برزخ بی گناهان ( برزخ بی گناهان یا جهنم گناهکاران؟ تصمیم با شماست) برگرفته از ماجرایی واقعی
كارين ژيهبل
مترجم: آريا نوری
اسم من رافائل است تا اين لحظه چهارده سال از زندگيام را پشت ميلههاي زندان سپري كردهام. با برادر كوچكترم ويليام، جواهراتي به ارزش سي ميليون يورو را به سرقت بردهايم. اين اتفاق قرار بود بهترين رخداد زندگيمان باشد ولي در عوض تبديل به يك حمام خون شد. دو كشته و يك زخمي. فرد زخمي برادرم است. بنابراين بايد او را به جايي برسانم كه بتوانم در اسرع وقت درمانش كنم....
نامههای رز
كلاريس سابار
آريا نوري
لولا در سه ماهگي به فرزندخواندگي قبول شده است. حدود سي سال بعد، در رستوران پدر و مادرش مشغول به كار است و فقط يك رويا را درسر ميپروراند: باز كردن يك كتابفروشي. زندگي او زماني كه متوجه ميشود مادربزرگش، كه تا آن روز اصلا نميشناختش، ارثيه عجيبي برايش به جا گذاشته، دستخوش تحول ميشود. خانهاي بزرگ و ماجرايي خانوادگي در دهكدهاي به نام اوبري. مادربزرگ لولا، در خلال نامههايي، ماجراي خانوادگيشان را نقل ميكند... در اوبري اما همه لولا را به چشم يك غريبه نگاه ميكنند، حتي پسرعموي جديدش ونسان... مرد جواني به نام ژيم هم پس از مدتي به لولا ابراز علاقه ميكند...