سال های نفرین شده
420,000 تومان
یرواند اتیان
آندرانیک خچومیان
… جنگ فرصت مناسبی در اختیار عثمانیها قرار میدهد تا بتوانند رویای دیرینهی خود را که همانا نابودی ملت ارمنی بود به واقعیت تبدیل کنند. حاصل بهاجرا درآوردن این رویا و حل «مسألهی ارمنی» یکونیممیلیون کشته و ویرانی مراکز مذهبی و فرهنگی است. آنان با برنامهی از پیش تعیینشده کشتاری راه میاندازند که از آن بهعنوان اولین نسلکشی قرن بیستم یاد میشود.
در طول هر جنگی عدهای پیدا میشوند که خاطرات روزانه خود از آن روزهای هراس و نابودی را مینویسند.
کتابی که پیش رو دارید نیز خاطرهنویسی است، خاطرات نویسندهی بزرگی که چهار سال تبعید و آوارگی را تجربه کرد. یرواند اتیان، این نویسندهی بزرگ ارمنی از معدود نویسندگان و روشنفکرانی است که توانست از آن کشتار دهشتناک جان سالم بهدر برد. او در این کتاب با چنان صداقتی خاطرات خود را روی کاغذ آورده که باعث شگفتی خواننده میشود…
وزن |
470 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آخرین انار دنیا
نام نویسنده : بختیار علی
نام مترجم : آرش سنجابی
هرچه خواندنی توی دستتان است، بگذارید زمین و آخرین انار دنیا را بردارید. شاهکاری غیرمنتظره، ظریف، معصومانه، عمیق با تخیلی شگفت انگیز و باور نکردنی که بختیارعلی نویسنده کرد عراقی نوشته و تاکنون به زبان های آلمانی، روسی، عربی، انگلیسی و چندیدن زبان دیگر ترجمه شده است.
چطور ممکن است در همسایگی ما نویسنده ای چنین رمان عجیبی بنویسد و ما چطور باید درسمان را می آموختیم که در سیلان ذهنی آرام (که به نظر می رسد انگار هر تصویر رمان به راه جدایی می رود) همه چیز گرد چند محور اساسی جمع شود، به گونه ای که هم اهل ادب دوست اش بدارند و هم خواننده ی متعارف.
آخرین انار دنیا درباره جنگ است، درباره رهبران سیاسی، فقر، عشق، مرگ، معصومیت های پایمال شده! اما این موضوعات بهانه نمی شود که نویسنده به زاری مرسوم (از موضع برتر) به دفاع از مردم بپردازد.
بختیارعلی در این اثر همراه و هم قدم مردم و در دفاع از حقوق اساسی شان می نویسد اما نه علیه کسی شعار می دهد و نه از قداست توده ها می گوید. همه چیز در دستش جمع می شود تا به اثری انسانی، جاودانه و خلاقانه بدل شود.
آخرین انار دنیا رمانی عجیب است که در وضعیت عادی می توانست تیراژی یک میلیونی در جمعیتی 75 میلیونی داشته باشد. امکان خواندن این کتاب را ترجمه خوب آرش سنجابی و نشر افراز فراهم کرده اند.
شمس لنگرودی، روزنامه شرق، 6 آذر 1390
خدای را سپاس می گزارم که پیش از مرگم آخرین انار دنیا را خواندم
شیرکو بی کس
ارباب زمان
نام نویسنده : میچ آلبوم
نام مترجم : مهرداد وثوقی
زمان همواره جزو مهم ترین عوامل زندگی بوده و نقش تعیین کننده ای داشته است. عمر انسان ها را نیز می توان بر بردار زمان نشان داد. حال اگر توانایی متوقف کردن زمان و عمر جاودان داشته باشید، چه می کنید؟ حاضرید زنده بمانید و عزیزترین کسانتان را از دست بدهید؟ تا چه حدی از جاودانگی عمرتان استفاده می کنید؟ اصلا آثا عمر مبتنی بر زمان است؟ کیفیتش مهم است یا کمیتش؟ چرا برخی از عمرشان سیر می شوند و برخی در تکاپوی عمر بیشترند؟ حق با کدامشان است؟
میچ آلبوم این بار در قالب داستانی زیبا و دلنشین، این پرسش ها و چالش های حاصل از آن را بررسی می کند.
دلیل دارد که خداوند روزهای زندگی انسان را محدود آفریده است.
چرا؟
تا قدر هر روزش را بداند.
استنلی کوبریک (یک زندگی نامه)
استنلی کوبریک (به انگلیسی: Stanley Kubrick) (زادهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۱۹۲۸- درگذشته ۷ مارس ۱۹۹۹) کارگردان و تهیهکنندهٔ یهودیتبار آمریکایی بود. بیشتر فیلمهای کوبریک اقتباسات ادبی هستند. فیلمهای کوبریک معمولاً جنجالی و همینطور مورد ستایش منتقدان واقع شدهاند. کوبریک به دقیق بودن و به نمایش درآوردن همه جزئیات دقیق در فیلمهایش معروف بود. به همین علت روش او در فیلمسازی کند و طولانی بوده، تا آنجا که گاهی میان دو فیلم او سالها وقفه میافتادهاست. او در طول ۴۸ سال فعالیت در حیطه کارگردانی تنها ۱۳ فیلم بلند ساخت. سبکهای گوناگون فیلمهایش و انزوای او چه در روش فیلمسازی و چه در مورد شخصیت فردی وی، او را مشهور ساختهاست. استنلی کوبریک یکی از معدود کارگردانان کمالگرا در تاریخ سینما بهشمار میآید. کوبریک جزء معدود کارگردانهایی بود که همواره در انتخاب فیلمنامه ریسک میکرد. او فیلمهای خود را در ژانرهای گوناگونی میساخت.
اندوهی ورای رویاها
بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!
مولف: کورت توخولسکی
مترجم: محمدحسین عضدانلو
کورت توخولسکی (به آلمانی: Kurt Tucholsky) (زاده ۹ ژانویه ۱۸۹۰ - درگذشته ۲۱ دسامبر ۱۹۳۵) نویسنده و شاعر و روزنامهنگار آلمانی.
توخولسکی در آغاز آخرین دههٔ قرن نوزدهم، در آلمان، به دنیا آمد. روزنامهنگار و طنزنویس بود و عضو حزب سوسیالیست مستقل آلمان (او اس پ د). پس از به قدرت رسیدن هیتلر و حزب نازی در آلمان، گشتاپو به چند دلیل یهودی، روزنامهنگار، سوسیالیست و طنزپرداز بودن (که البته یکی از آن دلایل برای مرگ یا تبعید کافی بود)، تابعیت آلمانی او را لغو و به سوئد تبعیدش کردند. توخولسکی قبل از آن که شاهد جنگ جهانی دوم باشد، در نیمهٔ دههٔ چهارم قرن بیستم، بر اثر خوردن مقداری زیادی داروی ورونال در بیمارستانی در سوئد مرد و برخی معتقد هستند که او خودکشی کرده است. به افتخارش انجمن قلم سوئد بورس تحصیلیای ایجاد کرده است که هر ساله به نویسندگان یا ناشرانی که برای نشر آثارشان مورد خشونت قرار گرفتهاند اهدا میشود تا کنون فرج سرکوهی و ناصر زرافشان از ایران این جایزه را دریافت کردهاند.
تا اونجایی که یادمه من روز نهم ژانویهی هزار و هشتصد و نود در سمت کارمندی هفتهنامهی «ولت بونه» تو برلین به دنیا اومدم. تو یکی از روزنامههای محلی نوشته بودن اجدادم بالای درختا میشستن و انگشت تو دماغشون میکردن. من که خودم آروم و آسوده تو پاریس زندگی میکنم، هر روز هم بعد از غذا یه نیم ساعتی با دو تا از رفقا چهاربرگ بازی میکنم که برام زیاد کاری نداره. تو زندگیم فقط یه آرزوی کوچولو دارم و اون اینه که یه بار چشامو وا کنم، ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاهاشون با هم عوض شده...
بهار زندگی دوشیزه جین برودی
میوریل اسپارک یکی از نویسندگان مطرح اسکاتلندی است و برای آشنایی با این نویسنده زن بریتانیایی رمان «بهار زندگی دوشیزه جینبرودی» آغاز خوبی است. این نویسنده عنصر زنانگی را در آثارش از سایه سنگین نویسندگانی چون خواهران برونته بیرون آورد و رمانهای او نه زنان را از دور و به عنوان پرتره های کلاسیک می بیند و نه درون آنها را با یکسره انتزاعی برملا میکند. بلکه جسارت و خلاقیت او در برملا کردن معصومیتی هوشمندانه و زنانه در بی نظمی و هیاهوی زندگی در میان جنگ و فقر و جماعت های تازه به دوران رسیده و آداب های اجتماعی مستاصل است.
میوریل اسپارک جامعه ای در حال گذار را را با آشوبی که هم درون متن اوست و هم درون زمانه اش همراهی میکند.
رمان «بهار زندگی دوشیزه جینبروی» جز صد رمان برتر دنیا از ابتدای تاریخ محسوب میشود.
پل سنلوئیسرِی
تورنتون وایلدر
علیرضا دوراندیش
پل سنلوئیسری رمانی است که باعث تثبیت تورنتون وایلدر در ادبیات امریکا شده است. این کتابِ برندهی جایزهی پولیتزر 1928 شکل و سبک روایی بسیار خاصی دارد و بیشتر به ادبیات امریکای لاتین نزدیک است. از طرفی این کتاب با درونمایهی فلسفیعرفانیاش قرابت کمنظیری با ادبیات و فرهنگ فارسی و شرقی هم دارد، بهطوریکه ردپای بسیاری از باورهای فرهنگی و دینی مشرقزمین را میتوان در آن دید و این موضوع شاید چندان عجیب نباشد وقتی در زندگینامهی نویسنده میخوانیم که وی بخشی از زندگیاش را در مشرقزمین گذرانده است...
پیانو
ژان اشنوز
ترجمه: کیهان بهمنی
ژان اشنوز (به فرانسوی: Jean Echenoz) زاده ۲۶ دسامبر ۱۹۴۷ نویسنده معاصر فرانسوی است. وی در سال ۱۹۹۹ بابت کتاب من راهی میشوم برنده جایزه گنکور شد.
رمان «پیانو» رمانی است که با نثر روان و داستانی که درکمال سادگی و بیتکلفی است، روایت میشود. «پیانو» داستانِ نوازندۀ پیانویی است که خیلی اتفاقی در خیابان با ضربات چاقو به قتل میرسد و وارد دنیای پس از مرگ میشود.
دختران مهتاب
در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: «جوخه الحارثی» را باید یک آغاز دانست. این نویسنده و استاد دانشگاهِ متولد ۱۹۷۸ در عمان، نخستین نویسنده زن عرب است که برنده جایزه ادبی معتبر «منبوکر» شده است. الحارثی که دکترای خود در رشته ادبیات عرب را از دانشگاه ادینبورگ دریافت کرده است و در حال حاضر در کشور خودش ادبیات عرب تدریس میکند، نخستین نویسنده عمانی است که آثارش به انگلیسی ترجمه میشوند. داستانهای او به آلمانی، ایتالیایی، کرهای و صربی نیز ترجمه شدهاند. الحارثی جایزه منبوکر را به خاطر رمان خارقالعاده خود به نام «دختران مهتاب» (سیدات القمر) به خود اختصاص داد. این رمان روایتی از زندگی سه خواهر به نامهای میا، اسما و خوله در روستای العوافیِ عمان است که در دوره استعمار در جامعه عمان زندگی میکنند. این سه خواهر شاهد تحولات اجتماعی عمان با پیچیدگیهای خاص خود در دوران پسااستعماری هستند؛ کشوری سنتی که داشتن برده تا ۵۰ سال پیش در آن رایج بود، ناگهان به کشوری امروزین، تغییر مییابد. اما این سه خواهر و جامعهشان در پارادوکسی از جنس سنت و مدرنسیم قرار میگیرند.
در این رمان گذشته و حال و آینده مدام در حال جابهجا شدن هستند. شخصیتپردازیها و تعدد اصوات، این امکان را برای خواننده به وجود میآورد که هر حادثه را از چندین زاویه مختلف ببیند و هر بار به چیز تازهای دست پیدا کند. مسائلی که در این رمان مورد چالش قرار میگیرند از آن دست دغدغههایی هستند که هر زن و مردی در خاورمیانه آنها را لمس کرده و حتی با آنها درگیر شدهاند. این رمان این امکان را فراهم میکند که خودمان و مسائل فرهنگی و اجتماعیمان را در شخصیتهای رمان پیدا کنیم و از فضایی بیرونی به خودمان و درونمان بنگریم.
در برشی از «دختران مهتاب» نیز میخوانیم: ... «من نجیه هستم. قمر . و تو را میخواهم.» هنوز و بعد از گذشت سالها صدا و کلماتش در سر عزان طنینانداز است. «من نجیه هستم. قمر. و تو را می خواهم.» عزان زنان زیادی را در زندگیاش نمیشناخت و قطعا زنی به آن شجاعی را هرگز نمیشناخت. قمر؟ او باید لقبی فراتر از ماه داشته باشد. او از هرچه که در زندگی دیده و هر چه که خواهد دید زیباتر بود. در شبی مهتابی او را دید گویی حورالعینی بود که خداوند به بندگان باایمانش بشارت داده است. از او دور شد کفشهایش را زیر بغل زد و فرار کرد. به هیچ چیز نمیتوانست فکر کند و با تمام قدرت به سوی العوافی میدوید...
مرگ تک فرزند دوم
بختیار علی
سردار محمدی
پرسش از بختیار علی در خصوص کتاب: از آفریدن قهرمانان داستانهایت و این که این شخصیت ها هنوز زنده هستند چه احساسی داری؟ در ورای این سوال سخنی از ساراماگو به ذهنم رسید که می گوید: «نویسندگان می توانند شخصیت های بیافرینند که از انسانهای معمولی عمر بیشتری داشته باشند»، آیا شخصیت محبوبی در داستان هایت وجود دارد که قرابتی با تو داشته باشد و احساس کنی که هنوز زنده است؟
برای من، شخصیت اشرف در رمان مرگ تک فرزند دوم زنده ترین شخصیتی است که تا حد زیادی به خود من شبیه است.
چرا؟
شاید تعبیر این امر کمی دشوار باشد، اشرف در وضعیت تک فرزندی زندگی می کند، من نیز تک فرزند بودم. تک فرزند پسر در میان تعداد زیادی از خواهران. کودکی خود را در میان تعدادی از خواهران به سر بردم. همچنین هر دوی ما در وضعیت نارضایتی از جهان به سر برده ایم. البته دلایل این عصیان و ناراحتی شاید متفاوت باشد، اما بر این باورم هر دوی ما در نوجوانی و کودکی خود دارای تجربه های مشترکی هستیم. مرگ تراژیک او شاید تصویری از مرگ کودکی من باشد. همان اندازه که مرگ اشرف مرگی سیاسی است و به دست عده ای از مردم و دوستانش کشته می شود، به همان اندازه شبیه به مرگ کودکی من است. درست است که من برادر نداشته ام. اما به نوعی میتوان مرگ اشرف را نماد و سمبل مرگ دوران کودکی دانست، که در آنجا بسیار به زندگی من شبیه است. (از مصاحبه با بختیار علی، در رادیو کردی، برنامه زایله)
هنرمندی از جهان شناور
کازوئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست. او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.
ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند.
كازوئو ایشی گورو، نویسنده ژاپنی كه از كودكی در انگلستان زیسته است و از پنج سالگی ژاپن را به همراه والدینش ترك كرده هنوز بیشتر داستان هایش را در فضای ژاپن مینویسد. به قول خودش وقتی درباره ژاپن مینویسد انگار چیزی رمزگشایی میشود. شیوه روایت رمان سیال است. زمان معنای دقیقی در روایت ها ندارد و به گونه یی شناور است. راوی از سال ها پیش روایت میكند و بعد آن روایت را در زمان حال قضاوت میكند. رمان در سال های 48، 49 و 50 روایت میشود و گویی این زمان ها چندان معنای واقعی ندارند و راوی تنها در لحظاتی در این زمان ها به سر میبرد و پس از آن به زمان های گذشته سفر میكند، شاید بار حسرتی را هم كه بر دوش خواننده میگذارد به جهت همین سیر در گذشته داستان است. رمان با شگردهایی كه گویی دارد برای مخاطب به طور خصوصی چیزی را تعریف میكند یا آدرسی را میدهد توانسته خواننده را به فضایی دوستانه بكشاند تا از بار سنگین معنا های درونی رمان كمی بكاهد. اما رمان «هنرمندی از جهان شناور» رمانی است كه خواننده را در دل خود به جهان های شناوری فرا میخواند و ما همراه هنرمند راوی، جهان های شناور او را در سفرهایش به گذشته تجربه میكنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.