دشمن
0 تومان
جی ام کوتسی
ونداد جلیلی
واقعا در جزيرهاي كنار مردي به نام كروزو گرفتار شده بودم. مردي انگليسي كه براي من به قدر لاپلنديها بيگانه بود. وقتي از كلبه بيرون رفتم جمعه را جايي نديدم و از اين بابت خوشحال بودم. قدري از راه رفتم و جايي نشستم تا خودم را جمع و جور كنم.دستهاي گنجشك لاي بوتهها جا خوش كرده بودند و با كنجكاوي سرشان را عقب و جلو ميبردند. اصلا نميترسيدند چون از ازل هيچ آسيبي از نوع بشر نديده بودند. بايد از آمدن به جزيره پشيمان ميشدم؟ بخت مرا به جزيره كروزو آورده و گرفتار كرده بود. در دنياي بخت مگر بهتر و بدتر وجود دارد؟ تن به امواج ميسپاريم و در چشم به هم زدني هوشياريمان سست ميشود. خوابيم و وقتي بيدار ميشويم سمت و سوي زندگيمان را گم كردهايم. چه هستند اين چشم به هم زدنها كه تنها سيستم دفاعي در برابرشان هوشياري ابدي و غير انساني است؟ شايد شكافها و رخنههايي باشند كه صدايي ديگر، صداهايي ديگر، از درون آنها كلام را به زندگي ما مي دهند. به چه حقي گوش شنيدن اين صداها را نداريم؟
ناموجود
وزن | 175 گرم |
---|
محصولات مرتبط
بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» شامل ۲۶ یادداشت طنز از سداریس است. سداريس پرمخاطبترين طنزنويس پانزده سال اخير امريکاست. تمام کتابهايش با مقياسهای نجومي پرفروشاند. تاکنون تنها در امريکا هشت ميليون نسخه ازآثارش به فروش رسيده است و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» به بیشتر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
پیمان خاکسار میگوید: «سداريس ميخنداند. به مفهوم واقعي کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشيد که از کافکا و فاکنر و بورخس داريد. اتفاقاً در بيشتر طنزهايش، بهخصوص در اين کتاب، فضاهای روشنفکری و روشنفکران را دست میاندازد و باعث خنده میشود.»
«بالاخره يه روزي قشنگ حرف ميزنم» يکي از پرفروشترين کتابهای سال ۲۰۰۰ امريکا شد. سداريس به خاطر اين کتاب جايزهی «ثربر» برای طنز امريکايي را برد و مجلهی «تايمز» او را طنزنويس سال نامید. سداریس در دسامبر سال ۲۰۰۸ از دانشگاه بيرمنگام دکترای افتخاری دريافت کرد. او تاکنون بيش از چهل مقاله در مجلهی «نيويورکر» چاپ کرده است.
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم» آخرین اثر «دیوید سداریس» طنزنویس آمریکاییست که سال ۲۰۱۳ منتشر شده. سبک و سیاق نوشتههای مجموعه تفاوت چندانی با آثار پیشین سداریس ندارد. فقط در این کتاب چند تکگویی وجود دارد از زبان آدمهایی به شدت عجیب و غریب که با آثار عمدتا اتوبیوگرافیک سداریس فاصله دارند..
این مجموعه کتاب شامل ۲۱ جستار از ۲۷ جستار کتاب اصلیست که با ترجمهی «پیمان خاکسار» منتشر شده است.
نشرچشمه پیش از این کتابهای «مادربزرگت رو از اینجا ببر» و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» را از این نویسنده با ترجمهی همین مترجم منتشر کرده است.
پرندگان می روند در پرو بمیرند
نام نویسنده : رومن گاری
نام مترجم : سمیه نوروزی
توی چمدان پر بود از اسباب بازی عروسک خرس های مخملی کلاه گیس فرشته و تیله های رنگی یک دست لباس بابانوئل هم بود پیراهنی قرمز با حاشیه ی سفید کلاه بی لبه ی منگوله دار و یک ریش سفید مصنوعی مرد چمدان را بست دست دختر جوان را گرفت و شروع به راه رفتن طرف بزرگراه قدیمی برف آسفالت را خیس کرده یود جاده زیر قدم هایشان می درخشید خیلی زود به تابلویی رسیدند که جهت و فاصله شان را با هامبورگ نشان میداد شصت و پنج کیلومتر مرد نگاهی به نوشته انداخت سرعتش را زیادتر کرد و با خوشحالی گفت تقریبا رسیدیم
جزء از کل
استیو تولتز
مترجم: پیمان خاکسار
استیو تولتز، نویسندهی استرالیایی متولد ۱۹۷۲ سیدنی، اولین رمانش، جزء از کل، را در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد. این کتاب با استقبال زیادی روبهرو شد و به فهرست نامزدهای نهایی جایزهی بوکر راه پیدا کرد که کمتر برای نویسندهای که کار اولش را نوشته پیش میآید. او این کتاب را پنجساله نوشت. پیش از آن مشاغلی مثل عکاسی، فروشندگی تلفنی، نگهبانی، کارآگاه خصوصی، معلم زبان و فیلمنامهنویسی داشت. خودش در مصاحبهای گفته: «آرزوی من نویسنده شدن نبود، ولی همیشه مینوشتم. در کودکی و نوجوانی شعر و داستان کوتاه مینوشتم و رمانهایی را آغاز میکردم که بعد از دو و نیم فصل، دیگر دوست نداشتم تمامشان کنم. بعد از دانشگاه دوباره به نوشتن رو آوردم. درآمدم خیلی کم بود و فقط میخواستم با شرکت در مسابقات داستاننویسی و فیلمنامهنویسی پولی دستوپا کنم تا بتوانم زندگیام را بگذرانم، که البته هیچ فایدهای نداشت. زمانی که دائم شغل عوض میکردم یا، بهتر بگویم، از نردبان ترقیِ هر کدام از مشاغل پایین میرفتم، برایم روشن شد هیچ کاری جز نویسندگی بلد نیستم. رماننویسی تنها قدم منطقییی بود که میتوانستم بردارم. فکر میکردم یک سال طول میکشد، ولی پنج سال طول کشید. زمان نوشتن تحتتأثیر کنوت هامسون، لویی فردینان سلین، جان فانته، وودی آلن، توماس برنارد و ریموند چندلر بودم.»
زیبایی ات غمگینم می کند
شاگرد قصاب
پاتریک مککیب
مترجم: پیمان خاکسار
رمان شاگردقصاب بسیار تحسین شده، علاوه بر نامزدی بوکر و برنده شدن جایزهی ادبی آیریش تایمز، در فهرست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواندِ گاردین هم آمده. آیریش سنترال هم شاگردقصاب را در لیستِ بیستتایی برترینهای تاریخ ادبیات ایرلند آورده، در کنار اولیس جویس و تصویر دورین گری اسکار وایلد و سفرهای گالیور جانتن سویفت و سومین پلیس فلن اوبراین. راوی کتاب و شکل روایت اوست که شاگردقصاب را به اثری منحصربهفرد تبدیل کرده است.
عقاید یک دلقک
هانریش بل
مترجم: محمد اسماعیلزاده
هاینریش تئودور بُل (به آلمانی: Heinrich Theodor Böll) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ - درگذشته ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۵) نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد.
هاینریش بُل عاشق مردمان ساده و بیغلوغش است و قهرمانان داستانهای او درماندگان و شکستخوردگانند، اما بُل آنها را شکستخورده نمیداند و نشان میدهد که حرص به کسب مال و مقام، وقتی که انسان میتواند علیرغم دشواریها تا به آخر انسان باقی بماند، واقعاً در خور استهزاست؛ و هاینریش بُل کسی است که تا به آخر انسان باقی میماند.
این کتاب دربارهی دلقکی به نام «شنیر» است که همسرش او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی است. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آوردهاست. او بعد از افتضاحی که در یکی از نمایشهایش به وجود میآورد، به محل زندگیاش باز میگردد. او که به پول نیاز دارد، دفترچه تلفنش را باز میکند و با آشنایان تماس میگیرد. در این میان بارها به گذشته میرود و خاطراتش را میگوید.
مرگ در می زند
مستأجر
رولان توپور
مترجم: کوروش سلیمزاده
داستانی خارقالعاده که «پولانسکی» بر اساس آن فیلمی بهیادماندنی ساخته است. مردی جوان که مدتیست به دنبال خانه میگردد، اتاقی را کرایه میکند که پیش از وی زن جوانی در آن میزیسته و طرز مشکوکی خودکشی کردهاست. مرد جوان اندکاندک در این اتاق با فضایی مالیخولیایی درگیر میشود و با آزارهای همسایگان به تدریج شخصیت و هویت خود را با آن زن یکی میپندارد. این سیر جنونآسا در طول رمان مدام تشدید میشود.
نام من سرخ
اُرهان پاموک
مترجم: عینله غریب
نام من سرخ (به ترکی استانبولی: Benim Adım Kırmızı) رمانی از اورهان پاموک است تحت تأثیر رمان مشهور ایتالیایی نام گل سرخ. نام من سرخ برنده جایزه نوبل ادبیات است.
رمان نام من سرخ در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم میگذرد. در این رمان، شیوهٔ چند صدایی یا پلی فونی روایتِ حوادث مختلف را توسط شخصیتهای رمان ممکن کردهاست.
پاموک در این رمان نقطه مشترک تاریخ عثمانی و ایران را در نظر داشتهاست. نویسنده به شرح عشق و قتل در این رمان پرداختهاست.
چگونگی روابط بین دو فرهنگ غرب و شرق از دیگر موضوعات این رمان است که از زبان نقاشان روایت میشود.
پاموک در گفتگو با مجله نافه درباره انگیزه خود از نوشتن این رمان گفتهاست «بین ۷ تا ۲۲ سالگیام میخواستم نقاش شوم. بعدها وقتی نویسنده مشهور ترک شدم همیشه دوست داشتم درباره لذت نقاشی بنویسم. میخواستم توصیف کنم که نقاشی کردن چه حسی دارد و یک نقاش چه عقایدی دارد.»
شخصیتهای اصلی در رمان نام من سرخ نقاشان هستند. در آغاز داستان استادِ طلاکاری به دست نقاشی کشته میشود. هیچ کس مطمئن نیست که قاتل یک نقاش است. با این حال ماجرای تمام رمان از آغاز تا پایان یافتن نقاشِ قاتل است.
پاموک در خلال رمانش به موضوعاتی مانند عشق و تاریخ نقاشی در سرزمینهای اسلامی نیز میپردازد.
او از کتابهای بسیاری در این رمان نام میبرد که در فرهنگ و تمدن اسلامی نامی بودهاند. اغلب این کتابها - از آن جمله شاهنامه شاه طهماسبی - ایرانی هستند. او همچنین برخی حکایتهاینظامی و فردوسی را نیز در رمانش بازگو کردهاست.
پاموک گفتهاست «یکی از انگیزههای من برای نوشتن رمان نام من سرخ بازآفرینی داستانهای ادبیات کلاسیک بود. زمانی که داشتم کتابم را مینوشتم از خواندن شاهنامه و خسرو و شیرین لذت میبردم.»
نان سالهای جوانی
هانریش بُل
مترجم: محمد اسماعیلزاده
این کتاب شرح مشقتهای راوی است در دوران جوانی برای کسب درآمد و نان درآوردن. داستانِ مربوط به سالهای قحطی و گرسنگی است. سالهایی که «فندریش» جوان به «نان» فکر میکند و از واژهی «مناسب و ارزان» متنفر است. او که مدام ، به شکلی بیمارگونه در حال وصف گرسنگی خویش است دختری از آشنایانش را میبیند که به شهر آمده تا معلم شود. «بل» میکوشد تقابل با گرسنگی و تاثیر آن بر احساس و اندیشه را تصویر کند.
یونایتد نفرین شده
دیوید پیس
مترجم: حمیدرضا صدر
«یونایتد نفرینشده» رمانی دربارهی حضور چهل و چهارروزهی پرتنش و نافرجام برایان کلاف، مربی نامآشنا و جنجالی انگلیسی، در باشگاه لیدز یونایتد است. اما هر چند قصه با اشاره به رخدادها و شخصیتهای واقعی فوتبال انگلیس دههی شصت و هفتاد میلادی جلو میرود، ولی استادیومهای فوتبال برای پیس زندانهای تنگی هستند و طرفداران نشسته بر سکوها نقش جلادان را ایفا میکنند. او تصویر سیاه و تلخی از فوتبال ارائه میدهد و کلاف را مردی سرگردان در مرز نبوغ و جنون توصیف میکند. فوتبال و موتیفهای تکرارشوندهاش، بازی به بازی دیگر و فصلی به فصل دیگر، بستر مناسبی برای چالش پیس با فرمی است که در تکرار واژهها و جملهها برای توصیف شخصیت تلخاندیش کلاف برگزیده. پیس گاهوبیگاه جملههایی را که شخصیتها بر زبان میآورند، یا آنچه در ذهن کلاف میگذرد، با تکههایی از اشعار یا واژهها یا عباراتی دیگر ترکیب میکند که شگرد دیگرش در این پازل روانشناسانه است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.