آیا خدایی هست؟
ریچارد سوین برن
محمد جاودان
سوین برن خود در ابتدای کتاب می گوید:
«فیلسوفان بریتانیا و ایالات متحده، در بیست یا سی سال اخیر بحث جدّی پیرامون وجود خداوند را رواج دوباره داده و به مرتبه ای عالی از غور عقلی رسانده اند. آنان اذعان کرده اند که بحث پیرامون وجود خداوند نه تنها از بالاترین اهمیت بلکه از جاذبه ی عقلی زیادی نیز برخوردار است. این بحث به افزایش چشمگیری در تعداد دانشجویان فلسفه که دروس فلسفه ی دین را انتخاب می کنند منجر شده است واندیشمندان مسیحی در این گونه مباحث پیشترند. اما بخشی از این مباحث به عموم مردمی رسیده است ک تحت تأثیر روزنامه نگاران و گویندگان تلویزیونی به این باور کشانیده شده اند که وجود خداوند به لحاظ نظری آرمانی نافرجام و ایمان دینی امری کاملاً غیر عقلانی است. چندین کتاب از دانشمندان ممتاز تفکر عمومی را در مورد ایمان دینی تحت تأثیر قرار داده اند، مثلاً کتاب «ساعت ساز نابينا» از ریچارد داوکینز و کتاب «تاريخچهء زمان» از استفن هاوکینگ . من با نظریات علمی ای که مؤلفان این کتب از آن ها جانبداری کرده اند، مخالفت نسبتاً اندکی دارم فقط ژرفای شهود طبیعی هاوکینگ و بیان روشن داوکینز را تحسین می کنم. رأی مؤلفان کتب مذکور آن است که نظریه های علمی مطرح شده در این کتاب ها حاکی از عدم وجود خدایی هستند که قوام جهان به او باشد. با وجود این، آنان آشنایی چندانی با مباحث فلسفی ندارند و غالباً از اینکه آرایشان در مورد خداوند تا چه اندازه در معرض نقادی قرار دارد آگاه نیستند. هدف من از تألیف این کتاب روایت کوتاهی از دلیل ایجابی بر وجود خداوند و ارائه آن به بخش وسیعی از عامه ی مردم است تا به جبران وضعیت [ناشی از تألیف کتب الحادی] مدد برسانم. من مبحث «دلیل ایجابی» بر وجود خداوند را پیشتر در کتاب دیگرم، «وجود خداوند» مطرح کرده ام.»