نقشی از حافظ
نام نویسنده: علی دشتی
ما از شاعر نميخواهيم علم طب بداند، گوته را براي معلومات گياهشناسي او احترام نميكنند، از شاعر رقت احساس ميخواهند تا بتواند عواطف و حسيات خود را در قالبي زيبا بريزد، از شاعر انديشههاي انساني و سير به طرف خوبي و زيبايي ميخواهيم، اصل قضيه، انسان شدن است و از اين حيث خيال ميكنم حافظ بيش از هر شاعري اين چنين بوده و اين كتاب براي بيان قراين و تقريباتي نگاشته شده است كه اين معني را نشان ميدهد.
نقطه ی ضعف
آنتونیس ساماراکیس
مرتضی کلانتریان
ساماراكيس از روشنفكران آزادانديش يونان است و در آثارش سخت بر اضطراب و پوچي حاكم بر دنياي امروز، انزوا و تنهايي انسان، خشونت و خودكامگي صاحبان قدرت ميتازد. نقطهي ضعف پنجمين رمان ساماراكيس است و، به باور يكي از منتقدان، در ردهي بزرگترين آثار كافكا، اورول و كويستلر قرار دارد. اين رمان در عين اين كه يك رمان سياسي و پليسي است، يك رمان متافيزيكي، مانند اديپ شهريار و جنايت و مكافات هم هست: مردي بيهويت در كشوري بيهويت.... نقطهي ضعف بيآن كه آشفته و درهم برهم باشد، سرشار از پيچيدگي است، و در آن از فرم و تكنيك جديدترين هنرهاي معاصر استفاده شده است: شكستگي و پراكندگي نقاشي كوبيستي، راز و رمز فيلمهاي آلن رنه، قطع زمان حال و برگشت به گذشته و تداخل نقش شخصيتهاي فيلمهاي برگمان، دلهره و وحشت فيلمهاي هيچكاك، تعهد در قبال آنچه اصالت دارد و برحق است در آثار سارتر، طغيان سيزيفوار كامو، مكالمهي ساده و بيپيرايهي رمانهاي همينگوي، و طنز جاوداني ولتر. اين كتاب در سال 1966 برندهي جايزهي دوازدهتن يونان (مشهورترين جايزهي ادبي يونان) شد و در سال 1970 از طرف هيئت داوران فرانسه، به عنوان بهترين كتاب خارجي انتخاب شد.
نکته های ویرایش
در توضیحات پشت جلد کتاب به قلم نویسنده آمده است: «در طول چند دهه کار و تدریس ویرایش، به مسائلی برخوردهام که در همان حین کار یادداشت برداشته و بعدا آنها را پرداخت کردهام. بسیاری از نکتههای مطرح شده در این یادداشتها در کتابهای رسمی ویرایش یافت نمیشوند. گاه، پس از طرح مسئله یا نکته، پیشنهادهایی نیز برای رفع مشکل دادهام. طیف گسترده یادداشتها در برگیرنده مسائلی در زمینه رسم الخط، نشانهگذاری، پانوشت، نمونهخوانی، ماخذگذاری، فرهنگنویسی، علائم اختصاری و موارد دیگری است که شاید نتوان عنوانی برای آنها پیدا کرد.» در قسمتی از کتاب میخوانیم: «لطیفهسازی کاری است که به کمک آن میتوان عقدهگشایی کرد و به بیمار احساسی از رضایت داد. این جمله در اصل طور دیگری بوده و پس از ویرایش به این صورت درآمده است. درباره خادم یا خائن بودن مترجمان زیاد بحث شده است، اما درباره خدمت و خیانت ویراستاران سخنی به میان نمیاید. در واقع، هیچکس در خدمت آنان تردید ندارد. این طور نیست. ویراستاران نیز، گاه از سر دلسوزی برای متن، به اصطلاح آن را روانتر میکنند! به راستی، چگونه میتوانیم بفهمیم که دانشمان تا کجا قد میدهد؟ جملة فوق، قبل از ویرایش، چنین بوده است: "لطیفه سازوکاری است که به کمک آن میتوان عقدهگشایی کرد و به بیمار احساسی از رضایت داد.»
نگویید چیزی ندارم
«تین» ۴۲ ساله که متولد ونکوور کانادا از پدری چینی و مادری هنگکنگی است، چندی پیش با این رمان جایزه «گاورنر جنرال» را کسب و به مرحله نهایی نامزدی «من بوکر» ۲۰۱۶ راه پیدا کرد.
داستان کتاب تین که ساکن مونترال است، حول محور زندگی سه موسیقیدان بااستعداد است که تحت تاثیر تغییرات سیاسی قرن بیستم چین قرار میگیرند.
نماد گمشده
دن براون
ترجمه: حسین شهرابی
نماد گمشده آخرین اثر دن براون، چون راز داوینچی، سرشار از ارجاعات تاریخی و هنری است. این کتاب در چاپ اول، 5/6 میلیون نسخه منتشر شد و در روز اول، بیش از یک میلیون نسخه در آمریکا و بریتانیا به فروش رسید و رکورد سریعترین فروش کتاب بزرگسالان را از آن خود کرد.
دن براون در مقام سازندهی هزارتوها، معمایی خلق میکند و سپس، دستِ خواننده را میگیرد و او را سرنخ به سرنخ، بنبست به بنبست، راز به راز، تا رسیدن به قلبِ هزارتو، راهنمایی میکند. نماد گمشده سومین کتاب از مجموعهای است که شخصیت محوری آن رابرت لنگدن است و مثل دو کتاب قبل و بعد از آن، این استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد قدم به روایتی میگذرد که گهگاه به خواننده حتی فرصت نفس کشیدن نمیدهد. نبوغ براون در این اثر خلق روایتی است برای رونمایی از بخشهای خاکخورده و فراموششدهی تاریخ و گره زدن آن با تئوریهای توطئه و فرقههای زیرزمینی و شناختهشده تا باورهای ماسونری.
نمی توانم و نمی خواهم
لیدیا دیویس نویسنده امریکایی در سال 1947 در نورتمپتون ماساچوست و در خانواده ای اهل ادبیات متولد شد. وی تحصیلاتش را در رشته های زبان انگلیسی، ادبیات و نویسندگی ادامه داد و کار ترجمه را هم به صورت جدی آغاز کرد.
لیدیا دیویس استاد نویسندگی خلاق دانشگاه ایالتی نیویورک و برندهی جایزهی بینالمللی منبوکر سال 2013 ، جایزهی فیلولکسین و جایزهی آکادمی هنر و ادبیات نیز می باشد.
کتاب «نمی توانم و نمی خواهم» که از سوی اسدلله امرایی به فارسی ترجمه شده، در پنج بخش تنظیم شده که هریک از بخش ها ی پنج گانه ی ان با یک نامه ی طولانی آغاز می گردد.
این کتاب مشتمل بر صد و بیست و پنج داستان عاشقانه و اجتماعی به قلم دیویس است، داستان هایی کوتاه و بلند که گاه چند سطر و گاهی تا چند هزار کلمه ادامه دارند.
در قسمتی از کتاب «نمی توانم و نمی خواهم» می خوانیم:
«هر دو آدم های دودلی بودند، ولی در جای خود در برخی مسائل قاطعانه عمل می کردند، در مسائل مهم یا مربوط به کارشان، اما در موارد جزئی تصمیم شان روز به روز عوض می شد.
بارها و بارها پیش آمده بود که یک روز چیزی را در بست قبول می کردند، روز بعد می زدند زیرش....»
«اسدالله امرایی» تحصیل کرده ی زبان و ادبیات انگلیسی است که از سال ۱۳۶۰ با مطبوعات همکاری دارد و از جمله آثاری که از سوی این مترجم به فارسی برگردانده شده می توان به رمان «کوری» اثر ژوزه ساراماگو، «با چشمان شرمگین» طاهر بن جلون، «دختر بخت» ایزابل آلنده و «لائورادیاس» از کارلوس فوئنتس اشاره کرد.
ننامیدنی
ترجمهی مهدی نوید
شايد يک رؤياست، همه يک رؤياست، که غافلگيرم میکرد، بيدار میشوم، در سکوت، و ديگر هرگز نمیخوابم، اين من میشود، يا رؤيا، باز هم رؤيا، رؤيای سکوتی، سکوتی رؤيايی، لبريز نجواها، نمیدانم، فقط کلمات است، بيداری هرگز، فقط کلمات، چيز ديگری نيست، بايد ادامه دهی، همينوبس، چندی ديگر متوقف میشوند، خوب میدانم، حسش میکنم، چندی ديگر ترکم میکنند، سکوت میشود، لحظهای، چند لحظهی ناب، يا مال من میشود، آنکه ماندنی است، که نماند، که هنوز میماند، اين من میشود، بايد ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، بايد ادامه دهی، ادامه میدهم، بايد کلمات را بگويی، تا آن وقت که چيزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بيابند، تا وقتی که مرا بگويند، درد غريب، گناه غريب، بايد ادامه دهی، شايد پيش از اين تمام شده است، شايد پيش از اين مرا گفتهاند، شايد مرا به آستانهی قصهام رساندهاند، روبهروی دری که به قصهام گشوده میشود، که غافلگيرم میکند، اگر باز شود، اين من میشود، سکوت میشود، آنجا که هستم، نمیدانم، هرگز نمیدانم، در سکوت نمیدانی، بايد ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، ادامه میدهم.
ننگ بشری
نام نویسنده : فیلیپ راث
نام مترجم : زهرا طراوتی
میتوانستی ببینی بر خلاف قد و استیل کشیده تنش،چقدر میتوانست تیز و بز باشد.در نظرت زنی بود جدی با هیکلی بیش از حد لاغر،زنی با وقار و بی مهابا زنی کامل که هر چند دوران رشد و رسیدنش گذشته اما سرحال و پخته است و در یراشیبی زوال نیفتاده است.زنی در آستانه کمال زنی که یک مشت موی سفید توی سرش چیزی جز اغفال تو نیست چرا که خطوط تیز بانکی وار گونه هایش فرم چانه و گردن بلند و آشکار زنانه اش هنوز درگیر دگرگونی های پیری قرار نگرفته است.
نه آدمی
اوسامو دازای (۱۹۴۸-۱۹۰۹) یکی از محبوبترین نویسندههای ژاپنی قرن بیستم است. دازای نویسندهی پرکاری بود که در عمر کوتاه خود زندگی پُر فرازونشیبی را تجربه کرد، و پس از چند خودکشی ناموفق، سرانجام در ماه ژوئن هزار و نهصد و چهل و هشت در خودکشیاش موفق شد و خود را در رود تاما غرق کرد. نه آدمی داستان بلند دیگری از این نویسنده است که اکنون چاپ شده است. نهآدمی گونهای خودزندگی نامهنوشت دازای هم است. نکتهای که برای ایرانیها این داستان را جذابتر میکند اشارهی راوی به خیام و ذکر چند رباعی از اوست.