آخرین رُز کشمیری
آخرین معادله ی اسحاق سوری
در بخشی کوتاه از این اثر می خوانیم: «هوشي که در لحظهاي معين ميتواند کل نيروهايي را درک کند که طبيعت به واسطهشان جان ميگيرد و همچنين موقعيتهاي مربوطه به وجودهايي را درک کند که با همديگر کليت آن طبيعت را شکل ميدهند، افزون بر اين، موضوع آنقدر گسترده است تا اين اطلاعات را براي تجزيه و تحليل ارائه دهد... براي چنين هوشي هيچ چيزي غيرقطعي نيست و آينده مثل گذشته به روي ديدگانش باز ميشود. پيير سيمون لاپلاس رماني ظريف و پيچدرپيچ و تکاندهنده و تأثيرگذار... ترسيمهايي محتمل از شخصيتهايي که از نظر روانشناسي مجروحاند و پيچشهاي داستان را افزايش ميدهند...»
آلیو کیتریج
رمان آلیو کیتریج در نظر دیگران، شخصیتی کله شق، مهربان و اغلب غیرقابل پیش بینی دارد. او که معلمی بازنشسته در شهری ساحلی و کوچک در ایالت مین است، با بالاتر رفتن سنش تلاش می کند تا با تغییرات ایجاد شده در زندگی اش کنار بیاید. او زنی است که به باطن زندگی اطرافیانش می پردازد و موفقیت ها و شکست هایشان را عمیقا نظاره می کند. همسر آلیو، پیروی فلسفه ی رواقی گری است و رابطه ی میان آن ها، نه آن قدر متزلزل است که از هم بپاشد و نه آن قدر مستحکم که از آن، راضی و خشنود باشند. در داستان با پسر جوانی آشنا می شویم که از غم از دست دادن مادرش در عذاب بوده و فقط حضور آلیو است که دردش را تسکین می دهد؛ در حالی که پسر خود آلیو از حساسیت های عجیب و پیچیده ی مادرش بسیار تحت فشار قرار گرفته است. رمان آلیو کیتریج، کاوشی نافذ و پرجوش و خروش درباره ی روح آدمی است؛ داستان این رمان، مخاطب را به خنده، تأیید، افسوس و همدردی با شخصیت ها وادار می سازد.
آن روی سکه
دنیل افری، زاده ی 22 آگوست 1965، مقاله نویس، ویراستار، پزشک و نویسنده ای آمریکایی است. افری مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته ی داروشناسی از دانشگاه نیویورک دریافت کرده است. او علاوه بر پزشکی، استاد بالینی طب در دانشکده ی پزشکی دانشگاه نیویورک است و برای بخش سلامت نیویورک تایمز نیز مطلب می نویسد.
آنچه شما می گوييد آنچه پزشک می شنود (روايتهايی از پزشک و بيمار)
نيازي نميبينم كه پزشكم مرا دوست داشته باشد؛ انتظار هم ندارم همراه من عذاب بكشد؛ وقت زيادي از پزشكم نميخواهم؛ فقط پنج دقيقه به وضعيت من فكر كند، تمام ذهنش را به من بسپارد، در يك فاصله كوتاه به من بپيوندد، همراه جسمم روحم را جستجو كند و بيماريام را بفهمد، زيرا هر انساني به شيوه خودش بيمار ميشود. بسياري از بيماران با نااميدي از اتاق پزشك خارج ميشوند. اما آنچه از «صرفا نارضايتي» مهمتر است، اين است كه پزشك نتواند تشخيص درستي بدهد يا آنها را درست درمان كند. پزشكان نيز به همين ميزان از دشواري چيدن قطعات پازل داستان بيماران درمانده ميشوند، به خصوص براي آنهايي كه علائم پيچيده و مرموزي دارند با رشد بيشتر علم پزشكي و چندگانه و پيچيدهتر شدن بيماريها، فاصله ميان آنچه بيمار ميگويد و آنچه پزشك ميشنود، يا برعكس، چشمگيرتر ميشود. من نگارش اين كتاب را با هدف بررسي رابطه ميان بيماران و پزشكان و كاوش در نحوه انتقال يك داستان از يك طرف به طرف ديگر آغاز كردم.
اتللو
نام نویسنده : ویلیام شکسپیر
نام مترجم : عبدالحسین نوشین
اُتِلو یا اُتِللو (به انگلیسی: Othello) یا تراژدی اُتلو و مغربی ونیز عنوان نمایشنامهای عاشقانه وتراژیک اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۰۳–۱۶۰۴ میلادی نوشته شدهاست. این نمایشنامه بر اساس داستانی به نام کاپیتان مغربی ( ۱۵۶۵ م) نوشته سینسیو نویسنده ایتالیایی، نگاشته شده است. در این نمایشنامه شکسپیر به مضمون خیانت در عشق میپردازد.
"آه اي روح من، فتنه اينجا خفته است. همه را او موجب شده و شما اي ستارگان آزرمگين ، مپسنديد كه با شما بگويم چه كرده است. همه را او سبب شده، اما خونش را نخواهم ريخت و اين پوست سفيدتر از برف را كه همچون مرمري كه بر گورها مينهند صاف است، زخمدار نخواهم كرد. با اين همه بايد بميرد. وگرنه ، بار ديگر در حق ديگر مردان خيانت خواهد كرد."
"بر شماست كه از من چون مردي سخن برانيد كه نابخردانه اما بيش از اندازه دوست ميداشت. مردي كه به آساني دچار حسد نميشد اما چون بدين راهش كشاندند آلوده گشت و به سان آن هندوي فرومايه مرواريدي را كه به همه آل و تبارش ميارزيد به دور انداخت."
ازدواج دروغین
هركس رازي دارد... هفت سال از ازدواج آيريس و ويل ميگذرد و زندگي مشترك بيعيبونقصي داشتند. تا اينكه يكروز صبح، ويل براي سفري كاري به فلوريدا ميرود و خوشبختي آيريس به پايان ميرسد؛ هواپيمايي به مقصد سياتل سقوط ميكند و تمام سرنشينان آن كشته ميشوند و طبق گفته خطوط هوايي، ويل نيز از مسافران اين پرواز بوده است. آيريس ماتمزده و مبهوت ميماند و فكر ميكند اين يك سوءتفاهم بزرگ است. چرا ويل درباره سفرش به او دروغ گفته؟ چه دروغهاي ديگري ممكن است به او گفته باشد؟ آيريس با درماندگي تلاش ميكند رازهاي شوهرش را كشف كند ولي در اين راه، به جوابهاي شوكهكنندهاي ميرسد.
استونر
جان ویلیامز
مرجان محمدی
«استونر» رمان معروفی است که سال 1965 در آمریکا منتشر شد.
«استونر» كه خود به معني سنگانداز است، قصه زندگي پر شكست و با سرنوشتي مبهم از مردي به نام ويليام استونر را بازگو ميكند. اين پسر كشاورز همه چيز را از دست ميدهد؛ جنگي كه يكي از دوستانش را ميگيرد، ازدواجي كه از نامزد زيبايش يك عفريته ميسازد و تحصيل دخترش، كه به رابطهاي غيراخلاقي با استادش منجر ميشود.... همه اين زندگي، از سر تا پا شكست و شوربختي است. او حتي كارش در دانشگاه را كه به عنوان استاد ادبيات ميتوانست خيلي درخشانتر باشد و نسلهايي را تحت تأثير قرار دهد، مايه نشاط و زندگي خود نميبيند. اما مهم نيست، با وجود همه اينها، استونر هنوز توشه كوچكي از روح انساني و گنجي غني را با خود همراه دارد. او كتاب دوست دارد و حداقل همين عشقش به ادبيات وي را خوشحال نگاه ميدارد.
«استونر» یکی از بزرگترین آثار ادبی آمریکاست که به بوته فراموشی سپرده شده است. جان ویلیامز در این رمان داستان زندگی مردی را روایت میکند که به عنوان فرزند یک مزرعهدار فقیر چشم به جهان می گشاید و سرانجام شور و علاقهاش به ادبیات را کشف کرده و در این زمینه استاد میشود. این کتاب یک رمان اجتماعی و رمانی در مورد کار، دوستی و ازدواج است.«استونر» یک رمان عشقی نیست اما رمانی در مورد عشق است؛ البته عشق به ادبیات و عشق رمانتیک.
جان ویلیامز سال 1922 در تگزاس متولد شد و در سال 1994 در آرکانزاس درگذشت. او در طول حیات ادبی خود دو کتاب شعر و چهار رمان نوشته که یکی از آنها با عنوان «آگوستوس» در سال 1973 موفق به دریافت جایزه ملی کتاب شد.
اسكندر
اليف شافاك
مترجم: مريم طباطباييها
الیف شافاک یا الیف شفق (به ترکی استانبولی: Elif Şafak) (زادهٔ ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ دراستراسبورگ، فرانسه) نویسندهٔ ترکتبار است. او از دانشگاه فنی اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بینالملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره فوقلیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره دکترا به استانبول آمد و آینههای شهر را نوشت. شافاک در سالهای ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجهٔ استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد و از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نیز ستوننویس روزنامهٔ زمان بود.
او ۹ رمان به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کردهاست که برخی از آنها هم به فارسی ترجمه شدهاست، از جمله: آینههای شهر و شپش پالاس با ترجمه تهمینه زاردشت، ملت عشق با ترجمه ارسلان فصیحی، رمانهای «من و استادم» «مَحرم» و «اسکندر» با ترجمه صابر حسینی.
ماجراهاي رمان اسكندر در تركيه و انگلستان رخ ميدهد و درباره فردي به همين نام است كه درگير يك قتل ميشود و به زندان ميافتد. داستاني درباره خانواده، مهاجرت، عشق، وفاداري و خيانت كه نشان ميدهد ميتوان كسي را صميمانه دوست داشت و در عين حال به او آسيب زد. اسكندر پاياني غافلگير كننده و شوك آور دارد؛ كسي كه اسكندر به جرم كشتنش به زندان افتاده در واقع زنده است...
امپراتوری ننگین
ششی تارور
ترجمه: بهناز عابدی
در قرن هجدهم، سهم هند از اقتصاد جهان به اندازه اروپا بود. تا سال 1947، 6 برابر کاهش یافت. Shashi Tharoor در Inglorious Empire داستان واقعی انگلیسی ها در هند را از ورود کمپانی هند شرقی در سال 1757 تا پایان راج روایت می کند و فاش می کند. چگونه ظهور بریتانیا بر اساس غارت هایش در هند بنا شد. هند بزرگترین گاو نقدی بریتانیا بود و هندی ها به معنای واقعی کلمه تاوان ظلم خود را پرداخت کردند. انقلاب صنعتی بریتانیا بر پایه صنعتیزدایی هند و نابودی صنعت نساجی آن پایهگذاری شد. در زمان بریتانیا، میلیون ها نفر پس از اینکه چرچیل قهرمان ملی ذخایر غذایی بنگال را به تلاش های جنگی سوق داد، از گرسنگی جان باختند - از جمله 4 میلیون نفر در سال 1943. فراتر از تسخیر و فریب، امپراتوری شورشیان را با توپ منفجر کرد، معترضان غیرمسلح را قتل عام کرد و نژادپرستی نهادینه شده را ریشهدار کرد. امپریالیسم انگلیس خود را به عنوان استبداد روشنگرانه به نفع حکومت شوندگان توجیه کرد. ثارور استدلالهای امپراتوری را پذیرفته و نابود میکند، و نشان میدهد که چگونه هر «هدیه» فرضی امپراتوری، از راهآهن گرفته تا حاکمیت قانون، تنها در راستای منافع بریتانیا طراحی شده است. این ارزیابی مجدد قاطعانه از استعمار، واقعیت غم انگیز میراث لکه دار هندی بریتانیا را در معرض تأثیرات ویرانگر قرار می دهد.
بار هستی (شومیز)
نام مترجم : پرویز همایون پور
این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکرانچکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد. دیگر شخصیتهای مهم داستان «ترزا» (همسر توماس)، «سابینا» (نقاش، معشوقهٔ توماس )، و «فرانز» (استاد دانشگاه، معشوق سابینا ) هستند.
بار هستی در خلاصه دربارهٔ درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبرا از اشتباه است.
«بار هستی» اثر میلان کوندرا،نویسنده ی چک،تفکر و کاوش درباره ی زندگی انسان و فاجعه ی تنهایی او در جهان است...
چگونه بار هستی را به دوش می کشیم؟آیا «سنگینی» بار هول انگیز و «سبکی»آن دلپذیر است؟...
برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب،از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه رو می کند و به تفکر وامی دارد ...اگرچه شخصیت های کتاب واقعی نیستند،از انسان های واقعی،بهتر درک و احساس می شوند.کوندرا در توصیف قهرمانان خود می نویسد:«شخصیت های رمانی که نوشته ام،امکانات خود من هستند که تحقق نیافته اند.بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانمن می کنند.آنان هر کدام از مرزی گذر کرده اند که من فقط آن را دور زده ام.آن چه مرا مجذوب می کند،مرزی است که از آن گذشته ام- مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.»
کلودروا نویسنده ی مشهور فرانسوی،رمان کوندرا را«کتابی عظیم»توصیف می کند که چشم به آینده ی بشر دارد و می نویسد:«در بهشت رمان نویسان بزرگ،هنری جیمز- با اندکی حسادت - رمان همکار چک را ورق می زند و سر را به علامت تادیید تکان می دهد.»
بار هستی (گالینگور)
نام مترجم : پرویز همایون پور
این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکرانچکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد. دیگر شخصیتهای مهم داستان «ترزا» (همسر توماس)، «سابینا» (نقاش، معشوقهٔ توماس )، و «فرانز» (استاد دانشگاه، معشوق سابینا ) هستند.
بار هستی در خلاصه دربارهٔ درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبرا از اشتباه است.
«بار هستی» اثر میلان کوندرا،نویسنده ی چک،تفکر و کاوش درباره ی زندگی انسان و فاجعه ی تنهایی او در جهان است...
چگونه بار هستی را به دوش می کشیم؟آیا «سنگینی» بار هول انگیز و «سبکی»آن دلپذیر است؟...
برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب،از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه رو می کند و به تفکر وامی دارد ...اگرچه شخصیت های کتاب واقعی نیستند،از انسان های واقعی،بهتر درک و احساس می شوند.کوندرا در توصیف قهرمانان خود می نویسد:«شخصیت های رمانی که نوشته ام،امکانات خود من هستند که تحقق نیافته اند.بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانمن می کنند.آنان هر کدام از مرزی گذر کرده اند که من فقط آن را دور زده ام.آن چه مرا مجذوب می کند،مرزی است که از آن گذشته ام- مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.»
کلودروا نویسنده ی مشهور فرانسوی،رمان کوندرا را«کتابی عظیم»توصیف می کند که چشم به آینده ی بشر دارد و می نویسد:«در بهشت رمان نویسان بزرگ،هنری جیمز- با اندکی حسادت - رمان همکار چک را ورق می زند و سر را به علامت تادیید تکان می دهد.»
باغ آلبالو
نمایش نامه ی باغ آلبالو آخرین اثر چخوف است که در سال 1903 نوشته شده و در ژانویه ی 1904 برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو روی صحنه آمده است. اشخاص نمایش همان آدم هایی هستند که در زندگی روزمره با آن ها برمی خوریم. هیچ کدام نقش برجسته ای ندارند، نه مبارزه می کنند نه شکست می خورند و نه حتی از خود دفاع می کنند و نه به حل مشکلاتی که در برابرشان قرار دارد می پردازند. منتظر حادثه می نشینند و تقدیر می راندشان و تقدیرشان را با شکیبایی تحمل می کنند. گفتی نیروی اراده شان فلج شده است. امپرسیونیسم چخوف در آخرین تحلیل نفی کننده ی زندگی نیست، بلکه از امید به آینده سرشار است. در باغ آلبالو فروش باغ حکایت از وداع با گذشته دارد، گذشته ای که رو به افول است. و تبری که به کنده ی درخت ها می خورد، تبری است که زندگی قدیم و اشرافیت روبه زوال را واژگون و دگرگون می کند.
برگردان روايت گونه شاهنامه فردوسی به نثر
نام نویسنده : محمد دبیر سیاقی
سیدمحمّد دبیرسیاقی (زادهٔ ۵ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی در قزوین)پژوهشگر،نویسنده، شاعر و استاد ادبیات فارسی است. وی از ارکان چهارگانهٔ «بنیاد لغتنامهٔ دهخدا» و مصحح بسیاری از متنهای کهن فارسی است. وی پس از گذراندن دورههای ابتدایی و متوسطه در قزوین و تهران و گرفتن دیپلم از دارالفنون در ۱۳۱۸ در ۱۳۲۴ دکتری ادبیات فارسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد. در ۱۳۲۵ به عضویتانجمن ایرانشناسی درآمد. آنگاه به استادی در دانشگاه تهران و نیز دانشگاههای چین ومصر پرداخت.دبیرسیاقی تا ۱۳۵۳ که بازنشسته شد در استخدام وزارت دارایی بود. او میان سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغتنامه با علیاکبر دهخدا همکاری داشت. از آن پس همکاری او با سازمان لغتنامه تا ۱۳۵۹ -که کار این اثر به پایان رسید- پی گرفته شد.
شادروان دهخدا در یک نوار صوتی از وی بهعنوان یک جوان کوشا دربارهٔ تنظیم لغتنامهیاد کردهاست.
دبیرسیاقی از ۱۳۵۷ عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر ایران بودهاست.
او تاکنون نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کردهاست، که از میان آنها میتوان از دیوان منوچهری،نزهةالقلوب، فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه نام برد. دکتر دبیرسیاقی هماکنون در زادگاه خود، قزوین، به پژوهش و آموزش زبان پارسی ادامه میدهد.
به عقب نگاه نکن
مرد سوتي آهنگين زد و غرق خوشحالي شد. پشت فرمان آن ماشين بزرگ، همراه با دختربچهاي عقب ماشين، احساس ميکرد بر مسند قدرت نشسته. گم شدن دختربچهاي ششساله به پليس گزارش ميشود. کمي بعد، جسد دختر نوجواني به نام آنيه هولاند را جايي خارج از روستا پيدا ميکنند که براي همهي مردم محلي شناخته شده است. بازرس کُنراد سهير درگير پروندهاي سخت و پيچيده ميشود.
تئاتر بدن
جويس مکدوگال روانکاوي است که بهويژه بهعلت استفاده از سبک خاص درام در توصيف و بررسي سناريوهاي پيچيدهي رواني، در عرصهي بينالملل شناخته شده و مورد احترام است. او در تئاتر بدن نهتنها به مطالعهي افرادي ميپردازد که از طريق نشانههاي جسمي به آشفتگيهاي رواني واکنش نشان ميدهند، بلکه پتانسيل روانتني افراد را در لحظاتي تبيين ميکند که روشهاي معمول براي مقابله با شرايط، ناکارآمد است. جويس مکدوگال در کتاب خود داستانهايي فراموشنشدني از بيمارانش نقل ميکند؛ مادران و فرزندان بالغي که به نظر ميرسد در مرحلهي پيشاکلامي چنان با هم درآميختهاند که جدا شدنشان از يکديگر بسيار دشوار است. او براي اشاره به اين مطلب از عبارت «يک بدن براي دو نفر» استفاده ميکند و ازجمله داستان فردي به نام «تيم» را روايت ميکند که اندوه و سوگ به قدري در وجود او انباشته و مدفون شده است که گويي«قلبي ندارد» تا اينکه دچار حملهي قلبي ميشود. دکتر دوگال در مواجهه با آنچه بيماران روانتني نياز دارند راهنماييهايي بسيار غني و فرمولبنديهاي نظري هوشمندانهاي ارائه ميکند و قلمرو روانکاوي را گسترش ميدهد. تئاتر بدن کتابي بسيار برجسته در زمينهي مطالعهي بيماريهاي روانتني است که يکي از مهمترين متفکران روانکاوي در جهان آن را نوشته است.