين يالوم اين بار نه بيماران و مراجعه كنندگان، بلكه شخص خود را دستمايه روايت قرار داده و داستان زندگياش را از نوجواني تا امروز با نگاهي روانشناسانه و نقادانه نوشته است. از چگونگي نوشتن تكتك كتابهايش گفته و از زندگي شخصي و همسر و فرزندانش؛ ازسفرها و علايقش تا رنجها و خطاهايش.
مناجات باطنی (مدیتیشن)
منتخب فرهنگ فلسفی
منشدن (خاطرات یک روانپزشک)
اروين د. يالوم كه هميشه زندگي ديگران را واكاوي كرده است، در من شدن، خاطراتي كه سالها منتظرش بوديم، نگاه درمانگرانهاش را شكل دادهاند و آثار خلاقهاي را كه معروفاش كردهاند، ميكاود. يالوم از كارهاي انقلابياش در رواندرماني گروهي ميگويد، از اينكه چطور توانست بهترين مجري رواندرماني اگزيستانسيال شود كه شيوهاي است اخذ شده از حكمت متفكران بزرگ تاريخ. او الهامهايش را براي نوشتن كتابهاي مهمي از جمله دژخيم عشق و وقتي نيچه گريست، آشكار ميكند، كتابهايي كه روانشناسي و فلسفه را در هم ميآميزند تا به نگاه جالب جديدي به وضعيت انساني برسد. من شدن با در هم بافتن داستانهاي خاطرهانگيزترين بيماران با قصهها شخصي عشق و افسوس، خوانندگان را به تكنيكدرماني يالوم، روند نوشتناش و زندگي خانوادگياش نزيك ميكند.
منطق
گراهام پريست
بهرام اسديان
گراهام پریست میکوشد در کتاب منطق ریشههای منطق را که عمیقاً در فلسفه نفوذ کرده است بررسی کند و توضیح دهد که منطق صوری جدید چطور میان مسائل مختلف، از وجود خدا و واقعیت زمان گرفته تا تناقضهای احتمال و نظریهی تصمیم، رابطه برقرار میکند. منطق یکی از قدیمیترین شاخههای فکری است؛ و در ضمن یکی از جدیدترین آنها نیز هست.
این کتاب از مجموعهی مختصرمفید است.
این مجموعه ترجمهای است از کتابهای مجموعهی A Very Short Introduction که انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار آنها را از سال ۱۹۹۵ آغاز کرده است و تعداد عناوین آن تاکنون به بیش از ۴۰۰ عنوان رسیده است. هرکدام از کتابهای مجموعه درآمدی است بر موضوعی خاص که اگرچه برای مخاطب عام نوشته شده، نویسندهی آن از اساتید برجستهی آن رشته است.