نام نویسنده : آگوتا کریستوف
نام مترجم : اصغر نوری
نام انتشارات : مروارید
10,000 تومان
نام نویسنده : آگوتا کریستوف
نام مترجم : اصغر نوری
آگوتا کریستوف،بعد از چاپ چهار رمان دفتر بزرگ،مردک،دروغ سوم و دیروز که او را به نویسنده ای جهانی تبدیل کردند،بی سواد را در سال 2004 و فرقی نمیکند را در سال 2005 منتشر کرد،و این دو کتاب،آخرین داستان او بودند.
بی سواد نوعی حدیث نفس نویسنده است.آگوتا کریستوف در این داستان،کل زندگی اش را با دور تند از نظر می گذراند؛از کودکی و عشق به خواندن و نوشتن تا دوران جنگ،تبعید و تبدیل شدن به نویسنده ای معروف،همه ی این ها مثل داستانی فشرده و موجز روایت میشود با جمله های کوتاه و ساده و مینی مالیسم خاصی که کریستوف در آن استاد است.سرچشمه ی اصلی رمان دفتر بزگ را میشود و در این اثر یافت.
داستان های مجموعه ی فرقی نمیکند شعرهایی هستند که به نثر نوشته شده اندوآمیخته به سورئالیسم و رنج بودن.این رنج را میشود در همه ی آثار کریتوف دید اما او همیشه دنیای تلخ و سیاه آثارش را با طنزی ظریف ترکیب میکند تا پذیرفتنی و حتی بسیار خواندنی شوند.
زندگی؟چرا؟من ازش گذشتم،و هیچی پیدا نکردم.
ماتیاس جواب داد:
ولی چیزی برای پیدا کردن وجود ندارد هیچ چیز.
تو هستی،ماتیاس من به خاطر تو برگشته ام.
خودت خوب می دانی که من فقط یک رویا هستم باید این را قبول کنی،ساندرو،هیچ چیز وجود ندارد.هیچ کجا.
ساندرو پرسید:
خدا؟
ماتیاس دیگر جواب نمی داد.
نام نویسنده : آگوتا کریستوف
نام مترجم : اصغر نوری
نام انتشارات : مروارید
وزن |
170 گرم |
---|
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (به اسپانیایی: Jorge Mario Pedro Vargas Llosa) (زادهٔ ۲۸ مارس ۱۹۳۶) داستاننویس، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار پرو است. یوسا یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. وی هم اکنون به دعوت دانشگاه پرینستون به عنوان استاد مهمان در این دانشگاه به تدریس مشغول است.
کتاب سور بز جنجال بزرگی به پا کرد زیرا در آن به زندگی رافایل لئونیداس تروخیو، دیکتاتور دومینیکن، پرداخته بود. در زندگی این موجود وحشی، فساد و خونخواری و جنون همهٔ رهبران دیکتاتور و چگونگی تبدیل انسان به اهریمن را نشان میدهد. این جنجالآفرینی از دنیای یوسا دور نیست. او کلمات را مینهای کاشته شدهای میداند که باید در ذهن یا اخلاق یا حافظهٔ خواننده منفجر شوند.
نام نویسنده : سوتلانا آلکسیویچ
نام مترجم : نازلی اصغر زاده
سوتلانا الکسیویچ (روسی: Светлана Александровна Алексиевич؛ اوکراینی:Світлана Олександрівна Алексієвич; ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در ایوانو-فرانکیفسک ) نویسنده وروزنامهنگار اهل بلاروس است. وی در سال ۲۰۱۵ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.آکادمی سوئد وی را بهدلیل روایات چندصدایی، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست، شایستهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات دانستند. بدینترتیب، آکادمی سلطنتی نوبل سوئد سووتلانا الکسیویچ را برندهٔ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ میلادی اعلام کرد. وی نخستین نویسندهٔ بلاروس است که موفق به دریافت این جایزه شدهاست.وی همچنین در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جوایزی همچون جایزه صلح کتابفروشان آلمان و جایزه مدیسی شدهاست.
منتقدان، آثار ادبی او را سرشار از بازتاب روحیهٔ شهروندان روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میدانند.
کتاب صداهایی از چرنوبیل تاریخ شفاهی یک فاجعه دنیای پس از فاجعه ی چرنوبیل را روایت کند نه خود چرنوبیل را این کتاب میگوید انسان چگونه با واقعیت های نوینی که روی داده و جاری است اما هنوز برایش مفهوم نیست و ناشناخته مانده است کنار می آیدو بعد از فاجعه ی چرنوبیل دانش نوینی پیش رویش گشوده میشود که برای همه ی بشریت مفید است این انسان ها در حقیقت جنگ جهانی سوم را تجربه کرده اند...جنگ هسته ای...
مجموعه کتاب های این نویسنده یکی در پی دیگری تاریخ مستندند و روح انسان دوران شوروری و بعد از شوری را روایت میکنند و در هریک از کتابهایش در قالب نوینی ظاهر میشود و این جاست که سخنان پیامبر گونه ی لئوتولستوی نویسنده ی شهیر روس واقعیت پیدا میکند خود حیات بیش از آن شگفتی و جذابیت دارد که در پی خیال پردازی از آن باشیم سوتلانا میگوید بیشتر زوایای روح انسان در قالب هنر و ادبیات نمیگنجد.
شناخت آثار ماندگار کلاسیک و پی بردن به نقش آنها در تحول ادبیات و هموار کردن راه نویسندگان دوران های بعد، برای خوانندۀ ادبیات ضرورت مطلق دارد. گوستاوفلوبر در شمار نویسندگانی است که آثارش هم به اعتبار شخصیت ها و هم به سبب نوآوری هایی که راهگشای نویسندگان بعد از او، از هر مکتب و هر نحله، بوده، بی گمان جایگاهی والا در ادبیات جاودان جهان دارد. ماریو بارگاس یوسا در عیش مدام ما را با شخصیت و زندگی فلوبر و دیدگاه های ادبی و اجتماعی او آشنا میکند و گام به گام پنج سال تلاش توان فرسا و پرشکوه این نویسنده را در آفرینش مادام بوواری، مهم ترین رمان او، پی می گیرد و آنگاه با تحلیلی موی شکافانه ابعاد گوناگون این رمان را که خود نخستین رمان مدرن می خواندش برای خواننده روشن می کند.
نام نویسنده : آگوتا کریستوف
نام مترجم : اصغر نوری
«مدرک» کتاب دوم از سهگانه دوقلوهای «آگوتا کریستوف» است که اصغر نوری به فارسی ترجمه کرده است.
اولین آثار او نمایشنامههای کوتاهی بودند که توسط گروههای آماتور روی صحنه میرفتند و بعضیشان هم در رادیو اجرا شدند. اما تا سال ۱۹۸۶، آگوتا کریستوف در دنیای ادبیات فردی تقریبا ناشناخته بود تا اینکه همان سال انتشاراتی معتبر در فرانسه اولین رمان او را با نام دفتر بزرگ منتشر کرد. این رمان با استقبال بیسابقه مواجه شد و جایزه بهترین کتاب اروپایی را به خود اختصاص داد.
دفتر بزرگ درواقع جلد اول از سهگانه دوقلوها بود که با رمانهای مدرک و دروغ سوم کامل شد و آگوتا کریستوف را به یکی از نویسندگان شناختهشده دنیا تبدیل کرد. این سهگانه خیلی زود به بیش از ۳۳ زبان ترجمه شد.
در بخشی از رمان میخوانیم: «امروز، یک نامه دریافت کردم. یک نامه رسمی. آنجاست، روی میزم، میتوانید بخوانیدش. نامه اعاده حیثیت توماس است، نامه بیگناهیاش. هیچوقت شک نداشتم که او بیگناه است. آنها برایم نوشتهاند: شوهرتان بیگناه بود، او را اشتباهی کشتیم. ما آدمهای زیادی را اشتباه کشتهایم، اما حالا، همهچیز سروسامان گرفته است، ما پوزش میخواهیم و قول میدهیم که دیگر چنین اشتباههایی تکرار نشود... آنها معذرت میخواهند، ولی توماس مرده! میتوانند دوباره او را زنده کنند؟ میتوانند آن شبی را پاک کنند که همه موهام سفید شد، شبی که دیوانه شدم.»
آگوتا کریستف نویسندهی مجاریالاصل سوئیسیست که از بزرگترین نویسندگان معاصر سوئیس به شمار میرود و رمان دفتر بزرگ نیز یکی از کارهای مهم او به شمار میرود که تاکنون به ۴۰ زبان زندهی دنیا ترجمه شده است.
مولفان: مهرداد وثوقی (مترجم), ژوزه ساراماگو (نویسنده)
این رمان، که متن کاملش برای نخستین بار به فارسی برگردانده میشود، از معدود آثار ژوزه ساراماگو است که نامش در فهرست معروف کتابهایی است که باید پیش از مرگ خواند. قهرمان داستان، معلم تاریخ دبیرستان است. مردی به اسم ترتولیانو ماکسیمو آفونسو، که ازدواج نافرجامی را از سر گذرانده و چندی است با دختری به نام ماریا دپاز آشنا شده است. زندگی روزمره و پیشامدهای ملالآور گذشته، ماکسیمو را به مردی افسرده تبدیل کرده است. روزی همکارش فیلمی به او میدهد تا برای اندک زمانی هم که شده او را از درونگرایی برهاند. ماکسیمو فیلم را میبیند اما، با دیدن صحنهی کوتاهی از آن، شعلهی ماجرایی افروخته میشود که همزاد را در زمرهی پرچالشترین آثار ساراماگو قرار داده است.
ژوزه ساراماگو تنها نویسندهای از کشور پرتغال است که تاکنون توانسته جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. سبک و ویژگی داستاننویسی او چنان منحصربهفرد است که میتوان ادعا کرد ساختار نوشتههایش امضای او محسوب میشود. ساختاری که شاید در ابتدا داستان را سختخوان جلوه دهد، اما خواننده همین که اندکی با آن پیش برود، نه تنها از سختخوانی آن دلزده نمیشود، بلکه لذت وافری نیز میبرد.
اریش فروم (به آلمانی: Erich Fromm) (زاده ۲۳ مارس ۱۹۰۰ - درگذشته ۱۸ مارس ۱۹۸۰) روانکاو و فیلسوف اجتماعی آمریکایی آلمانی تبار از جمله مارکسیست های سرشناس مکتب فرانکفورت و از برجسته ترین نمایندگان مکتب روانشناسی اومانیستی است. او در آثارش کوشید تا ارتباط متقابل روانشناسی و جامعه را شرح دهد و معتقد بود که با بهکار بستن اصول روانکاوی، به عنوان علاج مشکلات و بیماریهای فرهنگی، بشر راهی به سوی تحقق یک «جامعهٔ معقول» و متعادل از لحاظ روانی خواهد یافت.
نويسنده در اين كتاب ميگويد عشق احساسي نيست كه هركس، صرفنظر از مرحلة بلوغ خود، بتواند به آساني آن را به دست آورد. او تأكيد ميكند تمام كوششهاي فرد براي عشقورزيدن محكوم به شكست است، مگرآنكه خود او با جد تمام براي تكامل تمامي شخصيت خويش بكوشد، تا آنجا كه به جهانبيني سازندهاي دست يابد. وي عقيده دارد اگر آدمي همسايهاش را دوست نداشته باشد و از فروتني واقعي، شهامت، ايمان و انضباط بيبهره باشد، از عشق فردي خرسند نخواهد شد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.