خانه ارواح
نام نویسنده : ایزابل آلنده
نام مترجم : حشمت کامرانی
بیان کننده سرنوشت سه نسل از یک خانواده و عادات عجیب و غریب اونهاست . عشق ، نفرت ، ازدواج ، انتقام و .... همه اتفاقات زندگی اعضای مختلف خاندان را تصویر می کنه فرد اخر این خانواده زندگی همه این عزیزانی که فوت کرده اند اما روحشان در خانه وجود دارد را می نگارد تا برای همیشه ریشه های خود را حفظ کند
یک نفر روز هشتم ژانویه بیست و شش سال پیش به ایزابل زنگ می زند و می گوید که پدر بزرگ مجبوبش در بستر مرگ است. همان روز بود که «ایزابل» شروع کرد به نوشتن یک سری نامه به پدر بزرگش که بعدا همین نامه ها دست نوشته ی اولین رمانش «خانه ارواح» شد. «ایزابل آلنده» به همین خاطر تمام رمان هایش را هشت ژانویه شروع می کند به نوشتن.ایزابل آلنده برادر زاده ی سالوادور آلنده رئیس جمهور فقید شیلی،در سال 1942 زاده شده است.پس از کودتای نظامی در شیلی،این کشور را ترک گفت و پس از یک سلسله مبارزات مردم علیه دیکتاتوری پینوشه و بر کناری او همراه بسیاری دیگر از مبارزان و هنرمندان به شیلی بازگشته است.
خانه ارواح مهم ترین و معروف ترین رمان اوست،که یکی از آثار مهم ادبیات آمریکای لاتین به شمار میرود و تاکنون به زبان های بسیاری ترجمه شده است.
داستان های شکسپیر (۲جلدی)
مرگ و دختر جوان
نام نویسنده : آریل دورفمان
نام مترجم : حشمت کامرانی
وقتی نوشتن مرگ و دختر جوان را شروع کردم،متوجه شدم شخصیت های نمایش نامه در پی پاسخ سوالاتی هستند که بسیاری از مردم شیلی در خلوت از خود می پرسند،ولی گویا هیچ کس نمیخواهد آن ها را آشکارا مطرح کند:شکنجه گران و شکنجه دیدگان چگونه میتوانند در یک سرزمین کنار هم زندگی کنند؟چگونه میتوان جراحات کشوری را التیام بخشید که سخت از سرکوب آُسیب دیده و ترس از بی پرده سخن گفتن بر همه جای آن سایه افکنده است؟آن گاه که دروغگویی به عادت تبدیل شده،چگونه میتوان به حقیقت دست یافت؟چگونه میتوانیم گذشته را زنده نگه داریم،بی آن که اسیر آن باشیم؟و چگونه آن را به فراموشی بسپاریم،بی آن که بیم تکرارش در آِینده وجود داشته باشد؟
نه فرشته نه قدیس
ايوان كليما را گوهری در ادبيات دانستهاند كه قدرش كمـتر شناخـته شده است. او در رمـان نه فرشته نه قديس، كه واشنگتنپست آن را بهترين كتاب سال ۲۰۰۱ اعلام كرد، ما را به قلب پراگ امروز میبرد، جايی كه در آن جوانان با مواد مخدر روزگار میگذرانند. كريستينا، مادر چهل و چند سالهای كه متاركه كرده، نگران دختر پانزده سالهاش است كه از مدرسه فرار میكند. همزمان صندوقچهای كه از پدرش به جا مانده، اسرار خانوادگی باورنكردنیای را برايش آشكار میكند. كريستينا بايد مراقب مادر پيرش باشد، به شوهر سابقش كه گرفتار سرطان است سر بزند و دندان مريضهايش را تعمير كند. اما او تشنۀ عشق است و زمانی كه يكی از شاگردان سابق شوهرش كه پانزده سال از او كوچكتر است به او دل میبازد، با معمای تازهای مواجه میشود...
ايوان كليما در اين رمان توانسته است مثل آنـتون چـخوف جـنبههای خـارقالعادۀ زندگی روزمره را به ما نشان دهد.