ناشر: انتشارات نیلوفر
نوبت چاپ: دوم
تاریخ انتشار: ۱۳۹۶
نوع جلد و قطع: شومیز – رقعی
تعداد صفحات: ۷۱
حدیث مرده بردار کردن، آن سوار که خواهد آمد
65,000 تومان
نویسنده: به روایت : خواجه ابوالمجدمحمدبنعلیبن ابوالقاسم وراقدبیر
راقم حدیث : هوشنگ گلشیری
هوشنگ گلشیری دربارهی ای اثر چنین گفته است :
تحریر اول این داستان را در 1355 نوشتم. چاپ آن همان سالها امکانناپذیر بود و این خود شاید توفیقی بود، چرا که بخش برنشستن بر اسب در نسخهء اول خلاصه آمده بود. در تحریرهای بعدی قسمتهایی بر آن افزوده شد و نیز چیزهایی اینجا و آنجا، اما استخوانبندی همان بود که بود. در مورد نثر حرف بسیار است که چه کردهام یا چه میخواستهام بکنم. به هر صورت، به صوابدید ناشر قرار بود لغتنامهای به آن افزوده شود. این را میگذاریم برای چاپ بعدی، بدین امید که یکی از اساتید بر من منت گذارد و خودش بر آن بنگارد همانگونه که بر کتب قدیم، یا اگر حوصلهای پیدا شد چنین کاری خواهم کرد که البته به درازا خواهد کشید و … [بسیار/ چهار؟] روایت بر آن افزوده خواهد شد از نسخهبدلها و غیره. خلاصه اینکه فعلا همین است که هست و گمان من این است که به هر صورت نثر میتواند راهگشا باشد تا دیگران یا به قول بوالمجد کاتبان دیگر در این راه چه کنند، ما که کار خود کردیم واین دفتر را همینجا میبندیم و دنبال راه دیگری میرویم تا دیگران چه بگویند و چهها کنند.
در پشت جلد این کتاب آمده است :
راوي اين حكايت ابوالمجد وراق به وصف تصوير ابتدا كرده است، از پس نعمت خدا و رسول و ائمه، آنگاه كه گويد: «هر چه رفت بدين دور يا حادث خواهد شد به دور آن كه اين حديث بخواند همه سخن از اوست و از خير و شر و بدو نسبت بايد كرد.» و اما وصف آن نقش به ايجاز آورده است، چه مردمان دور را اشارتي بسنده ميبود، گو كه از خم طرهاي ميگفت يا نميگفت، اما راقم اين دور پوستباز كرده و به شرح خواهد گفت، چه سكه سخن را هر دوري به نامي ميزنند، مصلحت خلق را، كه سخن بوالمجد يا بوالفضلي بدان طرز و تكلف، و آن ايجاز و صناعت، و آن همه تلميحات و ملمعات هيچ عاقلي نخرد.
وزن | 100 گرم |
---|
محصولات مرتبط
افی بریست
توماس مان
هاینریش تئودور فونتانه (1819-1898) نویسنده و داروخانهچیِ آلمانی ــ از بزرگان مکتب واقعگرایی و خالق شاهکارهای عظیمی مانند رمانهای افی بریست و آقای اشتشلین ــ در شصتسالگی با نگارش رمان تاریخی خود بهنام پیش از توفان بهعنوان نویسنده شناخته شد.
رمان بلند افی بریست، شاهکار ادبیات واقعگراییِ آلمان که از روی سرگذشتی حقیقی بهنگارش درآمده، همردیفِ رمان بزرگِ مادام بواری، شاهکار گوستاو فلوبر، قلمداد میشود و تاکنون سرمشق بسیاری از نویسندگان از جمله گونتر گراس و توماس مان بوده است و داستان آن در مورد زندگی دختر جوانی است به نام افی که در نوجوانی بههمسریِ مردی میانسال و مشکوک بهنام گرت درمیآید...
ببر سفید
نام نویسنده : آراویند آدیگا
نام مترجم : مژده دقیقی
نخستوزير چين به هند مسافرت كرده است تا دربارة كارآفرينان هندي تحقيق كند. يكي از اين كارآفرينان، نامهاي به نخستوزير مينويسد و در آن تجربيات خود و نحوة رسيدن به مقام كنونياش را به تفصيل ميگويد. او كه از فقيرترين طبقات هند بوده است با صداقت كامل، مسير رسيدن خود به ثروت و قدرت را بيان ميكند. اين كتاب به صورت مجموعهاي از نامههاست و نگارنده در طول آن، مخاطب را با مردم، دين، آيين و ساختار سياسي هند آشنا ميكند. اين كتاب برنده جايزه من بوكر 2008 ميباشد.
تاریخ بیهقی به روایتی دیگر (خواجه ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی دبیر)
محمدرضا مرعشی پور
نویسنده در این کتاب به زندگی سلطان مسعود پرداخته که در حقیقت یک رمان تاریخی به شمار میآید و گزارشی واقعگرایانه از زندگی این پادشاه غزنوی است.
تاریخ بیهقی به لحاظ نثر همان جایگاهی را در ادبیات دارد که شاهنامه فردوسی در نظم و سالهاست که در دانشگاهها تدریس میشود و مورد پژوهش و بررسی قرار میگیرد. این اثر ارزشمند نهتنها تاریخی مستند درباره روزگار غزنویان به شمار میآید، بلکه شخصیتپردازیها و شیوه روایتگری هنرمندانه، زاویههای دید مناسب، فضاسازیها، تعلیقها و دیگر شگردهای ادبی، داستانوارهای تاریخی از آن ساخته است.
بیهقی به هر دلیلی روند وقایع را با توالی منظم زمان پیگیری نکرده است؛ گاهی به عقب میرود و گاهی اشارتی به آینده میکند و نیز در این میان داستانوارههایی از تاریخ میآورد تا نمونههایی مشابه از حوادث را در گذشته بنمایاند و برای اندرزگویی و عبرت از آنها بهرهبرداری کند؛ اما راوی این کتاب وقایع را پیدرپی آورده تا دنبالکردن و دریافت آنها برای خواننده آسانتر باشد. بدینسان زندگی مسعود از نوجوانی تا راهیشدن به سوی هند باقی میماند که راوی این بخش را از تاریخ گردیزی، مجمع التواریخ و القصص نجمالدین سیفآبادی و منابع دیگر گرفته و بر رمان نقطۀ پایان گذاشته است.
بهترین بخش تاریخ بیهقی همین بخش است؛ چون در جایگاهی قرار داشته که از نزدیک گواه بسیاری از رخدادها بوده و با شخصیتهای رمانش مثل مسعود و بونصر مشکان و احمد حسن میمندی و احمد عبدالصمد و بوسهل زوزنی و دیگران سروکار داشته و جنگهای مهم را دیده و شاهد برآمدن سلجوقیان و بسیاری حوادث دیگر بوده است.
بیهقی در هنر به شیوۀ واقعگرایی (رئالیسم) دل بسته است؛ شعری را میپسندد که از واقعیت سخن بگوید و پندی در آن جلوه کند و تاریخ نظر او باید بیان عید رخدادها باشد و از آن عبرتی حاصل آید و غیر از این را، هرچه که هست، بیهوده میانگارد؛ چنانکه به هزارویکشب اشاره میکند و افسانهاش میخواند و مورد نقدش قرار میدهد و از شاهنامۀ فردوسی حتی نامی نمیبرد و تاریخ خود را بر اساس همین اندیشه نوشته است، با نثری بسیار زیبا، نثری که دورۀ سامانیان به او رسیده و اکنون دارد به سوی نثر فنی و مصنوع و متکلف دورۀ بعد میرود؛ نه آن سادگی نثر تاریخ بلعمی را دارد و نه همچون کلیله و دمنه مغلق است و مصنوعی. واژههای عربی را به کار نمیگیرد مگر آنجا که رساتر و آسانتر از واژههای پارسی یا اصطلاحات اداری و مذهبی باشد. جملههایش بسانی که در نثر مرسل دیده میشود، همه ساده و کوتاه نیستند و به مناسبت آمدهاند که گاه موجز و کوبنده و گاه طولانیاند و گاهی هم از نثر عربی تأثیر پذیرفتهاند. همان شیوۀ نوشتنی که دارد آرامآرام در نثر زیبای سامانی رخنه میکند و از این به بعد با میل به فضل فروشی نویسندگانش پا میگیرد و هر چه از سدۀ چهارم دورتر میشویم، غلظت بیشتری پیدا میکند.
در نثر بینابینی بیهقی جملاتی وجود دارد که بوی ترجمه از زبان عربی را میدهند: «تاریخ دیدهام بسیار که بیش از من یاد کردهاند پادشاهان گذشته را خدمتکاران ایشان» و نیز در نثر وی به مناسبت روزگارش آیه و حدیث و روایت و شعر و ضربالمثلهای عربی هم کم نیست که همۀ آنها در این روایت یا فارسی شدهاند یا اگر حذفشان لطمهای به مطلب نمیزده است، حذف شدهاند.
نثر بیهقی لبریز از اصطلاحات زبان گفتاری آن روزگار است در قالب صور خیال. کنایه را بیشتر به کار برده است و بعد استعاره و سپس مجاز و کمتر از همه تشبیه که امروزه بسیاری از آنها را به کار نمیبریم: «از جای بشد» به معنی از کوره در رفت یا «به دست و پای بمرد» به معنی خشکش زد و کنایههای وصفی و تمثیلی بسیاری که با استفاده از آنها به بیانی پوشیده و هنری میپردازد: «خرما به بصره بردن» یا «سرد کردن» که به جای آنها اصطلاحات امروزی گذاشته شده است.
نثر تاریخ بیهقی اگرچه پیچیدگیهای نثر فنی سدههای پس از او را ندارد، اما به هر روی حدود هزار سال پیش نوشته شده است و خواندنش برای خوانندۀ امروزی مشکل مینماید؛ پس در بازنویسی آن در این کتاب کوشیده شده نثری پیش روی خواننده قرار گیرد که روان باشد و خوشخوان و با این حال زیبایی و آهنگش را حفظ کرده و چنان باشد که مزۀ قلم او را بدهد.
خداحافظ گاری کوپر
نويسنده :رومن گاري
مترجم :سروش حبيبي
لنی پسری است که از پایبندی گریخته . شعار او آزادی از هر گونه تعلقی است . او اسکی بازیست که به ارتفاع ها می رود تا از قید تعلقات و مسائل پوچ روزمره جدا شود . اما در یکی از مسافرت هایش به شهر عاشق دختری می شود و تمام اصول زندگیش زیر و رو می شود .
رومن گاری (به فرانسوی: Romain Gary) (زاده ۸ مه ۱۹۱۴ - درگذشته ۲ دسامبر ۱۹۸۰) نویسنده، فیلمنامهنویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی بود.
رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. پدرش (آری-لیب کاسو) کمی بعد در ۱۹۲۵ میلادی خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی میکرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان.
در سال ۱۹۲۸ میلادی، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند. رومن سرگذشت سه دههٔ نخست زندگیاش را در کتاب وعدهٔ سپیده دم (Le promesse de l'aube ،۱۹۶۰۰) نوشتهاست.
او در فرانسه به تحصیل حقوق پرداخت، ابتدا در «اکس-ان-پروونس» و سپس در پاریس. در ضمن او در «سالون-دو-پروونس» و در پایگاه هوایی آوورد در نزدیکی بورگس، خلبانی در نیروی هوایی فرانسه را آموخت. پس از اشغال فرانسه توسط نازیها در جنگ جهانی دوم، او به انگلستان گریخت و تحت رهبری شارل دوگل به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست و در اروپا و آفریقای شمالی جنگید.
او نگارش نخستین رمانش، تحصیلات اروپایی (Education Europeen،۱۹۴۵) را مادامیکه در ارتش بود شروع کرد. در سال ۱۹۴۵، در فرانسه جایزهٔ منتقدین (Prix des critique) را دریافت کرد.
همچنین به دلیل خدماتش در ارتش موفق به اخذ جوایز متعددی از ارتش شد.
پس از جنگ، رومن با مدرک حقوق، که از دانشگاه پاریس گرفته بود، و نیز با دیپلم زبانهای اسلاو که از دانشگاه ورسای دریافت کرده بود، به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. همچنین به عنوان سخنگوی هئیت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل ابتدا در نیویورک و سپس در لندن به فعالیت پرداخت. پس از اقامت در نیویورک به دلیل خستگی به مدت سه ماه کار را رها کرد و در سال ۱۹۵۶ به نوشتن رمان «ریشههای بهشتی» (Les racines du ciel) پرداخت. این داستان نخستین رمان وی بود که برندهٔ جایزهٔ گنکور (Prix des Goncourtt) شد.
طی این سالها وی دو بار ازدواج کرد. نخستین همسرش نویسندهای انگلیسی به نام لزلی بلانش بود. در سال ۱۹۶۳ از وی جدا شد و با هنرپیشهای به نام جین سیبرگ ازدواج کرد و مدت ۷ سال با او زندگی کرد. رومن زندگیش با سیبرگ را در کتابی به نام سگ سفید (۱۹۷۰،Chien Blancc) به رشته تحریر درآوردهاست. حاصل این زندگی مشترک پسری به نام دیهگو بود که مدتی را در اسپانیا با زن مدیری زندگی میکرد. زندگی پسرش و این خانم الگوی رومن برای نقشهای مومو و مادموازل رزا در رمان زندگی در پیش رو شد.
رومن در دوران زندگی سیاسیاش حدود ۱۲ رمان نوشت. به همین دلیل بسیاری از کارهایش را با نام مستعار مینوشت. نامهایی مانند: Fosco Sinibaldi ،Shatan Bogat ،Emile Ajar. مادامیکه با نام مستعار امیل آژار به نویسندگی میپرداخت، تحت نامی به عنوان رومن گاری نیز داستان مینوشت.
گَری فرم امری فعلی با معنای «به دنیا آمدن» در زبان روسی است. به همین دلیل رومن مدل آمریکایی شدهٔ این فعل را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد. البته این انتخاب تا حدودی به دلیل قهرمان رومن، گری کوپر بود.کلمهٔ آژار (تلفظ اصلی: آیار) نیز به لحاظ معنایی نزدیک به کلمهٔ گری است. این واژه در زبان روسی به معنای «ذغال سنگهای زنده» است که یک اصطلاح انجیلی و به مفهوم انوار الهی است.
وی دومین جایزهٔ گنکور را با نام امیل آژار به دلیل نوشتن رمان زندگی در پیش رو به دست آورد. وی تنها نویسندهای است که دو مرتبه موفق به اخذ این جایزه شده است. این جایزه تنها یک بار به هر نویسنده تعلق میگیرد. به دلیل اینکه وی این رمان را با نام مستعار نوشته بود برای دومین بار توانست این جایزه را دریافت کند و پسرعمویش پائول پالویچ، به جای وی این جایزه را دریافت کرد. رومن بعدها در کتابی به نام «زندگی و مرگ امیل آژار» (La vie et mort d'emile Ajar) حقیقت را فاش کرد.
وی همچنین فیلمنامه طولانیترین روز و نیز فیلمنامه قتل را نوشت و این فیلم را با بازی همسر دوم خود کارگردانی کرد.
رومن گری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلولهایی به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته اینطور نوشتهاست «... دلیل این کار مرا باید در زندگینامهام (شب آرام خواهد بود ، (La Nuit Sera Calme, ۱۹۷۴۴) بیابید. در این کتاب او گفتهاست: «به خاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم.» و همچنین نوشته است: واقعا به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ!
زندگی گالیله
نام نویسنده : برتولت برشت
نام مترجم : عبد الرحیم احمدی
اویگن برتولت فریدریش برشت (به آلمانی: Eugen Berthold Friedrich Brecht) (زاده ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ - درگذشته ۱۴ اوت ۱۹۵۶)، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی با گرایشهای سوسیالیستی و کمونیستی بود.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.
داوري بيرحمانه گاليله درباره خود و آنچه در پايان كار درباره هدف واقعي علم ميگويد، دريچهاي به سوي نور ميگشايد. كوششي است براي پاسخ، پاسخي كه در سراسر نمايشنامه جستجو شده است. برشت فقط به طرح مسائل دل خوش نميكند، دست كم راهي به سوي جواب مينمايد و بذر امكانات گوناگون را در انديشه ما ميپاشد. به همين جهت تحول حوادث و آدمها با ختم نمايشنامه به پايان نميرسد. اين تحول سير شگفتش را در انديشه ما دنبال ميكند. خواننده يا تماشاگر، به شيوه معمول و قديم، با حادثه نميآميزد، مسخر نميشود، بلكه انديشهاش بيدار ميشود و نيروهاي فعالش به كار ميافتد و به جاي آنكه فقط گذرگاه احساسات گوناگون باشد، ميتواند بفهمد و تصميم بگيرد. تنها تجربه نمياندوزد، بالاتر از آن معرفت ميآموزد و ديد شگفتي در او رشد ميكند كه به گاليله بزرگ امكان داد حركات ستارگان را ببيند و قوانين حركت را كشف كند.
شازده احتجاب
نويسنده: هوشنگ گلشيری
شازده احتجاب توي همان صندلي راحتياش فرو رفته بود و پيشاني داغش را روي دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه ميكرد. يك بار كلفتش و يك بار زنش آمدند بالا. فخري در را تا نيمه باز كرد، اما تا خواست كليد برق را بزند صداي پاكوبيدن شازده را شنيد و دويد پايين. فخرالنسا هم آمد و باز شازده پا به زمين كوبيد.
عصیانگر
آلبر كامو
مهستي بحريني
«عصیانگر» حاصل تاملات اندیشمندی است که بیگمان با همه نحلههای فکری و عقیدتی اروپای پس از جنگ، و دورانهای پیش از آن، آشنا بوده و در جامعهای میزیسته که به طور مستمر تحت تأثیر مکتبهای گوناگون قرار داشته است. کامو، در این کتاب کم و بیش در همه تجربههای ایمانی و عقیدتی اروپاییان، از مسیحیت گرفته تا نیست انگاری، از فاشیسم تا کمونیسم، به پژوهشی ژرف میپردازد و تصویری روشن از سیر تاریخی افکار و عقایدی که در طول زمان بر اروپا حاکم بوده است، ترسیم میکند. او نشان میدهد که چگونه کسانی که از عشق به انسان دم میزنند کشتارها را به این دستاویز توجیه میکنند، فلسفه را عذر خواه خود قرار میدهند و با استناد به آن، برای رسیدن به هر هدفی تا آنجا پیش میروند که سرانجام جانیان را مبدل به داوران میکنند. کامو میگوید که آدمی با افراط در نتیجهگیری از منطق عصیان، میخواهد زمین را به قلمرویی برای خدایی خود مبدل سازد و اینجاست که فرمانروایی تاریخ آغاز میشود و انسان با همذات شدن با تاریخ، و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش، خود را وقف انقلابهای نیست انگارانه قرن بیستم میکند و …
قضیه گودل
ارنست نیگل و دیگران
رضا امیر رحیمی
هاوکینگ در سخنرانی خود با عنوان گودل و پایان فیزیک که در دانشگاه کمبریج ایراد کرده بود، نشان داد که بر مبنای قضیه ناکامل بودن گودل، احتمالا ذات جهان و قوانین بنیادین آن برای همیشه از دسترس اندیشه بشری پنهان خواهد ماند. هاوکینگ براساس دستاورد گودل، به ناشناختنی بودن (و نه صرفا ناشناخته بودن) ماهیت بنیادین هستی اشاره می کند. این در حالی ست که خود او و تقریبا تمامی فیزیکدان های بزرگ دیگر، پیش از آن امید داشتند با به کارگیری الگوهای ریاضی صرف، به ماهیت بنیادین هستی و قوانین آن دست یابند.
سال ۱۹۳۱ در یک مجله علمی آلمانی مقاله نسبتا کوتاهی منتشر شد که عنوان آن چنین بود: درباره گزارههای صوری تصمیمناپذیر در کتاب "اصول ریاضیات" و نظامهای مرتبط. نویسنده این مقاله کرت گودل بود. او در آن زمان یک ریاضیدان جوان ۲۵ ساله در دانشگاه وین بود که بعدها از سال ۱۹۳۸ تا آخر عمر خود عضو دائم مرکز پژوهشهای پیشرفته در دانشگاه پرینستون شد. این مقاله نقطی عطفی در تاریخ منطق و ریاضیات است. در سال ۱۹۵۲ که دانشگاه هاروارد خواست به او درجه دکترای افتخاری بدهد، در تقدیرنامه ذکر شده بود که این اثر کوتاه او یکی از مهمترین پیشرفتهای منطق در دوران مدرن است. اما علی رغم این اهمیت تاریخی، آن مقاله در زمان انتشار با استقبال خوبی مواجه نشد؛ زیرا بیشتر ریاضیدانان نه از عنوان مقاله چیزی فهمیدند و نه از مطالب و محتوای آن چیزی دستگیرشان شد. "اصول ریاضیات" که در عنوان مقاله آمده به کتاب سه جلدی مهم و مشهور آلفرد نورث وایتهد و برتراند راسل اشاره دارد. این کتاب که به منطق ریاضی و بنیادهای ریاضی میپردازد، در بیشتر شاخههای ریاضی پیشنیاز نبوده و به همین دلیل بیشتر ریاضیدانان لزومی نمیبینند که با مطالب مفصل آن آشنا باشند. همچنین گودل در مقاله خود به پرسشهایی پرداخته که تنها اندکی از پژوهشگران به آنها علاقمند بودهاند. استدلالهای مقاله نیز طوری بودند که فقط متخصصان میتوانستند از آن سر در بیاورند و آن را بخوبی درک کنند. مجموعه این عوامل باعث شد که ارزش و اهمیت آن مقاله درست درک نشود. اما امروزه اوضاع کاملا فرق کرده و نظریه گودل بطور گستردهای پذیرفته شده و همگان فهمیدهاند که نتایج آن مقاله از جهت اهمیت کاملا انقلابی هستند. نتایج و اثرات این نظریه به منطق و ریاضی محدود نمانده و دامنه گستردهای از دانشها را تحت الشعاع خود قرار داده است. در روزگار ما لوازم و نتایج این نظریه وارد حوزه کامپیوتر، هوش مصنوعی، فلسفه ذهن، فیزیک، فلسفه و... شده است.
کتاب حاضر نیز قصد دارد لب و محتوای نظریه گودل را طوری توضیح دهد که حتی افراد غیرمتخصص نیز بتوانند آن را درک کنند و استدلالهای مربوط به آن را بفهمند. فهم کامل و دقیق سخنان گودل بویژه استدلالهای او بدون آشنایی گسترده با ریاضیات بسیار دشوار است اما ساختار بنیادی استدلالها و جوهر نتایج بحث برای غیرمتخصص نیز قابل درک است. البته برای چنین درک و فهمی لازم است که شخص با بعضی از دگرگونیها در تاریخ منطق صوری و ریاضی آشنا باشد.
به همین دلیل در بخش اول این کتاب دو بخشی، چهار فصل برای این کار در نظر گرفته شده تا مقدمات آشنایی خواننده را با نظریه گودل فراهم کند. پس از آن چهار فصل و یک پیوست به توضیح و تبیین خود نظریه ناتمامیت اختصاص یافته است. در بخش دوم کتاب نیز چهار فصل توسط چهار نفر نگاشته شده که هر کدام از آنها خاطرات جالب خود را در مورد گودل روایت میکنند و خواننده را با زندگی و آثار و افکار او بهتر و بیشتر آشنا میکنند. کتاب حاضر که چاپ اول آن در سال ۱۹۵۸صورت گرفت، علاوه بر اینکه اولین کتابی است که جهت آشنایی افراد غیرمتخصص با نظریه گودل نگاشته شد، اما همچنان یکی از مشهورترین و پرخوانندهترین آثار در همین موضوع است. این اثر برای کسانی که به منطق، ریاضیات، فلسفه منطق و منطق فلسفی علاقمند هستند، علاوه بر اینکه کتابی بسیار مفید و آموزنده است، بسیار جالب، جذاب و شیرین نیز هست.
کالیگولا
آلبر کامو
ابوالحسن نجفی
آلبر کامو (فرانسوی: Albert Camus; زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت.
ویل دورانت مینویسد: کامو در وسیعترین معنای کلمه انسانگرا بود. کامو اندیشه خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش میکرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند، و انسانتر از آن بود که ایدئولوژیهایی را بپذیرد که به انسان فرمان میدهد تا انسان را بکشد. شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سیاسی کناره گرفت. در کتاب طاعون از زبان تارو میگوید: «من در دنیای امروز جایی ندارم. هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم، خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.»
این نمایش بر پایه زندگی کالیگولا، سومین امپراتور روم نوشته شده است که در ۲۱ سالگی بر تخت امپراتوری نشست و در سال ۴۱ میلادی کشته شد. البته آلبر کامو نیز برداشتی خاص از زندگی این امپراتور جوان داشته است. نمایش نشان میدهد که کالیگولا، امپراتور جوان رومی، با مرگ خواهرش، دروسیلا، که معشوقهاش نیز بود دچار پریشاناحوالی میشود. در بیان حوادث از دیدگاه کامو، کالیگولا نهایتاً بطور عمد زمینه قتل خود را فراهم میکند...
کلیله و دمنه
نام نویسنده : عبدالله بن مقفع(روزبه پسر دادویه)
نام مترجم : محمد رضا مرعشي پور
کَلیله و دِمنه کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام آن از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه گرفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۱۰۰ تا ۵۰۰۰ پیش از میلاد بهوقوع میپیوندند.
کلیله و دمنه را چند تن از بزرگان به نثر فارسی درآورده اند. نامدارترین شان کار ابوالمعالی نصرالله بن عبدالحمید (نصرالله منشی) است. این ترجمه در نیمه نخست سده شش ام هجری برای بهرام شاه غزنوی فراهم شد که ترجمه ای امین قلمداد نمی شود. خواندن اش برای فارسی زبانان امروز بسی دشوار می نماید و به عنوان یکی از متون فارسی در آن دوره شایسته بررسی است نه به عنوان ترجمه ای از کلیله و دمنه.
اما در برگردان پیش رو:
۱. ویراسته ی منفلوطی مرجع بوده که متنی روا در سرزمین های عربی و کتاب درسی دانشگاهی درین کشورها است، و با همکاری حسن طباره بر پایه نسخه سیلوستر دو ساسی و چاپهای مصر و بیروت فراهم آمده.
۲. مقدمه علی بن شاه فارسی را دارد که در ترجمه های ابوالمعالی و بخاری نیامده است.
۳. من به متن پهلوی بر زویه ی طبیب که به وسیله روزبه دادویه (ابن مقفع) به عربی برگردانده شده است، نه چیزی افزوده ام و نه چیزی از آن کاسته ام.
۴. کوشیده ام که جامه ی زیبای فارسی امروز را بر تن متن بپوشانم.
برگرفته از درآمد کتاب.
گزارش به خاک یونان
نیکوس کازانتزاکیس
صالح حسینی
نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης، ۱۸ فوریه ۱۸۸۳–۲۶ اکتبر۱۹۵۷) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او نویسندهای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداختهاست.
این کتاب شرح سفرهای نویسنده به نقاط مختلف دنیا از جمله یونان، فرانسه، آلمان، روسیه، اتریش، قفقاز، اورشلیم و بیابان کوه سینا برای بیان سیر تحول فکری نویسنده است. یک بخش از این کتاب به توصیف شخصیتی به نام زوربا (به یونانی: Ζορμπά) اختصاص دارد که نویسنده در کتاب دیگری به نام زوربای یونانی به وی میپردازد.
نویسنده در سرلوحهٔ این کتاب مینویسد:
«تمام روح من فریادی است، و تمامی اثر من، تفسیر این فریاد»
واحهی غروب
ادبیات داستانی مصر از جایگاه ویژه ای در میان کشورهای عرب زبان برخوردار است. چهره شاخص ادبیات مصر نجیب محفوظ که جایزه نوبل را نیز به خود اختصاص داده، سالهاست در میان مخاطب فارسی زبان چهره ای شناخته شده محسوب می شود که عمده آثارش نیز به فارسی برگردانده شده است که با انتشار کتاب حاضر مخاطب فارسی زبان یکی دیگر از نویسندگان برجسته این کشور آشنا شده است.
«واحه ی غروب» اولین اثری است که از بها طاهر به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. این رمان به دلیل برنده شدن در نخستین دوره جایزه جهانی رمان عربی (بوکر عربی) در سال ۲۰۰۸ در جهان عرب و اروپا اثری کاملا شناخته شده است. این جایزه سبب شد رمانهای بها طاهر که پیشتر هم به زبانهای دیگری ترجمه شده بودند با اقبال جهانی بیشتری رو به رو شوند و رمان واحه غروب نیز به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، یونانی، نروژی، ایتالیایی و بوسنیایی ترجمه شود.
زمان وقوع داستان«واحه غروب»، دو دهه آخر قرن نوزدهم است. مصر در اشغال انگلستان است و دولتی ناتوان و دست نشانده در آن حکومت می کند. انقلاب احمد عرابی علیه اشغال انگلستان و دولت دست نشانده، امیدی در دل به تنگ آمدگان میافکند اما انقلاب به شکست میانجامد و به دنبال آن بازجوییها و محاکمهها شروع میشود.
آنچه این رمان را برای خواننده ایرانی خواندنیتر میکند، همانندیهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی ایران و مصر و نیز دیرینگی و دیرپایی این همانندیهاست. ایران و مصر هر دو میراثدار تمدنهایی کهن هستند و در طول تاریخ شرایط سیاسی و اجتماعی کم و بیش مشابهی را آزمودهاند. این دو کشور، اما در گذر زمان نقش با شکوه گذشته را واگذاشته و در دورههایی از تاریخ خود بحرانهایی دشوار را از سرگذراندهاند.
یکی از موضوعات این رمان پیش نهادن این پرسش است که آیا شکوه گذشته میتواند پلهای برای پیشرفت امروز باشد؟ یا برعکس سرمست شدن از افتخار به تاریخ پیشینیان، ما را در بامداد رحیلی پرشتاب به خوابی نوشین میفریبد و از پیمودن سبیل سربلندی باز میدارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.