در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

خاطرات تاریکی (مبهم‌های کوتاه و تاریک تلخ) مجموعه داستان

تومان

مارسل بئالو

مسعود قارداش‌پور

مارسل بئالو (1908-1993)، نويسنده فرانسوي، در اين مجموعه داستان كوتاه هم متاثر از سوررئاليسم است و هم از ادبيات فانتاستيك بهره مي‌ببرد. در اين داستان‌هاي بسيار كوتاه، با نثري شاعرانه، توصيف‌هاي بديع، تصاوير غريب و فضاسازي گيرا مواجهيم. نويسنده ابتدا با توصيف فضايي روزمره و آشنا شروع مي‌كند، ولي به مرور و با زباني كم و بيش سرد و خونسرد به امري غريب و فضايي عجيب مي‌لغزد. تصويرهايي كه تخيل فرهيخته بئالو مي‌سازد در ذهن باقي مي‌مانند. داستان‌هاي اين مجموعه را «رمان‌هاي مينياتوري» خوانده‌اند و خود نويسنده به آن‌ها «خرده‌رمان» گفته است. اين اولين كتابي است كه از مارسل بئالو - نويسنده چيره‌دست كه بوف كور صادق هدايت را شاهكار مي دانست - به فارسي ترجمه و منتشر مي‌شود.

شراره ها

32,000 تومان

   مارگریت یورسنار

   رضا رضایی

مارگریت یورسنار نخستین زنی است که پس از تأسیس فرهنگستان فرانسه (در ۱۶۳۵) به عضویت آن درآمد (در ۱۹۸۰). نخستین رمان او به نام الکسیس در سال ۱۹۲۹ چاپ شد. مهم‌ترین رمان او خاطرات آدرین  است که در ۱۹۵۳ چاپ شد.

عشق، در شراره ها، همچون شبح، همچون یک جای خالی، پیرامون متن پرسه می زند بی آنکه خود را تمام و کمال به دست نویسنده ای بسپارد که در صدد ثبت این تجربه است. پس نوشتن عشق، در واقع، نوشتن شکست نویسنده در نوشتن عشق است و همین شکست است که سبک یورسنار را در شراره ها به وجود آورده است.

شکستی که به مثابه عصاره هنری و زیبایی شناختی یک تجربه عاشقانه، به جا مانده است. تجربه ای که ناممکن بودن انتقال تام و تمام آن و رنج و لذت توامانش، اگر این سان در شراره ها سبک پردازی نمی شد و با تاریخ و ادبیات و اسطوره و انواع شگردهای روایی پیوند نمی خورد شاید در میان زنجیره ای از تجربه های روزانه به تدریج کمرنگ و محو و فراموش می شد و هیچ ردی از خود به جا نمی گذاشت. سبک یورسنار در شراره ها، سبکی است که نه به طور مستقیم حول محور عشق، که حول رنج، زخم و شکست تجربه عاشقانه و ویرانه های به جا مانده از آن سازماندهی شده است.

بی دلیل نیست که کتاب، انباشته از ویرانه ها و سوخته ها و کشته های جنگ هاست؛ جنگ هایی باستانی که تصاویری از جنگ های قرن بیستم در آنها منعکس و با آنها یکی شده و به این سان یورسنار از خلال اساطیر، زمانه خود را روایت کرده و با از میان بردن رابطه خطی و تقویمی میان گذشته و اکنون، این دو لحظه را به لحظه ای واحد بدل کرده است، چنانکه ابایی ندارد در قطعه ای نظیر «آنتیگونه یا انتخاب» هنگام وصف گذر آنتیگونه از ویرانه های دوزخی یک جنگ باستانی، از عبور تانک ها سخن بگوید: «آنتیگونه جامه ها، رخت ها، جایی در دلیجان همگانی به مقصد تبس، چیزهایی که تسئوس از سر صدقه به او تعارف می کند، هیچ کدام را نمی پذیرد. پیاده می رود و می رسد به شهری که بلارا به گناه بدل کرده، وداع را به تبعید و سرنوشت او را به مکافات.

ژولیده مو، عرق ریزان، مضحکه نادانان، رسوای دانایان، ردپای نظامیان را در آن دشت فراخ می گیرد و می رود که ریخت و پاش است از بطری های خالی، کفش های بی پاشنه، مجروحان رها شده ای که پرندگان شکاری آنها را دیگر مرده می انگارند. به سوی تبس پیش می رود، مانند پطرس رسول که به رم برمی گشت تا مصلوب شود...