السیره الفلسفیه و پارههایی از دو اثر دیگر؛ نوشته محمد بن زکریای رازی؛ ترجمه عباس اقبال؛ چاپ اول ۱۴۰۲؛ ۸۸ صفحه جلد سخت؛ نشر مولی
پنجم شهریور روز بزرگداشت زکریای رازی است مردی که بربط (عود) می نواخت و نویسنده ی۲۷۱ کتاب و رساله و مقاله بوده و پورسینا برای نوشتن کتاب قانون از کتاب “حاوی” رازی استفاده فراوان کرده است. به گفته جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود.» از نظر برخی او پدر علم شیمی است، بهرحال اورا باید یکی از بنیان گذاران این علم نامید.
« رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی- افلاطونی بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفه همعصر و پس از خود قرار گرفت. رازی را میتوان برجستهترین چهره خردگرایی و تجربهگرایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفه وی به چشم میخورد. با این وجود هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمیشد بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان بدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار میداد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میدارد و این را حق خود میداند که نظرات دیگران را تغییر دهد و یا تکمیل کند.
از آرای رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشتههای مخالفان آمدهاست. در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه… در فلسفه اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفه اش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی، که بر مبنای فلسفه ایرانی و بابلی و هندی پایه گذاری کرده بود. مهمترین سؤال فلسفی او این بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟»
رازی به خدا و ماوراءالطبیعه اعتقاد داشت و سخت پابند به توحید و معاد و اصالت و بقاء روح بود. با این وجود، وی نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت. »
رازی باکی نداشت از اینکه آرای گذشتگانی چون بقراط، سقراط، افلاطون و ارسطو را به باد انتقاد گیرد و حتی در مواقعی هم خود را برتر از آنها شمارد. از جمله در کتاب «طبیعت به ذات خود حرکت دارد» در نقد آرای ارسطو در باب «حرکت ابدی» کوشید و به عقیده برخی از پژوهشگران، پیشگام میرداماد و ملاصدرا در« حرکت جوهری» شد. مکتب فلسفی رازی توسط شاگردان معروفش، یحیی بن عدی مسیحی در بغداد گسترش یافت و فیلسوفان بزرگی چون ابوسلیمان منطقی، ابن مسکویه رازی، ابوحیان توحیدی، ابوریحان بیرونی، ابوالبرکات بغدادی و امام فخرالدین رازی بر سر خوان فکری وی نشستند.
جمله هایی از او:
«ادیان و مذاهب علت اساسی جنگها و مخالفت با اندیشههای فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتابهایی که به نام مقدس آسمانی معروفاند، کتب خالی از ارزش و اعتباراند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون، ارسطو، اقلیدس و بقراط خدمت مهمتر و مفیدتری به بشر کرده است.»
رازی پیامبران را بطور اهانت آمیزی”بزهای ریش بلند” می خواند و می گوید این بزهای ریش بلند هرگز نمی توانند ادعا کنند که دارای برتری فکری و روحانی خاصی نسبت به بقیه هستند. در ادامه میگوید این بزهای ریش بلند در حالی که مردم را با غرق کردن خود در دروغهایی که از خود تراوش می کنند به اطاعت کور کورانه از “گفتار ارباب” فرا می خوانند؛ ادعا می کنند که با پیامی از طرف خدا آمده اند.
معجزات پیامبران نیرنگهایی هستند که بر حیله گری استوارند، و یا داستانها و روایاتی که از آنها به یاد مانده است مشتی دروغ است. باطل بودن تمام چیزهایی که پیامبران می گویند ااز این حقیقت آشکار می شود که گفتارهایشان با یکدیگر در تضاد است، پیامبری آنچه پیامبر دیگر منع کرده را در حالی که خود را مخزن و انبار حقایق می داند مجاز می گرداند. انجیل تورات را نقض میکند و قرآن انجیل را.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.