نامه
كاترين هيوز
مترجم: سودابه قيصری
تينا کريگه، يک مأموريت در زندگي دارد؛ فرار از همسر دائمالخمر و خشناش. تينا تمام ساعات روز کار ميکند تا پسانداز کرده و بتواند همسرش را ترک کند. او تعطيلات آخر هفته را هم در فروشگاه خيريهاي سپري ميکند. روزي هنگام جستجوي جيبِ کُت دستدوم اهدايي به خيريه، نامهي باز نشدهاي مييابد. تينا نميتواند بر کنجکاوي خود غلبه کند. او نامه را باز ميکند و آن را ميخواند؛ نامهاي که زندگياش را کاملا تغيير ميدهد. بيلي استرلينگ، ميداند احمقانه رفتار کرده، اما ميخواهد همه چيز را جبران کند. نامهاي مينويسد که اميدوار است آيندهاش را تغيير دهد، نامهاي که همه چيز را تغيير ميدهد اما به طريقي که بيلي حتي فکرش را هم نميکند. «نامه» داستان زندگي دو زن را بازگو ميکند که در دهههاي مختلفي به دنيا آمدهاند ولي سرنوشت، آن دو را به هم پيوند ميدهد، و نشان ميدهد که چگونه تباهي و نابودي يکي از آنها به رهايي ديگري ميانجامد. «کاترين هيوز» در سال 1964، در آتري نِم چِشر، حدود چند مايلي جنوب منچستر به دنيا آمد و اولين کتاب خود «نامه» را در سال 2015 منتشر کرد که در همان سال پرفروشترين کتاب Ebook و نامزد جايزه بهترين داستان بر اساس تاريخ شد.
نامه ای به دنیا
جلال آریان زمانی که در آمریکا بوده با دختری احساساتی و رمانتیک به نام آنجلا آشنا می شود . آنجلا عاشق ایران است و بعد از اتمام تحصیلاتش به عنوان استاد به ایران می آید . در ایران با پسری به نام عباس توحیدیان ازدواج می کند . عباس عاشق آنجلاست ولی خانواده ای مذهبی و سنتی دارد که پذیرای او نمی شوند . در جریان جنگ عباس کشته می شود و خانواده اش قیومت مهدی تنها پسر آنها را بر عهده گرفته و آنجلا را از دیدن او محروم می کنند . اکنون آنجلا با شدید شدن جنگ ایران و عراق به ایران آمده تا پسرش را نجات دهد .
نامه به پدر
((نامه به پدر))، كه كافكا آن را در نوامبر 1919 یعنی در سی و شش سالگی نوشته است، با آنكه طولش به مراتب از حد یك ((نامه)) میگذرد، در اصل براستی قرار بوده كه به پدر تسلیم شود، آن هم از طریق مادر. ولی مادر كافكا، از آنجا كه اطمینان داشته است این كار در واقع نتیجهای سر به سر معكوس به دست خواهد داد و مقصود اصلی نامه، یعنی اینكه كافكا بتواند مشكلات روحی خود را به پدر بشناساند به هیچ روی حاصل نخواهد شد، نامه را به او باز میگرداند.
نامه به فلیسه
کتاب مجموعهٔ نامههایی است که کافکا از ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۶ به «فلیسه باوئر» نوشته است. البته نامههایی چند به «گرته بلوخ»، دختری دیگر، هم در کتاب آمده است.
کافکا در ۱۲ اوت ۱۹۱۲ فلیسه را در خانهٔ دوست خود، ماکس برود، میبیند و آشنایی آن دو از اینجا آغاز میشود. فلیسه در برلن بوده و کافکا در پراگ. کافکا شروع به نوشتن نامه میکند. این نامهها هم نشانهٔ وابستگی او به فلیسهاند و هم نشانهٔ نوعی نیاز به نوشتن. او روزی دو نامه به فلیسه مینوشته و بعدها با خود قرار میگذارد که فقط روزی یک نامه بنویسد. فرانتس و فلیسه چند بار همدیگر را میبینند. کافکا چند بار از او خواستگاری میکند. در طول این پنج سال که نامهنگاری ادامه داشته، دو بار نامزد میشوند، اما نامزدی به هم میخورد. هیچ یک نمیدانند چه باید بکنند. سرانجام، این نامزدی در ۲۷ نوامبر ۱۹۱۷ به هم میخورد و نامهنگاری کافکا هم به پایان میرسد.
نامه دانشوران ناصری (۹جلدی)
نامه سان میکله
اثر دکتر آکسل مونته
ترجمه: م. ا. به آذین
تا جان خود را ایثار نکنی
چیزی بکسی نبخشیده ای
اکسل مونته در نوشته هایش، غالباً شرح تجارب و مکاشفات و تخیلات و اندیشه های خود را با خواننده در میان نهاده است. نوشته هایش مستقیماً از زندگی واقعی سرچشمه گرفته، اما دراماتیزه شده و با زیبایی خیره کننده ای به تخیلات آذین شده و منزلتی هنری و زیباشناسانه یافته است.شرح احوال و حالات و زیسته های مردم عادی ـ اعم از فقیر یا غنی ـ را با همه پیچیدگی ها نوشته است. او، البته یک خصوصیت مهم دیگر نیز دارد و آن دفاع پرشور و خستگی ناپذیر از حقوق حیوانات بود. در خانه اش در کاپری، در باغ وی همه جور جانوری دیده می شد، میمون، سگ، گربه، جغد و ... خصوصاً پرندگان که معشوق واقعی او بودند. دائماً به دنبال جای امنی برای پرنده ها در نزدیکی خانه اش می گشت و مکانی را به این کار اختصاص داد. پرندگان زخمی و درمانده را تیمار می کرد و پس از مرگش نیز، بنیاد مسئول سان میکله، آن مرکز پرندگان را که او ساخته بود محافظت کرد و توسعه بخشید و گویا هم اینک بیش از ۵۵۰۰۰ گونه پرنده در آن نگه داری و درباره حیات آنها مطالعه می شود.
نامه عاشقانهای که هرگز فرستاده نشد (مجموعه داستان)
نامش هتي بود و در اوايل قرن بيستم به دنيا آمده بود. در سن هفتاد سالگي بر اثر سوء تغذيه و سرماي شديد، جان داد. مدت مديدي را تنها بود؛ تقريبا از همان زمان كه شوهرش كمي پس از جنگ جهاني دوم در زمستاني سرد و طاقتفرسا بر اثر ذاتالريه مرد. از ميان تمام فرزندانش، تنها، دخترش در آستانه سال نو برايش كارت تبريك فرستاده بود؛ البته او هم با هتي چندان رابطه خوب و گرمي نداشت، زيرا همه آنها براي خودشان افرادي متشخص، محترم و ثروتمند شده بودند و هتي بيچاره آهي در بساط نداشت.
نامه های آقای پاول
خانم مونیکا مارون بانوی نویسنده ی شهیر آلمانی در سال 1941 در شهر برلین به دنیا آمد. نخستین رمان وی به نام «خاکستر معلق» تا سال ها اجازه ی چاپ نیافت و سرانجام در سال 1981 در آلمان منتشر گشت. موضوع این رمان بیش تر به موضوع آلودگی محیط زیست می پردازد. از آن پس در حدود یازده رمان دیگر منتشر ساخت که از بین آن ها رمان «اندوه حیوانی » در سال 1996 انعکاس ویژه ای یافت. وی از سال 1993 در شهر برلین سکونت دارد. آخرین اثر وی رمان «میان پرده» می باشد.
مونیکا مارون تا کنون جوایز ادبی فراوانی را از آن خود کرده است که از بین آن ها جایزه ی مهم «کلایست» در سال 1992، «جایزه ی هولدرلین» در سال 2003 و «جایزه ی ملی آلمان» در سال 2009 و نیز جایزه ی معتبر «لیسنگ» در سال 2011 از اهمیت ویژه ای برخوردار است.