مرد سوم
گراهام گرین
محسن آزرم
مارتیز به پیش نهاد دوستش هری به وین آمده تا سر کار برود اما در فرودگاه کسی منتظر اون نیست.
کم کم متوجه می شود هری مرده و مراسم تدفینش در همان روز است . پلیس عقیده دارد هری وارد یک ماجرای قاچاق شده و هرچند مرگ او قتل به نظر می رسد برایشان اهمیت زیادی ندارد . مارتیز به ماجرا مشکوک است و سعی می کند تا به اصل قضیه پی ببرد.