نوبت چاپ: | اول |
تاریخ انتشار: | ۱۳۹۶ |
نوع جلد و قطع: | شومیز – رقعی |
تعداد صفحات: | ۲۸۸ |
ناشر: | نیلوفر |
وزن (گرم): | ۳۲۵ |
خانوادهی توماس مان و قرن بیستم
65,000 تومان
نویسنده : مانفرد فلوگه
وزن |
325 گرم |
---|
محصولات مرتبط
آداب بی قراری
نويسنده:يعقوب يادعلی
شخصيت اصلي داستان، "مهندس كامران خسروي" است كه با همسرش "فريبا" اختلاف دارد، فريبا به خانهي پدرش در اصفهان رفته است و مهندس خسروي گاه به خاطرات گذشتهي خود و آشنايي با فريبا بازگشت ميكند و اكنون در انديشهي آن است كه در يك سانحهي رانندگي خودكشي كند او در اين ترديد به سر ميبرد و.....
افی بریست
توماس مان
هاینریش تئودور فونتانه (1819-1898) نویسنده و داروخانهچیِ آلمانی ــ از بزرگان مکتب واقعگرایی و خالق شاهکارهای عظیمی مانند رمانهای افی بریست و آقای اشتشلین ــ در شصتسالگی با نگارش رمان تاریخی خود بهنام پیش از توفان بهعنوان نویسنده شناخته شد.
رمان بلند افی بریست، شاهکار ادبیات واقعگراییِ آلمان که از روی سرگذشتی حقیقی بهنگارش درآمده، همردیفِ رمان بزرگِ مادام بواری، شاهکار گوستاو فلوبر، قلمداد میشود و تاکنون سرمشق بسیاری از نویسندگان از جمله گونتر گراس و توماس مان بوده است و داستان آن در مورد زندگی دختر جوانی است به نام افی که در نوجوانی بههمسریِ مردی میانسال و مشکوک بهنام گرت درمیآید...
دل تاریکی
نويسنده:جوزف كنراد
مترجم:صالح حسيني
دل تاريكي را بزرگترين رمان كوتاه قرن بيستم و واقعيت فرهنگي اروپا، محكوميتهاي روشهاي استعماري، سفر شبانه به دنياي ناخودآگاه، نمايش امپرياليسم مسيحي و... ناميدهاند. در دل تاريكي، كلمات بر گرد دايرهاي واحد ميچرخند، در كلمات ديگر مستحيل ميگردند و شبكهاي از تداعي معاني ايجاد ميكنند و بر اثر تداعيها همه تصاوير با هم مرتبط ميشوند. يگانه شدن تصاوير گوناگون، دنياي دل تاريكي را با دنياي اساطيري پيوند ميدهد. كنراد گفته است كه هدف او از نوشتن اين است كه خواننده را به شنيدن و حس كردن و خاصه ديدن وا دارد. البته در چنين شنيدن و ديدني لازم است كه گوش ببيند و چشم بشنود.
به نظر میرسد نویسنده در رمان دل تاریکی انسان را به چالش کشیده و این موضوع را بیان کردهاست که انسان بین خیر و شر حق انتخاب دارد. او میتواند با هیولای دربند درونی و بیرونی خود متحد شود و جامعهٔ انسانی را به تباهی بکشاند: «در آنجا آدم به چیزی نگاه میکرد که هیولاوار بود...» یا حتی میتواند بهخاطر دیگران از جان خویش بگذرد. آثار جوزف کنراد نشاندهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیکهای ماهرانه داستاننویسیاند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانیاند. او همچون دانته که کمدی الهی را در قرون سیاه وسطی سروده رمان دل تاریکی را در اواخر قرن ۱۹۹ میلادی نوشت که دولتهای استعمارگر یا شرکتهایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانههایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان بهویژه در کنگو کردند. کتاب دل تاریکی در واقع سفرنامهای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جقرافیایی آفریقاست که در آن انسانها به گونهای ترحمآمیز یا بردهٔ جهالت خویشاند یا بردهٔ حرص و طمع. کنگویی که دارای منابع ارزان نیروی کار، معادن طلا، الماس،کولتان و... است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آنها سادهانگاری و کجفهمی در زیباییشناسی است، آنچنانکه در آن دوره مهرهها و پارچههای رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهمتر از همه آزادی خود و دیگران مبادله میکردند. متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله براثر جنگ و قحطی جان خود را از دست میدهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آنها زنان و کودکاناند. در این رمان برخی واژهها مانند رودخانه جایگاه ویژهای دارند. رودخانه دارای ویژگیهایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصلخیزی اطرافش، پیچوخمهای مبهمش و گاه پیشبینیناپذیریاش است که همچنین نشانهای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند میزند و گاه دلمان را به درد میآورد. رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بیقرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر میشود، همچون روح انسان دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی اینجاست که پیجوخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر میرسد شخصیت اصلی داستان است بهدنبال داشتن روح کشف ناشناختهها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچوخم راه خود را برمیگزیند و با دانایی به ضمیر روشن میرسد. برخلاف او کسانی مانند کورتس بهعنوان شخصیت دوم داستان (البته بهظاهر، چراکه در واقع کورتس و مارلو هردو یکیاند) بهدنبال قدرت و ثروت با استفاده از توانمندیهایش با نژادپرستی در مغاک تیرهروزی خود دفع میگردد، نژادپرستی که مارلو مخالف آن است و یکی ار سیاهترین اعمال بشری محسوب میشود. اما همچون رود بیابان هم نقش ویژهای در این اثر دارد: «در آخر بود که وقوف یافت منتها بیابان از همان دم او را کشف کرده بود...»، «... بیابان هم آن را در میان گرفت...»، «... بیابان بر سر او دست کشیده بود...» و جایی که مارلو میگوید: «خیال میکنم بیابان چیزهایی را که خودش از آن خبر نداشت به گوشش خوانده بود...» در این داستان بیابان مظهر ابهام و تضاد است. گرمای روز و سرمای شب بیابان میتواند کشنده باشد، خصوصیات موجودات درونش مسحورکننده است و سرابش مانند بیخبری انسان طماع از ظلمت و جنایتهای اوست و شبهای پرستارهٔ کویر و مهربانی شبانگاهی ستارهها بازتابی از درخشش ستارههای ایثارگری انسان است.
راهنمای کاربران مغز
جان جی ریتی
رضا امیررحیمی
کشفهای جدید، همراه با داروهای بهتر، نظریه های پژوهشی درباره طرز کار خود مغز پدید میآورند. اگر معدودی از این نظریهها حتی اندکی به حقیقت نزدیک شوند، شیوهی اندیشیدن به خودمان را برای همیشه تغییر میدهند. تماشاگر این چشم انداز رو به گسترش باید همان احساس بالبوا را داشته باشد، وقتی برای نخستین بار اقیانوس آرام را دید: هنوز معنای کامل چیزی را که در علوم اعصاب میبینیم نمیدانیم، اما میدانیم که به معنای آغاز عصر جدیدی است. اگر از منظر عصب پژوه مدرنی به خود بنگریم، نه تنها وسیله ای برای خودشناسی در اختیارمان قرار میگیرد، که جدید و الهام بخش است، بلکه در میان آنچه روانشناسان، انسانشناسان، زبانشناسان و فلاسفه از ابتدا گفتهاند نیز، به جای تضاد، وحدتی برقرار میشود. به ناگهان دنیای ما از مسطح به کروی تبدیل شده است! از آن جا که مغز در نهایت بانی شخصیت، فرهنگ، زبان، و خرد است، این وحدت نوظهور چندان حیرت آور نیست، اما به طرز شگرفی جدید است، چون فقط در این اواخر است که تحقیقات به ما امکان داده در مورد این که مغز واقعا چگونه کار میکند نظریه پردازی کنیم.
زندگی گالیله
نام نویسنده : برتولت برشت
نام مترجم : عبد الرحیم احمدی
اویگن برتولت فریدریش برشت (به آلمانی: Eugen Berthold Friedrich Brecht) (زاده ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ - درگذشته ۱۴ اوت ۱۹۵۶)، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی با گرایشهای سوسیالیستی و کمونیستی بود.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.
داوري بيرحمانه گاليله درباره خود و آنچه در پايان كار درباره هدف واقعي علم ميگويد، دريچهاي به سوي نور ميگشايد. كوششي است براي پاسخ، پاسخي كه در سراسر نمايشنامه جستجو شده است. برشت فقط به طرح مسائل دل خوش نميكند، دست كم راهي به سوي جواب مينمايد و بذر امكانات گوناگون را در انديشه ما ميپاشد. به همين جهت تحول حوادث و آدمها با ختم نمايشنامه به پايان نميرسد. اين تحول سير شگفتش را در انديشه ما دنبال ميكند. خواننده يا تماشاگر، به شيوه معمول و قديم، با حادثه نميآميزد، مسخر نميشود، بلكه انديشهاش بيدار ميشود و نيروهاي فعالش به كار ميافتد و به جاي آنكه فقط گذرگاه احساسات گوناگون باشد، ميتواند بفهمد و تصميم بگيرد. تنها تجربه نمياندوزد، بالاتر از آن معرفت ميآموزد و ديد شگفتي در او رشد ميكند كه به گاليله بزرگ امكان داد حركات ستارگان را ببيند و قوانين حركت را كشف كند.
ژرمینال
امیل زولا
سروش حبیبی
ژرمینال (به فرانسوی: Germinal) سیزدهمین کتاب از مجموعهٔ خانوادۀ روگن ماکار است که در سال ۱۸۸۵ منتشر شد. این کتاب از مشهورترین آثار امیل زولا نویسندۀ فرانسوی (۲ آوریل ۱۸۴۰- ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲) است. موضوع کلی کتاب اعتصاب کارگران است: «قیام حقوق بگیران و فشار جامعه ای که در لحظهای از هم میپاشد، مبارزهٔ سرمایه و کار. اهمیت ژرمینال در این است که مهمترین مسئله قرن بیستم را به میان میکشد».
امیل زولا در کتابش این سوال را مطرح میکند که آیا انقلاب به پیش میرود و یا همانند بهار ِ باز میگردد و خود را تکرار میکند. این اثر به قدری قوی بوده که پس از مرگ مشکوک امیل زولا در ۱۹۰۲ بر اثر دود در مراسم تشییع وی هزاران کارگر فریاد میزدند : ژرمینال ژرمینال.
عصیانگر
آلبر كامو
مهستي بحريني
«عصیانگر» حاصل تاملات اندیشمندی است که بیگمان با همه نحلههای فکری و عقیدتی اروپای پس از جنگ، و دورانهای پیش از آن، آشنا بوده و در جامعهای میزیسته که به طور مستمر تحت تأثیر مکتبهای گوناگون قرار داشته است. کامو، در این کتاب کم و بیش در همه تجربههای ایمانی و عقیدتی اروپاییان، از مسیحیت گرفته تا نیست انگاری، از فاشیسم تا کمونیسم، به پژوهشی ژرف میپردازد و تصویری روشن از سیر تاریخی افکار و عقایدی که در طول زمان بر اروپا حاکم بوده است، ترسیم میکند. او نشان میدهد که چگونه کسانی که از عشق به انسان دم میزنند کشتارها را به این دستاویز توجیه میکنند، فلسفه را عذر خواه خود قرار میدهند و با استناد به آن، برای رسیدن به هر هدفی تا آنجا پیش میروند که سرانجام جانیان را مبدل به داوران میکنند. کامو میگوید که آدمی با افراط در نتیجهگیری از منطق عصیان، میخواهد زمین را به قلمرویی برای خدایی خود مبدل سازد و اینجاست که فرمانروایی تاریخ آغاز میشود و انسان با همذات شدن با تاریخ، و با وفادار نماندن به عصیان واقعی خویش، خود را وقف انقلابهای نیست انگارانه قرن بیستم میکند و …
کتابخانه بابل
نويسنده :خورخه لوييس بورخس
مترجم :كاوه سيدحسينی
خورخه لوییس بورخس (۱۸۹۹-۱۹۸۶) داستان کوتاه نویس، شاعر، مقاله نویس و مترجم آرژانتینی ، در بوینس آیرس متولد شده است. هزارتوهای بورخس اثر بسیار معروف او، که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مقالات نوشته شده توسط خود بورخس است که به انگلیسی نیز ترجمه شده است. این کتاب شامل داستانهای بسیار معروف بورخس می باشد، که به تلاش خود او جمع آوری شده است. بیشتر داستانها از مجموعه های موجودات خیالی (۱۹۴۴) و الف (۱۹۴۹) انتخاب شده اند.
همانطور که گفته شد، کتاب هزارتوهای بورخس مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مقالات است، داستانهای کوتاه بیش از نیمی از کتاب هزارتوها را دربر می گیرد، بقیه کتاب شامل مجموعه ای از مقالات در مورد موضوعات مختلف ادبی و هم چنین حکایات تمثیلی کوتاه، می باشد. البته در این کتاب نیازی به دسته بندی نیست، زیرا هر داستان کوتاه شامل بار تخیلی یک داستان، دقت ریاضی مورد نیاز در نگارش یک مقاله و استعاره موجود در یک حکایت تمثیلی می باشد. نوع نثر بورخس ساده نیست، اما با خواندن هریک از مقالات و داستانهای او در می یابیم که بورخس از چه استعداد و مهارتی در نوشتن برخوردار بوده است. بنابراین می توان این کتاب را یک شاهکار ادبی قلمداد نمود. بعلاوه مهارت، کاردانی، شوخ طبعی و هوش زیاد، از ویژگی های برجسته او به شمار می آید.
اگرچه بورخس در ابتدا شهرت خود را از نوشته هایش کسب کرد، اما او در آغاز کار ادبی خود، شاعر بود. دنیل بالدرستون، در لغت نامه زندگی ادبی، می گوید: “بورخس، یکی از شعرای بزرگ امریکای لاتین در قرن بیستم، محسوب می شود”. بورخس در سالهای ابتدایی فعالیت اش، بخشی از یک جنبش افراطی بود، که همین فعالیت او در مضامین سورئالیسم در اشعارش منعکس شده است.
علاوه بر این، داستانهای بورخس مضامین برجسته زیادی دارند. مضامین موجود در کتاب هزارتوهای بورخس تقریبا در تمام آثار دیگر او مشترک هستند، مضامینی مانند رویاها، هزارتوها، آیینه ها، حیوانات، نویسندگان تخیلی، فلسفه، مذهب و خدا. همچنین او اغلب در داستانهایش، به ایده زندگی در زمان حال اشاره دارد- گذشته و آینده ای وجود ندارد. هزارتوها از این لحاظ ویژگی جادویی و افسانه ای دارد، زیرا او اغلب برای بیان ایده های ذهنی اش، از استعاره و نماد استفاده می کند.
احمد میرعلایی از مترجمانی است که برای نخستین بار فارسی زبانان را با نویسندگان بزرگی همچون بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، گراهام گرین و ویلیام گولدینگ آشنا کردهاست. او طبع و ذوق فراوانی در ترجمه شعر داشت و ترجمه کتابهای سنگ آفتاب سرودهٔ اوکتاویو پاز و ایکور سرودهٔ گاوین بنتاک را میتوان از بهترین آثار او در زمینه ترجمه شعر به شمار آورد.
وی از جمله نویسندگان و روشنفکرانی بود که در سری قتلهای موسوم به قتلهای زنجیرهای توسط عوامل وزارت اطلاعات در صبح روز دوم آبان ماه ۱۳۷۴ هنگامی که از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش در حرکت بود ناپدید و جسم بیجان او در حدود ساعت ۱۰ شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. در کنار جنازه او دو بطری مشروب قرار داده بودند، بعدها معلوم شد که احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه دست راست دچار ایست قلبی شده بود
او از امضا کنندگان متن نامه ما نویسندهایم و همچنین متن اعتراض به دستگیری سعیدی سیرجانی بود علاوه بر فعالیتهای فرهنگی فوق بسیاری ملاقات او با وی. اس. نایپول در سفرش به ایران را از دلایل خشم نیروهای امنیتی میدانند؛ فرج سرکوهی در کتاب خود اشاره میکند در سفر وی.اس. نایپول، دولتیها اجازه نمیدادند تا نویسندگان مستقل با او دیدار کنند ولی او از فرصتی استفاده میکند و برای دیدار با مترجم کتابش، «هند تمدن مجروح»، به اصفهان میآید و میر علایی در این نشت و برخاست چند روزه تصویری واقعی و متفاوت با گفتار دولتیان به نیپول ارائه میدهد که در ذهنیت نیپول و گزارشش از سفر ایران تأثیر تعیین کنندهای میگذارد.
کالیگولا
آلبر کامو
ابوالحسن نجفی
آلبر کامو (فرانسوی: Albert Camus; زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت.
ویل دورانت مینویسد: کامو در وسیعترین معنای کلمه انسانگرا بود. کامو اندیشه خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش میکرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند، و انسانتر از آن بود که ایدئولوژیهایی را بپذیرد که به انسان فرمان میدهد تا انسان را بکشد. شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سیاسی کناره گرفت. در کتاب طاعون از زبان تارو میگوید: «من در دنیای امروز جایی ندارم. هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم، خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.»
این نمایش بر پایه زندگی کالیگولا، سومین امپراتور روم نوشته شده است که در ۲۱ سالگی بر تخت امپراتوری نشست و در سال ۴۱ میلادی کشته شد. البته آلبر کامو نیز برداشتی خاص از زندگی این امپراتور جوان داشته است. نمایش نشان میدهد که کالیگولا، امپراتور جوان رومی، با مرگ خواهرش، دروسیلا، که معشوقهاش نیز بود دچار پریشاناحوالی میشود. در بیان حوادث از دیدگاه کامو، کالیگولا نهایتاً بطور عمد زمینه قتل خود را فراهم میکند...
کلیله و دمنه
نام نویسنده : عبدالله بن مقفع(روزبه پسر دادویه)
نام مترجم : محمد رضا مرعشي پور
کَلیله و دِمنه کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام آن از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه گرفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۱۰۰ تا ۵۰۰۰ پیش از میلاد بهوقوع میپیوندند.
کلیله و دمنه را چند تن از بزرگان به نثر فارسی درآورده اند. نامدارترین شان کار ابوالمعالی نصرالله بن عبدالحمید (نصرالله منشی) است. این ترجمه در نیمه نخست سده شش ام هجری برای بهرام شاه غزنوی فراهم شد که ترجمه ای امین قلمداد نمی شود. خواندن اش برای فارسی زبانان امروز بسی دشوار می نماید و به عنوان یکی از متون فارسی در آن دوره شایسته بررسی است نه به عنوان ترجمه ای از کلیله و دمنه.
اما در برگردان پیش رو:
۱. ویراسته ی منفلوطی مرجع بوده که متنی روا در سرزمین های عربی و کتاب درسی دانشگاهی درین کشورها است، و با همکاری حسن طباره بر پایه نسخه سیلوستر دو ساسی و چاپهای مصر و بیروت فراهم آمده.
۲. مقدمه علی بن شاه فارسی را دارد که در ترجمه های ابوالمعالی و بخاری نیامده است.
۳. من به متن پهلوی بر زویه ی طبیب که به وسیله روزبه دادویه (ابن مقفع) به عربی برگردانده شده است، نه چیزی افزوده ام و نه چیزی از آن کاسته ام.
۴. کوشیده ام که جامه ی زیبای فارسی امروز را بر تن متن بپوشانم.
برگرفته از درآمد کتاب.
گزارش به خاک یونان
نیکوس کازانتزاکیس
صالح حسینی
نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης، ۱۸ فوریه ۱۸۸۳–۲۶ اکتبر۱۹۵۷) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او نویسندهای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداختهاست.
این کتاب شرح سفرهای نویسنده به نقاط مختلف دنیا از جمله یونان، فرانسه، آلمان، روسیه، اتریش، قفقاز، اورشلیم و بیابان کوه سینا برای بیان سیر تحول فکری نویسنده است. یک بخش از این کتاب به توصیف شخصیتی به نام زوربا (به یونانی: Ζορμπά) اختصاص دارد که نویسنده در کتاب دیگری به نام زوربای یونانی به وی میپردازد.
نویسنده در سرلوحهٔ این کتاب مینویسد:
«تمام روح من فریادی است، و تمامی اثر من، تفسیر این فریاد»
وداع با اسلحه
نويسنده: ارنست همينگوی
مترجم: نجف دريابندری
ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
اين كتاب داستان گرفتار آمدن جواني است به نام فردريك هنري در جنگ بيهودهاي كه هيچكس معناي آن را نميفهمد. سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخوردهاند و تكليف خود را نميدانند، كسي از كار سردارانش سر در نميآورد. ابتدا فرمان عقبنشيني ميدهند، و آنگاه سر راه مينشينند و افسراني را كه عقبنشيني كردهاند، تيرباران ميكنند. درست است كه فردريك ظاهرا از جنگ جان به درميبرد، ولي پيداست كه جان او ديگر جان سالمي نيست. مردي كه در پايان كتاب زير باران به هتل خود ميرود تا اعماق روحش زخمي و خونين شده است. به نظر ميرسد كه فردريك هنري از آن هنگام به بعد خود را جيك بارنز ناميده باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.