پرواز را به خاطر بسپار
پرواز را به خاطر بسپار از آن دست کتاب هایی است که خواننده داستان، تألم تلخ موجود در سطر سطر داستان را با اشک خود همراهی می کند. روایتی فاجعه بار از جنگ جهانی دوم که کودک داستان، آن را با معصومیت و رنج خود در قالب زبانی ساده اما هولناک بیان می کند… خانواده ای که از ترس کشتار و نسل کشی فاشیستها در قلب اروپا، فرزند خود را در اوان کودکی، به خانواده ای در یک روستای دور افتاده می سپارند و این فصلی ست که کازینسکی، با مهارت و زیبایی قلم خود، تراژدی جدایی فرزند از خانواده را رقم می زند تا آوارگی و ترس از مرگ را در تمامی لحظات زندگی قهرمان کوچکش جاری کند. این رمان درباره خشونتی است که کودکی معصوم و خیال پرداز متحمل می شود. رمانی واقعی که آدمها و صحنه های زندگی آنها را توصیف می کند.
پسر عمو پون
اونوره دو بالزاك
شادي ابطحي
بالزاک نویسنده ی بزرگ فرانسوی مجموعه ای عظیم خلق کرده به اسم « کمدی انسانی » .
این مجموعه رمان ها که در عمر کوتاه نویسنده خلق شده شگفتی آور است و تصویری زنده، جاندار و بس ملموس از فرانسه ی قرن نوزدهم که طبقات جدید اجتماعی کم کم پا به عرصه می نهد ارائه می دهد.
مارکس فیلسوف بزرگ آلمانی خواندن آثار بالزاک را بهترین کار برای شناخت جامعه ی قرن نوزدهم اروپا می داند .
« پسر عمو پون » یکی از آثار این مجموعه عظیم است که نویسنده با تصویر کردن زندگی پون پیرمرد مجردی که عاشق آثار عتیقه و غذاست روابط طبقات اجتماعی مختلف را با همه ی ویژگی هایشان مثل حرص، طمع، دروغگویی و رذالت به نمایش می گذارد.
پسرانی از جنس روی
سوتلانا آلکسیویچ
درباره کتاب:
سوتلانا آلکسیویچ که در سال 1947 در بلاروس متولّد شده است، کار نویسندگی خود را با دو کتاب تحقیقی و مستندنگاری درمورد جنگ جهانی دوّم آغاز کرد: «جنگ چهرهای زنانه ندارد» (1985) و «آخرین شاهدان». سوّمین کتاب او، «پسرانی از جنس روی»، یک رسوایی واقعی در کشورش راه انداخت. برخی از آثار آلکسیویچ هنوز هم در سرزمین مادریاش ممنوع است و او مجبور شده نخست به فرانسه و سپس به سوئد مهاجرت کند. او اکنون در سوئد زندگی میکند.
بخشی از مقدمه کتاب:
«آیِز آداموویچ» نویسندهای اهل بلاروس که احترام بسیاری برای «سوتلانا آلکسیویچ» قائل است در مقدّمهای که برای نخستین کتاب او، «جنگ چهرهای زنانه ندارد» ـ که در سال 1985 در اتّحاد جماهیر شوروی منتشر شد ـ نوشته است، حرفی عجیب به زبان میآورد: «کتاب سوتلانا آلکسیویچ به ژانری تعلّق دارد که نه هنوز تعریف شده و نه حتی اسمی دارد.» در واقع امّا این ژانر اسمی کاملاً مشخص دارد: مستندنگاری. امّا آن زمان دورهای بوده است که قانون سکوت تقریباً در همهجا برقرار بوده و خودسانسوری کاملاً رواج داشته است و همین خود نشانهای بر نخستین تَرَکها در بلوکهای یکدست بوده است. بیشک سوتلانا آلکسیویچ نویسندهای است که در دورانی که نخستین زمزمه های بزدلانه در مورد شرایط زمانه فروکش کرد، شهامت زیرپا گذاشتن یکی از آخرین تابوها را داشت: او افسانۀ جنگ افغانستان و جنگجویان آزادیبخش را ویران و پیش از هر چیز افسانۀ سرباز شوروی را نابود کرد که در تلویزیون در حال کاشت درختان سیب در روستاها نشان داده میشد در حالی که در واقعیت، به درون خانههایی کاهگلی که زنها و کودکان به آن پناه برده بودند، نارنجک پرتاب میکرد. همانطور که خود سوتلانا بر این مسئله تأکید میکند اتّحاد جماهیر شوروی، حکومتی میلیتاریستی بود که خود را در قالب کشوری معمولی پنهان میکرد و در نتیجه کنار زدن برزنتهایی خاکیرنگ که پایههای سنگی این حکومت را میپوشاند، کاری خطرناک بود. هنوز چیزی از انتشار نخستین چکیدۀ پسرانی از جنس روی در 15 ژانویه 1990 در روزنامه کومسومولسکایا پراودا نگذشته بود که سوتلانا رگباری از تهدیدها را دریافت کرد. به او هشدار دادند که آدرس محل سکونتش را میدانند و میروند سر وقتش و با او تسویه حساب میکنند. او چه کرده بود؟ هالۀ قهرمانی جوانکهایی را که از جنگ بازمیگشتند از بین برده و آخرین پناهگاه آنها یعنی همدلی همشهریهایشان را از آنها ربوده بود. وضع بدتر از این هم شد: این جوانها که سلاخی جنگ را به شدّت تجربه کرده و دوستان، توهم ها و حتی خواب و سلامتیشان را از دست داده بودند و قادر نبودند زندگی عادی خود را از سر بگیرندـ پسرانی پُرشور که اغلب از نظر جسمی ناقص شده بودند ـ از همان نخستین چکیدۀ این کتاب که در مطبوعات منتشر شد، در چشم اطرافیانشان به مُشتی متجاوز، قاتل و وحشی تبدیل شدند. این زن چهل و دو ساله با سر و وضعی روستایی، دوباره آنها را به خط مقدّم فرستاد و در معرض آتشِ فجایعِ گذشته و بیتفاوتیِ حال قرار داد… این قهرمانانی که افسانۀ امپراتوری، آنها را شکل داده بود و به نام دوستیای اسطورهای جنگیده بودند شاید میتوانستند به زندگی خوب و بد خود ادامه دهند اگر همچنان حکومت ـ حتی اگر شده ناشیانه ـ از آنها حمایت میکرد. امّا چنین چیزی دیگر غیرممکن بود.
پنج کتاب از شاعر؛ مجموعه آثار شهیار قنبری (قابدار) پنج حرف درشت در مشت
پنج نمایشنامه
اسکار وايلد در زندگي کوتاه و پر بارش ، افزون بر سرايش دفترهاي شعر و نوشتن مقاله ها و داستان هاي کوتاه و رمان مشهورش، تصوير دوريان گري، نه نمايشنامه نيز نوشت.ورا، دوشس پاووا، باد بزن ليدي ويندرمير، زن بي اهميت، شوهر دلخواه، اهميت ارنست بودن، سالومه، تراژدي فلورانسي، زني پيچيده در جواهر، دو نمايشنامه ابتدا و دو نمايشنامه انتهاي فهرست در اين مجموعه نيامده اند زيرا که ورا،و دوشس پادووا، ضعيف و در واقع مشق شب اسکار وايلد در نمايشنامه نويسي اند، و خواندنشان لطف چنداني ندارد؛ و دو نمايشنامه انتهايي فهرست ناتمام اند و کسري هاي بسيار دارند، اما پنج نمايشنامه ديگر از آثار محبوب تئاتر جهان به شمار مي آيند و اجراي آن ها، به ويژه اهميت ارنست بودن، شاهکار او، در پايتخت هاي بزرگ شور و هيجاني برانگيخته و بارها به روي صحنه رفته اند. آثار اسکار وايلد سرشار از زيبايي شناسي خاص او، قدرت شگرف آفرينندگي ادبي و جواهر آرايي ماهرانه واژه هاست.
پنماریک
سوزان هووایچ
مترجم: ابراهیم یونسی
پنماریک، نام عمارت و قلعه ای کهن است، و داستان، روایت سرگذشت خانواده ای اشرافی است، که اعضای آن، همه کمر به دشمنی با یکدیگر بسته اند، مرکز رویدادهای داستان، همین «پنماریک» است، که بیشتر رخدادها در آن میگذرند؛ رمان در واقع زندگانی سه نسل از افراد یک خانواده را بازگشایی می کند.
پنه لوپه به جنگ می رود
اوریانا فالاچی، روزنامه نگار، نویسنده و فعال اجتماعی و قصه نویس است. جسارت او مرزهای جدیدی را در دنیای خبر ایجاد کرد. واکنش او نسبت به جنگ ویتنام و اثری که در این باره نوشت، گفتگوهایش با سران کشورها که به اسم مصاحبه با تاریخ سازان در ایران نیز بارها چاپ شده، کتاب « یک مرد » درباره زندگی همسرش و مبارزات او در یونان، این زن جسور ایتالیایی را تبدیل به یکی از نمادهای مبارزه و اعتراض کرد. فالاچی در زمینه قصه نیز تجربیاتی دارد و در میان این دسته از آثارش « پنه لوپه به جنگ می رود » جذاب تر و خواندنی تر بوده و مورد اقبال بیشتری قرار گرفته است. قلم فالاچی بسیار روان و جذاب است و خواننده را سخت درگیر خود می کند به طوری که نمی توان کتابی از او به دست گرفت و پیش از پایان رساندن آن از دست نهاد …
پوست
ترجمه قلی خیاط
پوست ، شاهکار بی بدیل کورتوزیو مالاپارته نویسنده ایتالیایی است . مالاپارته فاشیست کمونیست، اومانیست و در نهایت یک انسان بود. همه چیز را تجربه کرد و آثارش تجربیات تکان دهنده ی او از جنگ است . پوست تصویر ایتالیا اشغال شده توسط آمریکایی ها در رهایی از فاشیسم است، آمریکایی های ناجی! که مالاپارته در این اثر نقش آنان را در ویرانی و بدبختی ایتالیا با طنز سیاه خود به بهترین وجهی تصویر کرده است. پوست اثر ماندگاراین زمان و همیشه است.
وی در جنگ جهانی اول به ارتش فرانسه پیوست و پس از مجروح شدن در «جنگ شامپانی»، نشان «صلیب جنگ» (بزرگترین نشان جنگی فرانسه) را دریافت کرد. پس از بازگشت به ایتالیا به حزب فاشیست پیوست. اما رفته رفته با اندیشههای موسولینی مخالفت کرد و با وخامت اوضاع سیاسی در ایتالیا به فرانسه و انگلستان سفر کرد. در سال ۱۹۳۱ پس از بازگشت به ایتالیا از حزب فاشیست استعفا داد و کتاب «فن کودتا» را که علیه هیتلر بود منتشر کرد. با انتشار این کتاب به مدت پنج سال به جزیرهای در سیسیل تبعید شد. در سال ۱۹۴۱ به عنوان خبرنگار جنگی راهی جبهه روسیه و فنلاند شد و به خاطر گزارشهایش توسط آلمانیها به چهار ماه اقامت در اردوگاههای کار اجباری محکوم شد. از سال ۱۹۴۳ تا پایان جنگ جهانی دوم رابط متفقین و پارتیزانهای ایتالیایی بود.
پیرایه، دختری از استانبول
پیرایه دختری از استانبول روایت سنت و مدرنیته است در قالب یک داستان جذاب و عاشقانه.پیرایه دختری دندانپزشک که به همسر مردی از یک خانواده ی سنتی در می آید و به اجبار از شهر زادگاهش ،استانبول،راهی دیار بکر می شود تا با شوهرش که او هم دندانپزشک است زندگی کند.دخالت های مدام مادر شوهر،تکیه بر مسائل خرافی و تعصب ورزی شوهر،زندگی او را به بن بست می کشاند.پیرایه زنی امروزی است.او طغیان می کند و با گسستن رشته های اسارت،زندگی مستقلی را در پیش می گیرد. در بخشی از این اثر می خوانیم:«امروز اولین روز دانشگاه است. من در دانشگاه مرمره در رشتۀدندانپزشکی قبول شده ام. در اصل این رشته که با احساسات و افکارم همخوانی ندارد انتخاب من نیست، اما نباید بی انصافی کنم، تصمیم گیری نهایی را مثلاً به خودم واگذار کرده بودند. یعنی بعد از اینکه روی تمام رشته هایی را که خودم دوست داشتم به دلایلی مختلف، خط کشیدند و دستم را برای انتخاب رشته بستند، طوری وانمود کردند که گویا رشتۀ دندانپزشکی را خودم انتخاب کرده ام…..»
پیرمرد و دریا
ارنست همینگوی
مترجم: محمد تقی فرامرزی
داستان پيرمرد و دريا در مقايسه با اغلب داستانها، از جهات بسيار، اثرى استثنايى است. دوره وقوع حوادث آن بسيار كوتاه است؛ بخش بزرگى از آن در طى سه روز و سه شبى رخ مىدهد كه پيرمرد در دريا بهسر مىبرد. البته يك روز پيش از آغاز و يك نيمروز پس از پايان داستان نيز وجود دارد. حال مىتوانيد تصور كنيد كه كار نويسنده چقدر دشوارتر مىشود. سه روز از زندگى يك نفر بىآنكه نفرى ديگر در اطرافش باشد. در حالت عادى، چنين داستانى بسيار خستهكننده مىشود. ولى اغلب خوانندگان داستان معتقدند كه پيرمرد و دريا خستهكننده نيست. همينگوى چگونه توانست زمانى چنين كوتاه را در زندگى فقط يك نفر به زمانى چنين جالب تبديل كند؟ در روز قبل از داستان، هشتاد و چهار روز از آخرين صيد سانتياگو يا «پيرمرد» مىگذرد. او يك بيوهمرد است و كوچكترين اثرى از وجود فرزند در زندگىاش ديده نمىشود. فقط «پسرك» يا مانولين را در كنار خود دارد كه همراه و دوست حقيقى او است. مانولين شاگرد سانتياگو بوده است، ولى پدر و مادرش او را مجبور كردهاند در قايق ماهىگيرى ديگرى كار كند، چون سانتياگو «بد مىآورد». ولى پسرك همچنان به پيرمرد وفادار است و او را در تدارك ديدن براى صيد يك «ماهى بزرگ» يارى مىكند.
پیرمرد و دریا
ارنست همینگوی
مترجم: محمد تقی فرامرزی
داستان پيرمرد و دريا در مقايسه با اغلب داستانها، از جهات بسيار، اثرى استثنايى است. دوره وقوع حوادث آن بسيار كوتاه است؛ بخش بزرگى از آن در طى سه روز و سه شبى رخ مىدهد كه پيرمرد در دريا بهسر مىبرد. البته يك روز پيش از آغاز و يك نيمروز پس از پايان داستان نيز وجود دارد. حال مىتوانيد تصور كنيد كه كار نويسنده چقدر دشوارتر مىشود. سه روز از زندگى يك نفر بىآنكه نفرى ديگر در اطرافش باشد. در حالت عادى، چنين داستانى بسيار خستهكننده مىشود. ولى اغلب خوانندگان داستان معتقدند كه پيرمرد و دريا خستهكننده نيست. همينگوى چگونه توانست زمانى چنين كوتاه را در زندگى فقط يك نفر به زمانى چنين جالب تبديل كند؟ در روز قبل از داستان، هشتاد و چهار روز از آخرين صيد سانتياگو يا «پيرمرد» مىگذرد. او يك بيوهمرد است و كوچكترين اثرى از وجود فرزند در زندگىاش ديده نمىشود. فقط «پسرك» يا مانولين را در كنار خود دارد كه همراه و دوست حقيقى او است. مانولين شاگرد سانتياگو بوده است، ولى پدر و مادرش او را مجبور كردهاند در قايق ماهىگيرى ديگرى كار كند، چون سانتياگو «بد مىآورد». ولى پسرك همچنان به پيرمرد وفادار است و او را در تدارك ديدن براى صيد يك «ماهى بزرگ» يارى مىكند.
تاریخ ایران باستان (۳جلدی)(قابدار)
حسن پیر نیا
تاریخ ایران باستان کتابی است نوشته میرزا حسنخان پیرنیا که در زمینه ایران پیش از اسلام تالیف شدهاست.
منابع عمده پیرنیا کتابهای فرانسوی، انگلیسی، روسی و آلمانی هستند که ترجمهای از منابع یونانی و رومی محسوب میشوند. وی از منابع عربی و فارسی هم در سطح گستردهای استفاده کردهاست. وی ابتدا مطالب مورخان باستانی را در زمینه یک مطلب و رویداد تاریخی میآورد، سپس در یک جمعبندی به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد و نقطه قوت تاریخنگاری پیرنیا در همین قسمت دیده میشود.
بهعنوان نمونه درباره به قدرت رسیدن کوروش هخامنشی نوشتههای هرودت، گزنفون، کتزیاس، دیودو سیسلی و ژوستن را میآورد و در کنار مطالب منابع اسلامی و لوح نبونبد قرار میدهد و به یک نتیجهگیری کلی میرسد. آنگاه در زمینه خویشاوندی کوروش با شاه ماد مینویسد: «عقیده کتزیاس که اصلاً کوروش با آستیاگ قرابتی نداشته [است]، صحیح نیست؛ زیرا هرودت و دیگر مورخان او را نوه آستیاگ دانستهاند و نوشتههای هرودت بیشتر مورد اعتماد است.»
تاریخ ایران باستان از زمان تالیف تاکنون چندینبار به چاپ رسیدهاست. این مجموعه در سه جلد منتشر شده و همواره مورد استقبال پژوهشگران حوزه تاریخ و علاقهمندان به ایران باستان قرار گرفتهاست. موضوع اصلی جلد نخست آن سرگذشت ایران در عصر ماد و هخامنشی تا پایان عصر خشایارشا است. در کنار تاریخ ایران رویدادهای تاریخی مناطقی نظیر مصر، آشور، بابل، سوریه،فلسطین و... نیز در اینجا مطرح میشود.
نویسنده از نژادها و خطهای روزگار باستان سخن میراند و منابع تاریخی خود یعنی آثار توسیدید، دیودور سیسلی، پلوتارک، آریان، رازب، استرابون، موسی خورنی، طبری، بلاذوری، ابن اثیر و... را معرفی میکند. وی آغاز حکومت مادها را ۷۰۰ ق. م میداند. از ماد با عناوین دیوکس، فرورتیش، هووخشتر و اژدهاک یاد میکند و درباره جنگهای ماد و آشور به تفصیل مینویسد.
نحوه به قدرت رسیدن کوروش و شرح حال نخستین شاهان هخامنشی موضوع اصلی این جلد از تاریخ ایران باستان است. در اینجا پیرنیا درباره روابط ایران و یونان هم به تفصیل مینویسد و از تسخیر مناطق مختلف به دست هخامنشیان سخن میگوید. جلد دوم اثر پیرنیا با توضیح درباره نام و نسب سلطنت اردشیر اول آغاز میشود و با مرگ اسکندر و شرح خصال او پایان مییابد. در این جلد مؤلف به بیان رویدادهای زمان خشایارشا دوم، سغدیان، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، آرسس و داریوش سوم میپردازد و نشان میدهد که چگونه اسکندر مقدونی با نبردهای متعدد امپراتوری بزرگ ایران را از پا درمیآورد و به ممالک همسایه ایران نظیر هند و عربستان میتازد.
وی درباره دیوانسالاری عظیم عصر داریوش مطالب ارزندهای مینویسد و از نیروی دریایی، سپاه، داوری، راهها، چاپارخانهها، تقویم و سایر پیشرفتهای عصر هخامنشی یاد میکند و مطالب سنگنبشتههای این عصر نظیر بیستون را سطر به سطر به نظاره مینشیند. جلد سوم تاریخ ایران باستان با نزاع مقدونیها بر سر جنازه اسکندر برای رسیدن به قدرت آغاز میشود، با برآمدن اشکانیان و شرح حال آنان ادامه مییابد و با بیان معماری عصر پارتی خاتمه مییابد. در این مجلد مؤلف از جنگ سرداران اسکندر (آنتیپاتر، پلیس پرفون، آنتیگون، کاساندر و...) به سر جانشینی او سخن میگوید و توضیح میدهد که در خلال این نبردها چگونه قلمرو ایرانیان در دست سلوکوس افتاد. سلوکوس و جانشینانش درصدد تحمیل فرهنگ و زبان یونانی بر ایرانیان بودند، آنان بدین منظور «یونانی کردن مشرق را پیش کشیدند، یعنی مانند اسکندر آوردن مردم اروپایی را به مشرق و ایجاد مستعمرات یونانی را در آسیای غربی و ایران و باختر تشویق کردند.» پس از بیان زمینههای فردیانی سلوکیان، پیرنیا از طلوع اشکانیان و علل و عوامل آن میگوید و دوره پارتی را «دوره واکنش سیاسی» ایرانیان در برابر مهاجمان میداند.
وی از جغرافیای محل سکونت پارتها مینویسد و شرح حال آنها را از یک دولت محلی تا یک دولت ملی و بزرگ دنبال میکند و شرح حال شاهان اشکانی و روابط آنها را با رقیب جدید ایران در جهان یعنی روم توضیح میدهد و پس از بیان شرح حال فرمانروایان پارتی در بخش تمدنی این کتاب از وسعت، پایتخت، دیوانسالاری، سپاه، امور مالی، مسکوکات و تقویم اشکانیان سخن میگوید.
پیرنیا آداب، اخلاق و دین و آیین ایرانیان این روزگار را تبیین میکند. وی بر این باور است که اشکانیان یا پارتیان نیز مانند شاهان هخامنشی در زمینه فرهنگ و دین ملتها تسامح و تساهل داشتند. «دولت پارت در امور مذهبی تبعه خود دخالت نمیکرد و آنها را به احوال خودشان واگذار میکرد». پایان روزگار اشکانیان، پایان اثر پیرنیا است. زیرا پیری و بیماری هر دو از راه میرسند و به وی مهلت نمیدهند تا از ساسانیان هم اطلاعاتی را به تاریخنگاران ارائه دهد.
تاریخ مغول
نام نویسنده : عباس اقبال آشتیانی
نظر نگارنده در این کتاب بیشتر نمودن روش علمی تاریخ نویسی و سعی در تالیف منطقی مسائل موضوع تاریخ ایران در عهد مغول بوده است مخصوصاً اهتمام به عمل آمده است که تاریخ ایران در این ایام که در کتب جمیع مورخین آن ادوار با تاریخ عمومی تمام ملل مغلوبه مغول مخلوط ذکر می شود، جداگانه نوشته شود و از وقایع زندگانی ملل دیگر نیز اموری که با تاریخ ایران ارتباط پیدا می کرده در این کتاب به تناسب ایراد گردد.