عالم آرای شاه اسماعیل
کتاب عالمآرای شاه اسماعیل کتابی درمورد روی کار آمدن شاه اسماعیل یکم و شرح جنگها و دلاوری اوست و در آن به اختصار نسب شاه اسماعیل از شیخ صفی و سلسلهٔ خوانین ترکستان و سلاطین تیموری و عثمانی نیز اشاره شده است. این کتاب به صورت عوامانه و نقالانه نگاشته شده است نویسندهٔ کتاب مشخص نیست .نام کتاب دقیقاً مشخص نیست ولی مشخص است که در سال ۱۰۵۴ خورشیدی/۱۰۸۶ قمری (دهمین سال پادشاهی شاه سلیمان) تألیف شده است. یداللّه شکری در مقدمهٔ عالمآرای صفوی آورده است که در میان نسخی که او دیده است نام کتاب را سه نسخه عالمآرای شاه اسماعیل، یک نسخه عالمآرای صفوی و یک نسخه عالمآرا ذکر کردهاند.
عرفان و منطق
بزرگ ترین مردانی که به فلسفه پرداخته اند هم نیاز به علم را احساس کرده اند و هم نیاز به عرفان را و بزرگی زندگی آن ها حاصل کوشش در راه هماهنگ ساختن این دو نیاز بوده است.
این کتاب شامل چندین مقاله اساسی و بسیار خواندنی از برتراند راسل،فیلسوف برجسته قرن بیستم است در برخی از این مقالات خواننده نظریه های اساسی راسل را خواهد یافت.
عرفان و منطق به گفته مترجم مهم ترین مقاله این مجموعه است که در آن به تبیین دو گرایش فکری بنیادی بشر پرداخته شده است.
عصبانیتهای عصر ما
کارن هورنای (به انگلیسی: Karen Horney) (زاده ۱۶ سپتامبر ۱۸۸۵ - درگذشته ۴ دسامبر ۱۹۵۲) یک روانکاو آلمانی پیرو مکتب فروید بود. تبار هورنای در اصل نروژی و هلندی بود.
کارن هورنای بسیاری از نظریات فروید، از جمله نظریه معروف «غریزهٔ جنسی» او را رد میکند. وی برخلاف فروید که علت اساسی بیماریهای روانی را سرکوب نمودن تمایلات غریزی و از همه مهمتر غرایز جنسی میداند، معتقد است که بیماریهای روانی حاصل روابط خشن و ناهنجار افراد محیط با کودک است.
كارن هورناي، روانكاو آلماني پيرو فرويد، نروژي و هلندي تبار بود. عصبانيتهاي عصر ما نخستين اثر كاري هورناي است. سعي نويسنده در اين كتاب بر آن است تا مشخصات شخص عصبي را با تضادهاي حاكم بر وجود او، با تشويشها، اضطرابها، رنجها، و مشكلات وي در رابطهاش با ديگران و با خودش نشان دهد. هورناي در نتيجه سالها مطالعه درباره امراض عصبي به نمايش تضادهاي موجود در باطن شخص عصبي ميپردازد و روشهايي براي از بين بردن آنها معرفي ميكند. كتاب به زبان بسيار ساده نوشته شده، چنان كه براي همه كس، اعم از متخصص و فرد عادي، مبتلايان و ديگر مسئولان مرتبط با آنها، معلمان، مسئولان خدمات اجتماعي و... قابل استفاده است.
عوارف المعارف
نویسنده: شیخ شهاب الدین سهروردی
بهاهتمام: قاسم انصاری عوارف المعارف کتابی است در آداب و سیر و سلوک عارفان که مولف شهیر آن مشارب ذوقی اهل طریقت را با رسوم اهل شریعت درآمیخته و با آیات و روایات و اخبار و اقوال بزرگان از عرفا مزین ساخته است. این کتاب از آغاز تالیف مورد استقبال و استفاده فراوان طالبان و مریدان واقع گردید و شهرت و اعتبار بسیاری کسب کرد و جزء بهترین کتاب های درسی خانقاهی شد. بر این اثر گرانقدر، که ار امهات متون صوفیه است، ذیل و تعلیقه و حاشیه ها نوشته اند. احادیث آن را استخراج کرده اند، به تهیه گزیده ای از آن همت گماشته، و به تأسی از آن کتاب های دیگر پرداخته اند. متن حاضر ترجمه ای از عوارف در قرن هفتم است و بر خلاف شیوه نگارش آن عصر (فنی و متکلف)، با نثری مرسل آراسته به برخی از صنایع ادبی پرداخته شده است.
فارسی زبانی
زبان فارسی نخستین زبان پذیرش اسلام در حوزه شرق خلافت اسلامی و و چندین قرن زبان آمد و شد فرا منطقه ای بوده است.برت فرانگر،ایران شناس سرشناس معاصر،در کتاب حاضر پژوهش و نظریه ای ارائه میکند که میتواند سرمشقی برای پژوهش های ایران شناسی باشد.بررسی قلمرو زبان فارسی و دلایل اهمیت آن در تاریخ بخش بزرگی از جهان در گذشته و حال،فرصت ها و تهدیدها،نشان دادن زمینه هایی برای ایجاد هدملی و کندوکاو در پیشینه زبان فارسی با نگاه به آینده از دیگر موضوع های این پژوهش است.
فرعونها هم می میرند
نویسنده: الیزابت پین
مترجم: حسن پستا
واژه “فِرعَون” لقبی است که در دوره متأخر برای نام بردن از فرمانروایان سلسلههای مصر باستان بهکار میرود. هر چند، از نظر تاریخی، فرعون فقط در طی پادشاهی نوین مصر، به ویژه در میانه دودمان هجدهم مصر، پس از سلطنت “حتشپسوت” به عنوان یک لقب برای پادشاهان مورد استفاده قرار گرفت. فرعون مدیر ارشد، رئیس ارتش، و فرمانروای کل مصر تلقی میشده است. او همچنین پسر “رع” به شمار میآمده. واژه فرعون از ریشه قبطی “پِرآ” به معنای «خانهٔ بزرگ» است؛ اشارهای به این واقعیت که فرعونها خود را پناهگاه مردم میدانستند و برای خود کاخهای بزرگ پادشاهی داشتند. با آنکه در اصل این واژه اشاره به کاخ پادشاهی فرمانروا میکرد، تا هنگام “توتمس سوم” (۱۴۲۵–۱۴۷۹ پ. م) در پادشاهی نوین، دیگر به عنوان نامی برای شخص فرمانروا به کار گرفته میشد.
نخستین شخصی که در تاریخ مصر باستان به نام فرعون مشهور است، شخصی است به نام پادشاه عقرب که نام اصلی وی مشخص نیست؛ ولی در نقشی که از او روی یک گرز سنگی وجود دارد، عقربی روبروی صورت او دیده میشود و به این دلیل او را به این نام میخوانند. از فراعنهٔ مصر میتوان خوفو، خفرع، منکورع، رامسس دوم، آخناتون، توتآنخآمون، شهبانو حتشپسوت، و توتمس سوم را نام برد. در میان تمامی این فراعنه، خوفو، خفرع و منکورع به خاطر ساختن اهرام ثلاثه، توتمس سوم و رامسس دوم به خاطر قدرت بیش از حد در اداره کشور و کشورگشایی، آخناتون به خاطر مخالفت و ضدیت با تمام عقاید فراعنه گذشته و ساختن شهر آخن آتون (افق آتون) به همین منظور و توتآنخآمون به خاطر مرگ عجیبش در سن هیجده سالگی و گنجینه دستنخوردهٔ مقبره خود بیش از بقیه فراعنه شهرت دارند.
معرفی کتاب
کتاب فرعونها هم می میرند در هشت بخش از “کشف دوباره مصر باستان” تا “رامسس دوم” را مورد بررسی قرار می دهد. عناوین این بخش ها عبارتند از:
• کشف دوبارۀ مصر باستان
• مصریان نخستین و نیمه خدایان مرده
• فرعون خئوپس، خدای خوب
• من آشفتگی یک سرزمین را به تو نشان میدهم
• ملکه حتشپسوت، اعلیحضرت مونث
• فرعون تحوطمس سوم، مات کنندۀ آسیایی ها
• فرعون اخناتون، جنایتکار اخناتون
• فرعون رامسس دوم، آغاز پایان
فرق الشیعه نوبختی
فرق الشیعه ی نوبختی از قدیمترین و مستندترین کتابهائی است که تاکنون در تاریخ مذاهب اسلامی و فرق شیعه نوشته شده. نویسنده ی این کتاب که خود از مشهورترین علمای امامیه در علم کلام و فلسفه است در نیمه ی دوم قرن سوم ه. ق. و اوائل قرن چهارم ه. ق. می زیسته، و بسیار مورد توجه و وثوق اکثر علمای شیعه بوده است.
فرهنگ نظامی پژوهی (درباره آثار نظامی گنجوی)
این پژوهش با معرفی مقالات انتشاریافته درباره آثار نظامی از ۱۳۰۰ تا ۱۳۸۰ ش در ایران (حدوداً ۵۶۰ مقاله) و مشخص نمودن ارزش علمی، فنی و ادبی هرکدام، زمینه را برای نقد و ارزیابی روشمندتر نظامی پژوهی فراهم آورده است. این تحقیق می تواند حلقه اتصال بین تحقیقات گذشته و آینده باشد. در صورت فقدان چنین تحقیقی، ممکن است به دلیل عدم اطلاع محققان از سابقه نظامی پژوهی، تحقیقات کنونی و آینده دچار پراکندگی و تکرار شود. بنابراین، لازم است پژوهشگر آثار نظامی، پیشینه صورت گرفته در این زمینه را بداند.
فلسفه تاریخ ابن خلدون
«از نظر قدما، دانش تاریخی، محال است و حال آنکه از دیدگاه نقادان متأخر، همه ی دانش ها، تاریخی است».
«فلسفه ی تاریخ ابن خلدون» کتابی است با نثری نسبتاً دشوار که «محسن مهدی» با تکیه بر مضمون این گزاره، به تبیین نسبت «فلسفه»، «تاریخ» و «علم عمران» در اندیشه ی ابن خلدون می پردازد. هسته ی اصلی تفسیر مهدی از آراء ابن خلدون که او را از قامت یک مورخ به درآورده و لباس فیلسوف بر او پوشانده، معطوف به رفع نقیصه ای در اندیشه ی اسلامی است که ابن خلدون کوشیده تا بر آن فائق آید. این نقصیه، گویای این است که فلسفه یا فلسفه ی سیاسی اسلام با تأثیر از فلسفه ی یونانی، به تاریخ وقعی نمی نهاده و آن را علمی شریف و معتبر نمی دانسته است. اما در تفسیر مهدی، ابن خلدون نه تنها فلسفه را کنار نمی نهد، بلکه بنا به تفسیر مهدی با تأثیر از ابن رشد، علم جدید عمران را برای درک جنبهی باطنی تاریخ، با تکیه بر همان اصول فلسفی تدوین می کند. مهدی، در این اثر، ابن خلدون را همچون فیلسوفی معرفی می کند که قصد داشته آن اصول فلسفی را در مورد تاریخ به کار بندد.
فلسفه هگل (۲جلدی)
نویسنده: والتر ترنس استیس
مترجم: حمید عنایت
هگل در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ میلادی در اشتوتگارت، در خانوادهای مومن به تعلیمات لوتری به دنیا آمد. از کودکی در زمینههای گوناگونی مانند ادبیات، فلسفه، و موضوعات مختلف دیگر، به مطالعه میپرداخت و در این کار از حمایت و تشویق مادرش - که سهم فراوانی در پرورش فکری وی در کودکی داشت - برخوردار بود. پدر او از کارمندان دولت بود. هگل یکی از شش فرزندی بود پدر و مادرش به دنیا آوردند اما فقط یک خواهر و یک برادرش تا بزرگسالی زنده ماندند. خانوادهٔ او ارزش زیادی برای آموزش و فرهنگ قایل بودند. هگل در سه سالگی به مدرسهای رفت که به آن مدرسهٔ آلمانی میگفتند و در ۵ سالگی وارد مدرسهٔ لاتین شد. او پیشتر از مادرش لاتین آموخته بود و به همین خاطر صرف ابتدایی کلمات لاتین را میدانست. در واقع شیفتگی هگل برای آموختن در طول عمرش، با آموزههای مادرش در خانه آغاز شده بود. در سال ۱۷۸۴ هگل برای ادامهٔ تحصیل به دبیرستان ایلوستره رفت و در آنجا کمی با مفاهیم عصر روشنگری آشنا شد.
هگل شیفتهٔ آثار اسپینوزا، کانت، روسو و گوته بود. از سال ۱۷۸۸ او تحصیلات دینی خود را در مدرسهٔ دینی پروتستان توبینگر در شهر توبینگن ادامه داد؛ جایی که با فیلسوف آینده فردریش شلینگ و شاعر بزرگ آلمان فردریش هولدرلین همکلاس و دوست شد. این سه تن به انقلاب فرانسه، به عنوان بزرگترین واقعهٔ عصرشان، توجه ویژهای داشتند، روزنامههای فرانسوی را پیگیری میکردند و باشگاهی برای بحث و مطالعه پیرامون ادبیات انقلابی به راه انداختند.
پس از فراغت از تحصیل در توبینگن در سال ۱۷۹۳، هگل شغلی به عنوان معلم سر خانه در برن پیدا کرد. او در مدت اقامت در برن مطالعاتش را ادامه داد و آثار زیادی نوشت. مهمترین نوشتهٔ او در این مدت زندگی مسیح بود.همچنین مجموعهای از دستنوشتههای او با عنوان استقرار شریعت در مذهب مسیح در همین دوران نوشته شد که هیچکدام از آنها چاپ نشد. در سال ۱۷۹۷ او در پاسخ به پیشنهاد کاری هولدرلین به فرانکفورت نقل مکان کرد. در مدت اقامت هگل در فرانکفورت، شلینگ که با حضور در فضای روشنفکری ینا و تأثیرپذیری از فیخته، رشد کرده بود و به عنوان پروفسور در دانشگاه ینا مشغول تدریس بود، از هگل دعوت کرد که در کنار او در دانشگاه مشغول به کار شود. به این ترتیب در سال ۱۸۰۱، هگل در ۳۱ سالگی مشغول تدریس فلسفه در دانشگاه شد. اواخر همان سال هگل اولین کتاب فلسفی خود را با نام تفاوت دستگاههای شلینگ و فیخته در فلسفه منتشر کرد. هگل و شلینگ همچنین تا سال ۱۸۰۳ مجلهای را به نام نشریهٔ انتقادی فلسفه منتشر کردند. هگل در سال ۱۸۰۵ در دانشگاه ینا به مقام پروفسوری ارتقا یافت و ۲ سال بعد، درست در زمانی که سپاه ناپلئون ینا را اشغال میکرد، اثر ارزشمندش را با نام پدیدارشناسی روح منتشر کرد. پس از پیروزی فرانسه بر پروس و تعطیلی دانشگاهها او به دنبال شغل به شهر بمبرگ رفت و در آنجا به عنوان ویراستار روزنامه مشغول به کار شد. در همین سال فرزند غیر قانونی او، لودویگ فیشر به دنیا آمد. پس از آن، در سال ۱۸۰۸، هگل به نورنبرگ رفت و تا سال ۱۸۱۶ در دبیرستانی به تدریس پرداخت.در این مدت او ازدواج کرد، صاحب دو فرزند به نامهای کارل فریدریش ویلهلم و ایمانوئل توماس کریستین شد و دومین اثر بزرگ خود را با نام علم منطق منتشر کرد. در سال ۱۸۱۶، کرسی استادی فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ به هگل پیشنهاد شد. او به هایدلبرگ رفت و تا سال ۱۸۱۸ که در دانشگاه برلین مشغول به تدریس شد، در همانجا ماند. او در مدت اقامت در هایدلبرگ کتاب دایرةالمعارف علوم فلسفی را منتشر کرد.در برلین او بر همان کرسیای نشست که از سال ۱۸۱۴ -سال مرگ فیخته- خالی مانده بود و تا پایان عمر همانجا ماند. هگل در مدت استادی در برلین، سخنرانیهای زیادی در حوزههای فلسفه، تاریخ، هنر، دین و فلسفهٔ تاریخ داشت؛به طوری که شهرت او و شناخته شدن فلسفهٔ هگل به عنوان یک مکتب فلسفی به همین دوران باز میگردد. در سال ۱۸۲۱ او اثر ارزشمند دیگرش را به نام عناصر فلسفه حق منتشر کرد. هگل در سال ۱۸۳۰ رئیس دانشگاه برلین شد و بالاخره به سال ۱۸۳۱ به سبب شیوع وبا در ۱۴ نوامبر فوت کرد. دستنوشتههای زیادی بعد از مرگ از او بهجای مانده بود که به مرور تنظیم شد و به صورت کتابهای مختلف انتشار یافت.
فلسفه هگل: هگل را میتوان آخرین فیلسوف مکتب ایدئالیسم دانست.هگل از دید مارکس : مارکس از بزرگترین شاگردان هگل و از جمله کسانی است که فلسفهٔ او را با توجه به نظرات خود باز تعریف کرد. مارکس به اعتقاد خود هگل را از روی سر، بر روی پاهایش قرار داد. بدین معنا که فلسفه و روش او را که دیالکتیک بود به نحوه پویاتری سرانجام بخشید. مارکس روش دیالکتیک هگل را که بر اصل تضاد برقرار بود در عرصهٔ زندگی بشری وارد کرد. دیالکتیک فلسفه هگل عبارت بود از انتزاعی که در هنگام رویارویی دو نیروی متضاد در وقایع تاریخی و رویدادهای تعیینکننده در تاریخ به وجود میآمد. برای فهم بهتر مطلب میتوان مثال ملموسی زد : یک آونگ را در نظر بگیرید هر گاه از تعادل خارج شود به اوجی در یک سمت میرسد سپس با سرعتی افزوده به سمت دیگر خواهد رفت و اگر نیرویی به آن وارد نشود این بار کمتر از بار قبل منحرف میشوند تا در نهایت به تعادل میرسد . همین در جامعه انسانی از مسائل اجتمائی تا مسائل روزمره و تصمیمات ساده اتفاق میافتد . بدین معنی که هر تصمیمی وقتی در یک سمت از واقعیت قرار میگیرد منجر به صحیح به نظر رسیدن سمت دیگر واقعیت میشود ولی به هر حال روزی این نوسان به تعادل (یافتن واقعیت) میانجامد. هگل آخرین فیلسوف دستگاهساز تاریخ فلسفه غرب است . اطلاعات وسیع او در جمیع معارف بشری در خور تحسین است . نظام فکری او بر اساس دیالکتیک ابتنا یافتهاست . البته ریشههای دیالکتیک را از فلسفهٔ کانت دانستهاند اما تفاوت عمدهٔ دیالکتیک هگلی این است که مقولات و مفاهیم انتزاعی مندرج در دیالکتیک او منبعث و موجود در هماند . سهپایههایی که هگل ترتیب میدهد همگی ارتباطی معرفتی با هم دارند و از هم جدا نیستند. حال آنکه مقولات کانت صرفاً بر اساس تعین خود فیلسوف در کنار هم قرار گرفتهاند . از خصوصیات مقولات هگل این است که او از جنس به نوع میرسد و سپس هر نوعی را جنسی تازه میانگارد و از آن به انواع پستتر پی میبرد . مثلاً اولین سهپایهٔ فلسفهٔ هگل ، «هستی، نیستی، گردیدن» است. او از هستی آغاز میکند. او میگوید هستی اولین و روشنترین مفهومی است که ذهن بدان باور دارد و میتواند پایهٔ مناسبی برای آغاز فلسفه باشد. اما هستی در خود مفهوم متضاد خویش یعنی نیستی را در بر دارد. هر هستی در خود حاوی نیستی است. هستی او دارای هیچ تعینی نیست و مطلقا نامعین و بی شکل و یکسره تهی است و به یک سخن خلاء محض است . این خلاء محض همان نیستی است. پس هستی نیستی است و نیستی همان هستی است. این گذر از هستی به نیستی به گردیدن میانجامدو سه پایه کامل میشود. مقوله سوم نقیض دو مقوله دیگر را در خود دارد ولی شامل وجوه وحدت و هماهنگی آنها نیز هست. بدین گونه گردیدن هستیای است که نیستی است یا نیستیای است که هستی است.
فیزیک و فلسفه
سر جیمز هاپوود جینز
ترجمه: علی قلی بیانی
آیا ما میتوانیم به غیر از روشهای علم، شناخت دیگری از دنیای بیرون داشته باشیم؟ آیا ما انسانها دارای اراده آزاد هستیم یا فقط چرخدندههایی در یک ماشین عظیم هستیم که باید مسیر از پیش تعیین شدهاش را طی کند تا سرانجام از بین برود؟ آیا جهانی که ما درک می کنیم، دنیای واقعیت نهایی است، یا فقط پرده ای است که واقعیتی عمیق تر فراتر از آن را پوشانده است؟ در این کتاب بسیار شفاف و اغلب شاعرانه، یکی از بزرگترین دانشمندان قرن بیستم با این پرسشهای قدیمی دست و پنجه نرم میکند و در این فرآیند به توضیحی درخشان و غیر فنی از رابطه متقابل بین فیزیک و فلسفه دست مییابد. او با تعریف فیزیک و فلسفه شروع میکند و به تفاوت تلاشهای آنها برای توضیح واقعیت فیزیکی و جایگاه انسان در آن اشاره میکند. این بحث راه را برای طرحی از روشهای معرفتشناختی هموار میکند که در آن عقلگرایی متفکرانی مانند دکارت، لایبنیتس و کانت با تجربهگرایی لاک و هیوم مقایسه میشود. جین در طول کتاب، به روشی که دقیق و روشمند است اما هرگز کسل کننده نیست، شواهدی را برای نتیجه گیری شگفت انگیز خود به کار می گیرد: اکتشافات اخیر در نجوم، ریاضیات، فیزیک زیر اتمی و سایر رشته ها، پایه های علمی را از بین برده است. بسیاری از بحث های فلسفی قدیمی تر مشکلات دیرینه ای مانند علیت، اراده آزاد و جبر، ماهیت مکان و زمان، ماتریالیسم و ذهنیت باید در پرتو دانش و اطلاعات جدیدی که توسط علم فیزیکی قرن بیستم به دست آمده است، دوباره مورد توجه قرار گیرند. با این حال، حتی پس از آن، جینز از هرگونه نتیجه گیری مثبت احتیاط می کند و اشاره می کند که هم فیزیک و هم فلسفه هر دو نسبتاً جوان هستند و ما هنوز به قول نیوتن مانند کودکانی هستیم که با سنگریزه ها در ساحل دریا بازی می کنند، در حالی که اقیانوس بزرگ حقیقت دور از دسترس کاوش است. اگرچه اولین بار در سال 1943 منتشر شد، اما هیچ پیشرفتی در فیزیک روی گزارش جین در این کتاب تأثیری نذاشت. و بهطور قابلتوجهی تازه و بدون تاریخ، توضیحی کلاسیک از مفاهیم فلسفی دانش علمی باقی ماند.
قابوس نامه
عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار
به اهتمام و تصحیح غلامحسین یوسفیقابوس نامه یکی از آثار بسیار ارجمند زبان فارسی است. به همان اندازه که وسعت معلومات نویسنده در رشتههای گوناگون خواننده را به اعجاب میافکند، صداقت و صراحت گفتارش در دل اثر میگذارد و نیز ژرفبینیها و نکته سنجیهای خردمندانه وی و حکایات و روایات آموزندهای که گاه به مناسبتی در بعضی ابواب میآورد همه خواندنی و آموختنی و به خاطر سپردنی است. فکر روشتن، نکتههای عبرتآموزد، و نثر شیوا و ساده و روان نویسنده در خور توجه و ستودنی است. تنوع موضوع ابواب کتاب، و فواید فراوانی که از مطالعه آنها، به خصوص از نظر تحقیق در اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، دینی، علمی، و ادبی آن عصر حاصل میشود، اهمیت کتاب را تا حدی بالا میبرد که شایسته است با شادروان ملکالشعرا بهار همداستان شده و آن را «مجموعه تمدن اسلامی پیش از مغول» بنامیم.
قلب تاریکی
آيا چنان كه انگاشته ميشود، ميان خوي متمدن و تربيتنايافته بشر خطي قاطع ميتوان يافت؟ رابطه سعادت يا تيرهروزي آدمي با آنچه تمدن ناميده ميشود كدام است؛ فاصله بس بعيد ميان اعماق افريقاي دورمانده از تمدن با لندن متمدن، به مثابه دو قطب در نهاد بشري، آيا بيش از آنچه ميپنداريم مهآلود نيست؟ مارلو، روايتگر سفر به اعماق افريقا و رود كنگو، در واقع راوي جدال همواره ميان نيكي و بدي در آدمي و افعال و اميال وي است؛ روايتگر ماجراي كاوش ژرفاي ضمير آدمي در سوداگريها و روياهايش.
قمارباز (با نه تفسیر)
قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شدهاست. داستان رمان ماجرای خانوادهای روس است که بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت میکند که یا از قمارخانه برگشته است یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواستههایش میداند.
کارخانه مطلقسازی
كارل چاپك
ترجمه: حسن قائميان
کارل چاپک نمایشنامه نویس و داستاننویس اهل چکسلواکی در سال ۱۸۹۰ بدنیا آمد. نویسندگی را هنگام تحصیل در دانشگاهای سوربن و پراگ آغاز نمود کار مستقل وی با نوشتن داستان مصلوب آغاز گردید در سال ۱۹۲۰ اولین نمایشنامه اش بنام راه زن انتشار یافت.
وی طی دوره جنگ جهانی اول به روزنامه نگاری پرداخت و پی از جنگ از معاشران صمیمی توماش مازاریک بود. انتشار اولین نمایشنامه به نام «روباتهای عمومی روسوم» سبب شهرت جهانی او شد این نمایشنامه در هجو و انتقاد از تمدن ماشینی است که به زعم وی میلیونها انسان را از کار برکنار خواهد کرد
واژهٔ روبات را او در کتاب کارخانه رباتسازی روسوم (.R.U.R) معرفی کرد و مفهوم آن را تبیین کرد. البته مستنداتی مبنی بر نام گذاری کلمه ربات از جزف برادر کارل نیز وجود دارد
وی با همکاری برادر نقاشش بنام یوزف چاپک دو اثر «گودالهای نورانی» و «باغ کراکونوشا» را منتشر کرد. همچنین در سال ۱۹۲۳ با برادرش «راز ماکروپولوس» را نوشت وی زندیگنامه گونهای مفصل از مارزایک نیز نوشته است.
وی در سال ۱۹۳۸ درگذشت.
«کارخانه مطلق سازی» و «داستانهای جن و پری» نیز از آثار این نمایشنامه نویس است. هر دو کتاب به فارسی ترجمه شده است.
كارخانه مطلقسازي در زمره آثار كلاسيك علمي تخيلي است، كه روايتگر اختراع دستگاهي است كه ماده را تجزيه ميكند و آن را به نيرويي فناناپذير در هستي تبديل ميكند. در اثر تجزيه ماده «مطلق» آزاد ميشود؛ نيرويي فوق بشري، ابدي و زوالناپذير كه در دنياي اقتصادي و اخلاقي و انساني پيامدهايي اعم از ناخوشيهاي دروني و شورش و عصيان به بار ميآورد و منجر به بزرگترين جنگها ميگردد.