در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

تسلای فلسفه

270,000 تومان

بوئتيوس

ترجمه: سایه میثمی

تسلّای فلسفه (لاتین: De consolatione philosophiae) کتابی است که انیکیوس مانلیوس بوئیتیوس فیلسوف مسیحی سده ششم میلادی در زندان نوشته‌است. او به یکی از مهم‌ترین پست‌های آن زمان که «ریاست دفتر» تئودوریک بود ارتقا یافت، اما از آنجایی که با فساد اجرایی ناسازگاری داشت به‌زودی با بسیاری از بخش‌های اجرایی امپراتوری مناقشه پیدا کرد، در نهایت بوئتیوس را به اتهام خیانت و جادوگری در زندان انداختند و در حدود سال ۵۲۶ میلادی اعدام کردند. بوئتیوس قبل از اعدام این فرصت را پیدا کرد که شاهکار خود «تسلای فلسفه» را بنویسد.

بوئتیوس یک شخصیت محبوب برجسته در زمان امپراتور گوتیک تئودوریک و یک محقق استثنایی یونانی بود. هنگامی که او درگیر یک توطئه شد و در پاویا زندانی شد، به فیلسوفان یونانی روی آورد. تسلای فلسفه در دوره منتهی به اعدام وحشیانه او نوشته شد. گفت و گوی متناوب نثر و شعر بین زندانی بیمار و فلسفه «پرستار» او. دستورالعمل او در مورد ماهیت اقبال و خوشبختی، خیر و شر، سرنوشت و اراده آزاد، سلامتی او را بازیابی می کند و او را به روشنایی می رساند. تسلای فلسفه در سراسر اروپای قرون وسطی بسیار محبوب بود و ایده های او بر افکار چاسر و دانته تأثیر گذاشت.

تشبه به مسیح

349,000 تومان

   توماس آکمپیس

   سایه میثمی

ارزیابی نفوذ پر دامنه و ژرف این کتاب شگرف کوچک در بیش از پانصد سال از سراسر قلمرو و مسیحیت، نامیسر است. پس از خود کتاب مقدس، هیچ اثر دیگری نمی‌تواند با بصیرت عمیق، وضوح اندیشه و قدرت آن بر هدایتگری، برابری کند.

اقتدا به مسيح ( the Imitation of Christ ) اثر توماس اکمپيس بعد از کتاب انجيل از جمله کتاب‌هاي اخلاقي عرفاني کلاسيک، محبوب و با اهميت در عالم مسيحيت بشمار مي‌آيد. اين کتاب که تاکنون به بيش از پنجاه زبان ترجمه و منتشر شده، بيانگر جريان عرفاني در دوره قرون وسطي است که به تفکر مسيح محور شهرت يافته است. جوهره‌ي اين تفکر که در عالم اسلامي نيز موارد مشايهي براي آن مي‌توان يافت، تاکيد بر تجربه باطني، گرايش شديد به معنويت، دوري از فلسفه يوناني و نظرپردازي‌هاي متکلمانه است. گيرايي و جاذبه‌ي متن کتاب، فارغ از مواردي که به شعائر مسيحي اختصاص دارد، بر هيچ خواننده‌اي پوشيده نيست. برگرفته از متن کتاب: «چگونه انتظار داري که ديگران آن گونه که تو مي‌خواهي باشند. ما مي‌خواهيم ديگران بي‌عيب باشند، اما اشتباهات خود را اصلاح نمي‌کنيم. دوست داريم ديگران را به جد سرزنش کنيم، اما نمي‌خواهيم چيزي از ما دريغ شود. دوست داريم ديگران تحت قانون درآيند، اما هيچ‌گاه نمي‌خواهيم خودمان پيرو قانون باشيم. ما بايد هر روز عزم خويش را نو کنيم. به اندازه همت ما، پيشرفت معنوي در کار خواهد بود. هيچ کس لايق تسلاي الهي نمي‌شود مگر آن‌ها که به جد در درون خويش، احساس مقدس پشيماني را تجربه کرده باشند.»