راهنمای کاربران مغز
400,000 تومان
جان جی ریتی
رضا امیررحیمی
کشفهای جدید، همراه با داروهای بهتر، نظریه های پژوهشی درباره طرز کار خود مغز پدید میآورند. اگر معدودی از این نظریهها حتی اندکی به حقیقت نزدیک شوند، شیوهی اندیشیدن به خودمان را برای همیشه تغییر میدهند. تماشاگر این چشم انداز رو به گسترش باید همان احساس بالبوا را داشته باشد، وقتی برای نخستین بار اقیانوس آرام را دید: هنوز معنای کامل چیزی را که در علوم اعصاب میبینیم نمیدانیم، اما میدانیم که به معنای آغاز عصر جدیدی است. اگر از منظر عصب پژوه مدرنی به خود بنگریم، نه تنها وسیله ای برای خودشناسی در اختیارمان قرار میگیرد، که جدید و الهام بخش است، بلکه در میان آنچه روانشناسان، انسانشناسان، زبانشناسان و فلاسفه از ابتدا گفتهاند نیز، به جای تضاد، وحدتی برقرار میشود. به ناگهان دنیای ما از مسطح به کروی تبدیل شده است! از آن جا که مغز در نهایت بانی شخصیت، فرهنگ، زبان، و خرد است، این وحدت نوظهور چندان حیرت آور نیست، اما به طرز شگرفی جدید است، چون فقط در این اواخر است که تحقیقات به ما امکان داده در مورد این که مغز واقعا چگونه کار میکند نظریه پردازی کنیم.
وزن |
650 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آداب بی قراری
نويسنده:يعقوب يادعلی
شخصيت اصلي داستان، "مهندس كامران خسروي" است كه با همسرش "فريبا" اختلاف دارد، فريبا به خانهي پدرش در اصفهان رفته است و مهندس خسروي گاه به خاطرات گذشتهي خود و آشنايي با فريبا بازگشت ميكند و اكنون در انديشهي آن است كه در يك سانحهي رانندگي خودكشي كند او در اين ترديد به سر ميبرد و.....
آفرینش (رمان تاریخی)
داستان با سرگذشت شخصیتی خیالی به نام کوروش سپیدمه (به انگلیسی: Cyrus Spitama)، فرستادهٔ ایرانی هخامنشی در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، آغاز میشود. کسی که به همهٔ جهان آشکار آن دوران سفر میکند تا باورهای سیاسی و دینی ملتهای گوناگون آن زمان را مقایسه کند و بسنجد. این کتاب تصویری کلی از دوران آن روز (داریوش، خشایارشا و اردشیر) را به دست میدهد. کوروش سپیدمه نخستین سفیر ایران در هند، چین و یونان بودهاست و در این کتاب همزمان شما را با عقاید زرتشت، بودا، کنفسیوس و سقراط آشنا میکند.
ببر سفید
نام نویسنده : آراویند آدیگا
نام مترجم : مژده دقیقی
نخستوزير چين به هند مسافرت كرده است تا دربارة كارآفرينان هندي تحقيق كند. يكي از اين كارآفرينان، نامهاي به نخستوزير مينويسد و در آن تجربيات خود و نحوة رسيدن به مقام كنونياش را به تفصيل ميگويد. او كه از فقيرترين طبقات هند بوده است با صداقت كامل، مسير رسيدن خود به ثروت و قدرت را بيان ميكند. اين كتاب به صورت مجموعهاي از نامههاست و نگارنده در طول آن، مخاطب را با مردم، دين، آيين و ساختار سياسي هند آشنا ميكند. اين كتاب برنده جايزه من بوكر 2008 ميباشد.
پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند
نويسنده:آلن دو باتن
مترجم:گلي امامي
دو باتن دوره دکتری فلسفه را در دانشگاه هاروارد آغاز کرد ولی برای نوشتن کتب فلسفی به زبان ساده، آن را نیمه کاره رها کرد. کتاب تسلی بخشی های فلسفه نام یکی از مشهورترین کتابهای آلن دو باتن است.
مارسل پروست، نويسنده يكي از مهمترين و طولانيترين رمانهاي قرن بيستم "در جستجوی زمان از دست رفته " است.
كتاب حاضر بررسي خيرهكنندهاي است كه به ما نشان ميدهد خواندن پروست چه تاثيري ميتواند در زندگي ما داشته باشد.
نويسنده علاوه بر خلق كاملترين خلاصه از رمانهاي پروست، با عرضه جزئياتي مستند و خيره كننده از زندگي اين نويسنده هوشمند و اغلب عجيب و غريب، همدلي خواننده را نيز بدست ميآورد.
دل تاریکی
نويسنده:جوزف كنراد
مترجم:صالح حسيني
دل تاريكي را بزرگترين رمان كوتاه قرن بيستم و واقعيت فرهنگي اروپا، محكوميتهاي روشهاي استعماري، سفر شبانه به دنياي ناخودآگاه، نمايش امپرياليسم مسيحي و... ناميدهاند. در دل تاريكي، كلمات بر گرد دايرهاي واحد ميچرخند، در كلمات ديگر مستحيل ميگردند و شبكهاي از تداعي معاني ايجاد ميكنند و بر اثر تداعيها همه تصاوير با هم مرتبط ميشوند. يگانه شدن تصاوير گوناگون، دنياي دل تاريكي را با دنياي اساطيري پيوند ميدهد. كنراد گفته است كه هدف او از نوشتن اين است كه خواننده را به شنيدن و حس كردن و خاصه ديدن وا دارد. البته در چنين شنيدن و ديدني لازم است كه گوش ببيند و چشم بشنود.
به نظر میرسد نویسنده در رمان دل تاریکی انسان را به چالش کشیده و این موضوع را بیان کردهاست که انسان بین خیر و شر حق انتخاب دارد. او میتواند با هیولای دربند درونی و بیرونی خود متحد شود و جامعهٔ انسانی را به تباهی بکشاند: «در آنجا آدم به چیزی نگاه میکرد که هیولاوار بود...» یا حتی میتواند بهخاطر دیگران از جان خویش بگذرد. آثار جوزف کنراد نشاندهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیکهای ماهرانه داستاننویسیاند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانیاند. او همچون دانته که کمدی الهی را در قرون سیاه وسطی سروده رمان دل تاریکی را در اواخر قرن ۱۹۹ میلادی نوشت که دولتهای استعمارگر یا شرکتهایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانههایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان بهویژه در کنگو کردند. کتاب دل تاریکی در واقع سفرنامهای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جقرافیایی آفریقاست که در آن انسانها به گونهای ترحمآمیز یا بردهٔ جهالت خویشاند یا بردهٔ حرص و طمع. کنگویی که دارای منابع ارزان نیروی کار، معادن طلا، الماس،کولتان و... است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آنها سادهانگاری و کجفهمی در زیباییشناسی است، آنچنانکه در آن دوره مهرهها و پارچههای رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهمتر از همه آزادی خود و دیگران مبادله میکردند. متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله براثر جنگ و قحطی جان خود را از دست میدهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آنها زنان و کودکاناند. در این رمان برخی واژهها مانند رودخانه جایگاه ویژهای دارند. رودخانه دارای ویژگیهایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصلخیزی اطرافش، پیچوخمهای مبهمش و گاه پیشبینیناپذیریاش است که همچنین نشانهای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند میزند و گاه دلمان را به درد میآورد. رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بیقرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر میشود، همچون روح انسان دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی اینجاست که پیجوخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر میرسد شخصیت اصلی داستان است بهدنبال داشتن روح کشف ناشناختهها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچوخم راه خود را برمیگزیند و با دانایی به ضمیر روشن میرسد. برخلاف او کسانی مانند کورتس بهعنوان شخصیت دوم داستان (البته بهظاهر، چراکه در واقع کورتس و مارلو هردو یکیاند) بهدنبال قدرت و ثروت با استفاده از توانمندیهایش با نژادپرستی در مغاک تیرهروزی خود دفع میگردد، نژادپرستی که مارلو مخالف آن است و یکی ار سیاهترین اعمال بشری محسوب میشود. اما همچون رود بیابان هم نقش ویژهای در این اثر دارد: «در آخر بود که وقوف یافت منتها بیابان از همان دم او را کشف کرده بود...»، «... بیابان هم آن را در میان گرفت...»، «... بیابان بر سر او دست کشیده بود...» و جایی که مارلو میگوید: «خیال میکنم بیابان چیزهایی را که خودش از آن خبر نداشت به گوشش خوانده بود...» در این داستان بیابان مظهر ابهام و تضاد است. گرمای روز و سرمای شب بیابان میتواند کشنده باشد، خصوصیات موجودات درونش مسحورکننده است و سرابش مانند بیخبری انسان طماع از ظلمت و جنایتهای اوست و شبهای پرستارهٔ کویر و مهربانی شبانگاهی ستارهها بازتابی از درخشش ستارههای ایثارگری انسان است.
زندگی گالیله
نام نویسنده : برتولت برشت
نام مترجم : عبد الرحیم احمدی
اویگن برتولت فریدریش برشت (به آلمانی: Eugen Berthold Friedrich Brecht) (زاده ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ - درگذشته ۱۴ اوت ۱۹۵۶)، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی با گرایشهای سوسیالیستی و کمونیستی بود.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.
داوري بيرحمانه گاليله درباره خود و آنچه در پايان كار درباره هدف واقعي علم ميگويد، دريچهاي به سوي نور ميگشايد. كوششي است براي پاسخ، پاسخي كه در سراسر نمايشنامه جستجو شده است. برشت فقط به طرح مسائل دل خوش نميكند، دست كم راهي به سوي جواب مينمايد و بذر امكانات گوناگون را در انديشه ما ميپاشد. به همين جهت تحول حوادث و آدمها با ختم نمايشنامه به پايان نميرسد. اين تحول سير شگفتش را در انديشه ما دنبال ميكند. خواننده يا تماشاگر، به شيوه معمول و قديم، با حادثه نميآميزد، مسخر نميشود، بلكه انديشهاش بيدار ميشود و نيروهاي فعالش به كار ميافتد و به جاي آنكه فقط گذرگاه احساسات گوناگون باشد، ميتواند بفهمد و تصميم بگيرد. تنها تجربه نمياندوزد، بالاتر از آن معرفت ميآموزد و ديد شگفتي در او رشد ميكند كه به گاليله بزرگ امكان داد حركات ستارگان را ببيند و قوانين حركت را كشف كند.
ژرمینال
امیل زولا
سروش حبیبی
ژرمینال (به فرانسوی: Germinal) سیزدهمین کتاب از مجموعهٔ خانوادۀ روگن ماکار است که در سال ۱۸۸۵ منتشر شد. این کتاب از مشهورترین آثار امیل زولا نویسندۀ فرانسوی (۲ آوریل ۱۸۴۰- ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲) است. موضوع کلی کتاب اعتصاب کارگران است: «قیام حقوق بگیران و فشار جامعه ای که در لحظهای از هم میپاشد، مبارزهٔ سرمایه و کار. اهمیت ژرمینال در این است که مهمترین مسئله قرن بیستم را به میان میکشد».
امیل زولا در کتابش این سوال را مطرح میکند که آیا انقلاب به پیش میرود و یا همانند بهار ِ باز میگردد و خود را تکرار میکند. این اثر به قدری قوی بوده که پس از مرگ مشکوک امیل زولا در ۱۹۰۲ بر اثر دود در مراسم تشییع وی هزاران کارگر فریاد میزدند : ژرمینال ژرمینال.
طبل حلبی
نويسنده:گونتر گراس
مترجم:سروش حبيبي
براي درك درست و ارزشگزاري گونترگراس، نخست بايد شاهكارش طبل حلبي را خواند؛ بدون خواندن اين اثر هر نوع اظهار نظر قطعي پيشداوري صرف است. گرايش گونترگراس به نويسندگاني چون رابله و سروانتس و شيوه نوشتن داستاني آنها و به كار گرفتن اسطوره و افسانه و فابل و انتخاب آدمهاي گوژپشت و گورزاد و غمبادي و سگ و موش و گربه همه از اين رهگذر است. آدمهاي گراس اغلب مجنون و معيوب و عليلاند، اغلب دلقكاند، اما از نيرويي عجيب و شيطاني برخوردارند، از نيروي قهرمانسازي... طبل حلبي اثري است فلجكننده، خواننده را در چنگال خود ميگيرد، و آنگاه با سر در گنداب زندگي دهشتزا رهايش ميكند. شخصيت اصلي اين رمان پسري است که تصميم ميگيرد از سن سه سالگي بزرگتر نشود. بنابراين در همان قد و قواره کودکي باقي ميماند. اما از نظر فکري رشد ميکند. افراد دور و بر اين پسر او را کودک ميانگارند. در حالي که او همه چيز را مي بيند و درک ميکند و هر جا که بتواند از تواناييهاي خاص خودش براي تفريح يا تغيير شرايط استفاده ميکند. اين كتاب برنده جايزه ادبي نوبل سال 1999 ميباشد.
کارهای گونتر گراس جنبههای قوی سیاسی دارد و خود او نیز فعال سیاسی و درگذشته، عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان بودهاست. او سال ۱۹۸۲ رسمأ به عضویت این حزب درآمد. ده سال عضو آن بود و سرانجام از حزب استعفاء داد. او هنوز طرفدار این حزب است. گراس همچنین اعتراف کرده است در نوجوانی از اعضای بخش مسلح حزب نازی موسوم به اس اس بودهاست. او همچنین مانند هاینریش بل از قبول نشان صلیب خدمت از دست رئیس جمهور آلمانسرباز زده است. روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۱(۴ آوریل ۲۰۱۲۲) در شرایط اوجگیری دوباره التهابات بر سر برنامه هستهٔ ایران و باز سایه انداختن جغد جنگ بر سر ایرانیان، شعر منثوری از گونتر گراس با عنوان «آنچه باید گفته شود» در روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ، نیویورک تایمز و روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا منتشر شد که جنجالهای فراوانی را در میان اصحاب رسانه و سیاست بر انگیخت.وی در این شعر با اشاره به بمبهای هستهای اعلامنشده تلآویو، آنها را تهدیدی برای صلح جهانی خوانده است. او همچنین با کنایهای طنزگونه به اینکه آلمان قرار است یک زیردریایی جدید به اسرائیل بدهد، نوشته است که این زیردریایی «باید همه کلاهکهای نابودکننده را به جایی هدایت کند که وجود یک بمب اتمی در آن ثابت نشده است.»
او در این شعر به صراحت از اسرائیل نام میبرد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» میگوید که اسرائیل بهعنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این حق ناروا انتقاد میکند که ملتی (ایرانیها) قرار است بمباران شوند، تنها با این حدس و گمان که رهبران آن بهدنبال ساختن بمب اتمی هستند.
او این را همدستی در جنایتی میداند که غیرقابل بخشش است. و معتقد است ادامه این سیاست ریاکاری غرب است وی امیدوار است، عده بیشتری به وجدان خود گوش کنند و سکوت را بشکنند. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل بهعنوان ضدسامیگری تلقی میشود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است.
عصیانگر
آلبر كامو
مهستي بحريني
«عصیانگر» حاصل تاملات اندیشمندی است که بیگمان با همه نحلههای فکری و عقیدتی اروپای پس از جنگ، و دورانهای پیش از آن، آشنا بوده و در جامعهای میزیسته که به طور مستمر تحت تأثیر مکتبهای گوناگون قرار داشته است. کامو، در این کتاب کم و بیش در همه تجربههای ایمانی و عقیدتی اروپاییان، از مسیحیت گرفته تا نیست انگاری، از فاشیسم تا کمونیسم، به پژوهشی ژرف میپردازد و تصویری روشن از سیر تاریخی افکار و عقایدی که در طول زمان بر اروپا حاکم بوده است، ترسیم میکند. او نشان میدهد که چگونه کسانی که از عشق به انسان دم میزنند کشتارها را به این دستاویز توجیه میکنند، فلسفه را عذر خواه خود قرار میدهند و با استناد به آن، برای رسیدن به هر هدفی تا آنجا پیش میروند که سرانجام جانیان را مبدل به داوران میکنند. کامو میگوید که آدمی با افراط در نتیجهگیری از منطق عصیان، میخواهد زمین را به قلمرویی برای خدایی خود مبدل سازد و اینجاست که فرمانروایی تاریخ آغاز میشود و انسان با همذات شدن با تاریخ، و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش، خود را وقف انقلابهای نیست انگارانه قرن بیستم میکند و …
قضیه گودل
ارنست نیگل و دیگران
رضا امیر رحیمی
هاوکینگ در سخنرانی خود با عنوان گودل و پایان فیزیک که در دانشگاه کمبریج ایراد کرده بود، نشان داد که بر مبنای قضیه ناکامل بودن گودل، احتمالا ذات جهان و قوانین بنیادین آن برای همیشه از دسترس اندیشه بشری پنهان خواهد ماند. هاوکینگ براساس دستاورد گودل، به ناشناختنی بودن (و نه صرفا ناشناخته بودن) ماهیت بنیادین هستی اشاره می کند. این در حالی ست که خود او و تقریبا تمامی فیزیکدان های بزرگ دیگر، پیش از آن امید داشتند با به کارگیری الگوهای ریاضی صرف، به ماهیت بنیادین هستی و قوانین آن دست یابند.
سال ۱۹۳۱ در یک مجله علمی آلمانی مقاله نسبتا کوتاهی منتشر شد که عنوان آن چنین بود: درباره گزارههای صوری تصمیمناپذیر در کتاب "اصول ریاضیات" و نظامهای مرتبط. نویسنده این مقاله کرت گودل بود. او در آن زمان یک ریاضیدان جوان ۲۵ ساله در دانشگاه وین بود که بعدها از سال ۱۹۳۸ تا آخر عمر خود عضو دائم مرکز پژوهشهای پیشرفته در دانشگاه پرینستون شد. این مقاله نقطی عطفی در تاریخ منطق و ریاضیات است. در سال ۱۹۵۲ که دانشگاه هاروارد خواست به او درجه دکترای افتخاری بدهد، در تقدیرنامه ذکر شده بود که این اثر کوتاه او یکی از مهمترین پیشرفتهای منطق در دوران مدرن است. اما علی رغم این اهمیت تاریخی، آن مقاله در زمان انتشار با استقبال خوبی مواجه نشد؛ زیرا بیشتر ریاضیدانان نه از عنوان مقاله چیزی فهمیدند و نه از مطالب و محتوای آن چیزی دستگیرشان شد. "اصول ریاضیات" که در عنوان مقاله آمده به کتاب سه جلدی مهم و مشهور آلفرد نورث وایتهد و برتراند راسل اشاره دارد. این کتاب که به منطق ریاضی و بنیادهای ریاضی میپردازد، در بیشتر شاخههای ریاضی پیشنیاز نبوده و به همین دلیل بیشتر ریاضیدانان لزومی نمیبینند که با مطالب مفصل آن آشنا باشند. همچنین گودل در مقاله خود به پرسشهایی پرداخته که تنها اندکی از پژوهشگران به آنها علاقمند بودهاند. استدلالهای مقاله نیز طوری بودند که فقط متخصصان میتوانستند از آن سر در بیاورند و آن را بخوبی درک کنند. مجموعه این عوامل باعث شد که ارزش و اهمیت آن مقاله درست درک نشود. اما امروزه اوضاع کاملا فرق کرده و نظریه گودل بطور گستردهای پذیرفته شده و همگان فهمیدهاند که نتایج آن مقاله از جهت اهمیت کاملا انقلابی هستند. نتایج و اثرات این نظریه به منطق و ریاضی محدود نمانده و دامنه گستردهای از دانشها را تحت الشعاع خود قرار داده است. در روزگار ما لوازم و نتایج این نظریه وارد حوزه کامپیوتر، هوش مصنوعی، فلسفه ذهن، فیزیک، فلسفه و... شده است.
کتاب حاضر نیز قصد دارد لب و محتوای نظریه گودل را طوری توضیح دهد که حتی افراد غیرمتخصص نیز بتوانند آن را درک کنند و استدلالهای مربوط به آن را بفهمند. فهم کامل و دقیق سخنان گودل بویژه استدلالهای او بدون آشنایی گسترده با ریاضیات بسیار دشوار است اما ساختار بنیادی استدلالها و جوهر نتایج بحث برای غیرمتخصص نیز قابل درک است. البته برای چنین درک و فهمی لازم است که شخص با بعضی از دگرگونیها در تاریخ منطق صوری و ریاضی آشنا باشد.
به همین دلیل در بخش اول این کتاب دو بخشی، چهار فصل برای این کار در نظر گرفته شده تا مقدمات آشنایی خواننده را با نظریه گودل فراهم کند. پس از آن چهار فصل و یک پیوست به توضیح و تبیین خود نظریه ناتمامیت اختصاص یافته است. در بخش دوم کتاب نیز چهار فصل توسط چهار نفر نگاشته شده که هر کدام از آنها خاطرات جالب خود را در مورد گودل روایت میکنند و خواننده را با زندگی و آثار و افکار او بهتر و بیشتر آشنا میکنند. کتاب حاضر که چاپ اول آن در سال ۱۹۵۸صورت گرفت، علاوه بر اینکه اولین کتابی است که جهت آشنایی افراد غیرمتخصص با نظریه گودل نگاشته شد، اما همچنان یکی از مشهورترین و پرخوانندهترین آثار در همین موضوع است. این اثر برای کسانی که به منطق، ریاضیات، فلسفه منطق و منطق فلسفی علاقمند هستند، علاوه بر اینکه کتابی بسیار مفید و آموزنده است، بسیار جالب، جذاب و شیرین نیز هست.
وداع با اسلحه
نويسنده: ارنست همينگوی
مترجم: نجف دريابندری
ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
اين كتاب داستان گرفتار آمدن جواني است به نام فردريك هنري در جنگ بيهودهاي كه هيچكس معناي آن را نميفهمد. سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخوردهاند و تكليف خود را نميدانند، كسي از كار سردارانش سر در نميآورد. ابتدا فرمان عقبنشيني ميدهند، و آنگاه سر راه مينشينند و افسراني را كه عقبنشيني كردهاند، تيرباران ميكنند. درست است كه فردريك ظاهرا از جنگ جان به درميبرد، ولي پيداست كه جان او ديگر جان سالمي نيست. مردي كه در پايان كتاب زير باران به هتل خود ميرود تا اعماق روحش زخمي و خونين شده است. به نظر ميرسد كه فردريك هنري از آن هنگام به بعد خود را جيك بارنز ناميده باشد.
یک گل سرخ برای امیلی
ویلیام فاکنر
ویلیام فالکنر یکی از بزرگترین و پر آوازه ترین نویسندگانی است که امریکا به خود دیده است. نویسنده ای که با قلم بینظیرش همواره حماسه انسانهای معمولی ولی شگفت انگیز امریکا را روایت می کند.او همزمان صاحب حماسه هومر،شیوایی تولستوی و قدرت هوگو است تا با حماسه ای چون خشم و هیاهو که هر کس آن را می نوشت و دیگر هیچ نمی نوشت بیگمان یک نویسنده برتر بود اما او آثار بسیاری با همان قدرت پدید آورده است.
کتاب مجموعه ۶ داستان کوتاه از ویلیام فاکنر می باشد .
یک گل سرخ برای امیلی : امیلی که از ثروتمندان شهر بوده هیچ گاه ازدواج نمی کند . او سال ها کسی را به خانه اش راه نمی دهد و با شیوه خاص خود زندگی می کند و اکنون مرگ او فرصتی است تا مردم شهر بتوانند خانه او را مشاهده کنند .
انبار سوزی : در مورد خانواده سیاه پوست فقیری است که پدر هنگامی که از دست ارباب های سفید به خشم می آید انبارهای آن ها را آتش می زند . این داستان از دیدگاه فرزند کوچک خانواده بیان شده است.
دو سرباز : هنگام جنگ برادر بزرگ تصمیم می گیرد به جنگ برود و برادر کوچک نیز تصمیم می گیرد به دنبال برادرش بگردد . راوی برادر کوچک بود و داستان به صورت فوق العاده ای از زبان یک کودک بیان شده بود . در سال ۲۰۰۴ از روی این داستان فیلم کوتاهی ساخته شد که اسکار بهترین فیلم کوتاه آن سال را از آن خود کرد .
طلا همیشه نیست : سیاه پوستی که به دنبال طلاست و سعی می کند دستگاه گنج یابی را از یک سفیدپوست بخرد . طعنه به این تفکر همیشگی که سیاه ها ساده و گیج هستند .
سپتامبر خشک : زنی ادعا می کند که یکی از سیاهان شهر قصد تجاوز به او را داشته است.
دیلسی : دیلسی خدمتکار سیاه پوست قدیمی و باوفای خانواده است و شاهد برشی از زندگی خانواده کامسون هستیم . گفته می شه که در حقیقت این داستان ادامه خشم و هیاهوست .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.