رهبر عزیز
جَنگ جینسونگ در کره شمالی زندگی میکرد، زندگی آرام و شادی داشت، حتی هنگامی که کشور دچار قحطی شد و آدمهای زیادی از گرسنگی مردند، جیره غذایی او قطع نشد. زندگیاش امن و امان بود تا زمانی که مجله ممنوعهای را که به دوستش داده بود گم شد و امتیازات و زندگی او را تا آستانه نابودی کشاند. حالا جنگ جینسونگ برای نجات جان خودش و خانوادهاش چارهای جز فرار نداشت.
در داستان نفسگیر فرار جنگ جینسونگ به کره جنوبی افشاگری حیرتانگیزی بیان میشود. تفاوت اصلی کتاب رهبر عزیز با دیگر کتابهای مربوط به کره شمالی در این است که جنگ جینسونگ فراریای عادی نیست. او شاعری است که در بالاترین سطوح قدرت فعالیت کرده، در ساخته شدن کیش شخصیتی کیم جونگایل، رهبر عزیز، نقش داشته و حتی به جمع «پذیرفتهشدگان» راه یافته، که اعضای آن بسیار کم هستند. همچنین او چندین سال در سازمان جاسوسی کره شمالی فعالیت داشته و به همین دلیل با رازهای پشت پرده سیاست کره شمالی آشناست. در نتیجه این نزدیکی به نهاد قدرت و شخص کیم جونگایل، او بهراحتی و بهخوبی میتواند در این کتاب به ساختار واقعی قدرت در کره شمالی بپردازد.
روح القوانین
کتاب روح القوانین منتسکیو شامل سی و یک فصل است. با پیشرفت اثر از یکپارچگی فصول آغازین کاسته می شود. فصل اول تاهشتم به تعریف قوانین طبیعی و بشری و طبیعت حکومت ها و اصول حکومت ها و نحوه تناسب بین قوانین با اصول حکومت ها و فساد اصول حکومت هاست. در فصل های نهم تا سیزدهم به بررسی قوانین و رابطه شان با نیروی دفاعی دولت ، با آزادی و امنیت و با ابزارهای حکومتی(مالیات ها و درآمدهای عمومی) می پردازد.نظریه آزادی سیاسی که از طریق تقسیم قوا می تواند تنظیم شودد از این پنج فصل نتیجه می شود. از فصل چهاردهم الی آخر نیز به بررسی تاثیر شرایط اقلیمی و خاک و اعتقادات مذهبی و پول و تجارت و جمعیت بر قانونگذاری و همچنین نحوه تدوین قوانین می پردازد. یکی از مهمترین قسمت های روح القوانین نیز میتوان مدیحه سرایی های وی از نظام سیاسی انگلستان دانست که وی نهادهای آزادی در انگلستان را معلول این نهادها می داند. قانون در نظر منتسکیو به وسیعترین مفهوم خود عبارت از روابطی ضروری هستند که از طبیعت موجودات ناشی می شوند، در این معنی همه موجودات قوانی خاص خود را دارند. انسان در امور مربوط به خود علاوه بر قانون طبیعی، دارای قانونی است که ساخته خود اوست و قانون وضع شده نام دارد. قوانین طبیعی ثابتند اما قوانین وضع شده به تناسب آب وهوا و اقلیم و اخلاق و عرف و مذهب(روح کلی جامعه) متفاوت و نسبی هستند و از جامعه ای تا جامعه دیگر متفاوتند. قانون وضع شده خوب آن است که با قوانین طبیعت تغایری نداشته باشد. منتسکیو غایت حکومت را صلح و امنیت می داند و شرط اصلی نیل به این غایت را اعتدال می داند و نتیجه می گیرد که روح قانونگذاری باید مبتنی بر اعتدال باشد.وی مشهورترین منادی تفکیک قواست و معتقد است بدون تفکیک قوا آزادی محقق نمی شود و با ید فاتحه همه چیز را خواند. وی حکومت ها را بر سه نوع جمهوری، مشروطه، استبدادی تقسیم می کند ام اوی معتقد است اصلا نوع استبدادی، حکومت نیست.
روح پراگ
نام مترجم : خشایار دیهیمی
ایوان کلیما (به چکی: Ivan Klíma) متولد (۱۴ سپتامبر ۱۹۳۱) در پراگ است. او نویسنده، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار اهل جمهوری چک است.
او سالهای دوره کودکی خود را در ترزین اشتات گذراند. کلیما در ۷۹ سالگی در گفتگویی که با مجله مهرنامه کرد دربارهٔ زندگی آن سالها گفته است «در ترزین اشتات که من سه سال و نیم آنجا بودم اتاق گاز نبود. با این حال صدها جسد دیدم. در آنجا مرگ یک تجربه روزانه بود. من به مرگ عادت کرده بودم و حتی دست کشیدن به یک جسد دیگر هیجانی برای من نداشت.»
بعد از بهار پراگ بسیاری از آثار او و دوستانش ممنوعالانتشار شدند. با این حال از چک خارج نشد و به گفته خودش کنار شادیها و غمهای هموطنانش ماند. یک سال قبل از بهار پراگ نیز به دلیل انتقادهایش از حکومت کمونیستی چکسلواکی بازداشت شد.
او سال ۱۹۶۹ برای یک ترم به دعوت از دانشگاه میشیگان آمریکا برای تدریس به این کشور رفت. یک سال بعد دوباره به پراگ بازگشت و به نوشتن نمایشنامه و داستان پرداخت. اما این آثار تا سال ۱۹۸۹ فقط در خارج از چکسلواکی منتشر میشدند.
کلیما سال ۲۰۰۲ توانست جایزه فرانتس کافکا را به خاطر یک عمر فعالیت ادبی از آن خود کند.
در طول دو سال گذشته، بسیار سفر کردهام. شهرهای بسیاری را دیدهام و کلیساها، موزهها، باغها، و قصرهای بسیار. این دیدارها ملغمه غریبی از احساسات و تأثرات در من برجای گذاشته است، و علیالخصوص این احساس شک را که در کجا باید منتظر دیدن چه چیزی باشم. احساس شک حاصل خاطرات بد نیست؛ احساس شک حاصل این است که بهندرت وقت آن را پیدا میکنم که رابطهای با این شهرها برقرار کنم. هر شهری مثل یک آدم است: اگر رابطه اصیلی با آن برقرار نکنیم، فقط نامی بر جای میماند، یک شکل و صورت بیرونی که خیلی زود از حافظه و خاطرهمان میرود و رنگ میبازد. برای برقرار کردن چنین رابطهای، باید بتوانیم شهر را با دقت ببینیم و شخصیت خاص و استثنایی آن را دریابیم، آن «من» شهر، روح شهر، هویت آن، و شرایط زندگی آن که در طول زمان و در عرض مکان آن پدید آمده است. پراگ شهری رازآلود و پرهیجان است که با حال و هوایش، با مخلوط غریب سه فرهنگش الهامبخش خلاقیت افراد بسیاری شده است. سه فرهنگی که چندین دهه، یا حتی قرنها در این شهر در کنار هم میزیستهاند.
روح گریان من
كيم هيون هي
فرشاد رضايي
روح گریان من داستان واقعی یک جاسوس زن کرهای است که در نوجوانی ناخواسته از خانوادهاش جدا میشود و وارد حزب میشود و سختترین آموزشهای نظامی را از سر میگذراند و در نهایت به عنوان جاسوس به بسیاری از کشورهای جهان سفر میکند.
کیم هیون هی، تمام فراز و نشیبهای زندگی پرماجرا، دردناک و سرشار از ترس و رنج خود و حکومت کره شمالی را در این کتاب میگوید و بعد از ترجمه کتابش به یازده زبان دنیا، افراد بسیاری از زندگی او باخبر شدند.
این داستان واقعی، سرگذشت جذابترین جاسوس کره است، شرح حال یک جاسوس زن.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
انگار مسیرم تا رسیدن به جایگاه متهم قرار بود تا ابد ادامه پیدا کند و وقتی بلاخره توانستم بنشینم، دیگر نتوانستم جلوِ خودم را بگیرم. قلبم تندتند میتپید و بدنم بیاراده میلرزید. گریهام گرفت و فقط یک کلمه را مدام زیر لب زمزمه میکردم: مامان.
فرایند ملالآور محاکمه شروع شد ولی من نمیتوانستم تمرکز کنم؛ انگار از قبل مشخص شده بود که قرار است به اعدام محکومم کنند. من هواپیمای پرواز 858 هواپیمایی کره جنوبی را منفجر کرده بودم. من مسئول مرگ صد و پانزده انسان بودم ...
رودخانه تباهی
ماساجی ایشیکاوا
مترجم: فرشاد رضایی
وقتی تا سر حد مرگ گرسنگی بکشی چربی لبها و بینیات از بین میرود. وقتی لبهایت غیب شوند دندانهایت مثل سگی وحشی همیشه بیروناند... «ما چیزی نبودیم جز اشباحی گرسنه، ما مردگانِ در قید حیات بودیم.»
رودخانۀ تباهی داستان واقعی مردی است که در سیزده سالگی به همراه خانوادهاش از ژاپن به کرۀ شمالی میرود و در چهل و نه سالگی از «بهشت روی زمین» فرار میکند. او از چهار دهه تحقیر و توهین و تبعیض و از گرسنگی و فقر و نبودِ آزادی میگوید. از مرگ انسانهای بیگناه و زندگی میان مردگان متحرک.
«داستانی واقعی و هولناک دربارۀ زندگی در کرۀ شمالی... داستان شگفتآور و غمانگیز تحقیر همه جانبۀ ملت به دست دولت.»
کِرکِس ریویو
«ایشیکاوا در زندگینامۀ دردناک خود وضعیت سهمگینی را به تصویر میکشد که حکومتی مستبد و فرقهگرا بر ملتش تحمیل کرده است... او داستان عشق استوارش به خانواده را در عمق ناامیدی و سرخوردگی اما با طنزی تلخ روایت میکند و به اخبار بیروحی که از کرۀ شمالی میشنویم وجههای انسانی میبخشد.»
بوک لیست