آشفتگی هایِ تُرلس جوان
روبرت موزیل (به آلمانی: Robert Mathias Edler von Musil) نویسنده مشهوراتریشی است که رمان بلند ناتمام او مرد بدون خاصیت (به آلمانی: Der Mann ohne Eigenschaften) یکی از مهمترین رمانهای مدرن شناخته مي شود.
روبرت موزيل نويسنده بزرگ اتريش در قرن بيستم است. در ادبيات كلاسيك نوين او را با مارسل پروست و جيمز جويس مقايسه ميكنند. روانپژوهي استادانه و شجاعانه او باعث شده است كالبد شكاف زندگان لقب بگيرد. با اينحال زبانش از لطافت شاعرانه خالي نيست. موزيل را حتي ميتوان غزلسراي تنهايي خردمندان دانست.
رمان حاضر اولين اثر اوست، و در سرآغاز قرن پرفاجعه ي بيستم، يعني در سال 1903 نوشته شده است و از تجربه هاي دوران تازه جواني او نشاني دارد. اين رمان به شرح شكنجه ي سازمان يافته ي پسري دبيرستاني به دست هم كلاسي هايش مي پردازد، و مي نماياند كه چگونه در پس پوسته ي نازك متانت مدني آدم ها، غرايزي زمخت، زورآميز و حيواني؛ هر دم آماده ي جهش، كمين گرفته اند.
پریشانیهای تُرلِس جوان
روبرت موزیل
ترجمه: محمود حدادی
روبرت موزیل (۱۸۸۰ – ۱۹۴۲) نویسندهٔ بزرگ اتریشی است که در ادبیات کلاسیکِ نوین او را با مارسل پروست و جیمز جویس مقایسه میکنند. روانپژوهی استادانه و جسورانهٔ او باعث شده است «کالبدشکاف زندگان» لقب بگیرد، در عین آنکه زبانش از لطافتِ شاعرانه نیز بهرهمند است و حتی میتوان او را غزلسرای تنهایی خردمندان دانست.
«پریشانیهای تُرلِس جوان» اولین اثر اوست که در سرآغازِ قرن پرفاجعهٔ بیستم، در سال ۱۹۰۶ منتشر شده است و از تجربههای دوران تازهجوانی او نیز نشانی دارد. این رمان به شرح آزار و شکنجهٔ حسابشدهٔ پسری دبیرستانی به دست همکلاسیهایش میپردازد و موشکافانه نشان میدهد که چگونه در پسِ پوستهٔ نازکِ متانتِ مدنیِ آدمها غرایزی موحش و قهرآلود و بدوی زبانه میکشد.
خانوادهی توماس مان و قرن بیستم
خنوخ و قانون
توماس مان
ترجمه: محمود حدادی
آنجا که تاریخ و سطرهای سنگینش با افسانهها و قصهها درهم میآمیزد، فرمی خیالانگیز و خاص از ادبیات زاده میشود. انسان که بیشتر وقتها خیال میکند فرصتی برای بازگشت به گذشته دارد، به نوشتهها و داستانهای قدیمی پناه میبرد و آنهمه کلمههای محلول در زمان را میکاود. اما آیا واقعاً تمام آن نوشتهها، پارههایی جداجدا از حقیقتاند، یا یکپارچه؟ آیا در جهان پرتنش و پررنج امروز، گذر از پلی که تاریخ مینامیم، میتواند دریچۀ روشنی را نشان بدهد؟ «توماس مان» نویسنده و منتقد اجتماعی آلمانی، با نگرشی رئالیستی، گاه در رمانها و داستانهایش دست بر اهمیت تاریخ در زندگی میگذارد و تاروپود فلسفی رخدادها و چرایی افکار و احساسات را موشکافی میکند. این نویسنده گاه به اسناد و روایتهای تاریخی تکیه میکند و خواننده را با پاراگرافهایی، که ریشه در تفکرات فلسفی دارند، تنها میگذارد. توماس مان گاه تعادل میان جهان واقع و جهان ذهنی شخصیتهای داستانش را برهممیزند و روایت داستان به مرز فروپاشی باورها و عقیدهها میرسد. این فروپاشی اما نقطۀ آغازی دیگر برای تفکر میشود. میل به اندیشیدن شعلهور میشود و جهان پیشین ذهنی را پس میراند. آیا آنچه که گفتوگوهای درون انسان و دنیای آشفتۀ بیرون را میسازد، بر پایۀ واقعیت بوده، یا باورهایی قدیمی، یا خیال و افسانه؟ توماس مان بهخوبی از پس نوشتن داستانهایی که ذات آدمی را به چالش بکشاند برمیآید. او بسیار هدفمند به مفاهیمی اشاره میکند که در عین ریشه دواندن در ذات انسان، با عبور زمان و لحظه دستخوش تغییر و حتی دگرگونی کامل میشوند. او زندگی را جستوجویی برای کنده شدن از آنچه آدم به آن تعلقخاطر دارد و یافتن معناهایی جدید، میداند؛ پس، شخصیتهای داستانی مان پیوسته خود را کشف میکنند.
«خنوخ و قانون» دو داستان بلند اثر توماس مان است، با نثری اغلب فلسفی و شاعرانه، که روایتهایی باستانی را کندوکاو میکند. در سطرهای ابتدایی هر دو نوولا خواننده تصمیم میگیرد ذهن خود را از هر آنچه تاکنون در باب این داستانها خوانده، دور کند و قدم در سرزمین قصهپردازی توماس مان بگذارد.
در ستایش بی سوادی
موضوع كتاب حاضر نقد و بررسی پدیدههای اجتماعی و فرهنگی و تحولات ناشی از آنها در عرصه جهانی است. این مجموعه دربرگیرنده چهار مقاله در زمینه نقد اجتماعی و سیاسی با زبانی ادبی و گزیدهگویی است. نگارنده كه نویسنده، شاعر و روزنامهنگار آلمانی است، این مختصر را در دهه نود نگاشته است. مسائلی جهانی همچون پدیده كهن و رو به افزایش مهاجرت، جنگهای خانگی، مسئله اقتصاد و تجمل و نیز افول كتاب از پی رونق بیش از پیش رسانههای نوین تصویری مباحث این چهار مقاله است. در هر چهار جستار، نویسنده با دیدی تاریخی به هریك از پدیدههای مورد بحث نظر میافكند و جنبههای گوناگون هر پدیده را مورد واكاوی قرار میدهد.
رنج های ورتر جوان
مترجم:محمود حدادی
رنجهای ورتر جوان (به آلمانی: Die Leiden des jungen Werthers) نام رمانی است نوشتهٔ یوهان ولفگانگ گوته که آن را در سال ۱۷۷۴ و در سن ۲۵ سالگی منتشر کرد. این کتاب در اوایل انتشار به دلیل توجیه مسئله خودکشی مخالفت گسترده روحانیون را در پی داشت و در نتیجه فروش آن ممنوع اعلام شد اما هیاهوی ناشی از این ممنوعیت به فروش بیشتر اثر کمک کرد و طولی نکشید که به چندین زبان گوناگون ترجمه شد. این کتاب شهرت فراوانی برای گوته به همراه داشت و آوازه او را به سراسر اروپا رساند. ناپلئون در دیداری خصوصی خود به گوته اقرار کرد که ورتر را شش یا هفت مرتبه مطالعه کرده است.
داستاني عاشقانه، پيرامون عشق و مرگ است. عشق به زني سرشار از نبوغ، ورتر جوان را به سوي خودكشي سوق ميدهد و در نهايت به همان سرنوشت عشق اسطورهاي ميكشاند. در چنين عشقي، ناگزير يكي بايد خود را قرباني سعادت و نيكبختي ديگري كند و ...
سفر دریایی با دن کیشوت
در بهار سال ۱۹۳۴ توماس مان، بهدعوت ناشر امريكايیِ آثارش براى یک سلسله سخنرانى به امریکا رفت. آن زمان تنها وسيلهٔ عبور از اقیانوس اطلس كشتى اقيانوسپيما بود، با سفرى بيش يا كم ده روزه. توماس مان در اين سفر با خواندن رمان دن كيشوت سرگرم بود و همزمان در تفسير لطايف و طنز اين رمان جهانى يادداشتهايى بر كاغذ مىآورد، مجموعهاى از باريكنگرى چندسويه كه به این کتاب شكل داده است. در آن زمان یک سالى مىشد كه هيتلر در آلمان به قدرت رسيده بود و در پى آن توماس مان از وطن خود رانده شده بود. درد آوارگى و بيم از وقوع جنگ از ديگر دغدغههاى او هنگام نگارش اين سفرنامه بود و به آن رنگى از غم داده است.
از دن كيشوت تفسير بسيار درخشانی هم از هاينريش هاينه، شاعر آلمانى قرن نوزدهم، پيوست اين کتاب شده است، بههمراه چهرهنگارىاى از شاه فيليپ دوم، خودكامهٔ اسپانيايى همروزگار سروانتس.
سکونت شاعرانه: بیستوچهار شعر همراه تحریر سوم از نمایشنامهی مرگ امپدوکلس
یوهان کریستین فریدریش هولدرلین (به آلمانی: Johann Christian Friedrich Hölderlin) (زاده ۲۰ مارس ۱۷۷۰ - درگذشته ۷ ژوئن ۱۸۴۳) شاعر آلمانی و از شخصیتهای برجسته جنبش رمانتیسیسم بود. هولدرلین همچنین در تکوین ایدهآلیسم آلمانی نقش داشت و بر اندیشه فیلسوفانی مثل هگل و شلینگ تأثیر گذاشت.
فاوست (بخش اول و دوم)
نويسنده: يوهان ولفانگ گوته
مترجم : محمود حدادی
یوهان ولفگانگ فون گوته (به آلمانی: Johann Wolfgang von Goethe) (زادهٔ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش،محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار میرود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجستهٔ ادبیات جهان محسوب میشود. گوته آلمانی، شکسپیر انگلیسی، هومر یونانی، و دانته ایتالیایی را چهار رکن ادبیات اروپا میدانند.
آلفرد روزنبرگ (ایدهپرداز اولیه نازیسم) نظرات خود را مرهون و برگرفته از آموزههای گوته میداند و او را «جوهر روح خود» نامیده است.
فاوست شخصیت اصلی یک افسانه آلمانی است. در این افسانه انسانی موفق با تحصیلات آکادمیک ولی ناراضی از زندگی روحش را با دانش نامحدود و لذت دنیایی در معاملهای با شیطان معاوضه میکند. کریستوفر مارلو، نمایشنامهنویس مشهور انگلیسی با اقتباس از این افسانه نمایشنامه «دکتر فاستوس» را نوشت.
همچنین فیلمی نیز از این افسانه به کارگردانی فریدریش ویلهلم مورنائو، کارگردان آلمانی (متعلق به جنبش سینمای اکسپرسیونیست آلمان) در سال 1926 ساخته شد. رامبراند نیز تابلویی با الهام از این افسانه ساخته است.
داستان فاوست همچنین به بهترین کتاب میخائیل بولگاکف، مرشد و مارگریتا آمیخته شده که در آن مارگریتا شبیه گرتشن عمل میکند و مرشد شبیه فاوست. شخصیتهای دیگر رمان شامل ولند (که توصیفش شبیه مفیستوفل است) و میخائیل الکساندرویچ برلیوز که به طرز آشکاری مرتبط با آهنگساز لعنتشدگی فاوست است، میشود.
مرگ در ونیز
مرگ در ونيز داستاني زنده، تمثيلي و تكاندهنده است. اين اثر گرچه در نگاه اول، فقط يك سرنوشت را روايت ميكند، گوشهاي از كژتابيهاي جامعه اروپايي را در سرآغاز قرن بيستم، قرن جنگ و انحطاط نيز به تصوير ميكشد. همچنين شهر ونيز را در چهارسويي ميان آسيا، اروپا، گذشته و اكنون، به آينه تمامنماي يك دوران بدل ميكند. توماس مان در سال 1875 در لوبك، بندري در آلمان بهدنيا آمد. در سال 1891 به مونيخ رفت و اولين دودمان بودنبروك را در 1901 منتشر كرد. مان در سال 1929 جايزه نوبل گرفت و در 1955 در بيمارستان شهر زوريخ درگذشت. مرگ در ونيز كه در سال 1912 منتشر شد از شاهكارهاي كوتاه اوست. نشر افق، پيشتر از توماس مان به ترجمه همين قلم، تريستان و تونيو كروگر را منتشر كرده است.
نابغهی خردسال/ پیشخدمت و شعبدهباز
نویسنده: توماس مان
انتخاب و ترجمه: محمود حدادی
توماس مان (به آلمانی: Thomas Mann) نویسنده بزرگ آلمانی بود که در سال ۱۹۲۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
توماس مان از نخستین روشنفکران آلمانی بود که پس از روی کار آمدن ناسیونال سوسیالیستها در آلمان، نسبت به فجایع احتمالی رایش سوم هشدار داد. او در یک سخنرانی که در تاریخ آلمان با عنوان «خطابهٔ آلمانی» ثبت شد، طرفداران آدولف هیتلر را «بربر» خطاب کرد.